حکومت اسلامی به جای پاسخگویی به اعتراضهای شجاعانهی کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز و دیگر کارگران و زحمتکشان معترض، تعداد زیادی از آنها و همراهانشان را بازداشت و شکنجه و به شدت تهدید کرده است و با پرونده سازی برای هریک، اغلب آنها را به طور موقت و با وثیقه آزاد و در خفا شروع به سناریو سازی برای آنها کرده است تا شاید بتواند عزم کارگران را برای ادامهی مبارزاتشان بشکند.
سناریوی اعتراف گیری اجباری از اسماعیل بخشی و سپیده قلیان با نام» طراحی سوخته «نیز یکی از این سناریوهای نخ نماست که در تاریخ ۲۹ دی در تلویزیون رسوای دولتی، پخش شد و اعتراضهای گستردهای را نیز در میان فعالان به دنبال داشت.
دیکتاتوری اسلامی، از آغاز حکومتاش، این کثیف ترین شکنجه را در حق انسانهای مبارز در عرصه عمومی انجام داده است، بخصوص در دههی شصت، برخی از زندانیان را با شکنجه و تهدید به اعدام، مجبور به شکستن و تبری جستن از عقیدهشان کرد تا بتواند جلوی ادامهی مبارزات مردم را بگیرد. شاید آن زمان تا اندازهای هم موفق شد و با کشتن تعداد زیادی از زندانیان، به وحشیانه ترین شکل ممکن و اعترافهای اجباری و شوهای تلویزیونی، توانست برخی از فعالان را بشکند، برخی را به سکوت بکشاند و برخی را به اجبار راهی تبعید کند، هرچند همان زمان هم نتوانست به طور کامل موفق شود و ما در طی این سالها، شاهد مبارزات و ایستادگیها بی شماری، زیر تیغ حکومت بودهایم، ولی این مبارزات کمتر از سوی دیگر جنبشها حمایت میشد. ولی امروز شرایط بسیار متفاوت است و نه تنها فعالان سیاسی و اجتماعی، بلکه مردم عادی نیز به خیابان آمدهاند و اعتراض میکنند و حرکتها به هم پیوسته و همبسته میشود. از سوی دیگر حکومت به شدت دچار بحرانهای ساختاری شده و حتی برخی از خودیهایشان از فروپاشی نظام حرف میزنند و همگیشان به شدت ترسیدهاند، بنابراین، این اعتراف گیریها دیگر تأثیری در ادامهی مبارزات و عزم راسخ معترضان برای ایستادگی در برابر آزادی کشیها و بیعدالتیهای حکومت ندارد. همین امروز شاهد بودیم که بازنشستگان با جسارت به خیابانها آمدند و شعار دادند «شکنجه، مستند، دیگر اثر ندارد» و بی تردید این اعتراضها و همبستگیها ادامه خواهد داشت. یا میبینیم که سپیده قلیان، شکنجه هایی که در زندان و پس از زندان بر سر او و اسماعیل بخشی آوردهاند را به طور خلاصه در فایلی ضبط کرده و پیش از بازداشت دوم برای رسانهها فرستاده است.
حکومتی که جرأت ندارد دادگاههای مبارزان را علنی برگزار کند و حق دفاع مستقل و آزادانه را از همه سلب کرده است، چگونه میتواند به مردم بباوراند که این اعترافها در فضایی عادلانه بیان شده و حقیقت دارد؟ حکومتی که جرأت ندارد اعلام کند که هزاران زندانی سیاسی را به وحشیانه ترین شکل ممکن بازداشت و شکنجه و سر به نیست کرده است، چگونه میتواند حتی مدافعاناش را قانع کند که عادل است؟ آن هم در شرایطی که ماهیت کثیف و فریب کارش برای همگان روشن شده است.
حکومت اسلامی گمان میکند که پس از چهل سال بی آبرویی، هنوز میتواند مردم را با این اعتراف گیریهای اجباری و مسخره بفریبد یا به خانهها بفرستد. مردم از خود نمیپرسند که اگر این اعترافها واقعی است، چرا دادگاهها را علنی برگزار نمیکنند؟ چرا متهم حق وکیل اختیاری و مستقل را ندارد؟ چرا وکلای ما را تهدید و بازداشت میکنند؟ چرا کانون وکلای مستقل نداریم؟ چرا حق آزادی بیان و اعتراض و اعتصاب و تشکل نداریم؟ چرا به اعتراضهای ما حمله میکنند؟ چرا ما را بازداشت و تهدید میکنند؟ چرا موقع بازداشت به ما حمله کرده و توهین میکنند؟ چرا زندانیان را شکنجه میکنند؟ چرا زندانیان اعتصاب غذا میکنند؟ چرا دادگاههای عادلانه نداریم؟ چرا قوهی قضاییهی مستقل نداریم؟ و هزاران چرای دیگر.
حکومت اسلامی، به شدت از حرکتهای اعتراضی پیاپی و شجاعانهی مردم ترسیده است و این ترفند نشانهی دیگری از ترس و زبونی حکومتی است که میخواهد با ایجاد رعب و وحشت، عزم مبارزان را برای ادامهی مبارزه بشکند، ولی دیگر مردم جانشان به لب رسیده است و دیدیم که اسماعیل بخشی و سپیده قلیان و عسل محمدی و خیلیهای دیگر از درون و بیرون از زندانها، به صدا در آمدند که شکنجه شدهاند.
اعتراف گیری از اسماعیل بخشی و سپیده قلیان و نمایش تلویزیونی آن و بازداشت مجدد آنها و برادر سپیده قلیان و آزار خانواده، شکنجه مجدد و تاییدی دیگر بر شکنجهی آنها و سرکوب آشکار حق آزادی بیان و حق تشکل و اعتراض و اعتصاب است. به هوش باشیم که جان آنها و علی نجاتی و عسل محمدی و دیگر معترضان مرتبط با این پرونده، به شدت در معرض خطر است و باید برای پایان دادن به پرونده سازی و اذیت و آزار و شکنجهی آنها و دیگر کارگران و همراهانشان کاری کنیم و خواهان آزادی بدون قید و شرط آنها شویم.
ما مادران پارک لاله، این چرخهی آزادی کشی، سرکوب، خشونت، بازداشت، شکنجه و قتلهای دولتی سازمان یافته در ایران و وضعیت بحرانی زندانها و زندانیان را به شدت محکوم میکنیم و خواهان ۱) آزادی تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی، ۲) حذف شکنجه و لغو کامل قانون مجازات اعدام، ۳) محاکمه و مجازات آمران و عاملان تمام جنایتهای صورت گرفته در جمهوری اسلامی در دادگاههای علنی و عادلانه و مردمی هستیم. ما اعتقاد عمیق داریم که این خواستهها با اتحاد و همبستگی و مبارزات پیگیر ما دادخواهان به دست خواهد آمد و تردیدی نیست که برای رسیدن به این خواستهها باید برای رسیدن به آزادی بیان و اندیشه، رفع هرگونه تبعیض، و جدایی دین ازحکومت نیز تلاش کنیم، زیرا علت اصلی این بی عدالتیها را در ساختار حکومت و قوانین آزادی ستیز و تبعیض آمیز حکومت اسلامی میدانیم.
مادران پارک لاله ایران
دوم بهمن ۱۳۹۷
سایت حقیقت مانا
دیدگاهها بسته شدهاند.