آقای بهرام رحمانی مقاله شما توجیه جنایت است- مجتبی زرگر

گفتمان فاسد پنجاه و هفتی آموخته است که دروغ بگوید و آموخته است که چگونه دروغ را توجیه کند. و این عجیب نیست چرا که لجنرود این گفتمان از دو نقطه سرچشمه می گیرد

یکی از استالینیزم که معتقد است هر چه که منفعت من است واقعیت است و هرچه منفعت من نیست دروغ است و در جریانات به اصطلاح چپ ایران؛ این فضای غالب بود برعلیه شاه و یکی از اسلام سیاسی که معتقد است دروغ گفتن و تهمت زدن به مخالفان نه تنها جایز بلکه در جهت پیروزی اسلام واجب است. همان خدعه ی معروف خمینی

در کلکسیون رنگارنگ اتحاد پنجاه و هفتی؛ سازمان رجوی از این ویژگی بی همتا برخوردار است که منشاء ایدئولوژیکش به هر دوی این لجنْ چشمه ها بر می گردد. از سویی از خدعه و بی پرنسیپی آخوندی بهره ور است از سویی با خوانش دیکتاتورمابانه از مارکسیسم همسو است

در تازه ترین جلوه ی این اتحاد شوم ضدملی؛ چپ درمانده که بعد از بیش از صد سال پرچمداری نبرد سترگ پرولتاریا قافیه را از دست رفته می بیند به نزدیکی بیشتر به رجوی خود را ناگزیر می بیند. عنصر باصطلاح نویسنده ای به نام آقای بهرام رحمانی که تا دیروز بر علیه گروه داعشی رجوی می نوشت یکباره به کشف و شهود نائل آمده است. ایشان مثل هر فعال گفتمان پنجاه و هفتی با این توجیه آغاز می کند که:

«البته ناگفته نماند انتقاد به سازمان مجاهدین خلق ایران و سایر نیروهای چپ و راست اپوزیسیون و هم‌چنین فعالان فرهنگی و سیاسی و اجتماعی، حق طبیعی همگان است. هیچ‌کس و هیچ چیزی مقدس نیست که نتوان به آن انتقاد داشت. اما انتقاد با تهمت و افترا و دروغ و ترور یک‌سان نیست و زمین تا آسمان تفاوت بین آنها وجود دارد به‌خصوص درباره ادعاهای جریانهایی که مشکوک به همکاری با جمهوری جهل و جنایت و ترور و اختلاس‌گر و فاسد اسلامی هستند»

آقای بهرام رحمانی اگر در ضدیت با شانس رو به رشد رضا پهلوی چاره را در نزدیکی با کثیف ترین نیروها یافته اید خود دانید. اما بدانید که ضدیت بخشِ غالبِ گفتمانِ پنجاه و هفت با بخشِ مغلوبِ آن دیرگاهی است که در سپهر سیاسی ایران دیگر برای رجوی مشروعیت به بار نمی آورد

شما بیهوده می کوشید با تمسک به این یا آن اکت رژیم ؛ فیلمِ ندیده را به جمهوری اسلامی منتسب کنید؛ کاری شرم آور که با توجه به رشد آگاهی مردم و فاصله گرفتن از خدعه ی پنجاه و هفت تنها به حیثیت خودتان لطمه می زند

اینجانب به عنوان کسی که بیش از بیست سال در اشرف بوده؛ از نزدیک شاهد عینی کودکان سرباز بوده ام. چه امثال همین افرادی که فیلم به آنها و سرنوشت شان می پردازد و چه افرادی که از قبایل بلوچ خریداری شده بودند و به وعده ی خوشگذرانی و زندگی مجلل به اشرف آورده شدند؛ به سهم خودم هرگز به شما اجازه نخواهم داد که برای تحقق اهداف سیاسی یا … خود؛ خاک در چشم هم میهنان بپاشید و برای این فرقه ی خطرناک نقش محلل را بازی کنید. گذشته از اینکه هرکس به رجوی نزدیک شد وارد قمار سراسر باخت شده است

بخشی از مشاهدات خودم را چندی قبل در قالب مصاحبه ای با آقای سیامک نادری بیان کرده ام که متاسفانه به دلیل کمبود وقت تنها امکان این را داشتم که به شکل بسیار موجز تنها شمه ای از حقایقی را که شاهد بودم بیان کنم

پیروزی درخشان کودکان سرباز ( امین گل مریم) در دادگاه ایالتی هامبورگ و شکست کامل فرقه مجاهدین و همچنین پیروزی محمد رجوی در دادگاه نروژ علیه فرقه مجاهدین نشانی از اصالت و حقانیت مستند کودکان اشرف است که من و ما از نزدیک سه دهه شاهد این حقایق هولناک در تشکیلات مجاهدین بودیم که تنها یک مورد آن موضوع کودکان سرباز است

همچنین مادر گرامی خانم عصمت وطن پرست نیز طی مصاحبه ای با آقای سیامک نادری باز هم گوشه های ناگفته ای را از مناسبات کثیف این فرقه و چگونگی برخورد با کودکان را بیان کردند

بله آقای رحمانی با تاسی به فرهنگ سرکوب رجوی برای ما تکلیف معین می کند که از چه سخن بگوییم و از چه سخن نگوییم. می نویسد:

 «چرا کسانی که به سرنوشت کودکان «بچه‌های کمپ اشرف»، این‌قدر دل می‌سوزانند و حساس هستند درباره کودک‌کشی و کودک‌آزاری جمهوری اسلامی و کودکان کار ایران فیلم نمی‌سازند و مطلب نمی‌نویسند»

بله آقای رحمانی شما درست می فرمایید رژیم جنایتکار در کودک سربازی سابقه ی طولانی دارد ولی راستی چرا شما جرات بکارگیری این ترم یعنی کودک سربازی را ندارید؟ دلیلش واضح است چرا که گفتمان پنجاه و هفت همگی در این زمینه و نقض حقوق بشر متحد می شوند. از خمینی و گسیل کودکان به جنگ تا رجوی و فریب کودکان برای رفتن به اشرف هر دو محصول گفتمانی است که در آن حقوق بشر و کودکان هیچ محلی از اعراب ندارد

شما می توانید با گروه به قول خودتان داعشی رجوی متحد شوید و سیاست سکوت لااقل بخشی از چپ در قبل جنایات فرقه ی رجوی را به سیاست حمایت علنی ارتقا دهید اما ما جداشدگان هرگز به شما اجازه نخواهیم داد که این کار را به بهای زخم زدن بر پیکر حقیقت و مخدوش کردن واقعیات و شکنجه ی روانی کسانی انجام دهید که خود به اندازه ی کافی از این فرقه آسیب دیده اند

طیفی از اپوزیسیون نیز که مدعی مبارزه ی طبقاتی و مدافع زحمتکشان است تا زمانی که مرز خود را با نقض حقوق بشر از جانب هر کس و هر جریانی که باشد ترسیم نکند؛ ناگفته اثبات میکند که کماکان از همان لجنرود پنجاه و هفت سیراب می شود. مبارکتان

یاد آوری:

سایت حقیقت مانا