در مقاله ی قبلی رویکرد سازمان رجوی نسبت به انتقاد را با نظامهای توتالیتر و تمامیت خواه مقایسه کردم .
http://pezhvakeiran.com/maghaleh-92295.html
این نه مقایسه ای صرفا تئوریک بلکه حاصل بیش از دو دهه حضور در مناسبات این سازمان در اشرف و لیبرتی است. حضوری که در واقع گذار من بود از پروسه بسیار رنجبار شناخت سطحی و عاطفی اولیه به شناخت عینی و ملموس و واقعی این پدیده. به قول مائو برای شناخت یک پدیده باید در تغییر آن شرکت کرد. من هم به سهم خود چنین کوشیدم، با انتقادات گاه و بیگاه و نهایتا با نامه ای مفصل به شخص مریم رجوی. بعد از نوشتن آن نامه که در کمال احترام نگاشته شده بود وبعد از اینکه هیچ پاسخی نگرفتم حجت بر من تمام شد و دانستم که دیگر نمیتوان با این گروه ادامه داد. شرح این موضوع خود حدیث دیگریست که در آینده بخشهایی از آن را که در خاطرم باقی مانده خواهم نگاشت. حال گو تلاش کنند با تهدیدهای غیر مستقیم مرا از نوشتن بازبدارند. اتفاقا این تماسها و تهدیدها تاییدی است بر آنچه نگاشتم
اما در پاسخ آنها که بظاهر از سر صلاح و خیراندیشی اشک تمساح ریخته و مدام مرزبندی با رژیم خمینی را یادآور می شوند باید گفت مرزبندی با رژیم خمینی انحصار هیچکس نیست. اتفاقا انتقاد به مجاهدین از این روست که آنها با اعمالشان مرزهای جنبش را با رژیم مخدوش می کنند. چگونه می توان دروغ گفت و درعین حال مرزهای قاطعی هم با ایدئولوژی دجالگری و دروغ حفظ کرد؟ چگونه میتوان دروغ گفت و مدعی صاحب نامی خون شهدایی شد که نه بخاطر یک نام بل بخاطر یک آرمان به چوبه های دار لبیک گفتند؟ آنها یک بار به همین دلیل با خمینی خداحافظی کرده بودند چون به آرمان آنها خیانت کرده بود. آنها نسل صداقت بودند نه نسل دروغ و ریا
- از انتقاد من و ما رژیم سوء استفاده میکند؟؟؟ خیر از پاسخ ندادن شما به انتقادات و از چسباندن همگی به وزارت اطلاعات توسط شماست که رژیم استفاده (و نه سوء استفاده ) میکند. هرگاه در شرایط فعلی فلان قلم بدست رژیم را به وزارت اطلاعات منتسب کنید خواهد گفت مجاهدین همه را به رژیم منتسب میکنند. گروه رجوی با فضایی که ساخته است، محیط متعفنی برای رشد هر گونه میکروب و باکتری را فراهم کرده ودر چنین فضایی است که انبوه مزدوران رژیم می توانند به فعالیت مشغول شده وکسی هم نمیتواند به آنها ایراد بگیرد . آنها سریعا مدعی میشوند این اپوزیسیون هم هر کس را که مخالفش باشد به رژیم می چسباند. زمانی که استالین در شوروی چوبه های دار برپا داشت و گروه گروه کادر قدیمی بلشویک را اعدام میکرد هرگونه اعتراضی در سطح جهانی را با این ادعا که مخالفت با شوروی و شخص استالین عملا به نفع اردوگاه امپریالیسم است خفه میکرد. در حالیکه اتفاقا برعکس، این استالین بود که با عملکرد خودش و با خفه کردن منتقدین، تحت عنوان دشمن اصلی، بزرگترین ضربه را به کمونیسم وارد کرده وبه امپریالیسم خدمت کرد.
سایت حقیقت مانا – ۲تیرماه ۹۷- سیامک نادری
دیدگاهها بسته شدهاند.