یهود ستیزی در جهان و ایران چگونه قابل فهم است؟ طی دو سال اخیر تعداد زیادی یهودی در فرانسه و اروپا کشته شدند. چندی پیش یک آمریکایی یازده یهودی را در کنیسه کشت. طبق آمار در فرانسه تبلیغات و اقدامهای ضدیهودی نسبت به سال پیش 69 درصد افزایش یافته است. در برخی کشورهای عربی یهودی ستیزی بسیار قوی است. در ایران یهودی ستیزی بویژه توسط اسلامگرایان و ایدئولوگهای حکومتی تقویت میشود. یهودستیزی در اروپا و جهان اسلام یک واقعیت روزمره است. در جهان اینگونه کشتارهای جهت دار علیه یهودیان اتفاقی نیست. تبلیغات ضدیهودی در بطن جامعه و سیاسیون حکومتی و غیرحکومتی پیوسته تکرار شده است. علت چیست؟
یهودستیزی در غرب
کارل مارکس در 1843 مقاله ای بنام «در باره مسئله یهود» می نویسد و در آن «ژودائیسم را نوعی تاریک اندیشی دینی» ارزیابی میکند. بحث مارکس در باره دین یهود است. حال آنکه بحث ما در باره یهودستیزی است. دنیای سیاست و دنیای هنر در بسیاری از زمانه ها دچار یهودستیزی یا گرایش آنتی سامی بوده است. آیا یهودی در ذات خود دارای بدی و زشتی است؟ آیا یهودیان گناهکار ابدی هستند؟ یهودیان مانند دیگر انسانها میباشند و ذات مجزا از فرهنگ و تاریخ خود ندارند. چرا بسیاری از مردم جهان نگرش منفی نسبت به آنها دارند؟ ژان پل سارتر در سال 1946 نوشته ای بنام «تفکراتی در باره مسئله یهود» منتشر ساخت. در این نوشته سارتر میگوید این نگاه دیگران است که از یهود یک یهود میسازد. او میگوید یهودیان مردمانی قابل ادغام در مردم دیگر هستند و بنابراین آنچه را که باید تغییر داد نه یهودیان بلکه ضدیهودیان را باید عوض کرد. سارتر تاکید میکند در روان دیگران و از جمله لیبرال دمکراتها، ضدیت با یهود ملموس است.
در میان کاتولیک های سنتی که معتقدند مسیح توسط یهودی ها کشته شد، تمایل ضدیهودی بسیار قوی است. جنگ های صلیبی توسط دستگاه کلیسا و برخی شاهان سازماندهی میشود تا مسیحیان مراکز مقدس در اورشلیم را آزاد سازند. در همین دوران محافل کلیسائی اعلام میکنند که یهودیان عیسا را کشته اند و سرکوب وحشیانه یهودیان در آلمان را در دستور خود قرار می دهند. از سال 1146 با مداخله «برنارد دو کلروو» کشتار یهودیان قطع میشود. پس از این دوره یهودیان بدروغ به کشتن کودکان متهم میشوند. اعتقاد رایج در اینستکه یهودیان برای انجام مراسم دینی خود کودکان را برای گرفتن خونشان می کشند. در سال 1298 میلادی کاتولیک ها به همین اتهام واهی در «ورتزبورگ»، 941 یهودی را میکشند و کنیسه و خانه آنها را غارت میکنند. در مرحله دیگر از 1349 طاعون سیاه در اروپا گسترده میشود. همه جا اعلام میشود که یهودیان چاه های آب را مسموم کرده اند تا طاعون بیشتر پخش شود. به همین اتهام در سال 1349 در استراسبورگ 900 یهودی را در آتش می سوزانند. جنایات علیه یهودیان بیشمارند و یکی انگیزه های کشتار اینست که به پایان زمان نزدیک میشویم و با سرعت یهودیان باید به مسیحیت بگرایند تا مسیح هرچه زودتر بازگشت کند. یهودیانی که به مسیحیت نمی گروند باید از میان بروند. افزون بر رهبران کلیسا، مارتین لوتر در نوشته خود «یهودیان و دروغهای آنان» که بسال 1543 پس از مرگ او منتشر شد، ژودائیسم را همانند یک «جنایت» معرفی کرد. او در نوشته خود میگفت باید کنیسه ها را آتش زد و خانه های یهودیان را تخریب نمود. در زمان هیتلر همین نوشته مارتین لوتر مورد استفاده قرار گرفت تا کینه آلمانها علیه یهود افزایش یابد. بقول فیلسوف کارل یاسپرس : «در همین کتاب، شما تمام برنامه نازیسم را در پیش رو دارید».
برپایه «آنتی سمیتیسم» مسیحی کهن، «آنتی سمیتیسم» مدرن متولد میشود. یکی از اشکال نوین این آنتی سمیتیسم، «راسیسم بیولوژیکی» نازیسم است که به ساختن یک «هویت مورفولوژیک یهودی» دست میزند و به طرح طبقه بندی نژاد برپایه یک سلسله مراتب می پردازد. در راس این هرم، نژاد آریایی ژرمن قرار دارد که دارای خون پاک است. در خط میانی هرم، نژادهایی مانند اسلاوها و ژاپنی ها هستند که بخاطر امتزاج فاسد شده اند و در پائین این هرم، نژاد قوم «مخرب فرهنگ» وجود دارد و این «نژاد یهودی» است. هیتلر این نژاد را در کتاب «نبرد من» بمثابه «باکتری یهود» یا «سرطان یهود» معرفی میکند.
در ایدئولوژی نازیسم یهودی باید بمیرد زیرا او همچون یک «ویروس خطرناک» است. پس از سال 1933 با قدرت یابی هیتلر نازیسم در پی گسترش سرزمین حیاتی بدون یهودی ها میباشد. از همین زمان آزار و اذیت یهودیان در آلمان آغاز میشود. تعداد بیش از 37000 نفر بلافاصله آلمان را ترک میکنند. فعالیت شغلی برای یهودیان ممنوع میشود و ثروتهای آنان بمرور ضبط میشود. در «شب کریستال» که در نوامبر 1938 ساماندهی شد صد کنیسه سوزانده میشود، 7500 مغازه غارت میشوند، 35000 یهودی دستگیر و به اروگاههای نازی ارسال میشوند و 120000 نفر یهودی امپراطوری رایش را ترک میکنند. این همه جنایات به کشتار شش میلیون یهودی و اتاقهای گاز و کوره های آدم سوزی منجر میگردد.
همانند گذشته امروز نیز در ایدئولوژی راست افراطی اروپا و آمریکایی، یهودی یک توطئه گر معرفی میشود. در گذشته حامیان حکومت مارشال پتن در «ویشی» که در فرانسه با هیتلر سازش نمودند، تمایل ضدیهودی پررنگ داشته اند و یهودیان را با ترن به اردوگاههای آدم سوزی ارسال میکردند و امروز راست افراطی در فرانسه و مسلمانهای فناتیک و اسلامگرایان تروریست هدف مشترک ضدیهودی را فعالانه تعقیب میکنند. تمایل ضد یهود در کل اروپا ادامه دارد. در کشورهای اروپای شرقی مانند لهستان و مجارستان، جریان های سیاسی و باندهای افراطی با گرایش «آنتی سامی» و ضد یهودی نیرومند میباشند. در واقع علیرغم جنایت نازیها، بخشی از جامعه اروپا شیفته تبلیغات و موهومات ضدیهودی میباشد.
یهودستیزی در قرآن
پس از یکدوره از مماشات با یهودیان، قرآن از جدایی قاطع یهودیان و مسلمانان حکایت میکند تا بدانجا که در سورهٔ بقره آیه ۶۵ از تبدیلشدن گروهی از یهودیان به بوزینه صحبت میشود. در قران یهودیان همچون خائن معرفی شده و این افراد قابل اعتماد نیستند. قرآن میگوید: لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا؛ سوره مائده، آیه 82. به طور مسلّم ( ای پیامبر ) دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهی یافت. در آیه ای دیگر قرآن می آورد: «یهود گفتند که دست خدا بستهاست. دستهای خودشان بسته باد! و بدین سخن که گفتند ملعون گشتند. دستهای خدا گشادهاست به هر سان که بخواهد روزی میدهد و آنچه بر تو از جانب پروردگارت نازل شدهاست، به طغیان و کفر بیشترشان خواهد افزود ما تا روز قیامت میانشان دشمنی و کینه افکندهایم هر گاه که آتش جنگ را افروختند خدا خاموشش ساخت و آنان در روی زمین به فساد میکوشند، و خدا مفسدان را دوست ندارد».(سوره مائده آیه 64). در همین سوره آیه 60 قرآن یهودیان را به «بوزینه و خوک» تشبیه می کند و آنها را بندگان شیطان معرفی میکند. قرآن در سوره التوبه میگوید نصارا و یهود برخلاف محمد رفتار میکنند و باید جزیه بدهند. و در آیه 30 میگوید:«و یهود گفتند: عزیز پسر خداست و نصاری گفتند مسیح پسر خدا است. این سخنان را که اینها بر زبان میرانند خود را به کیش کافران مشرک پیشین نزدیک و مشابه میکنند، خدا آنها را هلاک و نابود کند، چرا آنها به خدا نسبت دروغ بستند.»
اسلام در قرآن به موسی و کتاب او توجه داشته و خود را میراث دار موسی میداند. برعکس قران یهودیان را تحریف کننده پیام خدا دانسته و یهودیان را گناهکار و دشمن محمد میخواند و در دستور خود اذیت و طرد یهودیان را مطرح میسازد زیرا یهودیان مفسد میباشند. قرآن فرمان قتل یهودیان اعلام میکند. آیه 29 سوره التوبه اعلام میکند که یهود و نصارا را که اهل کتاب هستند ولی به رسول و دین حق نمی گروند باید کشت.
کینه جوئی قرآن ریشه در رقابت و مخالفت اقوام یهود و عرب در منطقه حجاز دارد. ضدیت قرآن بیانگر ضدیت بنی هاشم با یهودیانی است که دارای ثروت میباشند و نمی خواهند سلطه و زیاده خواهی قبایل عرب را قبول کنند. یکی از حوادث برجسته کشتار یهودیان بنی قریظه توسط یاران محمد است. سیره نویسان گویند بدستور محمد، افراد بنی قریظه را پس از خلع سلاح در خانه دخترحارث از تیره بنی نجار، بازداشت کردند و پس از کندن گودالهایی در بازار مدینه، آنان را یکی یکی آوردند و گردن زدند. در سوره الاحزاب آیه 26 به این واقعه یعنی قتل یهودیان اشاره شده است. ابن اسحاق شمار کشته ها را 400 نفر میداند، واقدی از 600 تا 700 نفر صحبت میکند و طبرسی کشته ها را 800 تا 900 تن اعلام میکند.
در جریان جنگ و تصرف باغ فدک یهودیان ناچار به تسلیم با پیامبر اسلام شدند و فدک بعنوان غنیمت از آن مسلمانان شد و ملک شخصی محمد گشت. محمد با انتشار آیهٔ ۲۶ سورهٔ اسراء، طبق «دستور خدا» فدک را به عنوان «صدقه» به دخترش میدهد. هدف مسلمانان تحمیل اسلام به همه اهالی حجاز و مدینه بود ولی یهودیان مخالفت میکردند. در برابر این مخالفت محمد خواستار غارت یهودیان و اخراج آنها از سرزمینشان میگردد. آزار یهودیان در کشورهای اسلامی از زمان عمر خلیفه دوم تا امروز ادامه دارد. یهودی ستیزی اشکال گوناگون بخود گرفته و در فرهنگ عامیانه این ضدیت با یهود فعال است. بطور مسلم سیاست استعماری دولت اسرائیل در مناطق فلسطینی و مانع تراشی در برابر ایجاد یک دولت فلسطینی قابل انتقاد است. اسرائیلی ها و فلسطینی ها باید هر کدام دولت خود را داشته باشند. وضعیت اختلاف و جنگ در خاورمیانه، در عمل موجب رشد یهود ستیزی در جهان و رشد جریانات اسلامیستی در سرزمینهای فلسطینی شده و ایدئولوژی کهنه ضدیهودی جان تازه بخود گرفته است. این وضع بحرانی همیشه مورد استفاده رژیم های عرب و جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته تا به خود مشروعیت بخشند و مردم مسلمان را علیه یهودیان برانگیزند.
یهود ستیزی در ایران
رمان «جهودکشان» یکی از نخستین رمانهای ایران در زمان مشروطه است. این رمان به طرح و نقد تعصب دینی و تعقیب و آزار یهودیان می پردازد. نویسنده ناشناس به افشای شکنجه های اقلیت های دینی و فساد حکومتی قاجار پرداخته و ابعاد یهود ستیزی در آن زمان را نشان میدهد.
در ایران مانند سایر کشورهای اسلامی بطور عموم یهودیان به عنوان «اهل ذمه» شناخته شده و بر این اساس یهودیان باید جزیه بپردازند. فشارهای گوناگونی علیه یهودیان در ایران وجود داشته است بعنوان نمونه محمد بیک اعتمادالدوله حاکم اصفهان در سال 1036 خورشیدی سربازان خود را به خانه های یهودیان فرستاد تا آنها یک روزه مسلمان شوند و یا شهر را ترک کنند. ولی علیرغم اعتقادهای عامیانه ضد یهودی، یهودستیزی همیشه یک جریان فعال و پررنگ نبوده است. در زمان جنگ دوم جهانی، با همه تبلیغاتی که دولت آلمان کرده بود، گرایش های جدید در ایران بیشتر معطوف به جدائی از فرهنگ مسلط اسلام و عرب و بازگشت به گذشته بود. این تبلیغات، آن چنان که مورد نظر دستگاه گوبلز بود، رنگ و بوی ضد یهودی نداشت. در دوره سلطنت رضا شاه، آخوندها به حاشیه رانده شدند و وضعیت اقلیت های مذهبی در مقایسه با دوران سیاه قاجار، رو به بهبود گذاشت. تاریخ کمبریج در این مورد می نویسد: «در مقابل علما كه در دوره رضاه شاه، منزلت و اقتدارشان آشكارا كاهش يافته بود، اقليتهای مذهبی… از اهميت بيشتر و فرصتهای بهتر برای پيشرفت اقتصادی برخوردار شدند. نتيجه اين سياست، بهبود وضع اكثر مسيحيان ارمنی، يهودی ها و زرتشتیها بود كه باب تعداد زيادی از مشاغل و حرفههای جديد به روی آنها گشوده شد. جوانان يهودی در رديف ديگران به انجام خدمت وظيفه دعوت شدند، مدارس و دانشگاه به روی آنان باز شد، بازرگانی های كوچك و محدود يهود توسعه يافت و به تدريج بازرگانان و ثروتمندان بزرگی در ميان آنها يافت شد و تقريباً يهوديها از تمام حقوق كشوری استفاده میكردند، ولی عده كمی از آنها در ادارات پذيرفت میشدند و مخصوصاً در دستگاه سياسی كشور يهوديان راه نيافتند.» (سلسله پهلوی و نيروهاي مذهبي، تاريخ كمبريج، برگ 41).
در دوران محمدرضا شاه شبکه ها و حوزه های شیعه مبارزه علیه بهائیان و یهودیان را تشدید نمودند. سرانجام، آنچه یهود ستیزی در ایران را به شکل بنیادین دگرگون کرد، تصرف قدرت توسط روح الله خمینی و باند های مرتجع آخوندها و حزب الله بود. این باندهای ضدیهود و متاثر از ایدئولوژی قرآن و متاثر از بحران خاورمیانه، سیاست ضدیهودی خود را تشدید نمودند. در دوران جمهوری اسلامی احزاب و رسانه ها و شبکه های وابسته به حکومت، اغلب از مبارزه علیه صهیونیسم و اسرائیل صحبت کرده و آنها را به عنوان دشمن اسلام و فلسطین و نظام حاکم بر ایران نشان میدهند. در واقع این سیاست تبلیغاتی و نیز برگزاری روز قدس و به آتش کشیدن پرچم اسرائیل، با تحلیل از بینش حکومتگران بر پایه ایدئولوژی یهودستیزی است. تجلی دیگر یهود ستیزی در ایران در زمان احمدی نژاد در ایجاد سیاستهای تشنج زایی و انکار هولوکاست و برپایی بین المللی کنفرانس و طرح ها علیه هولوکاست درتهران میباشد.
در ایران ایدئولوژی یهودی ستیزی محدود به حکومت نمیشود. نواندیشان دینی و روزنامه نگاران مسلمان بشکل زیرکانه این ایدئولوژی تبعیض گرایانه را تقویت میکنند و با دفاع اسلامی از فلسطین همسوئی خود را با رژیم نشان میدهند. بیافزائیم برخی چپ ها که خود را «ضد صهیونیست» معرفی میکنند و خود را مدافع «آرمان خلق فلسطین» میدانند، دارای گرایش ضد یهودی هستند. این چپ ها که در حال دلسوزی برای فلسطین هستند اغلب منافع و مصالح ایران را فراموش میکنند. موضعگیری موافق فلسطین این افراد چپ، تا حمایت از مرتجعین حزب الله لبنان و حماس فلسطینی به پیش میرود، امری که بناگزیر با سیاست جمهوری اسلام همسو میگردد.
خدمت یهودیان به بشریت
پرسش اساسی در اینجا در باره ریشه کینه علیه یهودیان است. چرا یک امریکایی نژاد پرست یهودی ها را در محل نیایش به مسلسل می بندد؟ چرا یهودی کشی در دستور آدمکشان نژادپرست اروپایی قرار میگیرد؟ چرا تروریستهای اسلامی کشتار یهودیان را همیشه در برنامه خود دارند؟ بطور مسلم ما باید رابطه این جنایت ها را با ایدئولوژهای ضد یهود مورد تحلیل قرار دهیم. ضدیهودها همیشه ثروت و سرمایه های بانکی یهودی را «منشا بحران» جهان معرفی میکنند. ضدیهودها همیشه «دماغ گنده» یهودی ها و خسیس بودن آنها را مطرح میکنند. مبلغان ضدیهود پیوسته از موفقیت های مالی و اقتصادی و هنری و سینمایی استفاده کرده تا یهودیان را محکوم نموده و آنها را خطاکار معرفی نمایند. آنها میگویند بزرگترین عتیقه فروشان جهان، بزرگترین غولهای رسانه ای و تصویری جهان، کارخانه های اسلحه سازی، کمپانیهای بزرگ اقتصادی یهودی هستند و یهودیان بازار الماس جهان را کاملا در قبضه خود دارند و این امر بخاطر همان سفارش تورات بر کسب مال بسیار زیاد است. این نکات عناصر یک ایدئولوژی ساخته شده است. اول آنکه این موفقیت ها فقط در انحصار یهودیان نیست. دوم اینکه موفقیت چشمگیر در یک زمینه «گناه» و جنایت محسوب نمی شود. سوم اینکه تنگ نظری و حسادت یک بیماری است و قادر نیست شایستگی ها را ببیند. چهارم اینکه در این موفقیت ها، شبکه ها و پارتی بازی کلان، همیشه نقش مهم دارند ولی این امر مختص یهودیان نیست. پنجم اینکه فسادهای احتمالی مالی منحصر به یک جمعیت معیین نیست و چنین امری با دلیل و مسئولیت فردی باید مورد تحلیل و قضاوت قرار گیرد. پنجم اینکه هر انتقادی به سرمایه داری باید متکی بر سیاستها و مکانیسمهای اقتصادی باشد.
همه این تبلیغات ضد یهود بیانگر نادانی و حماقت مبلغان آنهاست. بعلاوه در تمام جهان و در میان همه مردم جهان، بد و خوب، زشت و زیبا، در کنار هم جمع هستند. خطای افراد ربطی به قومیت و ملیت آنها ندارد بلکه مسئولیت فردی است که باید مورد سنجش قرار گیرد. در میان اعضای همه ملتها و گروهبندیهای اجتماعی انسانهای منفی و تبهکار و نیز انسانهای مثبت و کارساز موجودند زمانی که یک جمعیت و یک ملیت بخاطر «نژادی» مورد حمله قرار میگیرد این امر جنایتکارانه است. تبلیغات ضدیهودی ابلهانه منعکس کننده یک نژادپرستی بیمار و گندیده است. این گفتمانهای نژادپرستانه حمله به شرافت انسانی و نقض حقوق بشر است. ایدئولوژی اسلامی و ایدئولوژی مسیحی فناتیک و ایدئولوژی هیتلری و پوپولیسم راست افراطی منشا بدآموزی علیه یهودیان است. در تمام حوزه های شیعه و اسلامی و در تمام مغزهای معیوب اسلام گرایان، ضدیت با یهود یک لذت بیمارگونه است. کینه آیت الله خمینی و احمدی نژادها به یهودیان را از یاد نبریم، آنها نتیجه دمل چرکین اسلامی میباشند.
در میان همه مردمان جهان یهودی ها نقش مثبتی برای پیشرفت بشریت ایفا نموده اند. آنها خلق برتر نیستند ولی کار و تلاش آنها پشتوانه پیشرفت آنهاست. انها انسانهای فیلسوف و متفکر و هنرمند و دانشمند تربیت کرده اند و بشریت مدیون آنهاست زیرا از این طریق فرهنگ بشریت گامی بلند برداشته است. کارل مارکس، زیگموند فروید، هانا آرنت، فرانتس کافکا، مارسل پروست، گوستاومالر، باروخ اسپینوزا، لوسین فروید، استیون اشپیلبرگ، مارک شاگال، آمادئو مودیلیانی، فریتز هابر، استفان تسویگ، لئونارد کهن، ژوزف کسل، هانری برگسون، ادموند هوسرل، لودویک ویتکنشتاین، تئودور آدرنو، کارل پوپر، هربرت مارکوز، والتر بنژامن، امیل دورکیم، ژرژ لوکاچ، هاریسون فورد، سیمون سینوره، ناتلی پورتمن، آلبرت اینشتن، هربرت سیمون، ژوزف استیگلیس، ژرژ شارپاک، فیلیپ روت، ابن میمون، کلودلوی اشتراس، ایمانوئل لویناس، ژاک دریدا، الیزابت دو فونتوا، ریموند آرون، و صدها متفکر و هنرمند یهودی تبار برای جامعه بشری تلاش کرده اند. نبوغ برجسته یهودی ها از ژن آنها نیست بلکه از تلاش سخت سرانه و تربیت خانوادگی و همت فردی و جدیت کاری و قدرت یادگیری آنهاست. تربیت و آموزش یهودیان پایه پیشرفت آنها را ساخته و آنها در جامعه ای که هستند هوشیارانه تمام امکانات مطلوب را برای موفقیت بکار میگیرند. یهودستیزی یک بیماری خطرناک و جنایتکارانه است. ضدیهودی های نژاد پرست و اسلامی، فقط درماندگان تاریخ هستند و تنها وسیله آنها کینه جوئی و آسیب رساندن به یهودی میباشد.
جلال ایجادی
جامعه شناس دانشگاه فرانسه
سایت حقیقت مانا
دیدگاهها بسته شدهاند.