مورچهای ماده – که مسئول بود – گفت: ای مورچگان: به لانه های خود بروید تا سلیمان و لشکرش شما را لگد مال و زیر پا نکنند زیرا آنها شعور ندارند .! نمل/ ۱۸ – زنان نگهبان و حافظ جان در اجتماع در متون قرآنی –
زن دارای عاطفهای شدید توام با احساس است که با ابراز مهربانی و عطوفت آشکار وجودیت خویش را از مرد متمایز میسازد که سلامت روانی و جسمانی خانواده و جامعه در گرو مدیریت صحیح این عاطفه است که نقش اساسی در بنیاد آن دو را داراست . در مفهوم سادهتر امروزه زنان به عنوان نیمی از جمعیت جامعه نقش بسیار مهم و حیاتی در سلامت و پیشرفت و آرامش جامعه و خانواده دارند ، نقش زن در سلامت روانی جامعه و خانواده و حساسیت این نقش در موفقیت و یا شکست خانواده و جامعه دقیقا همسان و برابر توجه به نیازهای روانی و عاطفی و معنوی زنان است .
از دورانهای کهن تا حال فرهنگها و دیدگاههای مختلفی در مورد حقوق و نقش زنان در میان ملتها جریان داشته است بجز در موارد معدودی ، همهی آنها نگاه تحقیرآمیزی داشتهاند. متاسفانه در بسیاری از جامعههای امروزی هم زنان بردگان جنسی به حساب می آیند.
در یونان باستان زنان اجازهی یادگیری هنرهای رزمی را نداشتند در نتیجه نمیتوانستند در دفاع از شهرها نقشی داشته باشند، همچنین دختران نسبت به پسران بسیار غیر مفید دانسته میشدند برای همین بیشتر دیده میشد که خانوادهها فرزندان دختر خود را بر سر راه بگذارند و آنها را در طبیعت رها کنند یا حتی به عنوان برده بفروشند که البته این کار در مورد پسران کمتر دیده میشد .
” اگر پسردار شدیم همیشه آن را بزرگ میکنیم و نگه میداریم حتی اگر فقیر و ندار باشیم ولی دختر را بر سر راه میگذاریم حتی اگر دارا باشیم ” و اگر دختری بر سر راه گذاشته نمیشد باز همچنان از بهداشت و توجه کمتری برخوردار بود. ” ژان استویه “
حس بیزاری و نفرتی که در آن دوران نسبت به زنان وجود داشت باعث شده بود که آنها اجازهی ورود به کارهای فکری در جامعه را نداشته باشند.
سمونید آمورگسی در اشاره به آفرینش پاندورا به دستور زئوس میگوید : ” این زئوس بود که بدترین چیز ممکن را آفرید، – یعنی – زنان ” .
اما در میان اسپارتهای یونان شرایط گونهای دیگر بود. زنان همدوش با مردان نقش مشارکتی درخور توجهای داشتهاند ، در آنجا زنان از آموزش بهرهمند میشدند و میتوانستند مهارتهای نظامی مانند پرتاب نیزه ، آمادگی جسمانی و ورزشهای مختلف را فرا گیرند ، حتی زنان سوار بر اسب در حال یادگیری نظامی امری عادی و پذیرفته شده بود. اسپارتیان بر این باور بودند که تنها زنان محکم و نیرومند میتوانند فرزندانی نیرومند در آینده داشته باشند و این عقیده در بدنهی جامعهی اسپارتها بود.
در جنوب شرق آسیا تحول نقش زنان در جامعه تا حدودی شبیه به یک منحنی متناوب میباشد . در عهد آئین ودا ، زنان مورد احترام زیادی قرار گرفته و آزادیهایی در محدودهی تصمیم گیری کشوری دارا بودند و از موقعیتهای خوبی بهره میبردند که برای اعتلای روح و تکامل اندیشهی خود از محیط مناسبی برخوردار بودند . در این دوره تشکیل خانواده با نظر حق انتخاب برای زنان را دارا بود .
اما در دورهی شریعت ” مانویی ” که از قرون اول میلادی آغاز میشود وضع حقوقی زنان تغییر یافت و در چهار چوب قوانین و نهادهای مذهبی رو به فرودستی گذاشت .
اگرچه بودیسم کوشید تا منزلتی بهتر و بالاتری به لحاظ اجتماعی و فرهنگی فراهم آورد اما چندان موفق نبود .
شروع مرد سالاری با ورود مسلمانان پا گرفت و با سلطهی مغولان قدرت و نفوذ بیشتری گرفت که همهی امور اجتماعی به مردان محول شده و زنان در خانه محصور و یا بردهوار در اجماع ظاهر شدند . – چنانچه گاندی نبودن حقوق برای زنان در جامعهی هند را ‘ زخم خدا بر پیکرهی جامعه ‘ میخواند – .
در کل از خاورمیانه تا اروپا روال تناوبی با جهتگیریهای مختلف فکری و باوری در میان ملتهای گوناگون ، شیوههای متفاوتی داشت که بنا به ساختارهای تمدنی آنها و گاه در گرو طبقات اجتماعی ، زنان جایگاه و حقوق مجزا داشتند .
زنان در زمان ایران باستان از زمان هخامنشی تا ساسانی بنا به طبقاتی بودن اجتماع آنان، در طبقات کلان اجتماعی در پست های حساس دارای اعمال نفوذ بودند و حق ارث داشتند. ولی در دیگر طبقات متوسط به پائین اجتماعی از وضعیت حقوقی خاصی برخوردار نبودند بلکه به صورت برده جنسی هم استفاده می شدند.اما جالب اینجاست در زمان حاکمیت ایلامی ها که سرزمین آنها قسمتی از ایران تا دریای سیاه را شامل میشد ، زن سالاری حاکم بوده و زنان گاهی در اندازه ی خدایان پرستش می شدند. ابن رشد در سفرنامه ی خویش از بلاد اسلام وضعیت حقوقی مسلمانان در هر جامعه را بیان میکند و نمونهی نادر از منطقهی کردنشین را اشاره دارد که زنان دقیقا مانند مردان مهمان نوازی می کنند، شکار می روند و به تمام کارهای خانه و خانواده رسیدگی میکنند هرچند مسلمان هستند اما پوشش خاص خود را دارند و … که بعنوان موضوعی نادر و متفاوت در بلاد اسلامی بیان میکند .
در تمدن روم باستان حقوق و نقش زنان هم بسته به جایگاه طبقاتی آنان بود اما در کل مرد سالار بودند و در تمام این تمدنها چند همسری رواج داشت.
تقابل بینش ادیان ابراهیمی در مورد زنان با تمدن و تفکر بشری و حقوق زن در تعریف آنها:
در قاموس دین، ابراهیم (ع) تنها بت ساخته دست انسان را نشکست، بلکه تمام افکار و باورهای ضد ارزش را به هم ریخت و او خلیل خدا گشت و استدلال هایش در کلام خدا انعکاس یافت (ابراهیم ۳۵-۳۶) و به تنهایی در مقابل جامعه ی بشری زمان خودش یک ملت و امت شد. که حقیقت وجودی انسان را شناخت -حنیف بود -(نحل /۱۲۰).
حاکم فلسطین به این امت دو نفره (ابراهیم و سارا) یک کنیز به اسم هاجر بخشید. هاجر در دیدگاه حاکم فلسطین و خودش و جامعه ی خویش خدمتکاری بی اختیار و بدون هیچ نقش و به مثابه ی کالا بود، اما در دیدگاه این امت حنیف یک انسان آزاد و ارزشمند و برابر با آنها در حقوق بود . به علت نازایی سارا و با تفاهم و رضایت خویش به عقد ابراهیم در میآید . از طرف دیگر خداوند هفت بار دویدن هاجر بین صفا و مروه برای یافتن آب جهت حیات فرزند خویش در شبه جزیرهی عربستان را جزو شعائر امت اسلامی قرار داد که انجام دادن آن حرکت بر هر زائری واجب است . ۱۵۸/بقره .
در بطن قانون الهی حرکت ، درک و احساس زن منشأ حیات است که عشق و دوستی را از خداوند به نهادینه در وجود خویش نهفته کرده است ، چنانچه مسیح ذات خداوند را « محبت » توصیف میکند . به این عبارت است که احساس بزرگ او به انسانیت مانع گواهی درست اوست …. موضوع نصف ارث برادر در ارثیه مادی است که در وجه ذاتی او میراث حب و دوستی الهی است که درک شرافت با نگرشی خداگونهی محبتی ناقص العقلی را یدک نمیکشد. ارزش ، تنها برابری و عدل نیست بلکه شناخت وجودی یک انسان است که تعریفش فقط در قالب حق و حقوقش خلاصه نمیشود . هر چند عدالت اصل است و زمینهی شناخت .
شاخهی غربی دین ابراهیمی – یعنی یهودیت – فلسفهی وجودی نقش و ارزش زن را چنان زیبا ترسیم میکند که اساس حفظ ناجی قوم بنی اسرائیل در بین دستان دو زن باشد ، یکی موسی را در سبدی به آب میدهد و دیگری او را از آب میگیرد ، هرچند حاکمیت با سربازان مرد خود عزم راسخ در قتل و عام نوزادان بنی اسرائیل داشت . جالب اینکه خداوند به مادر موسی وحی میکند و وعده میدهد که فرزندش را به او بر میگرداند. قصص/۷ . یعنی ناجی قوم و حامل رسالت الهی در درجهی اول متعلق به مادرش است که آن کان محبت است که امکان آماده ساختن و حتی حیات موسی در دستان او قرار داده شد زیرا زن ناقص العقل نیست. و خواهر موسی پیش ماموران نگهبان دربار رفت و گفت مادری را میشناسد که میتواند به بچه شیر دهد . قصص/۱۲ – قرآن آن فعل و حرکت خواهر موسی را حیاتی میخواند که آن نمونهی حقانیت تعهد الهی و تحقق یافتن وعدهی خداوند به مادر موسی بود قصص/۱۳ . هرچند در نظر علمای دین خواهر موسی نامحرم به نگهبانان قصر بود! رفتن او پیش نگهبانان قصر از نظر علما حرام است !. _ دو دیدگاه متفاوت و ضدهم قرآن با علمای دین _.
بنی اسرائیل با اینکه لحظه به لحظهی نجات با معجزات الهی ، از نزول بلا بر فرعونیان تا گذشتن از رود نیل و فوران چشمهها برای هر قوم و نزول من و سلوی از آسمان برای تغذیه را دیده بودند . ۴۰/بقره . اما ارزش واقعی وجودی خویش را درک نکردند ، ناجی خویش را اذیت کردند ۵/صف , و قصد کشتن او را کردند و بر سنت قدیمی خویش پایدار بودند . با یک امتحان فهم خویش را از رسالت نشان دادند و آن این بود که : موسی به قوم گفت جهت آوردن فرمان خداوند برای ۳۰ شبانه روز در کوه طور معتکف خواهم شد ، اما خداوند آن را به ۴۰ شبانه تمام کرد .۱۴۲/اعراف . بعد از پایان ۳۰ روز – اتمام وعدهی موسی و خدای موسی به قوم – و بر نگشتن موسی به میان مردم آواره در کوهها و بیخبری بودنشان از زیاد کردن مدت ۳۰ روز به ۴۰ روز ؛ سرانجام حضرت موسی ع را دروغگو پنداشتند و تمام رویدادهای مرتبط با نجات خویش را نادیده گرفتند و … ، آری درک حقیقت و پی بردن به ارزش ، صبوری و اندیشه را طلب میکند _ صبر روشنایی است و یک ساعت فکر عمری عبادت / حدیث نبوی ص _ .
و آن عاقبت قوم برگزیدهی خداوند در آن زمان بود ۴۷/بقره .که توبهی آنان منوط به کشتن خویش شدند – تغییر در بینش کلی خویش – بقره/۵۴
در قاموس مسیح هم زن به صورت کاراکتر کارا و اساسی بر وجود شناخت جایگاه انسان با درک از خداوند و ذات او پا به عرصهی وجود گذاشت تحریم/۱۳ . آنگاه که همهی چشمان منتظر ، ناباورانه مریم را دیدند که متولد شد ۳۶/عمران . مریم در کمال تعجب توام با ضدیت علمای دین به آستان مقدس خانهی خدا پا گذاشت و در اتاقی در بلندترین نقطهی معبد منزل کرد ۴۲/عمران . هر چند علمای دین اثبات و سندیت درست آن را از خدا و رسولش ذکریا دیدند اما باز مخالف بودند _ تضاد علما با خداوند _ و جالب اینکه دیدگاه پیامبر زمان خویش را در مورد انس خداوند با زن را به مصابهی رتبهی اعلا رسانید ۳۷/عمران. زن دوباره پرورنده و سازندهی مسیح و پادشاه یهود وجودیت خود را دوباره مطرح ساخت عمران/۴۵ . انگار باورمندان و ایمانداران فراموشکاری حاذقند و یا بر دل آنها قفل است ،محمد/۲۴.
آری مسیح با ارزش دادن زنی پا به عرصهی وجود گذاشت که اولین برخورد رجال دین و به اصطلاح فهیم در کتاب خدا ؛ مریم را نماد ناپاکی و بیارزشی معرفی کردند در حالی که هیچ نقصانی و حتی خطایی از او ندیدند ، جز اینکه زن در شناخت و تعریف آنها ناقص العقل و نماد شیطان است .
پادشاه ملکوتی یهود در گهواره لب به سخن میگشاید و در مقابل بینش مذهبی، از مادرش دفاع میکند و به اثبات میرساند که فهم ارزش و تکریم زن زمینهی ایجاد جامعه سالم و آزاد است . در حقیقت درک روح کلام الهی فارغ از بینش مذهبی است .
رسالت اسلام ؛ شاخهی شرقی دین حنیف ابراهیم ع
قبل از آمدن اسلام ، در جامعهی طبقاتی عرب حجاز، جایگاه و موقعیت اجتماعی زنان بستگی به طبقهی اجتماعی آنان بود و زنان در طبقهی اشرافی دارای قدرت و جایگاه خاص بودند ، همچون خدیجه دختر خویلد که تاجری بنام بود و پیامبر ص در جوانی برای او کار میکرد و یا هند خواهر حذیفه بن عتبهی مسلمان ، مردم را علیه پیامبر به جنگ دعوت میکرد ، از طرف دیگر بتهای آنها نام زنانه داشتند . اما در طبقهی متوسط به پائین و بادیه نشیان هم دختر را مایهی شرم میدانستند و تعدادی از آنها دختران خویش را زنده بگور میکردند .و بر گواه تاریخ اکثر اعراب از خواندن و نوشتن محروم بودند .
در اولین روز پا به وجود نهادن اسلام در غار حرا با نزول لوحی نگاشته شده به سورهی هفت آیهای حمد با شروع آیه “بسم الله الرحمن الرحیم ” اما پیامبر امی نمیتواند بخواند باز جبرئیل اصرار بر خواندن میکند … تا جبرئیل به قرائت چند آیه از سورهی علق در چگونگی خلقت با معرفی خداوند برای پیامبر بازگو میکند ، که لوح هفت آیهای از قرآن جدا است ۸۷/حجر . زیرا در لوح به صفات اصلی خداوند اشاره شده که انسان را به مقام خدایی در خلقت میرساند و او خود صاحب خردی میگردد که قانون را در هر زمانی تدوین کند ، اما قرآن قانون تدوین شدهی الهی است که هر چند راه را باز کرده است اما با شناخت مقاطع زمانی .
در قرآن تصویر زیبائی از نامهی سلیمان دارد که خداوند راز فهم حقیقت ارزش رسالت را بر زبان زنی چون بلقیس آغاز مینماید که او میگوید ” نوشتهای کریم ، دارای کرامت است نمل/۲۹ ، که سلیمان پادشاهی است اما ” بسم الله الرحمن الرحیم ” هدف است که حاوی صفات ترحم و بخشندگی خالق است نمل/۳۰ . ‘ بدین سبب که نه تنها سرزمین ما زیر سلطه نمیرود برعکس ما حق تدوین قانون اداری جامعهی خویش را داریم ‘ ؛ به عبارتی روشنتر ؛ با اینکه سلیمان نبی ع پیامبری از یهودیان بود که تمام جهان زیر سیطرهی او و حکومت عدل الهی بود اما تمام جهان یهودی نشدند .
آری فهم این نامهی کریم با لوحی که جبرئیل در دست داشت همان مضمون بود ، جدا از فلسفهی امی بودن پیامبر ، تمام سورهها مزین به ” بسم الله الرحمن الرحیم ” شدند بجز سوره توبه . خداوند نوشتهی این لوح را ‘ ام الکتاب ‘ – مادر کتاب – نام میبرد ._آلعمران آیه ۷، رَعد آیه ۳۹ و زُخرُف آیه ۴ – .
خداوند متعال آنچه را در حد اعلای کرامت و ارزش قرار داده است به آن قسم خورده است همچون ذات متعالی خویش ؛ جالب آن است به قلم و آنچه مینویسد چون ذات مقدس خویش ارج گذاشته است و پیامبرش هم فدیهی آزادی قاتلان ایمانداران و محاربان خدا و رسولش در بدر را تنها آموختن سادهی نوشتن و خواندن به ده نفر از مسلمانان قرار داد و به مسلمانان اعم از زن و مرد امر کرد برای علم آموختن به دور دست ترین بلاد بروند و تا گور دانش بجویند . – بدون حرام کردن شاخهای از علوم !. اما متاسفانه اکثر دانشمندان اسلامی چون ابن سینا ، رازی ، ابن رشد و … یا تحت تعقیب بودند و به آنها حکم کفر دادهاند و مرتدشان خواندهاند . و در جهان امروزی هم در بلاد اسلامی علوم انسانی با محدودیت خاصی روبروست ، تحصیل برای زنها محدود است . و اکثر جهادیهای مسلمان از علم هیچ بهرهای خاص ندارند و حتی بر ضد آن بنا به بینش مذهبی خویش قدم برمیدارند . هرچند ام الکتاب – این بازهی علمی در راز آفرینش و اختیار انسان در شناخت خداوند و خودش – را نگاه کردهاند اما ندیدند و نفهمیدند .
سنت امتحان الهی هم بر ارزیابی ایمان و فهم رسالت با ریشهی باور که مسبب اشتیاق در ایماندار است به آزمون گذاشته شد که در سال ششم هجری – در شانزدهمین سال از عمر رسالت – پیامبر ص از همهی مسلمانان دعوت بعمل آورد که بدون سلاح و تجهیزات نظامی برای زیارت خانه کعبه رهسپار مکه شوند ، دلیلش رویایی بود که در خواب دیده به زیارت خانهی خدا رفته است فتح/۲۷. ساده اما پر مصما . در همان قدم اول تمام قبایل مسلمان خارج از مدینه دعوت پیامبر را رد کردند – بجز معدودی – سیره ابن هشام ج۲ ص۷۷۶ ، تاریخ بخاری
در مرحلهی دوم ، هنگامی که پذیرفتهگان دعوت پیامبر در حدیبیه زمین گیر شدند و نتوانستند وارد مکه شوند اکثرا به پیامبر ص بدگمان گشتند و او را دروغگو خطاب کردند که شیخ محیالدین در فتوحات اشاره دارد که عمر بن خطاب هم جزو بدگمانان بود و ابوبکر تلاش در آرام کردن اوضاع داشت . آری جز برای گروهی معدود فهم گران آمد . هرچند صفت رحیم خداوند در بیعت دوباره مسلمانان در زیر درخت – بیعت رضوان – فرصت دوباره به آنها داد تا زبان منطق را جایگزین زبان زور و شمشیر کنند !.
قرآن اعراب را چنین توصیف میکند ” الْأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ {التوبة: 97} . اعراب حق کشترین – مردمانند – سختتر به نادانی در – رعایت – حدود الهی نازل شده هستند که خداوند خود آگاه و قاضی است .
علمای دین در طول عمر رسالت اسلام به عناوین مختلف تفسیر تراشیدهاند که گاه مقصود را اعراب بادیه کردهاند – نپذیرفتهگان قدم اول در جریان صلح حدیبیه – و گاه اعراب خارج از حجاز ! و در این اواخر جامعه الازهر با ترادف اسمی تفسیر کردهاند که اکراد مقصود است !! . اما مقصود اعراب است در طول همهی زمانها ، هم چنان که قرآن به بنی اسرائیل خطاب میکند یاد آورند نعمتی که – در زمان موسی – به آنها داده شد وبه آنها هشدارهای قبلی را تکرار میکند .بقره/۴۰ تا ۴۴.
بعد از رحلت پیامبر ص شمشیر زبان منطق مسلمانان شد و کتابخانههای امپراتوری ایران و روم را تحفهی حریق ساختند . چه شیوا امام علی خطاب به کمیل بن زیاد یمنی میگوید که علم و آگاهی بالاترین ثمرهی الهی برای تعالی بشر است اما من کسی را نمییابم که امانتدار این امانت باشد . نهج البلاغه
امروزه قوانین حقوقی در بلاد اسلامی مایهی شرم است هرچند مدعی آن هستند که منبع و ماخذ آنها قرآن است ، در ایران شیعی ارزش مرد بر دیه است و ارزش زن کمتر از بیضه چپ مرد است – ماده ۳۰۰ و ۴۳۵ مجازات اسلامی. و دیگر کشورهای اسلامی ارزش زن را بر مالکیت در حد حیوانات و دیگر اشیا در قانون اسلامی خویش دارند.
تاثیرپذیری رنگ و لطافت جسمی زنان در برابر سختیهای روزگار در مفهوم آیهی ” الرجال قوامون علی النسا ” – مردان قایمتر و محکمترند بر زنان – از نظر جسمی – آشکار است ، از طرف دیگر آیه هشداری است بر مردان به رعایت و ملاحظهی زنان سختی که بر آنها سنگینی میکند که این توجهای ملاحظهای بر رعایت وضعیت زنان است و از آزادی بخشیده شده سخن میگوید همانگونه که در بعضی جوامع غربی تاحدودی شاهد آن آزادی هستیم . این آیه نمایان جوشش حب و جمال الهی است که متجلی است . – هر چند علمای دین ‘ قوامون = محکماند’ را به ‘ رجحان = برتری ‘ معنی کردهاند و با مرتبط دادن موضوع مادی ارث و گواهی زن در اسلام ، تلاش کردهاند تا زن را در کفالت و بردگی خویش نگه دارند .
طاهره خدانظر
حقیقت مانا
دیدگاهها بسته شدهاند.