همکاری مسعود رجوی و دستگاه امنیتی رژیم علیه پرونده حمید نوری عامل کشتار ۶۷ ایرج مصداقی

seyamaknaderi December 10, 2019 Comments Off on همکاری مسعود رجوی و دستگاه امنیتی رژیم علیه پرونده حمید نوری عامل کشتار ۶۷ ایرج مصداقی
همکاری مسعود رجوی و دستگاه امنیتی رژیم علیه پرونده حمید نوری عامل کشتار ۶۷ ایرج مصداقی

هیچ‌کس به اندازه مسعود رجوی از دستگیری حمید نوری که در پی یک عملیات «پیچیده و چند وجهی» انجام شد خشمگین نیست. حتی خامنه‌ای و دستگاه قضایی و امنیتی نظام ولایی نیز به اندازه‌ی رجوی نگران نتیجه‌ی دادگاه حمید نوری نیستند.

رجوی، خود متهم به زندان‌سازی، شکنجه و قتل بهترین فرزندان میهن است. او متهم به انواع و اقسام سوءاستفاده‌های جنسی از زنان عضو شورای رهبری فرقه‌اش است. او متهم است که هزاران زن و مرد را از ابتدایی‌ترین حقوق‌شان محروم کرده است. او از سرنوشت خود نیز می‌هراسد. (۱)

رجوی که بعد از نگارش نامه به جانیان عضو مجلس خبرگان رهبری و «حقیر» خواندن خود، و پس از نامه‌نگاری به رفسنجانی و خامنه‌ای و تلاش برای به صحنه فرستادن او در انتخابات ریاست جمهوری، آبرویی برایش نمانده بود به سوراخ خزید و ادای امام زمان را درآورد. او برای سرگرم‌گردن نیروهای مریض و درمانده و رنجورش در آلبانی بعد از سه دهه به یاد «دادخواهی»‌ افتاد. پیشتر، آن‌ها را با موضوع بیرون آوردن نام مجاهدین از لیست تروریستی سرگرم می‌کرد. گویا اگر این اتفاق بیافتد همه‌ی درها به روی آن‌‌ها باز می‌شود و کار رژیم ساخته است.

دستگیری حمید نوری، درب دکان به اصطلاح «دادخواهی» رجوی را گل گرفت. او در این عرصه نیز قافیه را باخته و با یک تناقض جدی روبرو است. افرادی را که او طی سالیان گذشته با رذالت و بی‌شرمی عوامل رژیم و دستگاه امنیتی معرفی می‌کرد، امروز در صف اول «دادخواهی» قرار دارند و تلاش‌شان بزرگترین پیروزی جنبش «دادخواهی» در تاریخ ایران را رقم زده است. این پیروزی و موفقیت چیزی نیست که او بتواند تحمل کند. او برای به شکست کشاندن این موفقیت هرکاری خواهد کرد و به هر  خیانت و خفت و خواری تن خواهد داد.

رجوی در صف اول توطئه علیه دستگیری حمید نوری

دستگاه امنیتی از اولین لحظات انتشار خبر پیروزی بزرگ جنبش دادخواهی تلاش کرد ایرج مصداقی مبتکر و طراح دستگیری حمید نوری را هدف حملات خود قرار دهد. مسعود رجوی و فرقه‌ی تبهکارش در صف اول این توطئه قرار داشتند.

پس از اعلام خبر دستگیری حمید نوری، در اولین موضع‌گیری‌‌‌ام‌ از توطئه‌ی مسعود رجوی و تلاش وی برای مخدوش کردن این موفقیت بزرگ خبر دادم. حتی تأ‌کید کردم او بدون شک زنده است چرا که هیچ‌کس مانند او نمی‌تواند چنین کمپین کثیف و بیشرمانه‌ای علیه جنبش دادخواهی راه‌ بیاندازد و تا این حد رذالت به خرج دهد. برای انجام این کار بایستی شخصیت پلیدی چون او داشت.

مسعود رجوی و فرقه‌‌ی تاریک‌اندیش او در ظاهر در قبال این موفقیت بزرگ، ۶ روز سکوت کردند، اما در پشت صحنه خود را به آب و آتش می‌زدند تا بلکه مانع پیشرفت آن شوند و بهانه‌ای برای عرض اندام پیدا کنند.

ابتدا عوامل این فرقه با کاوه موسوی تماس گرفتند و آن‌چه را که شایسته زوج رجوی بود به ایرج مصداقی نسبت دادند که با پاسخ قاطع و شایسته‌ی او روبرو شدند. وقتی دست‌شان از پرونده و کاوه موسوی کوتاه شد، رو به سوی رژیم اهریمنی آوردند و آویزان دستگاه امنیتی آن شدند.

ارائه‌ی دو فایل صوتی به رجوی توسط دستگاه امنیتی

۶ روز طول کشید تا دستگاه امنیتی بر اساس سناریویی که از قبل چیده بود دو فایل صوتی منتسب به قاضی مقیسه و علی رازینی را در اختیار این فرقه تبهکار بگذارد.

دستگاه امنیتی برای آن‌که بهانه به دست رجوی دهد تا بتواند سکوتش را بشکند و به لجن‌پراکنی علیه ایرج مصداقی بپردازد این دو فایل صوتی را در اختیار مسعود رجوی گذاشت تا او ادعا کند با استفاده از شبکه داخل کشور خود و نفوذ در امنیتی‌ترین لایه‌‌های رژیم قادر به استراق سمع گفتگو‌های مقیسه و علی رازینی در مورد دستگیری حمید نوری در سوئد شده است.

در یکی از فایل‌های صوتی، قاضی مقیسه در مورد گفتگویش با حمید نوری قبل از عزیمت به سوئد می‌گوید:‌

«بهش گفتم نرو ها، همین جمعه [یک روز قبل از سفر] بهش گفتم نرو، خودش هم دوزاریش افتاده بود خوب، آمد و گفت که من احتمالاً دستگیر بشم اینا، گفتم پس برای چی داری میری.

گفتم بهش، چند بار البته رفته بود ولی کاری بهش نداشته بودند، هر سال یک ده روزی می‌رود آنجا، یک اختلافی با کسی داشت، او شکایت کرده بود. گفتم نرو، برای چی داری می‌روی، گفتم اصلاً این دسیسه است. تو را می‌کشانند آنجا دستگیرت می‌کنندها.

آره یک خلبانی از ایرانی‌ها آنجاست، مشکل خانوادگی با یک زنی داشته طلاق داده، آنجا تو دادگاه آنجا گفته که مثلا حمید نوری فلان توی نظام فلان و بهمان اینها، داشت نقل می‌کرد این حرفها تعجب کردم گفت دادگاه مطرح شده، بعداً آن یارو توی گزارشش علیه این نوشته که این جزو گروه‌های سرکوب و فلان و اینها سر ایران اینها

این اختلاف خانوادگی بوده، یک زن و شوهری که طلاق گرفته بود از شوهرش و اینها و بعدش آن زنه تقریباً این آقا واسطه‌ای بوده برای ازدواج آنها قبلاً اینها، یک بچه‌ای هم دارند، قضیه‌شان اینطوری بوده، خودش گفت که اون علیه من یک حرفهایی زده، مرده در دادگاه آنجا و در اطلاعات آنجا حرفهایی علیه من زده،

کارمند بود، کارمند، کارمند، و مدیر دفتر من بود، کارمند بود در دادگاه انقلاب قبلاً در سال شصت و بحبوحهٔ منافقین اینها.

تا الآن ۱۰بار رفته بود و هیچ کاری نداشتند. مرتب به کشورهای خارجی می‌رفت و منعی وجود نداشت.

این همسرش که زنی طلاق داده بوده و اختلاف داشتند با همدیگر. این با ان خانمه که طلاق گرفته بود فامیل بودند و اینها شوهره به پلیس داده اینها. این آقا، آره مثلاً پدر خوانده این خانم، مثلا در نظام فعاله… »

علی رازینی نیز در فایل منتشر شده توسط فرقه رجوی می‌گوید:‌

«ببینید، مثلاً اهمیت اطلاعاتشان چقدر بوده؟ هر چه فکر می‌کنم، چی گیرشان آمده؟ مثلا اطلاعات بالایی دارد؟ یا مثلاً یک بازجویی بوده در اوین سال شصت، مثلا چی ازش در میآید؟ چیزی در نمیاد که، اطلاعات سوخته.

مدرک می‌خواهد، این مدرک میخواد، یعنی اعلام می‌کنند فرض کنید دستگاه قضایی ما با خونسردی و خیلی آرام اعلام می‌کند که ایشون در گذشته و در سه دهه قبل از این در فلان ارگان کارمند جزء بوده و بعد هم بازنشست شده و رفته، آنها نمی‌توانند روی این مانور بدهند، اگر یک سمتی چیزی داشته باشه. حالا مثلاً یک بازجویی که پرونده‌های محدودی از رده‌های پایین دستش بوده، آن موقع هم یادتان است که چیزها چطور بوده دیگه دادسراها و شعب اش اینا، خیلی اینها اختیارات قضایی به آن صورت نداشتند، در واقع ابزار تحقیق بوده، چیزی بارش نیست، نه اطلاعاتی داره که سیستم اطلاعاتی ازش استفاده کنه…»

«کمیسیون امنیت و ضد‌تروریسم» شورای به اصطلاح «ملی مقاومت»، همراه با انتشار این دو فایل، خشم و کینه‌ مثال زدنی مسعود رجوی را در رذیلانه‌ترین شکل ممکن علیه ایرج مصداقی به کار گرفت تا سوزش خود از این موفقیت بزرگ را کمی التیام بخشد.

سوال این‌جاست، چرا مسعود رجوی همیشه بعد از ماجراها سر می‌رسد. اگر او در رژیم نفوذ دارد چرا در ۳۸ سال گذشته نتوانست حتی یک فایل صوتی از گفتگوهای مقامات امنیتی و قضایی را ضبط و پخش کند و بلافاصله پس از این موفقیت بزرگ قادر به استراق سمع بالاترین مقامات قضایی رژیم شد؟

چرا طی ۳۱ گذشته رجوی نتوانست حتی عکس مقیسه را که صدها دادگاه علنی (دادگاه مهدی هاشمی) و نیمه علنی از جمله برای هواداران مجاهدین و دستگیرشدگان جنبش ۸۸ داشت انتشار دهد؟

چرا نتوانست عکس حسینعلی نیری رئیس هیأت کشتار ۶۷ را منتشر کند. چرا مدعی بود نام کوچک نیری، جعفر است و نه حسینعلی. در حالی که جعفر نیری در سال ۱۳۶۴ در سقوط هواپیما کشته شده بود.

چرا نتوانست عکس مرتضی اشراقی دیگر عضو هیأت کشتار ۶۷ را منتشر کند. چرا نتوانست عکس مجید قدوسی و مجتبی حلوایی و سیدحسین مرتضوی رئیس زندان اوین را که مستقیماً در کشتار زندانیان در سال ۱۳۶۷ دست داشتند انتشار دهد؟ چرا انتشار عکس همه‌ی این جانیان توسط ایرج مصداقی صورت گرفت، که دارای هیچ‌نفوذی در جایی نیست و یکه و تنهاست؟

چرا فرقه‌ی رجوی تنها قادر شد نوار صوتی گفتگوی شیخ محمد مقیسه و رازینی بعد از دستگیری حمید نوری را استراق سمع کرده و انتشار دهد؟‌

چرا نتوانست گفتگوی آن‌ها قبل از دستگیری را استراق سمع کند؟‌

چرا نتوانست گفتگوی حمید نوری و مقیسه قبل از سفر به سوئد را ضبط و انتشار دهد؟‌

چرا نتوانست با آگاه شدن از این سفر، خود مبادرت به دستگیری حمید نوری کرده و افتخار آن را به جیب خود بریزد؟

در این نوار صوتی که دستگاه امنیتی در اختیار مسعود رجوی گذاشته است،‌ هم رازینی و هم مقیسه مدعی هستند که حمید نوری در کشتار ۶۷ و جنایات صورت گرفته توسط رژیم کاره‌‌ای نبوده است. این مطابق دفاعیه‌ای خواهد بود که حمید نوری در آینده نزدیک مطرح خواهد کرد تا از دست عدالت بگریزد.

مقیسه مدعی است که نوری تنها در دفتر وی کار می‌کرده و «کارمند»‌ بوده است.

محتوای این دو فایل و استراتژی دفاعی حمید نوری

نخست این که این فایل صوتی ارزش حقوقی ندارند. چرا که رژیم می‌تواند منکر آن شود و آن را غیرواقعی معرفی کند.

دوم آن که این دو فایل، خط رژیم و سناریوی تنظیم شده توسط رژیم را بیان می‌کند و استراتژی دفاعی حمید نوری در دادگاه بر مبنای آن قرار خواهد گرفت.

حمید نوری در دادگاه اول ادعا کرد او اشتباهی دستگیر شده و فرد مورد نظر نیست و در دستگاه قضایی مشغول کار نبوده است. این احمقانه‌ترین استراتژی دفاعی در دادگاه است. در گفتگوهای تلویزیونی‌ام به آن اشاره کردم. چون به محض این که ثابت کنیم او فرد مورد نظر است بقیه اتهاماتی که متوجه اوست پررنگ می‌شوند.

با توجه به شناختی که از دستگاه امنیتی و قضایی رژیم و شیوه‌های به کارگرفته شده توسط آن‌ها در دست است به نظر می‌رسد در دادگاه‌های بعدی استراتژی دفاعی حمید نوری تغییر خواهد کرد و تیم حقوقی او روی سناریویی که محمد مقیسه و علی رازینی کلید زده‌اند و توسط مسعود رجوی انتشار یافته، کار خواهند کرد.

در جریان رسیدگی به پرونده‌ی تروریستی رژیم در میکونوس، شیخ محمد یزدی رئیس دستگاه قضایی نظام اسلامی مدعی شد ابوالقاسم مصباحی شاهد C موقعیتی در دستگاه امنیتی نداشته و مدت‌‌ها پیش اخراج شده است.

شاهد C رئیس کل ایستگاه‌های اطلاعاتی وعملیات تروریستی جمهوری اسلامی در اروپای غربی و نیز یکی از پایه‌گذاران و مؤسسان واواک بود. دولت فرانسه او را، به دلیل فعالیت‌های تروریستی، درسال ۱۹۸۳ از فرانسه اخراج کرد و او به هامبورگ رفت. وی مأمور تام‌الاختیار رژیم  برای مذاکره درباره‌ی آزادی گروگان‌های غربی در لبنان، با نمایندگان دولت‌های آلمان، فرانسه و ایالات متحده آمریکا بود.  مقامات آلمان او را می‌شناختند و نام‌اش را می‌دانستند.

شاهد C دو بار در دادگاه میکونوس شهادت داد: بار اول غیرعلنی و بار دوم علنی زیرا دیگر هویت‌اش روشن شده بود: فرهاد (ابوالقاسم) مصباحی.

https://kayhan.london/fa/?p=88014

این دروغ بزرگ بلافاصله با انتشار عکس‌های ابوالقاسم مصباحی در سفر رفسنجانی به کشورهای آسیای میانه برملا شد. بایستی در این پرونده نیز منتظر تلاش‌های مشابه رژیم باشیم.

در قدم‌های بعدی بر اساس سناریوی دستگاه امنیتی، جانیان ادعا خواهند کرد حمید نوری در دستگاه قضایی مشغول کار بوده اما کارمند دون‌پایه و دفتردار بوده است و در اعمالی که به او نسبت می‌دهند، نقشی نداشته است. آن‌ها احتمالاً خواهند کوشید مدرک و سند و شاهد جعلی نیز برای اثبات ادعای‌شان بتراشند.

اگر یادمان باشد سعید مرتضوی در جریان رسیدگی به پرونده‌ی کهریزک مدعی شد که به مرخصی رفته بود تا پایان‌نامه دکترایش را بنویسد!

https://www.radiozamaneh.com/390928

خیانت آشکار رجوی و همدستی با جانیان 

مسعود رجوی در این پرونده، عمله‌ی دستگاه امنیتی است. او در تلاش برای خدمت به نظام ولایی و جانیانش شهادت زندانیان سیاسی عضو و هوادار این فرقه علیه حمید نوری را ممنوع کرده است و این شاهدان در یک خیانت آشکار به شهدا و جانباختگان و خانواده‌های رنج‌دیده‌شان، در کنار حمید نوری و رژیم جنایتکار ایستاده‌اند و به همکاری و همراهی با جانیان تن‌ داده‌اند تا این پروژه با شکست مواجه شود و کار نوری به دادگاه نکشد.

تردیدی نیست که این به اصطلاح زندانیان سیاسی سابق در کنار نیری و رئیسی و پورمحمدی و اشراقی و مقیسه و نوری و لشکری و حلوایی و قدوسی و …. دست در خون عزیزان‌‌مان دارند. از این به بعد خانواده‌‌ی قتل‌عام‌شدگان ۶۷ در چهره‌ی این به اصطلاح زندانیان سیاسی، قاتلان فرزندانشان را خواهند دید. تاریخ آن‌ها را نخواهد بخشید.

با توجه به آنچه‌ در هفته‌های گذشته روی داده، بدون تردید دستگاه امنیتی رژیم و کمیسیون به اصطلاح «امنیت و ضد‌تروریسم شورای ملی مقاومت»،‌ دست در دست هم دارند. کلیه کسانی که به هر نحو با این فرقه و شورای دست‌ساز آن همکاری می‌کنند، در این خیانت همدست هستند.

غلط‌های زیادی مسعود رجوی

مسعود رجوی البته در اطلاعیه‌اش غلط زیادی دیگری هم کرده و مدعی شده است:‌

«اما هم‌چنانکه با سازمان‌های معتبر بین‌المللی در میان گذاشته شده است، خلع ید از ایادی رژیم در پرونده حمید نوری لازمه‌ی هر گونه رسیدگی جدی قضایی و عاری از معامله و زد و بند است. نباید اجازه داد رژیم و ایادی آن برای مطامع خود قتل‌عام زندانیان را مورد سوءاستفاده قرار دهند.»

در پاسخ به مسعود رجوی چه بایستی گفت که حق مطلب را ادا کند و شایسته‌ی این خیانتکار باشد.

بلاهت این خائن مدعی «حقوقدانی» تا آن‌جاست که ابتدایی‌ترین اصول حقوقی را منکر شده و مدعی است به «سازمان‌های معتبر بین‌‌المللی» گفته است:‌ «خلع ید از ایادی رژیم در پرونده حمید نوری لازمه‌ی هر گونه رسیدگی جدی قضایی و عاری از معامله و زد و بند است».

مبتکر و طراح دستگیری حمید نوری، ایرج مصداقی است، بر اساس شکایت او حمید نوری دستگیر شده است و رجوی رذیلانه ادعا می‌کند از «سازمان‌های معتبر بین‌‌المللی» خواسته است که از ایرج مصداقی و دیگر «ایادی رژیم» در پرونده حمید نوری «خلع ید» شود.

به این ابله و حامیانش باید گفت:‌

پرونده بر اساس شکایت ایرج مصداقی و با دستور دادستان تشکیل و حمید نوری دستگیر شده است. ایرج مصداقی در این پرونده شاکی خصوصی و شاهد اصلی است. تنها اوست که در کتاب خاطراتش نام اصلی حمید عباسی را نوری ذکر کرده بود و بر همین اساس قادر به ردبابی و دستگیری او شدیم.

بر اساس شکایت حمید اشتری و مسعود اشرف‌سمنانی و ایرج مصداقی دادگاه رأی به تمدید بازداشت یک ماهه او داده است.

بر اساس قوانین سوئد هیچ سازمان بین‌المللی نمی‌تواند در این پرونده که براساس شکایت شاکیان خصوصی شکل گرفته مداخله کند آنوقت این موش به سوراخ خزیده، که ادای امام زمان را در می‌آورد مدعی است از سازمان‌های معتبر بین‌المللی خواسته است تا از «ایادی رژیم» در این پرونده خلع ید کنند تا رسیدگی جدی قضایی صورت گرفته و زد و بندی نشود! کناررفتن شاکیان اصلی پرونده به معنای پایان آن است. رجوی این را بهتر از هرکسی می‌داند.

مسعود رجوی که کوس رسوایی‌‌اش بر سر هر کوی و برزن زده شده است جرأت نمی‌کند نام این «سازمان‌های معتبر بین‌المللی» را بیاورد و ارتباط‌شان با این پرونده را روشن کند. او توضیح نمی‌دهد «سازمان‌های معتبر بین‌‌‌المللی» چگونه می‌توانند حقوق ابتدایی شاکیان خصوصی یک پرونده‌ را که شهروندان اروپایی هستند از آن‌ها سلب کنند؟!

مسعود رجوی طی یک ماه ۳ بار از طریق «کمیسیون «صاحب‌مرده»ی امنیت و ضد‌تروریسم» شورای به اصطلاح «ملی مقاومت» و یک بار از طریق به اصطلاح «اتحاد زندانیان سیاسی متعهد به سرنگونی» علیه ایرج مصداقی به جرم تلاش برای دستگیری حمید نوری اطلاعیه داد. از آن‌جایی که وی تلاش‌هایش را کارساز ندید شخصاً‌ مجبور شد از سوراخ بیرون خزیده و علیه ایرج مصداقی اطلاعیه دهد. او همچنین بدنام‌ترین وابستگان و حقوق‌بگیرانش را واداشت تا در سایت‌‌های تابعه‌ی این فرقه، علیه ایرج مصداقی مقاله بنویسند. این میزان از خشم و کینه نشانه‌ی چیست؟‌ صبر و بردباری رژیم در پرونده‌ی نوری تاکنون به مراتب بیشتر از رجوی بوده است. رجوی نقش سخنگویی رژیم در این پرونده را نیز شخصاً به عهده گرفته است.

عملکرد رجوی و حامیانش در پرونده‌ی نوری برگ دیگری از پرونده‌ی قطور خیانت او در حق مردم ایران و جنبش دادخواهی است.

دور نیست که ببینیم در این پروژه نیز پوزه‌ی او و رژیم توأمان به خاک مالیده شود.

دیگر کانال‌ها و اهرم‌های دستگاه امنیتی در این پرونده

دستگاه امنیتی رژیم برای پیشبرد سیاست خود تنها از طریق امدادرسانی به مسعود رجوی بسنده نکرد بلکه همه‌ی کانال‌ها و اهرم‌هایش را به خدمت گرفت تا با شیوه‌های متفاوت بتواند دستگیری حمید نوری و موفقیت بزرگ جنبش دادخواهی را مخدوش کند.

به ویژه که این ضربه‌ی بزرگ به دستگاه امنیتی درست پس از کشاندن روح‌‌‌الله زم به عراق و ربودن او وارد شد و در تبلیغات اطلاعات سپاه و ارگان‌های تابعه‌اش را نیز گل گرفت. اطلاعات سپاه مدعی بود در یک «عملیات پیچیده چند وجهی» روح‌‌الله زم را دستگیر کرده است در حالی که مردم ایران می‌دیدند جنبش دادخواهی موفق شده است در یک عملیات بطور واقعی «پیچیده و چند وجهی» مهره‌ی خودش را نه تنها به دام بیاندازد بلکه مقدمات دستگیری و محاکمه‌ی او در سوئد را نیز فراهم کند. دستگاه امنیتی و به تبع آن دستگاه تبلیغاتی رژیم پس از دستگیری حمید نوری مجبور به سکوت در مورد پرونده‌ی روح‌الله زم و مانور تبلیغاتی‌شان روی «موفقیت» اطلاعات سپاه شدند.

امیرعباس فخرآور «بچه‌پررو»‌ و وردست‌‌‌اش

روز ۱۴ نوامبر یک روز پس از اعلام نام حمید نوری، امیرعباس فخرآور شیادی که معرف عام و خاص است و خود را با لودگی «پسر گستاخ»‌ می‌نامد به صحنه آمد تا مدعی شود وزارت اطلاعات رژیم اسلامی برای ضربه زدن به ابراهیم رئیسی، حمید نوری را در تله انداخته است. طبق سناریوی ساخته و پرداخته شده توسط فخرآور، وزارت اطلاعات به دلیل آن که رئیسی برادر روحانی را زندانی کرده ،‌ حمید نوری را به عاملش در سوئد که ایرج مصداقی باشد لو داده تا او را دستگیر کنند.

https://www.youtube.com/watch?v=0knKVWVz7ZA

ذکر این نکته ضروری است که حمید نوری در باند روحانی است و در انتخابات ریاست جمهوری نیز از او حمایت می‌کرد.

پس از امیرعباس فخرآور، غلام ترشیزی وردست این «بچه‌پررو» در واشنگتن که حلقه‌‌ی واسط فرقه رجوی با فخرآور است به صحنه آمد تا علیه ایرج مصداقی لجن‌پراکنی کند و کثیف‌ترین عوامل فرقه رجوی برای او به به و چه چه کنند.

https://rapsodos.ru/video/WO7nCu1OzHg/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D9%86%D9%85%D8%A7-%D8%A8%D8%A7-%DB%8C%DA%A9%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%87%D9%88%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%C2%AB%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87%D8%AF%DB%8C%D9%86%C2%BB-%D8%AF%D8%B1-%D9%88%D8%A7%D8%B4%D9%86%DA%AF%D8%AA%D9%86/

«آمد نیوز» و مهر‌ه‌های امنیتی وفا نیکفر و شیرین نجفی

همزمان با فرقه تبهکار رجوی، دستگاه امنیتی در پانزدهم نوامبر ۲۰۱۹ «آمد نیوز» را که توسط مهره‌هایش«شیرین نجفی» و «وفا نیکفر» و… اداره می‌شود فعال کرد.

این دو عامل امنیتی که روح‌آلله زم را در تور دستگاه امنیتی انداختند در اولین قدم در نقش مرثیه‌خوان روح‌الله زم نامه یک «هموطن پرسشگر ایرانی» را انتشار دادند. این دو مدعی شدند:

«این نوشته توسط یکی از شهروندان پرسشگر ایرانی به آمدنیوز ارسال شده و به هیچ وجه دیدگاه آمدنیوز نمی‌باشد.»

متن نامه دستگاه امنیتی به شرح زیر است:‌

«معمای روح‌الله‌زم و معمای ايرج مصداقی

از شگفتی‌ها و نکات جالب روزگار این است که ایرج مصداقی همان کسی که قبل و بعد از «آدم‌ربایی» روح‌الله زم مؤسس آمدنیوز او را دائماً متهم به همکاری با نهادهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی یا در دام آن‌ها گرفتار یا اپوزیسیون صادراتی معرفی می‌کرد از سوی سازمان مجاهدین خلق ایران خودش متهم است به تواب شدن و همکاری با جمهوری اسلامی شده‌است.

پرسش دیگری که در این روزها مطرح است آیا بعد ربودن روح الله زم توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دومین طرح مأیوس کردن مردم و اپوزیسیون توسط رژیم همین بازداشت و محاکمه حمید‌ نوری از اوامر و عوامل کشتار جمعی زندانیان سیاسی دهه ۶٠ و سال ۶٧ است که عمده این زندانیان سیاسی گرایش‌های متمایل به سازمان مجاهدین خلق و گروه‌های چپ داشتند.

مرحله نخست طرح چیست؟

به نحوی که در ابتدا ایرج مصداقی را به عنوان قهرمان ملی مطرح کنند و او را نزد مردم محبوب و مقبول سازند و در اپوزیسیون واقعی رخنه کند و به عنوان یکی از سران اپوزیسیون آن را وارد میدان کنند و سپس پروژه و پروسه بعدی یعنی اضمحلال براندازان را رقم بزنند یا جریانات براندازی را فشل سازند.

مرحله دوم این طرح چیست؟

طبق شواهد و گزارش‌هایی که از سوئد و رسانه‌های آن و اخبار اپوزیسیون مطلع در رابطه با پیرامون بازداشت‌ و محاکمه حمید نوری به دست رسیده، سفارت جمهوری اسلامی در آن کشور چندین وکیل خبره و زبده و برجسته بین‌المللی را برای رهایی حمید نوری استخدام و در نظر گرفته و پول بسیاری خرج کرده‌است.

دلیل این کار توسط جمهوری اسلامی چه می‌تواند باشد و چه اهدافی را پیگیری می‌کند؟

پس از افشای فایل صوتی جلسه خصوصی آیت‌الله حسینعلی منتظری با دست اندرکاران جنایات سال ١٣۶٧ توسط فرزند آن مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین ‌احمد منتظری و بازداشت ایشان توسط وزارت اطلاعات استان قم و افشای هویت اصلی ۴ تن از اوامر و عوامل آن جنایات یعنی حسین‌علی‌ نیری، مصطفی پورمحمدی ، سید‌ابراهیم رئیسی و مرتضی اشراقی به تاریخ ۲۴ مرداد ۱۳۶۷ و از آن‌جایی‌که سید‌ابراهیم رئیسی رئیس قوه قضائیه فعلی و یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری دوره دوازدهم و رقیب اصلی حسن روحانی رئیس‌جمهور فعلی که در آن انتخابات با به نحو احسن شکست خورد و عمده مقصر آن را رسانه آمدنیوز و شخص روح‌الله زم می‌داند و در کمین برای جانشینی رهبر فعلی سیدعلی خامنه‌ای نشسته و برنامه ریزی می کند و نيز همچنین خود ریاست‌جمهور فعلی یعنی حسن روحانی برای تصاحب آن پست برنامه ریزی می‌کند.

باند اقتدارگرایان رژیم و وابسته به سپاه_پاسداران انقلاب اسلامی_اسلامی ‌که روح‌‌الله زم را ربوده است، در پروژه بعدی درصدد تبرئه و مطهر سازی سیدابراهیم رئیسی کاندیدای مطلوب آن جریان برای تصدی و جانشینی رهبری که اخیراً برخی از افراد و جریان‌های‌ اصلاح طلب هم از آن هواداری می‌کند است، در بازی طراحی و اجرا شده رژیم و بازداشت حمید نوری در سوئد قصد تبرئه و آزادی سازی آن جنایتکار را دارند، زیرا که تبرئه و آزادی یک جنایتکار جنگی یا عامل سرکوب ملت در یک دادگاه بین‌المللی این را در اذهان عمومی ایران و جهان تداعی می‌کند که رژیم و اوامر و عوامل اصلی آن جنایات سازمان یافته بی‌گناه هستند و جاده را به نحو احسن برای رهبری یکی از این ستمکاران به نام سید‌ابراهیم رئیسی هموار می‌کند و زمینه همکاری آسان را با رهبر بعدی جمهوری اسلامی در عرصه بین‌المللی تسهیل می‌بخشد.

پرسش دیگری که مطرح می شود آیا ایرج مصداقی با وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی همکاری می‌کند یا با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؟

فرضیه دیگری که مطرح است تمام اوامر و عوامل جنایات سال ١٣۶٧ همگی اکنون در اردوگاه اصولگرایان هستند که رقیب و دشمن دولت فعلی که متشکل از ائتلاف دو جریان سیاسی درون رژیم یعنی اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان است، از آنجایی که شناسایی و بازداشت و بازجویی فعالان سیاسی دهه ۶٠ توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی صورت می‌گرفت و بنیانگذاران آن وزارتخانه از جریان چپ خط امامی و اصلاح‌طلبان فعلی هستند و رئیس دولت و رئیس مجلس آن دوره یعنی میرحسین موسوی و مهدی کروبی بوده‌است و اکنون آخرین بازماندگان آن جریان سیاسی به سختی دولت ائتلافی فعلی با ریاست جمهوری حسن روحانی را تشکیل داده‌اند، این حدس و ظن می رود جریان‌های سیاسی مرتبط با دولت و وزارت اطلاعات که رقیب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است سعی و قصد تخریب و ضربه زدن به هر نحوی به سیدابراهیم رئیسی را دارند و می‌خواهند جانشین رهبر فعلی یعنی علی خامنه‌ای از اردوگاه آن‌ها تعیین بشود یعنی حسن روحانی یا سیدحسن خمینی یا سیدمحمد خاتمی و غیره، لذا به خاطر این در یک بازی طراحی شده توسط دولت و اجرای عوامل خارجی به صورت مستقیم و یا افرادی که به هیچ عنوان نمی‌دانند که در بازی آن‌ها هستند، برنامه ای چیدند که اصولگرایان و اقتدارگرایان شکست بخورند، یکی از این برنامه‌ها به تله و دام افتادن حمید نوری در کشور سوئد است.

 

آیا رابطه‌ای میان بازداشت حمید نو.ری در سوئد و بازداشت احمدرضا جلالی در ایران و ایرج مصداقی وجود دارد؟‌

بعد از معاوضه و آزادی حمید نوری در سوئد و احمدرضا جلالی در ایران چه اتفافی خواهد افتاد. آیا ایرج مصداقی در این قضیه نقثشی یا چه نقشی دارد؟‌

احمدرضا جلالی پزشک ایرانی و پژوهش‌گر مدیریت بحران و حوادث غیرمترقبه مقیم سوئد در اوایل بهار ١٣٩۵ به دعوت دانشگاه تهران و دانشگاه شیراز به منظور شرکت در کارگاه مدیریت بحران به ایران سفر کرد و در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۳۹۵ دستگیر و به زندان اوین منتقل شد.

دستگیری حمیدنوری توسط پلیس سوئد از طریق سازمان_مجاهدین خلق طراحی شده‌است. ٣ ماه و نیم قبل از این واقعه سازمان مجاهدین خلق در شهر بورس نزدیک گوتنبرگ کنفرانسی در خصوص کشتارهای سال ١٣۶٧ داشتند، لینک این کنفرانس بزبان سوئدی

http://rattvisanrealit.blogspot.com/2019/08/svensk-iranier-uppmarksammar-arsdagen.html

سپس در جراید سوئد از مضامین گزارش‌های مجاهدین استفاده شده و‌ در هیچ یک اشاره ای به همکاری با ایرج مصداقی جهت انجام این دستگیری نشده است، لذا ادعای این فرد مبنی بر دست داشتن‌شان در این دستگیری «موج سواری» بیش نیست.

لینک گزارش مجاهدین از دستگیری انجام شده در سایت ایرانی سوئدی ها را مشاهده کنید.

https://www.fffi.se/2019/11/13/man-atalas-i-sverige-for-1988-ars-massaker-i-iran/

پرسش اين‌جا که چرا در این مقطع زمانی آقای ایرج مصداقی توسط چه‌کسانی؟ یا چه نهادهایی؟ وارد پرونده شده‌است.

و با چه انگیزه و رویکردی و قرار است چه بشود؟ نتیجه آن چه خواهدشد؟ و…

اما نویسنده این مطلب دو درخواست دارد :

درخواست اول :

برای تنویر افکار عمومی ایران و جهان و آشکار سازی از چگونگی نجات یافتن از مرگ و کشتارهای سال ۶٧ و آزادی ایرج مصداقی ایشان و سازمان مجاهدین خلق ایران یک مناظره ترتيب بدهند تا اصل موضوع و حقیقت برای مردم ایران آشکار گردد.

درخواست دوم:

از بازماندگان و خانواده‌های قربانیان زندانیان سیاسی و عقیدتی دهه ۶٠ و جنایات جمهوری‌اسلامی و نیز همچنین از بنیاد عبدالرحمن‌ برومند به ویژه خواهران رویا برومند و لادن برومند و نیز همچنین از وکلای برجسته بین‌المللی چون آقای دکتر کاوه موسوی درخواست دارم به زعم این نویسنده و تجربه تاریخی ملت ایران سریعاً این پرونده و جزئیات آن را از دستتان آقای ایرج مصداقی خارج کنند تا موجب بروز مشکلات و صدمه جدی به اپوزیسیون و مردم ایران نگردد.

لازم به ذکر است که با توجه به رفتار و شخصیت آقای ایرج مصداقی مبنی بر انگ، تهمت و بهتان به اشخاص و جریان‌های سیاسی شاخص جامعه و نیز همچنین بستری شدن ایشان بارها در بیمارستان بخش اعصاب و روان کشور سوئد این بزرگواران این را هم لحاظ کنند.

از آنجایی که آمدنیوز یگانه رسانه‌ای است که دیدگاه‌های مردم را بدون هیچ کم و کاستی منتشر می‌کند.

و در نهایت تمام دیدگاه‌هایی که در این مطلب عنوان شد به هیچ وجه مرتبط یا نظرات مجموعه آمدنیوز نیست و صرفاً دیدگاه‌های شخصی نویسنده می‌باشد.

امضاء : یک هموطن پرسشگر ایرانی»

بلاهت دستگاه امنیتی آن‌جاست از یک سو می‌نویسد « این نوشته توسط یکی از شهروندان پرسشگر ایرانی به آمدنیوز ارسال شده و به هیچ وجه دیدگاه آمدنیوز نمی‌باشد.» از سوی دیگر دستپاچه دو عکس ایرج مصداقی را با نوشته‌های رویش تهیه کرده و به نوشته اضافه می‌‌کند تا سوزش‌اش را کمی التیام بخشد.

دستگاه امنیتی می‌‌کوشد دستگیری حمید نوری را به فرقه رجوی نسبت دهد و با نعل وارونه‌ای که می‌زند ایرج مصداقی را همکار سپاه پاسداران و دستگاه امنیتی معرفی می‌کند.

در حالی که تمام رسانه‌های سوئدی(فارسی زبان و سوئٔدی‌زبان) از رادیو و تلویزیون گرفته تا مطبوعات یک صدا روی نقش ایرج مصداقی در دستگیری حمید نوری دست گذاشته‌اند و در دنیا هیچ انسان عاقلی پیدا نمی‌شود که لااقل در این مورد تشکیک کند.

 

https://vimeo.com/373351819?fbclid=IwAR3kOAeuvfBynEWBjs_K0RRnpeHFlJp7ewd_jcCebSR6qHR86zXWlev766s

 مهم‌ترین رسانه‌های بین‌المللی از جمله واشنگتن پست نیز روی نقش ایرج مصداقی دست گذاشته‌ و با او به گفتگو پرداخته‌اند.

سپس نویسنده امنیتی «آمدنیوز» عاجزانه از کاوه موسوی و بنیاد برومند به ویژه خواهران رؤیا برومند و لادن برومند می‌خواهد که سریعاً این پرونده و جزئیات آن را از دست ایرج مصداقی خارج کنند تا موجب «بروز مشکلات و صدمه جدی به اپوزیسیون و مردم ایران نگردد.»

چنانچه ملاحظه کردید پیشتر مسعود رجوی نیز عاجزانه نزد «سازمان‌های معتبر بین‌المللی» چنین درخواست ابلهانه‌ای را مطرح کرده بود.

بایستی یادآوری کنم بنیاد برومند و خواهران برومند با همه احترامی که برایشان قائل هستم و پروژه‌های مشترکی که با هم داشتیم، نقشی در این پرونده نداشته و ندارند و مانند هر دادخواه و سازمان حقوق بشری اصیلی تنها از دستگیری این جنایتکار ابزار خوشحالی کرده‌ و آمادگی خود را برای کمک اعلام کرده‌اند.

برای اطلاع هموطنان و دستگاه امنیتی رژیم و مسعود رجوی و فرقه‌اش باید اضافه کنم ایرج مصداقی و شاکیان پرونده می‌توانند در مورد عزل و یا تغییر وکلای پرونده تصمیم‌گیری کنند و نه برعکس که البته برخلاف آرزوی حضرات ما همچنان به تلاش خود به ویژه با وکیل پرونده آقای یوران یالمارشون که تجربیات بسیاری در پرونده‌‌های مشابه دارد ادامه می‌دهیم. سازمان‌های حقوق بشری و بین‌المللی اساساً طبق قوانین سوئد امکان دخالت در این پرونده را ندارند.

نکته‌ی قابل توجه آن که این نوشته دستگاه امنیتی توسط یک مهره بدنام به نام ویکتوریا آزاد و شبکه ایران‌یاران وی پخش و منتشر می‌شد. (۲)

جست و خیز «امید نادان» مهره امنیتی صادر شده به ونکوور

۱۶نوامبر ۲۰۱۹ امید شریفی‌دانا، مزدور دستگاه امنیتی که نه «شریف»‌است و نه «دانا» و توسط رژیم از استکهلم به ونکوور بهشت مزدوران نظام ولایی منتقل شده، افسار پاره کرده و در نقش حقوقدان وارد میدان شد. وی ادعا کرد ایرج مصداقی و کاوه موسوی با انتشار عکس حمید نوری مرتکب جرم شده‌اند و خواهان محاکمه آنان شد. وی همچنین ضمن حمایت از کشتار ۶۷ ادعا کرد که این افراد بر اساس قوانین ایران اعدام شده‌اند و سوئد صلاحیت رسیدگی به این پرونده را ندارد. او همچنین ضمن اعتراض به دادستان سوئد این پرسش را مطرح کرد که چرا وی به جای صدور حکم دستگیری حمید نوری به عنوان مشارکت در کشتار دسته جمعی، علیه دولت سوئد شکایت نمی‌کند و سیاستمداران این کشور را که قاتلان و جانیان اصلی هستند دستگیر نمی‌کند.

https://www.youtube.com/watch?time_continue=464&v=enamiNXZ3eA&feature=emb_title

«ستولان سولاخی» در نقش حقوقدان

سپس فرامرز دادرس (ستوان سولاخی) یک افسر دون‌پایه‌ی بیکار «گارد جاویدان» نظام شاهنشاهی که به خدمت دستگاه امنیتی درآمده و در رسانه‌ها به دروغ خود را کارشناس ارشد امنیتی فرانسه معرفی می‌کند به میدان آمد و خشم و کینه‌ی خود از دستگیری حمید نوری را خالی کرد. او نیز همچون امید دانا به نیابت از سوی حمید نوری این بار در نقش حقوقدان ظاهر شد و خبر از محاکمه ایرج مصداقی و دیگر شاهدان و شاکیان پرونده ‌داد:‌

«هم میهنان از هم اکنون چند کلاهبردار قصد دارند با تحریک احساسات هم میهنان به بهانه کمک به هزینه پرونده شخصی به نام حمید نوری ! مظنون ! به شرکت در کشتار های سال ۶۷ که از دو هفته پیش در سوئد تحت بآزداشت می بآشد پول جمع کنند. نخست اینکه شکایت خرجی ندارد و از سوی یک وکیل بین المللی مقیم لندن انجام شده است که خود آدم متمولی می باشد.

دوم اینکه دادگاه تعیین هویت این مظنون کمتر از دو هفته دیگر برگزار خواهد شد و نیازی به جمع آوری پول نمی بآشد.  سوم اینکه چند بنیاد و چند سازمان فعال حقوق بشری دیگر که همگی پولدار و به دلیل اقدامات حقوق بشری دارای بودجه های مهم از دولت های آمریکا، اروپا و نهاد های حقوق بشری می بآشند در این پرونده دخیل هستند.  چهارم اینکه اگر دادگاه توانست هویت این شخص را تآیید کند به کار خود ادامه خواهد داد و نیآزی به پرداخت پول و کمک به هیچ کس نمی باشد.  پنجم ، اگر دادگاه از خود رفع صلاحیت کرد و یا این شخص که مدعی شده که تشابه اسمی و اختلاف و توطئه ! خانوادگی باعث گرفتاری او شده است آزاد شود ، در اینصورت این شاکی و شهود هستند که در صورت شکآیت حمید نوری فعلا زندانی بآیستی در فکر پول و وکیل باشند چون محکوم به پرداخت جرایم سنگینی خواهند شد.  ششم ، مدتی است که خانواده های اعدام شدگان ۶۷ نسبت به نتیجه این پرونده مشکوک ! بیش از پیش مشکوک ! شده اند و از همکاری با مدعیان بدام انداختن این مظنون خود داری کرده اند.  هفتم، چند روز پیش سخنگوی کمیسیون حقوقی مجلس شورای رژیم اسلامی در مصاحبه ای اعلام کرد که شخص گرفتار شده دادیار نبوده است و این مسئله می تواند از سوی وکیل این شخص به عنوان سند محسوب شود.  سخنگوی کمیسیون قضایی مجلس مقام دولتی نیست، بلکه به عنوان نماینده انتخابی مجلس بشمار می رود.  هشتم ، اطلاعاتی از پشت پرده این پرونده می رسد که جای شک و تردید در اثبات هویت این مظنون وجود دارد.  متآسفانه اگر چنین باشد و شاکی و شهود نتوانند هویت ادعا شده در شکایت را به تآیید دادگاه برسانند، بی شک افتضاح بزرگ تاریخی برآی اپوزیسیون در گیر این ماجرا ، بنیاد ها و سازمان های حقوق بشری ایرانی مدعی دخالت در این پرونده بشمار خواهد رفت . از دوستان خواهشمندم دیگر هم میهنان را از توطئه مشتی شیاد آگاه سازند، شیادانی که زیر نام اپوزیسیون فقط بفکر چاپیدن مردم احساساتی ایران می باشند».

«ناجوانمردی» و فاضلاب امنیتی «آوا تودی»‌

علی جوانمردی گرداننده فاضلاب امنیتی «آوا تودی» نیز فرصت را غنیمت شمرد و بخش دیگر پروژه‌ی امنیتی رژیم را کلید زد و در مورد سوابق ایرج مصداقی نوشت:‌

«تواب ھای جمھوری اسلامی در نقش اپوزیسیون را بشناسیم

 

سوپاپ اطمینان ھای خارج از کشور جمھوری اسلامی بطور کاملا ھدفمند در شرایط حساس وظیفە تخریب عناصر سرسخت اپوزیسیون را اجرا می‌کنند!

«ایرج مصداقی تواب اطلاعاتی در دیماه سال ۶۰  در محل کارش در خیابان ولی‌عصر جنب سینما رادیو سیتی سابق توسط اکبر خوش‌کوش مامور وزارت اطلاعات بە جرم عضویت در سازمان مجاھدین خلق ایران دستگیر شد.

پس از اینکه مصداقی قول داده بود که با وزارت اطلاعات برای شناسای هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران و چریکهای فدائی خلق با وزارت اطلاعات بعنوان تواب همکاری میکند، در مقابل مسئول زندان تمامی خدمات پزشکی و خوراک خوب کتاب نویسی در اختیار ایرج مصداقی قرار میدهند. ایرج در مقابل آزادیش از زندان جای مخفی ٣٠ نفر از هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران را  به وزارت اطلاعات نشان میدهد و آن‌ها را دستگیر میکنند و خیلی از آن‌ها اعدام می‌شوند.

ایرج مصداقی بعنوان تواب  در سال ۷۰ به خاطر همکاریهایی که با وزارت اطلاعات و بازجویان در زندان علیه هواداران مجاهدین انجام داده بود آزاد شد و با قول همکاری به وزارت اطلاعات در خارج از کشور به صورت مخفی برای کوبیدن مخالفین رژیم و دروغگو اعلام نمودن مخالفین از زندان ‌آزاد و در سال  ۷۳ با پاسپورت خصوصی وزارت اطلاعات از مرز خارج شده و وارد ترکیه شد.  مصداقی به طور قانونی از کشور خارج شده و ماه‌ها همراه همسر و فرزندش در ترکیه با کمک مالی وزارت اطلاعات بخش برون مرزی بر سر برده است.

آنچە مصداقی ھرگز دربارە آن سخن نمیگوید آنستکە او پس از امضای توبه نامه والتماس و درخواست بخشش به ھفت سال زندان محکوم می گردد. ایرج مصداقی بدلیل متحول شدن در زندان در سالهای 60/67 به عنوان بازجو و تواب ساز درپروژه مبارزه با زندانیان سیاسی و هواداران سازمانهای مخالف رژیم شرکت داشته است.

ایرج مصداقی پس از خروج از ایران با وزارت اطلاعات و لابیهای این وزارت خانه همکاری کرد تا به کشور ثالث منتقل بشود. مصداقی بدون هیچ اشاره ای به گذشته خویش که در زندان توبه کردە و با بازجویان چە نوع همکاریھایی داشتە، تلاش میکند سابقە افرادی را زیر سوال ببرد کە از روز نخست در مبارزە برای سرنگونی حکومت آخوندھا تلاش کردە و اکنون ھم کماکان برای سرنگونی رژیم جمھوری اسلامی تلاش میکنند. در این میان برخی رسانەھا تحت تاثیر قرار گرفتە و بدون پرسش دربارە سوابق او، از این تواب قدیمی بعنوان تحلیلگر سیاسی استفادە میکنند!»

https://www.avatoday.net/fa/node/776

حتی عکس ایرج مصداقی که علی جوانمردی از آن استفاده می‌کند همان عکسی است که «آمد نیوز» و دستگاه امنیتی از آن استفاده کرده بود که بیانگر منشاء یکسان این دو «فاضلاب امنیتی» است.

این مجری و خبرنگار رذل «صدای آمریکا» آن‌چنان دچار پریشانی و یاوه‌گویی است که حتی تکلیف خودش را مشخص نمی‌کند بالاخره ایرج مصداقی هفت سال زندان بوده است و یا ده سال؟ «پاسپورت خصوصی» پدیده‌ای است که تنها از ذهن این «ژورنالیست» مخبط و مهمل‌باف و جاعل تراوش می‌کند.

در این‌جا تمی‌خواهم به ادعاهای شریرانه‌ی علی جوانمردی و فاضلاب امنیتی‌اش بپردازم، پاسخ مناسب را ده‌‌ها بار به بزرگتر‌هایش داده‌ام.

فقط به یک مورد که اسناد آن موجود است می‌پردازم و آن هم نحوه ورود ایرج مصداقی به ترکیه و محل حضورش در این کشور می‌پردازم.

«جوانمردی»‌ که نامش همچون «زلفعلی»‌ و «نورعلی» و «چراغعلی» و «شیرعلی» بی‌مسما است و برعکس آن صدق می‌کند، مدعی‌است ایرج مصداقی  «در سال  ۷۳ با پاسپورت خصوصی وزارت اطلاعات از مرز خارج شده و وارد ترکیه شد.  مصداقی به طور قانونی از کشور خارج شده و ماه‌ها همراه همسر و فرزندش در ترکیه با کمک مالی وزارت اطلاعات بخش برون مرزی بر سر برده است. … ایرج مصداقی پس از خروج از ایران با وزارت اطلاعات و لابیهای این وزارت خانه همکاری کرد تا به کشور ثالث منتقل بشود.»

چنانچه در سند زیر مشاهده می‌شود در ۲۶ آگوست ۱۹۹۴ جنیفر مور افسر حقوقی کمیساریای عالی پناهندگان آمریکا خبر می‌دهد که از طریق یو ان اچ سی آر در ترکیه با خبر شده است که خانواده مصداقی [ایرج مصداقی به اتفاق همسرش راضیه متینی‌زاده و فرزند یک ماهه‌شان سیاوش مصداقی) در زندان آدانا ترکیه در بازداشت به سر می‌برند.او همچنین تأکید می‌کند یک افسر حقوقی از دفتر آنکارا قرار است با این خانواده در ۱۹ آگوست ۱۹۹۴ مصاحبه کند تا ببیند آیا می‌توانند به آن‌ها کمک کند.

روز ۲۱ سپتامبر ۱۹۹۴ Lynn Schenk  نماینده کنگره آمریکا که از قضا دختر یکی از جان‌به‌دربردگان هولوکاست بود اعلام می‌کند که وزارت امور خارجه آمریکا به تحقیق دفتر او  پاسخ داده است.

چنانچه در سند «وزارت خارجه دولت آمریکا» که «ناجوانمردی»، حقوق‌بگیر آن نیز هست آمده ، سفارت این کشور در ترکیه پس از آن که به خانم Lynn Schenk  نماینده کنگره آمریکا که پیگیر پرونده بوده اعلام می‌کند خانواده مصداقی از سوی کمیسیاریای عالی پناهندگان به عنوان پناهجو پذیرفته شده و پرونده‌شان برای اقامت در کشور ثالث به دولت آمریکا داده شده، صراحتاً می‌نویسد:‌

«آن‌‌ها در حال حاضر در آدانا منتظر تشکیل دادگاهی هستند که در ۱۴ سپتامبر ۱۹۹۴ برگزار می‌شود و به اتهام آن‌ها مبنی بر ورود غیرقانونی به ترکیه رسیدگی می‌کند. کمیساریای عالی پناهندگان از طریق وکیل خانواده از مقامات آدانا خواهد خواست که اجازه دهند این خانواده به استانبول منتقل شود تا توسط مقامات اداره Immigration and naturalization  آمریکا مورد مصاحبه قرار گیرند. چنانچه لازم باشد سفارت از این درخواست با یک یادداشت دپپلماتیک به وزارت امورخارجه حمایت خواهد کرد.

خانم جنیفر مور افسر حقوقی کمیسیاریای عالی پناهندگان آمریکا نیز در اول نوامبر ۱۹۹۴ تأکید می‌کند:‌

«در حال حاضر آقای مصداقی از زندان آزاد شده و دولت ترکیه به او اجازه خروج از ترکیه را داده است. » او همچنین اضافه می‌کند که کمیساریای عالی پناهندگان کیس ایرج مصداقی را با یک توصیه بسیار قوی برای انتقال اضظراری به کشور سوم در اختیار دولت آمریکا قرار داده است. ….

از آن‌جایی که در دوران یاد شده تیم مسئول آمریکا که مصاحبه‌ها را انجام می‌داد به یونان سفر کرده بود امکان مصاحبه نبود و خوشبختانه کمیساریای عالی پناهندگان با یک توصیه‌ی اضطراری کیس را به دولت سوئد ارجاع داد و این دولت در عرض یک روز ما را به عنوان پناهنده پذیرفت تا در صورت آزادی از زندان، دولت ترکیه در معامله احتمالی با رژیم نتواند ما را به ایران بازگرداند و آزادی ما از زندان همراه با قبولی کشور ثالث باشد.

هنگام خروج از ایران، پسر من ۲۵ روزه بود و ما مجبور شدیم همراه همسرم که پس از یک سزارین سخت و مشکلات ناشی از وضع‌حمل زودرس شرایط ناگواری داشت از طریق کوه و بطور قاچاق ایران را ترک کنیم. همسرم که سابقه‌ی ۵ سال زندان‌های اوین و قزلحصار را داشت و هنگام آزادی ۳۸ کیلوگرم وزن داشت و پسرمان به مدت دوماه در بدترین شرایط در ترکیه زندانی بودند و زودتر از من تحت حفاظت پلیس آزاد شدند. خبر دادگاه و تصاویر همسر من با فرزند شیرخواره‌اش در روزنامه‌های ترکیه و اسناد و مدارک متعدد دیگری از جمله نامه‌های نمایندگان کنگره آمریکا، حمایت‌های سازمان‌های سیاسی و حقوق بشری و پناهندگی نیز در دسترس هست.

در پیوند «علی ناجوانمردی» با فرقه رجوی همین بس که، پانزده روز پس از دستگیری یکی از عوامل کشتار ۶۷، حسن حبیبی یکی از بدنام‌ترین عوامل این فرقه که متجاوز از دو دهه پیش به خاطر داشتن رابطه جنسی با یکی از عوامل وزارت اطلاعات در پاریس از «شورای ملی مقاومت» اخراج گردید و توسط دکتر صالح رجوی با کتک از «اورسورواز» مرکز این فرقه در نزدیکی پاریس بیرون انداخته شد، به صحنه فرستاده شد تا از او دفاع کند. حسن حبیبی در مورد گرداننده فاضلاب آمنیتی «آوا تودی» به عنوان سخنگوی رجوی نوشت:‌

«ایشان سابقه‌ی روشن و مثبتی درباره اشرفیان، در دورانی که مالکی اشرف را مورد تهاجم قرار داد دارند. شخصاً موضع‌گیری جدی برعلیه مجاهدین از ایشان ندیده‌ام که مستند باشد. سبک کار خبررسانی و گرایشات سیاسی‌شان نیز موضوعی نیست که در حوصله این سطور باشد. ولی از آن‌جا که مصداقی، تواب شکارچی مجاهدین و مبارزین، اخیراً به فرموده رژیم او را زیر ضرب برده است از نظر من موضع‌‌‌گیری منفی برعلیه او نادرست و به نفع رژیم است.»‌

البته بازیگران این سیرک تنها افراد یاد شده نبودند بلکه بخشی از چپ که من از آن به عنوان «چپ درمانده و وامانده»‌ (از عنصر پلیدی مانند فرخ نگهدار گرفته تا مهرزاد دشتبانی (۳) و …. ) یاد می‌کنم نیز بیکار ننشست و از هیچ زشتی در ارتباط با ایرج مصداقی و این پروژه فروگزار نکرد.

خدا پدر اشرف دهقانی و محفل‌اش را بیامرزد که سکوت کرد و همچنان منتظر ماند که سالگرد سیاهکل و مرگ صمد بهرنگی از راه برسد و انشاءنویسی کند.

تعدادی از به اصطلاح «دادخواهان» مدعی «چپ» نیز با در دست گرفتن پرچم «دادخواهی» مزورانه ضمن مشکوک خواندن دستگیری نوری، خود را صاحب «حق» معرفی کرده و حتی حاضر به نام بردن از کاوه موسوی و ایرج مصداقی و اشاره به نقش‌شان در این پرونده نشدند.

این‌ها که سهل است، یک بار دیگر اعلام می‌کنم هیچ سد و مانعی نمی‌تواند خللی در اراده‌ی من ایجاد کند و مرا از پژواک صدای قتل‌عام شدگان بازدارد. این گوی و این میدان. باز هم می‌توانند شانس خود را امتحان کنند.

با سری بلند و صدایی رسا، خطاب به موش در سوراخ خزیده و عوامل امنیتی رژیم و درماندگان و واماندگان می‌گویم، وعده‌ی ما ۱۱ دسامبر دادگاه استکهلم. پاسخ شما را آن‌جا خواهیم داد. از همین حالا از خشم به خود بپیچید. در این مرحله هم ما پیروزیم و جنایتکاری را که دست در خون بهترین فرزندان میهن‌مان دارد برخلاف میل شما در بازداشتگاه و سلول انفرادی نگاه خواهیم داشت.

ایرج مصداقی

۹ دسامبر ۲۰۱۹

www.irajmesdaghi.com

[email protected]

پانویس

۱- مصطفی ، تنها فرزند مسعود رجوی که از سوی مجاهدین تحت عنوان «خائن»‌ طرد شده بود و در نروژ به سر می‌برد درصدد شکایت علیه پدرش برآمد و با چندین وکیل و حقوقدان نیز صحبت کرده‌ بود که رجوی متوجه‌ی وخامت اوضاع شد و با سرازیر کردن ماهانه هزاران یورو به حساب پسرش، او را از شکایت بازداشت.

۲- از جمله عناصر بدنام شبکه ایران‌یاران علاوه بر ویکتوریا(اقدس) آزاد که خود را در رقابت با «شهبانو» فرح پهلوی، «مهربانو» می‌نامد می‌توان به روح‌الله زم، امیرفرشاد ابراهیمی که از او به عنوان دکتر یاد می‌شود، رضا ضرابی (رضا دزده با سال‌‌ها سابقه‌‌ی زندان به اتهام سرقت، تشکیل باند سرقت از فروشگاه‌ها و قاچاق مواد مخدر در فرانکفورت زندانی بوده است)، نزدیکان و گردانندگان آمد نیوز، مسعود اخترانی تهرانی، حسین بر حقوق‌بگیر عربستان و ،… اشاره کرد.

پیشتر رضا پهلوی در بهمن ۱۳۹۷شخصاً خبر «موجودیت» این شبکه مشکوک را انتشار داده بود.

https://iranintl.com/%D8%AA%D8%A7%D8%B2%D9%87-%DA%86%D9%87-%D8%AE%D8%A8%D8%B1/%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D9%BE%D9%87%D9%84%D9%88%DB%8C-%D9%85%D9%88%D8%AC%D9%88%D8%AF%DB%8C%D8%AA-%D8%B4%D8%A8%DA%A9%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85-%DA%A9%D8%B1%D8%AF

رضا پهلوی که با ساده‌انگاری فریب ویکتوریا آزاد این زن دغلکار را خورده بود همراه با او در گفتگوی اسکایپی با طبرزدی در ایران حاضر شد و این عنصر بی‌مایه که بارها مورد استفاده رژیم قرار گرفته توانست به جوسازی علیه رضا پهلوی بپردازد. طبرزدی یکی از حامیان اصلی شیرین نجفی مهره‌ی امنیتی رژیم پس از ربودن روح‌الله زم بود و در حمایت از او سنگ تمام گذاشت.

شبکه مشکوک و بی‌هویت ایران‌یاران از ابتدای تشکیل‌اش خبرهای دروغ و عجیب و غریب بسیاری منتشر کرده است. به یک نمونه آن توجه کنید:

https://iranglobal.info/node/70791

با آن‌که اینجا و آن‌جا خبر جدایی رضا پهلوی از ویکتوریا آزاد و شبکه‌ی بی‌اعتبارش منتشر شده اما رضا پهلوی تاکنون از اعلام رسمی آن خودداری کرده است. قابل ذکر است که رضا پهلوی تاکنون از اعلام نظر راجع به دستگیری حمید نوری نیز خودداری کرده است در حالی که در برای درگذشت رافی خاچاطوریان و مانوک خدابخشیان در کانال تلگرامی‌اش تسلیت گفت.

۳- مهرزاد دشتبانی کسی است که پیشتر مدعی شده بود من سخنگوی مجاهدین هستم و در بهمن ۱۳۶۱ در حالی که بیش از یک سال از زندانی بودن من در اوین و گوهردشت می‌گذشت در ارومیه به همراه احمدی‌نژاد یک کارخانه را افتتاح کرده‌‌ام. در این‌جا می‌توانید ببینید.

http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-47799.html

منبع:پژواک ایران

حقیقت مانا

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.