کینه توزی مریم رجوی ازمسیح علی نژاد وشکوه دختران انقلاب. سیامک نادری

seyamaknaderi November 20, 2018 Comments Off on کینه توزی مریم رجوی ازمسیح علی نژاد وشکوه دختران انقلاب. سیامک نادری
کینه توزی مریم رجوی ازمسیح علی نژاد وشکوه دختران انقلاب. سیامک نادری

استیصال ودرماندگی مریم رجوی ازشکوه نام دختران انقلاب درسراسرمیهن که دربرابرتمامیّت رژیم پلید ولایت فقیه، سرفراز قد برافراشته ورسانه های خارجی وحتی مقامات دولت ها وشخصیت هارا  به تحسین واداشته اند، مجاهدین را ناگزیرساخت تا درسایت خود مقاله ای تحت عنوان:« از سردار مریم بختیاری تا مریم رجوی» حقد وکین اسلام ضددمکراتیک ونابردبارمریم رجوی انتشاردهند.

مریم رجوی درشکست خفت بار ازمقاومت زنان میهن دربرابرحجاب اسلامی واجباری درحقد وکین وگریز ازشکوه دختران انقلاب، ناگزیرخودرا با شبیه  سازی اسمی درتاریخ با «مریم بختیاری» و«مریم رجوی» بعنوان آغازوپایان یکصد سال اخیرمبارزه زنان، خود را  الگو وسمبل زنان قرارداد.

بفرمان مریم رجوی سایت مجاهدین درچنگ انداختن به مبارزه زنان میهنمان و درضدیت تمام عیار با خانم مسیح علی نژاد وآزادی های یواشکی و…(چهارشنبه های سفید و…) وشکوه مقاومت وایستادگی دختران انقلاب ازآن بعنوان «تقلیل خواسته های زنان» و« آفت در جبهه‌ٔ آزادیخواهان  ومدافع آزادی» امری«شیادانه وجعلی» و« روانه کردن مزایای سرشاری به کیسه استبداد آخوندی وارتجاع»  و«تقلیل گرایی ویرانگر»، «تخفیف به حضوراجتماعی محدود» و« در مسیر همان انجماد در موقعیت تاریخی برساخته‌ٔ مناسبات نرینه‌سالاری» قلمداد می کند.

بدون هیچ شرح، بخشی ازهمین حقد وکین مریم رجوی درسایت سازمان مجاهدین چنین است:

« وقتی از کیفیت تکامل‌یافته و انسانی موقعیت زنان صحبت می‌کنیم منظور این تعاریف شیادانه و جعلی نیست. بی‌آن‌که بخواهیم در دام دوگانه‌ٔ جنسیتی زن/مرد که یک عارضه‌ٔ تاریخی و محصول سرکوب توسط قدرت در سطوح مختلف خرد و کلان بوده است، بیفتیم، بحث بر سر بخشی از جامعه‌ٔ انسانی است که در اثر باورهای پوسیده‌ٔ برخاسته از منفعت و مالکیت و مبتنی بر تمایزات بیولوژیک به حاشیه رانده شده و رژیمهای واپس‌گرا با به‌رسمیت شناختن حداقلی از حقوق انسانی آنان، با هیاهو و پروپاگاندا، چنان منتی بر سر این بخش از جامعه انسانی می‌گذارند که گویی تماماً از آنان رفع‌ستم شده است.

آنچه که در رژیم پهلوی در مورد آزادی اجتماعی زنان و حق رأی تبلیغ می‌شد از این دست طراری‌ها بود و این در حالی بود که این رژیم بنا‌ به ماهیت تاریخی‌اش نمی‌توانست قائل به برابری کامل در جامعه انسانی باشد. این امتیاز‌دادن هم برآمده از ماهیت تکامل‌یافته‌ٔ این رژیم نبود. در واقع همین امتیازات حداقلی هم در یک نزاع تاریخی میان آزادیخواهان با جبهه‌ٔ استبدادی و ارتجاعی به‌دست آمده بود.

البته این امتیازات حداقلی منافعی برای جبهه‌ٔ استبداد داشته است و آن آفتی بود که در جبهه مدافعان آزادی می‌انداخت. در واقع بخشی از جبهه‌ٔ مدافعان آزادی(اگر خوش‌بینانه آنها را در مبارزه‌شان صادق بدانیم) در اثر ناآگاهی یا تحلیل نادرست از شرایط و مسائل، با تمرکز روی حداقل‌های حقوق انسانی زنان و یا بخشهای دیگر تحت‌ستم جامعه، به‌محض حصول نتیجه، جبهه‌ٔ آزادیخواهان را به‌نفع جبهه‌ٔ مرتجعین و مستبدین ترک می‌کردند. این تقلیل‌گرایی به‌عنوان آفت در بخشی از جبهه‌ٔ آزادیخواهان مزایای سرشاری را روانه‌ٔ کیسه‌ٔ استبداد و ارتجاع کرده است. در هنگامه‌ٔ مشروطه و حتی پیش از آن وقتی زینب پاشا در تبریز گروهی چریک مسلح از زنان مبارز را برای مقابله با زیاده‌خواهی و غارتگری مستبدین و مرتجعین تشکیل داده بود و به هنگام احتکار، انبار غله‌ٔ محمدعلی میرزا و نظام‌العلما را به‌نفع توده‌های محروم با رزم مسلحانه می‌گشود و در زمانی که سردار مریم بختیاری در رأس یک فوج مسلح مشروطه‌خواه بر سر قوای قزاق به‌سردستگی رضاخان آتش می‌ریخت تا دروازه‌های تهران را به روی مشروطه‌خواهان بختیاری باز کند، عده‌یی به حداقل‌های حقوق انسانی زنان راضی بودند و در ذهن‌شان هم خروج از موقعیت اعتباری و تاریخی زنانه خطور نمی‌کرد. این خط تسلیم و رضا به امتیازهای حداقلی تا همین امروز هم ادامه داشته و جریان استبداد و ارتجاع را منتفع کرده است. آنچه که تحت عناوین “آزادیهای یواشکی” و امثال آن که همه‌ٔ خواستهای برابری‌طلبانه و انسانی زنان را در یک تقلیل‌گرایی ویرانگر به حضور محدود اجتماعی تخفیف می‌دهد و در مسیر همان انجماد در موقعیت تاریخی برساخته‌ٔ مناسبات نرینه‌سالاری است. این در حالی است که در چند دهه‌ٔ اخیر، زنان مجاهد در یک رزم دلیرانه‌ٔ انقلابی و با خروج از موقعیت تاریخی ارتجاعی جنسیت‌زده، با هدف گرفتن رأس ساختار بازتولیدکننده‌ٔ مناسبات منحط نرینه‌سالاری، به‌دنبال ارتقای کیفی جایگاه انسانی زنان در جامعه‌ٔ ایران بوده‌اند.

با این توضیحات روشن است که هدف از سمبولیزه کردن مبارزه‌ٔ آزادیخواهانه‌ٔ مردم ایران در یک قرن اخیر در ۲نام مریم، به‌طور مشخص برجسته‌کردن کدام خط از مقاومت‌ تاریخی مردم ایران است…»

 

همچنین سایت مجاهدین  با القابی منزجرکننده، به روایت تاریخ ایران ونویسندگان، درجای جای این مقاله ازآنها بعنوان « رسوبات نرینه سالاری» چنین یادکرده است :

« در یک قرن گذشته در قالب روایت مردانه‌ٔ تاریخ توسط مورخان استبدادی‌-ارتجاعی شاه و شیخ و یا نویسندگان حامل رسوبات نرینه‌سالاری تاریخی صورت گرفته است.»

استفاده مکرر ازچنین القابی( نرینه وحشی ومتجاوز برای مردان مجاهد ومادینه فعل پذیربرای زنان مجاهد) یاد آور تحمیل ایدئولوژی واسلام نوع رجوی و توتالیتاریسم حاکم برتشکیلات اشرف ولیبرتی وآلبانی است. اینک همان فرهنگ منحط را به جامعه ومردم تسری می دهد.

توتالیتاریسمی که همه زنان ومردان درون تشکیلات را با قلّاده های ایدئولوژیک به بند کشیده است. زندان، شکنجه، قتل وسربه نیست کردن اعضا وجراحی رحم زنان مجاهد بعنوان عنصرضد جنیسیّتی وبی آینده کردن آنان و… ورقص رهایی وقرارداشتن زنان درحریم رهبری وشبیه سازی زنان مجاهد با زنان محمد پیامبراسلام  ودرتیول رجوی بودن وطلق وملک رهبری عقیدتی قراردادن، با صفات مشمئزکننده ایی همچون کنیز دوّم( برای زنان) ونوکردوّم(برای مردان) وبا اقرارگرفتن ازمسائل جنسی زنان ومردان درنشست های جمعی، برای خُردکردن شخصیت و تسلط برروح وروان آنان وصدها نمونه فساد وجنایت فراگیر وهمه جانبه ودرهمه زمینه ها روح وروان انسانها…، چیزی جزاسلام رجوی نبوده ونیست. اگرچه مریم رجوی تحت عنوان« اسلام دمکراتیک وبردبار» همچون خامنه ایی ورژیم پلید ولایت فقیه چشم دیدن دختران انقلاب را نداشته وندارند.

دردوسوی یک همسویی ها ، ولایت فقیه ورهبری عقیدتی شانه به شانه هم سائیدند، اینک ولایت فقیه ورهبری عقیدتی،‌ رجوی وخامنه ای، نه  دوچیرمتفاوت، بلکه مکمل همدیگردرنابود کردن وبه هدردادن مبارزات مردم هستند.

ارتجاع غالب درنقش سرکوب عریان مردم ومبارزه

ارتجاع مغلوب درنقش نابود کردن پتانسیل وانرژی مردم ومبارزین واعضای سازمان مجاهدین

لینک سایت مجاهدین ضمیمه است:

ازسردارمریم بختیاری تا مریم رجوی

https://article.mojahedin.org/i/%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%85-%D8%A8%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%85-%D8%B1%D8%AC%D9%88%DB%8C

همچنانکه دریک سال اخیردرمصاحبه های تلویزیونی با میهن تی وی ومقالات گفته ونوشته بودم:

« درمقایسه شهدای سازمان با شهدای قیام ۸۸ هم همیشه یک حرف بیشتر نبود، حتّی درباره ندا آقا سلطان هم همین حرفها زده می شد:« ندا یک زن عادی بود که رفته بود خیابان وتیر خورد. شهدای ما کجا و ندا کجا؟!» چنین حرفهایی از طرف مسئولین سازمان یا مریم رجوی ما را از درون می خورد زیرا ما نباید دردرون تشکیلات خودمان با مردم وشهدای ملی وخانواده های دردمند آنها چنین درویی وبی حرمتی داشته باشیم. امّا درتبلیغات بیرونی، از هدیه مجسمه ندا آقا سلطان به مریم رجوی دراجلاسیه میان دوره ایی شورای ملی مقاومت در بهمن ۸۸ یاد می شود. تمامی این برنامه ها برای نمایش بیرونی وفریب مردم است. اوّلین کسانی که ازاین مردم فریبی رنج می بردند وزخمی می شدند، کسی جزاعضای سازمان نبود که پشت صحنه این نمایشات را بخوبی می دانستیم.» ازکتاب: حقیقت مانا، گزارشی به سه نسل، خطاب به رجوی.

گزارش نیویورک تایمز درباره مسیح علینژاد؛ زنی که موهایش جمهوری اسلامی را می ترساند.

لینک گزارش نیویورک تایمز ضمیمه است:

https://ir.voanews.com/a/iran-masih-alinejad/4467711.html

پیش ازاین در ۸آبان ۹۷ درمقاله ای نوشته بودم:

کینه خامنه ایی ومریم رجوی نسبت«دختران انقلاب»، وجعل شعارهای مردم ایران  سیامک نادری

سایت حقیقت مانا -۲۸ آبان ۱۳۹۷

 

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.