• امید منتظری
  • بی‌بی‌سی
ارتش آزادی بخش شاخه نظامی مرتبط با مجاهدین در عملیات چلچراغ اعلام کرد ۱۵۰۰ نظامی ایران از جمله افسران درجه‌دار را به اسارت گرفته و تصاویری از آنها منتشر کرد
توضیح تصویر، ارتش آزادی بخش شاخه نظامی مرتبط با مجاهدین در عملیات چلچراغ اعلام کرد ۱۵۰۰ نظامی ایران از جمله افسران درجه‌دار را به اسارت گرفته و تصاویری از آنها منتشر کرد

ایران در روایت رسمی خود اسرای جنگ هشت ساله را “آزادگان جنگ تحمیلی” و “ایثارگران دفاع مقدس” می‌خواند. داستان این اسرا اما زوایای پنهان دیگری هم دارد که حکومت برای سال‌ها آن را مسکوت گذاشت: داستان صدها تن از سربازان ایرانی که پس از اسارت، در عراق به سازمان مجاهدین خلق و ارتش آزادیبخش پیوستند و اینبار، علیه حکومت ایران دست به سلاح بردند.

دو سال پایانی جنگ، برای حکومت ایران سال‌هایی خوش یُمن نبود؛ از کاهش داوطلبان اعزام به جبهه‌ها تا کمبود بودجه و امکانات و سرآخر شکست‌های پیاپی و از دست رفتن فتوحاتی که سال‌های قبل به دست آمده بود.

در مقابل، از سال ۱۳۶۶ تا تیرماه ۱۳۶۷ برای سازمان مجاهدین خلق اوضاع به وفق مراد پیش می‌رفت. ابتدا در سلسله عملیات‌های ایذائی که به “عملیات‌های گردانی” شهرت یافت، نیروهای مجاهدین به عنوان یک قوای قابل محاسبه وارد معادلات جنگ ایران و عراق شدند.

برآوردها نشان می‌دهد از سال ۱۳۶۶ تا پایان بهار ۱۳۶۷ مجاهدین حدود ۳ هزار نفر از نظامیان ایران را به اسارت درآورده است
توضیح تصویر، برآوردها نشان می‌دهد از سال ۱۳۶۶ تا پایان بهار ۱۳۶۷ مجاهدین حدود ۳ هزار نفر از نظامیان ایران را به اسارت درآورده است

در بهار ۱۳۶۷، “ارتش آزادیبخش” که در واقع بال نظامی مرتبط با مجاهدین و شورای ملی مقاومت بود، در دو عملیات بزرگ “آفتاب” و “چلچراغ” ضربات مهلکی به نیروهای ایرانی وارد آوردند.

منابع نزدیک به سازمان مجاهدین گزارش کرده بودند که “ارتش آزادیبخش” در عملیات آفتاب (اول فروردین ۱۳۶۷)، حدود ۵۰۸ نظامی ایران را به اسارت گرفتند.

سپس این سازمان در عملیات چلچراغ (۲۷ خرداد) با تصرف سه روزه شهر مهران و دعوت از خبرنگاران خارجی، پیروزی بزرگ دیگری را نیز به دست آورد. مجاهدین در این عملیات، حدود ۱۵۰۰ نیروی نظامی دیگر به اسرایش اضافه کرد؛ رقمی معادل تعداد کل اسرایی که تا پیش از این به اسارت گرفته بود. در میان این نظامیان برخی درجه‌داران ارتش و سپاه نیز حضور داشتند.

در این دوران، در توافق با دولت صدام حسین، سازمان مجاهدین اجازه داشت نظامیانی را که در عملیات هایش به اسارت می‌گرفت، به دست دولت عراق ندهد و در اردوگاه زیر نظر خود نگهداری کند.

برآوردها نشان می‌دهد از سال ۱۳۶۶ تا پایان بهار ۱۳۶۷ مجاهدین حدود “۳ هزار نفر” از نظامیان ایران را به اسارت درآورده است. با این حال مشخص نیست چه تعداد از این اسرا حاضر شدند با سازمان مجاهدین همکاری کنند.

این نخستین باری بود که مجاهدین از میان نظامیان ایرانی به اسارت درآمده عضوگیری می‌کرد. این موضوع یکسال پس از پایان جنگ نیز تکرار شد.

برخی منابع نزدیک به سازمان مجاهدین می‌گویند این افراد با پذیرش دو شرط می‌توانستند از اردوگاه اسرا خارج و به کمپ‌های ویژه اعضای مجاهدین منتقل شوند: پذیرش مناسبات سازمانی و جنگ مسلحانه علیه جمهوری اسلامی ایران. این منابع می‌گویند، اسرای ایرانی در اردوگاه ارتش آزادیبخش، در شرایطی تقریبا بهتر از اردوگاه‌های ارتش عراق به سر می‌بردند.

یک عضو عالی‌رتبه سازمان مجاهدین که ۳۶ سال در این تشکیلات فعال داشت، به شرط ناشناس ماندن با بی بی سی فارسی گفت: “برای سازمان مجاهدین گرفتن اسیر دو فایده داشت: اول- قدرت نمایی نظامی و سیاسی، چرا که داشتن اسیر در دست هر طرفی از جنگ نوعی کارت برنده تعبیر می‌شود. دوم- استفاده نیرویی و جذب نیرو از میان همین اسیران و در نتیجه آینده‌دار نشان دادن خود به دیگر جریانات و بخصوص دولت میزبان یا بقول مکرر خود [مسعود] رجوی صاحبخانه. در راستای رسیدن به این هدف دوم سازمان مجاهدین خرج هنگفتی و هزینه زیادی از نظر صنفی و خوابگاه و امکانات رفاهی می‌کرد تا هر چه بیشتر از میان همین اسیران عضو گیری کرده و خود را گسترش دهد”.

پیشرفت‌های نظامی “ارتش آزادیبخش” و مجاهدین عملا با یک اتفاق متوقف می‌شود. ۲۷ تیرماه ۱۳۶۷ ایران با پذیرش قطعنامه ۵۹۸، آتش‌بس را می‌پذیرد.

اما، سازمان مجاهدین، درست یک هفته پس از پذیرش آتش‌بس، به دنبال پیروزی‌های چند ماه گذشته‌اش، سومین عملیات بزرگ خود یعنی “فروغ جاویدان” را با هدف تصرف تهران آغاز می‌کند؛ عملیاتی که حکومت ایران از آن به عنوان “مرصاد” یاد می‌کند.

نتیجه این عملیات کشته‌شدن انبوهی از نیروهای ارتش آزادیبخش و عقب نشینی آنها به خاک عراق بود.

ایرج مصداقی که از اولین کسانی است که به طور مستقل بر روی موضوع “اسرای پیوسته” کار کرده، می‌نویسد “از ۱۳۰۴ رزمنده‌ی ارتش آزادیبخش که در عملیات فروغ جاویدان کشته شدند و نام و زندگی‌نامه‌کوتاهی از آن‌ها در کتاب «یادنامه شهیدان فروغ جاویدان» آمده است ۲۰۲ نفر‌شان اسرایی هستند که به عملیات فرستاده شدند”. به عبارت دیگر عددی معادل یک ششم کل کشته‌شدگان سازمان مجاهدین از میان این اسرا بودند.

اردوگاه‌های عراق؛ موج دوم عضوگیری از اسرای ایرانی

اسرای ایرانی در اردوگاه‌های عراق
توضیح تصویر، به نوشته ایرج مصداقی از ۱۳۰۴ رزمنده‌ ارتش آزادیبخش که در عملیات فروغ جاویدان کشته شدند، ۲۰۲ نفر‌شان اسرایی هستند که به این عملیات فرستاده شدند

گروهبان دوم هنگ ژاندارمری قزوین، اصغر یوزمند درست در اولین سال جنگ به جبهه جنوب اعزام شد و ۲۰ دی ۱۳۵۹ در محور آبادان- ماهشهر به اسارت نیروهای عراقی درآمد.

آقای یوزمند ۲۲ ساله، ۸ سال و هشت ماه را در اردوگاه عراقی ها و پس از آن ۲۵ سال تمام را در اردوگاه مجاهدین گذراند.

او که برای نخستین بار است با رسانه‌ها مصاحبه می‌کند می‌گوید زمانی عضو مجاهدین شد که “یکسال از پایان جنگ گذشته بود، کاملا نامید بودیم و تنها امیدمان به سمت مجاهدین بود. در مدت آتش‌بس شرایط اقتصادی عراق بدتر شده بود و این وضعیت بر شرایط اسرا هم تاثیر گذاشته بود”.

پس از علمیات فروغ جاویدان (مرصاد) دور دوم عضوگیری مجاهدین آغاز می‌شود؛ این بار از میان اسیرانی که ارتش عراق به اسارت گرفته بود و در اردوگاه‌های خود نگهداری می‌کرد.

عضوگیری دوباره مجاهدین در شرایطی آغاز شد که اسرای ایرانی پس از یک دوره امیدواری، مایوس و ناامید بودند. این ناامیدی در واقع پیامد عدم مبادله اسرای ایرانی و عراقی در پایان جنگ بود. آن زمان، مبادله اسرای برای دو سال (از تابستان ۱۳۶۷ تا ۱۳۶۹) به طور کامل متوقف شده بود.

در این دوره اسرایی به مجاهدین می‌پیوستند که سال‌ها از اسارتشان در اردوگاه‌های عراق می‌گذشت.

آقای یوزمند درباره علت و چگونگی پیوستنش به مجاهدین می‌گوید “اتاق‌ها خیلی کوچک بود. در هر اتاق ۷۰ – ۸۰ نفر آدم ریخته بودند و هر نفر به اندازه دو کاشی و نیم جا داشت. اردوگاه پر از بیماری و مشکلات پوستی و شپش و قارچ بود. برای آزادی چاره‌ای نمانده بود جز توسل به مجاهدین بود. مجاهدین هم از این شرایط آگاه بود و از آن استفاده می کرد”.

او که در اردوگاه شماره ۱۳ رمادی دوران اسارتش را می‌گذراند، می‌گوید از طریق یکی از اسرا که خانواده‌اش از اعضای مجاهدین بودند، در اردوگاه با سازمان ارتباط بر قرار می‌کنند. در مصاحبه‌ای با تلویزیون عراق خواهان آزادی اسرایی بیمار می‌شوند و در همان مصاحبه حمایت خود را از ارتش آزادیبخش اعلام می‌‎کنند.

این نظامی سابق ایران می‌گوید “بهار ۱۳۶۷ سازمان مجاهدین که مصاحبه های ما را دیده بودند اکیپی برای ملاقات فرستادند. این ملاقات در هتلی در شهر رمادی انجام شد. هیات مجاهدین لباس و کتاب و غذا برای ما آوردند و از ما خواستند در اردوگاه فعالیت کنیم، تلویزیون مجاهدین را ببینیم و اسرایی مخالف رژیم‌ را جذب کنیم”.

در آن دوران برخی اردوگاه‌های عراق برای اسرای ایرانی، شبکه تلویزیونی مجاهدین را پخش می‌کردند. برآورد می‌شود در مجموع حدود ۴۲ هزار سرباز ایرانی در دوران جنگ، به اسارت عراق درآمدند.

سازمان مجاهدین، یکسال پس از دیدار با دسته‌ای از اسرای کمپ رمادی ۱۳، شرایط را برای انتقال آنها آماده کرد. در طول این مدت قرار بود این دسته از اسرا با فعالیت تبلیغی به نفع سازمان، زمینه را برای پیوستن اسرای بیشتر فراهم کنند.

مجاهدین سرانجام در خرداد سال ۱۳۶۸، هیاتی را به ریاست مهدی ابریشمچی، به کمپ شماره ۱۳ رمادی فرستاد. این رویه در مورد باقی اردوگاه‌های عراقی اسرا نیز تکرار شد.

آقای یوزمند درباره آن روزها می‌گوید وقتی قرار شد از اردوگاه منتقل شویم، ما را در ساختمانی بیرون اردوگاه که محل خوابگاه سربازان عراقی بود جمع کردند. قرار شد یک هفته آنجا بمانیم. وقتی غذا آوردند، پس از هشت سال برای اولین بار بود که آن نان‌های عراقی را می‌دیدیم. در آنجا مهدی ابریشمچی سخنرانی مفصلی کرد. شرایط را برای ما توضیح می‌داد، اینکه به فکر مقام و این چیزها نباشید. آنجا یکدست لباس و تخت داریم. ممکن است برخی تان شهید شوید اما مطمئن باشید که پیروز می شویم”.

اصغر یوزمند می‌گوید “وقتی داخل سازمان مجاهدین رسیدیم، فقط زمین، محوطه اردوگاه و زبان تغییر کرد. باقی رفتارها اما مشابه بود: ارتباط با بیرون قطع بود، حتی در داخل اردوگاه هم محدودیت رفت و آمد وجود داشت و جز محوطه معروف به محوطه لشکر، اجازه رفت و آمد نداشتیم”.

شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین ادعای مخالفانش را درباره اسرای جنگی رد می‌کند.

اصغر یوزمند اما می‌گوید ” وقتی قرار بود به کمپ مجاهدین منتقل شویم، در دیداری خصوصی و جداگانه که با اسرا انجام می‌شد، به مسئولی که با من صحبت می کرد گفتم من به خاطر نجات و دیدار با خانواده ام این تصمیم را گرفتم. او هم گفت قول می دهیم وقتی بیایید خانواده ات را می‌بینید. اما این قول پوشالی بود و هیچ گاه عملی نشد”.

آقای یوزمند سرانجام سال ۱۳۹۲ شمسی از سازمان مجاهدین جدا شد.

سنگ زیرآسیاب؛ فرجام اسرای جنگی پیوسته به مجاهدین

سیامک نادری، زندانی سیاسی دهه ۶۰ شمسی و از اعضای پیشین و باسابقه سازمان مجاهدین می‌گوید در تشکیلات اسیران جنگی با عنوان “سنگ زیرین آسیاب” شناخته می‌شدند.

او می‌گوید “در تشکیلات سازمان مجاهدین حتی در حضور مسعود و مریم رجوی بارها درباره اسیران جنگی می‎گفتند این رده از سازمان سنگ زیرین آسیاب هستند. تمام کار های سخت و دشوار زرهی ها ، لجستیک، فنی، تأسیساتی و پشتیبانی( و شغل های آشپزخانه، نانوایی و بنایی و کارگری…) توسط این افراد انجام میشد. مسئولان این سختی را افتخارات این لایه از تشکیلات محسوب می‌کردند”.

مجتبی زرگر عضو دیگری که از سال ۱۳۷۰ به سازمان مجاهدین پیوست و ۲۳ سال مجاهدین را در کمپ‌های اشرف و لیبرتی و آلبانی همراهی کرد، می‌گوید “برخورد با اسرای پیوسته تبعیض آمیز بود و آنها را عملا افراد درجه دو محسوب می‌کردند و این مساله همواره باعث رنجش آنها بود”.

آقای زرگر می‌گوید “اساسا برخورد سازمان با اسرای جنگی که به سازمان پیوسته بودند یک برخورد ابزاری و دو گانه بود. به این معنا که تا زمانی که فرد به هر دلیل چه از سر اعتقاد و چه از سر جبر در درون مناسبات مجاهدین بود گوهر بی بدیل انقلاب مریم شمرده می شد و برادر مجاهد بود و اگر کشته می شد مجاهد شهید نام می گرفت اما همین اسرا وقتی از سازمان جدا می شوند می بینید که سازمان در تمام موارد از آنها به عنوان اسیر جنگی سابق یا اسیر جنگی آزاد شده نام می برد. و این ترم را برای تحقیر آنها و بیان این نکته به کار می برد که نامبرده مجاهد واقعی نبوده و بلکه یک اسیر جنگی است”.

برای سال‌های موضوع جدا شدن اعضا از سازمان مجاهدین با حواشی بسیار همراه بوده است.

سیامک نادری می‌گوید “رجوی به کرات به اعضا می‌گفت هرکسی جدا بشود باید برود ایران (خارج نداریم) و باید خمینی مال و لجن مال شود. حتی پس از جدا شدن آقایان دکتر کریم قصیم و محمدرضا روحانی، او گفت هر گونه جدا شدن از سازمان و شورا، پیوستن به رژیم است و هر فصل با مجاهدین وصل به رژیم و وزارت اطلاعات است”.

شمار اسرای پیوسته به مجاهدین

شماری از اسرایی که مجاهدین آزاد کرده بود و از طریق صلیب سرخ به ایران منتقل شده بودند پس از ورود به ایران 'بازداشت شدند'
توضیح تصویر، شماری از اسرایی که مجاهدین آزاد کرده بود و از طریق صلیب سرخ به ایران منتقل شده بودند پس از ورود به ایران ‘بازداشت شدند’

مشخص نیست در نهایت چه تعداد از اسیران جنگی به سازمان مجاهدین پیوستند و چه تعداد جدا شدند.

اما اولین گروه اسرای آزاد شده، افرادی بودند که مجاهدین در عملیات‌های خود به اسارت گرفته بود و سه هفته پس از عملیات فروغ جاویدان آزاد کردند.

ایرج مصداقی پژوهشگر و زندانی سیاسی سابق در مقاله‌ای با عنوان سرگذشت غمبار اسیران ایرانی پیوسته به مجاهدین در عراق نوشته است “این اسرا پس از حضور نمایندگان صلیب سرخ جهانی و ثبت نام، تحت نظر آنان به ایران گسیل شدند. آن‌ها پس از رسیدن به خاک ایران به عنوان عناصر مشکوک و افراد خطرناک توسط دستگاه‌ امنیتی دستگیر و به زندان اوین تحویل داده شده و تحت شکنجه‌های جسمی و روحی قرار گرفتند”.

ایرج مصدا‌قی می‌گوید در زمانی که در زندان جمهوری اسلامی محبوس بوده، در زندان اوین “سربازان و بسیجیانی” دیده که در عملیات‌های گوناگون مجاهدین و ارتش آزادیبخش به اسارت گرفته شده بودند و اکنون مقام‌های زندان جمهوری اسلامی از آنها تحت عنوان “مرصادی‌ها” یاد می‌کردند.

سیامک نادری می‌گوید تعداد اسیران جنگی اردوگاه عراق پیوسته به سازمان مجاهدین خلق و هر نوع آمار و ارقام، یک مقوله امنیتی و محرمانه درون تشکیلات بود.

او اما می‌گوید در مجوع تخمین زده می‌شود که مجاهدین در حدود بیش از۲۰۰۰ اسیر پیوسته را به عضویت درآورده بودند.

به گفته این عضو پیشین سازمان مجاهدین، “با ورود اسیران جنگی ۵-۶ لشکر جدید تأسیس شد (هر لشکر از ۱۶۰ تا۲۰۰ نفر). در مجموع تشکیلات به ۲۰ لشکر گسترش یافت”.

آقای نادری که در سال‌های اخیر به پژوهش درباره سازمان مجاهدین مشغول است، می‌گوید “در مرداد ۱۳۶۹ در حدود ۱۱۰۰ تا ۱۳۰۰ تن از سازمان جدا شده و توسط صلیب سرخ به ایران بازگشتند. در آن زمان مسعود رجوی گفت همچنانکه انسان هم نیاز به جذب و دفع دارد، یک سازمان هم نیاز به توالت و پالوده کردن خود دارد و ما هم آشغال ها و زباله های خودمان را دفع و جارو کردیم”.

ایران، اسرای شیعی عراقی را در اختیار مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق و لشکر بدر می‌گذاشت که از معاودین عراقی و مخالفان صدام تشکیل شده بود.
توضیح تصویر، آنسوی جنگ، ایران نیز اسرای شیعی عراقی را در اختیار مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق و تیپ بدر می‌گذاشت که از معاودین عراقی و مخالفان صدام تشکیل شده بود.

علاوه بر این، شماری از اسرای پیوسته به سازمان مجاهدین می‌گویند در زمان صدام این نگرانی وجود داشت که اسرایی را که قصد جدایی از سازمان دارند به استخبارات عراق تحویل داده می‌شدند و در نهایت از زندان ابوغریب سر در می‌آوردند؛ زندانی امنیتی که گمان می‌رفت، اسرای انتقال یافته به آن حتی در صلیب سرخ ثبت نمی‌شدند.

آقای نادری تخمین می‌زند با توجه به ۱۱۰۰ تا ۱۳۰۰ اسیری که سال ۱۳۶۹ جدا شدند در حدود ۸۰۰ تا ۹۰۰ اسیر نیز همچنان در تشکیلات مانده بودند که حدود ۲۰۰ – ۳۰۰ نفر آنان نیز پس از سرنگونی صدام جدا شده و به کمپ تیف تحت کنترل ارتش آمریکا رفتند”.

آقای نادری می‌گوید “در سال ۱۳۸۴ حدود ۴۰۰ تن از اسرای جنگی باقی مانده در مصاحبه با صلیب سرخ شرکت کردند که از این تعداد نیز تاکنون عده‌ای جدا شده یا فرار کرده‌اند کما اینکه در آلبانی تاکنون بیش از ۵۰۰ تن از اعضا و از جمله همین اسیران از سازمان جدا شدهاند”.

این آمار در حالی مطرح می‌شود که مجید شاه‌حسینی، معاون وقت کمیسیون اسرا و مفقودین ایرانی و عضو کمیته مذاکرات تبادل اسرا، شمار اسرای پیوسته به مجاهدین را ۱۰۰۰ نفر برآورد کرد.

این مقام پیشین حکومت ایران می‌گوید “حدود ۱۰۰۰ نفر از اسرا و مفقودان پناهنده ایرانی در آن زمان در سازمان منافقین در اردوگاه اشرف حضور داشتند که اسامی آنان را از قبل می‌دانستیم”.

در سال‌های اخیر، موضوع اسرای پیوسته به مجاهدین گاهی مضمون تولیدات فرهنگی داخل ایران هم بوده است. از جمله فیلم رد خون (ماجرای نیمروز ۲) که درباره تحولات حول عملیات “فروغ جاویدان” (“مرصاد”) ساخته شده، به یک زن اسیر پیوسته به مجاهدین می‌پردازد.

سی دو سال پس از پایان جنگ ایران و عراق، فرجام و سرنوشت اسرای ایرانی که در عراق به سازمان مجاهدین پیوستند همچنان در ابهام است. اما این تنها وجه پنهان اسرای این جنگ نیست.

آن سوی مرز، ایران هم در اقدامی مشابه -و حتی زودتر از سازمان مجاهدین خلق – اسرای عراقی را علیه صدام استفاده می‌کرد. در واقع ایران، اسرای شیعی عراقی را در اختیار مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق و تیپ بدر می‌گذاشت که از معاودین عراقی و مخالفان صدام تشکیل شده بود.