– ۳۶ هزار دانشآموز بسیجی در دوران جنگ هشت ساله ایران و عراق در جبهههای جنگ کشته شدند. این تعداد نزدیک به تعداد کشتههای ارتش در طول دوران جنگ است ….
این نقل قول، بخشی از گفتههای وحید فرشباف، از روسای سازمان بسیج دانشآموزی است. نه تنها بر اساس آمار و گزارشهای انتشار یافته در خبرگزاریهای رسمی درباره سوء استفاده نظامی از کودکان، میتوان چنین برآورد کرد که ایران کشور امنی برای کودکان نیست که همسویی مسئولان وزارت آموزش و پرورش نیز با اجرای سیاستهای جنگطلبانه، بر نگرانیها از نقض هرچه بیشتر حقوق کودکان در ایران میافزاید.
در همین رابطه، محمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش در تازهترین اظهارات خود همه ۱۴ میلیون دانشآموز فعلی در ایران را سربازان جنگ تلقی کرده و گفته است «اگر لازم باشد این دانشآموزان همچون دوران دفاع مقدس (جنگ هشت ساله ایران و عراق) در صحنه خواهند بود و جانفشانی خواهند کرد.»
این در حالی است که یکی از صریحترین موارد نقض حقوق کودک که همواره مورد توجه جامعه بینالمللی قرار دارد، به کارگیری خردسالان و کودکان در پروژههای نظامی و میدانهای جنگ و نیز آسیبها و اثرات سوء جنگ بر آنهاست.
بر اساس آمارهای یونیسف، بیش از دو میلیون کودک در طول دهه گذشته از حضور در میدانهای جنگ آسیب دیدهاند. برای جلب توجه افکار عمومی و جامعه جهانی به این موضوع، سازمان ملل دوازدهم فوریه را روز جهانی مبارزه با به کارگیری کودکان به عنوان سرباز نامگذاری کرده است. در این روز کارزارها و برنامههای بسیاری در سراسر جهان برای نه گفتن به حضور کودکان در میدانهای جنگ به راه میافتد. تا سال ۹۳ هجری خورشیدی، در چندین کشور جهان بیش از چهار هزار کودک سرباز وجود داشتهاند که ایران نیز از فهرست این کشورها مستثنی نمانده است.
کودکان در ایران اگر از فقر، تنبیه بدنی در مدرسهها، تجاوز و دیگر آسیبهای رایج جان سالم به در ببرند، بعید است از حضور اجباری در پایگاههای بسیج مستقر در مدارس گریزی داشته باشند.
آشنایی با مساله جهاد و ایجاد روحیه کشتار در دانشآموزان، کمترین آسیبی است که آنان طی شرکت در فعالیتهای بسیج میبینند.
طبق گفته مسئولان بسیج دانشآموزی تنها در سال ۹۷ حدود هفت میلیون دانشآموز در قالب اردوهای راهیان نور سازماندهی شده و برای تبلیغات حکومتی در مناطق جنگی از آنها استفاده شده است. گذشته از این با وجود تمامی کمبودهای آموزشی و مالی که در وزارت آموزش و پرورش ایران وجود دارد، سالانه بخش قابل توجهی از بودجه این وزارتخانه در سراسر کشور در اختیار نهادها و پایگاههای شبه نظامی وابسته به حکومت قرار میگیرد تا بتوانند تحت پوشش برنامههای مختلف -از درس اجباری آمادگی دفاعی گرفته تا میدان تیر و انواع اردوها و برنامههای دیگر- دانشآموزان را در جهت منافع نظامی-امنیتی خود سازماندهی کنند.
در طول ۴۰ سال گذشته، از حسین فهمیده تا «مدافع ۱۳ ساله حرم در سوریه»، برای تهییج و تشویق کودکان به شرکت در جنگ و به خدمت درآوردن آنان در امور نظامی، اسطورهپردازی و داستانسرایی شده است. استفاده از افراد زیر سن قانونی توسط نهادهای امنیتی-نظامی همچون سپاه پاسداران و سازمان بسیج اما صرفا منوط و محدود به جبهههای جنگ نبوده است. این نهادها و ارگانهای نظامی و شبه نظامی در طی چهار دهه از کودکان در پروژههای امنیتی و پلیسی همچون خبرچینی در محلههای شهری و در ایست بازرسیها و طرحهایی همچون گشتهای محلهمحور نیز بهره بردهاند.
به عنوان مثال در گشتهای محلهمحور که از سال ۹۶ و به منظور کنترل خیزشهای مردمی دی ماه همان سال و پس از آن در سازمان بسیج سراسر ایران اجرایی شد، تعداد زیادی از دانشآموزان بسیجی به صورت شبانهروزی با لباس نظامی و شخصی موظف به گشتزنی در محلههای شهری شدند.
بر اساس اظهارات روسای سازمان بسیج، این افراد در صورت مشاهده موردی مشکوک میتوانستند به شکلی خودسرانه ورود کرده و با مردم درگیر شوند. جرح و مصدومیت بسیاری از این دانشآموزان بسیجی در طی همان سال گزارش شده است.
ساختار ایدئولوژیک حاکم در ایران
بررسی اجمالی نمونه موردی یکی از کودک سربازهای حاضر در جنگ هشت ساله ایران و عراق:
– نوجوانها رفتند داخل میدان جنگ و مثل مردان جوان کارآمد رشید جنگیدند. بعضی به شهادت رسیدند. بعضی به اسارت افتادند. یک پسر بچه مثل کوه در دوران اسارت در مقابل آن مامور بعثی خبیث و سختگیر ایستادگی کرد ….
این سخنان علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در یازدهم آبان ۹۶ در جمع دانشآموزان بسیجی است. در انتهای این نقل قول، اشاره خامنهای به «پسر بچهای که در برابر مامور بعثی ایستاده»، در حقیقت اشاره به مهدی طحانیان، یکی از کودک سربازهای به اسارت رفته در زمان جنگ هشت ساله بین ایران و عراق است.
حمایت مالی و معنوی علی خامنهای و سرکردگان سپاه پاسداران و بسیج از پدیده کودک سرباز باعث تشویق و ترویج بیش از پیش این مساله شده است، تا جایی که مهدی طحانیان کتاب خاطرات اسارت خود را چاپ کرده که با حمایت ارگانهای دولتی و بسیج و سپاه در شمارگان بالا به فروش میرود.
در این کتاب اقرارهایی از نویسنده در مورد شیوه سربازگیری، ترغیب و تشویق کودکان از بین دانشآموزان و … وجود دارد. طبق گفتههای طحانیان، شیوه جذب او به جبهه جنگ ابتدا با شرکت در اردوهای فرهنگی بسیج شروع شده و پس از آموزشهای ایدئولوژیک، به جبهه فرستاده شده است.
در جایی از متن همین کتاب، طحانیان چگونگی قرار گرفتنش در رسته تک تیرانداز به عنوان یک سرباز ۱۳ ساله را از سوی فرماندهان جنگ اینچنین روایت میکند:
«نیروها را به دستههای سهتایی تقسیم کردند. در هر دسته یک تیربارچی، یک آرپیجی زن و یک تک تیرانداز میگذاشتند. وقتی نیروهای تمام دستهها را مشخص کردند، معلوم شد دسته آخر یک تک تیرانداز کم دارد. با شنیدن این خبر جان گرفتم. خود فرمانده اول صحبتش به آقای ابرقویی و نیروها گفته بود که قول داده در یک وقت معین چند دسته مشخص نیروی کامل بفرستد اهواز و این یعنی اینکه اصلا وقتی نمانده تا بشود منتظر رسیدن یک نیروی دیگر شد. تا وقتی نگاه فرمانده متمایل شود سمت من، دیگر نذر و نیازی نمانده بود که نکرده باشم. با دست اشاره کرد به دسته نیمه کاره آخر. تا آنجا پر کشیدم. با آمدنم دسته تکمیل شد. نگاهم را پر از تشکر کردم ….»
مهدی طحانیان به عنوان یک کودک سرباز طی سه مرحله در عملیات بیتالمقدس شرکت داشته که پس از مرحله سوم این عملیات به اسارت نیروهای عراقی درآمده است. بخش اعظم کتاب او درباره خاطرات اسارت و متعاقب آن، شکنجههای جسمانی و روانی وارد شده بر این نوجوان در اسارتگاههای عراق است.
علی خامنهای در مطلبی که درباره این کتاب نوشته، حضور نوجوانان در جنگ را از معجزات انقلاب اسلامی دانسته است.
پیگیری همان سیاستهای زمان جنگ توسط نهادهای حاکمیتی ایران اما تا امروز ادامه یافته و آسیبهای این پدیده ضد انسانی از نوجوانان آن روز تا دانشآموزان بسیجی امروز را در بر میگیرد.
سرکوب سیستماتیک فعالان حقوق بشر در ایران و سکوت رسانههای رسمی در این مورد هم به راحتی دست حاکمیت را برای بهرهبرداری هرچه بیشتر از کودکان در پروژههای امنیتی و نظامی باز میگذارد.
گذشته از این، عمده فعالیتهای مدافعان حقوق کودک در ایران معمولا نمیتواند از فعالیتهای خیریهای و شبهخیریهای فراتر برود چرا که عموما در فضای خفقان سیاسی و فرهنگی در ایران، جز این قبیل فعالیتها امکانپذیر نمیشود.
از فعالان حقوق بشر و حقوق کودک در ایران که بگذریم، انسجامی ساختارمند در میان موسسات رواندرمانی و روانپزشکی کودکان در ایران برقرار نیست تا دستکم آسیبهای ناشی از پدیده کودک سربازان را در کودکان متاثر از این جریان تحت درمان قرار دهد.
با توجه به این وضعیت، کودکان در ایران عملا بیپناه و بیدفاع هستند بهخصوص در برابر خطر سوء استفادههای نظامی-پلیسی از سوی حاکمیت. افرادی زیر سن قانونی که حداقل حقوق انسانیشان نادیده گرفته میشود و به دلیل وضعیت ویژه استبداد حکومتی، عموما توان و مجالی برای اعتراض به این روند وجود ندارد.
منبع:رادیو زمانه
حقیقت مانا
دیدگاهها بسته شدهاند.