سال ۶۰ پاهای کابل خورده ،زخمی وکبود شده ایی که آثاربازجویی وشکنجه های مجدّد را با خود داشت، آسفالت حیاط بند دو اوین را زیرپا حس می کرد…بازمی دوید تا آمادگی اش راحفظ کند… چه شوخ وشاد وچه سرزنده وبانشاط …، وقتی به اتاق برگشتیم ، بامن ازامکان فرار سخن می گفت ودیوارزیرپنجره اتاق ۷ بند دو را که به نسبت دیوارهای اتاق نازکتر بود نشان می داد.
زخمها از راه میرسند- سی امین سالگرد %
سایت حقیقت مانا – ۷ مرداد۹۷ -سیامک نادری
دیدگاهها بسته شدهاند.