عهدنامه‌های ایران در عصر قاجار (۱۲) قرارداد ۱۹۱۹  همنشین بهار

seyamaknaderi February 7, 2019 Comments Off on عهدنامه‌های ایران در عصر قاجار (۱۲) قرارداد ۱۹۱۹  همنشین بهار

(Anglo-Iranian Agreement (1919

https://www.youtube.com/watch?v=0nl1MiZQJI0
فایل صوتی 

http://www.hamneshinbahar.net/mp3files/Anglo-IranianAgreement1919.mp3

نقش تو در زمانه بماند چنان‌که هست – «تاریخ» حکم آینه دارد هر آینه
زیر فشار حادثه‌ام استخوان شکست – آن سان که زیر چکش آهنگر آینه
مرد حکیم آینه دار طبیعت است – دارد ودیعه در دل و هم در سر آینه
وثوق‌الدوله


خانم‌ها و آقایان محترم، خواهران و برادران عزیز، دوستان دانشور و فرهنگ‌ورز، از راه دور و با قلبی نزدیک به شما سلام می‌کنم. در ادامه سلسله مباحث «عهدنامه‌های ایران در عصر قاجار»، که ۱۱ بخش آن را پیشتر توضیح داده‌ام و بصورت مقاله و ویدئو در سایت خودم موجود است، اکنون به آخرین قسمت، به قرارداد ۱۹۱۹، می‌رسیم.
پیش‌نویس قرارداد مزبور حدود یک قرن پیش، پس از چندین ماه مذاکره میان دولت بریتانیا با وثوق‌الدوله که چند دوره نخست وزیر ایران بود، امضا شد و ادعا می‌شود بر مبنای آن امورات کشوری و لشکری ایران زیر نظر مستشاران انگلیسی قرار می‌گرفت. توجه داشته باشیم که قرارداد تنظیمی ۱۹۱۹ وثوق‌الدوله، هیچ ربطی به قرارداد ورسای ۱۹۱۹ ندارد. فقط تاریخ میلادی آن دو، مثل هم است.
با پیمان ورسای Treaty of Versailles، که رسماً به نخستین جنگ جهانی خاتمه داد، میراث کشورهای شکست‌خورده آلمان و اتریش و عثمانی تقسیم می‌شد و ایران هم هیئتی اعزام کرد (علیقلی مسعود انصاری وزیر خارجه، محمدعلی فروغی، حسین علاء و دیگران)، که ازجمله خواهان بخش‌های ایرانی‌نشین عثمانی مانند کردستان و دیار بکر بود. البته هیئت اعزامی به آن کنفرانس راه نیافت. قرارداد تنظیمی ۱۹۱۹ وثوق‌الدوله، که موضوع این مطلب است، ربطی به قرارداد ورسای ۱۹۱۹ ندارد اما متاسفانه در شماری از نوشته‌ها و «تحلیل‌ها»، هنوز این دو مقوله یکی پنداشته شده‌ که بعد از یک سده که از آن دو واقعه می‌گذرد، براستی تأسف‌برانگیز است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
احمدشاه در آستانه جنگ جهانی اول تاجگذاری کرد و سلطنت او با اشغال ايران از طرف قوای انگليس و روس و عثمانی و تشکيل يک دولت در مهاجرت در کرمانشاه، در مقابل دولت مرکزی ايران ادامه يافت.
با درگرفتن جنگ، چند هزار ایرانی ازجمله سید حسن مدرس، ارباب کیخسرو نمایندهٔ زردشتیان، محمدعلی خان مافی، میرزا قاسم‌خان تبریزی، حسین سمیعی و میرزاده عشقی و…به کرمانشاه رفتند، با پول آلمان که از طریق عثمانی می‌رسید دولت در تبعید تشکیل دادند و منتظر شکست بریتانیا و روسیه ماندند و عاقبت هم دست از پا درازتر بازگشتند. با فروپاشی این دولت موقت، انتقادات از اعضای آن روزبه‌روز افزایش یافت که آخر این چه کاری بود که شما کردید آنهم در مقابل دولت مرکزی؟
سیدحسن مدرس در توجیه آن کار، ضمن گوشه‌زدن به وثوق‌الدوله و قرارداد ۱۹۱۹ پای خدا را به میان کشید! و [در مجلس] گفت: «ما مهاجرت کردیم به نیت خوب، بد درآمد. تقصیر ما چه بود… چه کنیم خدا نخواست… خدا شاهد است با یک عقیده صاف و پاکی به دولت و ملت رفتیم که چیزی برای ملت بیاوریم، ولی نشد.» (دولت موقت در کرمانشاه، بحث دیگری می‌طلبد و از آن می‌گذرم.)
برگردیم به اصل موضوع
بعد از پايان جنگ جهانی اول، وثوق‌الدوله نخست وزير وقت، پیش‌نویس قرارداد ۱۹۱۹ را با انگلستان، امضا کرد و بعد از آن، هر کسی از ظن خود آن را نگریست و هنوز هم چنین است. گفتند اين قرارداد ایران بر باد ده و خائنانه‌ است و طراح آن وثوق‌الدوله نيز، بدون تردید خائن. کمتر کسی متن آن را دقیق خوانده بود و خوانده‌است. اصلاً آن «توافق برای قرارداد»، هرگز «منعقد» و تبدیل به «قرارداد» نشد.
توجه کنیم که پیش‌نویس قرارداد مورد بحث، دو سال بعد از روی کارآمدن بلشویک‌ها در روسیه امضا شد و می‌دانیم انگلیسی‌ها از دیرباز با آن کشور سر نزاع داشتند و تلاش می‌کردند به روش‌های گوناگون سد راهش شوند. چه بسا تدارک قرارداد ۱۹۱۹ در این رابطه هم، بود. بخصوص که ذیل آن، حمایت‌هایی از دولت ایران به عمل می‌آمد و انگلیس تضمین می‌کرد که به قصد جلوگیری از توسعه نفوذ شوروی، در ایران ارتش، صنایع، راه آهن و آموزش و پرورش و… ایجاد کند.
تقریباً سه سال بعد از آنکه حزب توده تشکیل می‌شود، موج هجوم به قراردادی که هرگز اجرا نشد آغاز می‌شود. درانداختند دستپخت استعمار است و پای رشوه کلان در میان. انگلیس می‌خواهد بر تشکیلات نظامی و مالی ایران تسلط پیدا کند، همچنین امتیاز راه‌آهن و راه‌های شوسه ایران را به چنگ آورَد و سرکیسه کند. روی همین حساب دم وثوق‌الدوله و دیگران را دیده‌اند. حسابی رشوه داده‌اند و تلگراف‌های رمز هم به آن گواهی می‌دهد! این ادعاها حدود یک قرن است تکرار می‌شود.
وثوق‌الدوله از باسوادترین‌های روزگار خویش و رئیس هیئتی بود که حکم اعدام شیخ فضل‌الله نوری توسط آن صادر شد. وی که بعدها به ریاست فرهنگستان ایران هم رسید، اهل شعر و ادب و برادر احمد قوام(قوام‌السلطنه) بود. آخر سر، مخالفت مردم با آن توافق از یک سو، و پیاده‌شدن واحدهای دریایی ارتش سرخ در انزلی و تسخیر شمال ایران توسط روسها و… ادامه زمامداری وثوق‌الدوله را ناممکن کرد و قرارداد ۱۹۱۹ عملاً اجرا نشد، بویژه که دستگاه تبلیغاتی فرانسه حملات شدیدی از بابت آن به بریتانیا نمود و سفیر آمریکا در تهران نیز اعلامیه‌ای بر ضد قرارداد ۱۹۱۹ منتشر ساخت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حالا کمی به عقب برگردیم
جنگ جهانی اول که فروکش کرد، قدرت مسلط خارجی در کشور ما انگلستان بود. چون نه تنها نیروهای عثمانی و حامیان آلمانی آنها شکست خورده و از خاورمیانه بیرون رانده شده بودند، بلکه روسیه هم، با انقلاب بلشویکی، و پیامدهای آن ازجمله جنگ داخلی، روبرو بود. وقتی تزارها در روسیه سرنگون شدند، به اشتباه گمان می‌رفت لابد انگلیسی‌ها، استقلال و تمامیت ایران را محترم می‌شمارند ولی همینکه سپاهیان روس خاک ایران را ترک کردند، انگلیسی‌ها جای خالی آنها را گرفته و به مرزهای قفقاز و آسیای میانه نزدیک شدند و نیروهای خود را تا شمال ایران هم پیش راندند. از طریق مرزهای جنوبی روسیه، به نیروهای ضد بلشویک  برای خراب‌کاری و آشوب، گرا می‌دادند. بریتانیا ضمناً برای جلوگیری از نفوذ روسیه همیشه می‌خواست ایران را به عنوان کشوری حائل درآورد. دلیلش واضح بود، با حضور روس‌ها در ایران منافع بریتانیا در هند به خطر می‌افتاد. جورج کرزُن وزیر خارجهٔ انگلیس تصریح می‌کرد قرارداد ۱۹۱۹، از آن رو لازم است که ایرانیان با موقعیت حساس خود بین هندوستان و بین‌النهرین(میان رودان)، که به تازگی تحت قیمومیت بریتانیا درآمده، به دامان بلشویک‌ها نیفتند.

سال ۱۹۱۹، در شرایطی که احمدشاه قاجار در آخرین ماه‌های حکومت خود بود، انگلیس، برای مذاکره پیرامون آنچه قرارداد ۱۹۱۹، خوانده شد، پرسی کاکس Percy Cox وزیر مختار بریتانیا در تهران را مأمور این کار کرد. از سوی ایران علاوه بر شخص احمدشاه، وثوق‌الدوله(نخست‌وزیر)، صارم‌الدوله(وزیر دارایی)، نصرت‌الدوله فیروز(وزیر دادگستری) و میرزاعلی‌خان منصورالملک(رئیس ادارهٔ بریتانیا در وزارت امور خارجه) در مذاکرات حضور داشتند.
نمی‌دانم چرا علی‌قلی خان انصاری وزیر امور خارجه که قاعدتاً می‌بایست در تمام گفتگوهای مربوط به سیاست خارجی کشور شرکت داشته باشد، به این جلسات دعوت نشده بود، در عوض سید ضیاءالدین طباطبایی(مدیر روزنامه رعد و رابط اصلی بین سفارت بریتانیا و نخست‌وزیر)، در تمام مراحل مذاکرات و در جلسات محرمانه شرکت داشت.
در پایان این گفتگوها، پیش‌نویس قرارداد با امضای وثوق‌الدوله و پِرسی کاکس امضا شد.

پیمان ۱۹۱۹ از یک دیباچه و شش ماده تشکیل می‌شد که با همین مطلب ضمیمه است، و در آن تصریح شده: دولت بریتانیا به صریح‌ترین بیان، قولی را که در گذشته به کرات به دولت ایران داده، بار دیگر به موجب این قرارداد تأیید کرده و برعهده می‌گیرد که استقلال و تمامیت ارضی ایران را محترم بشمارد.
با همه این اوصاف، مجلس شورای ملی، قرارداد ۱۹۱۹ و درواقع امضای پیش‌نویس آن را نپذیرفت و همانطور که پیشتر گفتم، روسیه به مخالفت با آن برخاست. دستگاه تبلیغاتی فرانسه حملات شدیدی به بریتانیا نمود و آمریکا کمک‌های مالی خود به دولت ایران را که ماهیانه پرداخت می‌شد، در اعتراض قطع کرد. بگذریم که از‌‌‌ همان ابتدای مذاکره برای قرارداد مزبور، دولت امپراطوری هند هم با آن مخالف بود و تا آخر هم مخالف ماند. خودداری وزارت جنگ، وزارت دارایی، وزارت امور هندوستان و نایب‌السطنه هند از تأمین وسایل لازم برای دفاع از قرارداد، ایجاد مشکل می‌کرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آخوندها هیاهو راه انداختند
کسانیکه بیشترشان اصلاً نمی‌دانستند مضمون قرارداد ۱۹۱۹ چیست، مخالفت با آن را به میان مردم کوچه و بازار کشاندند و توافقی که تنها پیش‌نویس آن امضا شده بود، عملاً پا در هوا ماند. معترضین مدعی بودند نوعی پنهان‌کاری‌، بر مذاکرات سایه انداخته‌، که تا حدودی درست بود. بعلاوه، موضع مسلطی که قرارداد به بریتانیا داده، قابل دفاع نیست. آنان درست یا غلط، معتقد بودند این قرارداد در حکم تنگ‌تر‌شدن حلقه طنابی است که استعمار به گردن ایران انداخته و تسلط بیگانه با استقلال ملی همخوانی ندارد. خلاصه، سر و صدا علیه دولت بالا گرفت.
آخوندها در مسجد شیخ عبدالحسین به نام روضه‌خوانی، چادر برپا کرده، هیاهو راه انداختند. وثوق‌الدوله که معتقد بود در مورد قرارداد، سوءتفاهم شده، از طرف مقابل، وزیر مختار بریتانیا در تهران خواست یک یاداشت توضیحی بنویسد تا در روزنامه‌های تهران منتشر شود. پرسی کاکس ضمن تأکید احترام بریتانیا بر استقلال ایران به عنوان کشوری کهن‌سال، بر مضمون قرارداد پای فشرد که دولت بریتانیا به صریح‌ترین بیان، قولی را که در گذشته به کرات به دولت ایران داده، بار دیگر به موجب این قرارداد تأیید کرده و برعهده می‌گیرد که استقلال و تمامیت ارضی ایران را محترم بشمارد. نامه وی نتوانست غائله را بخواباند و متاسفانه کار بیخ پیدا کرد، تا اینکه نوعی حکومت نظامی اعلام شد و شماری از معترضین به کاشان و قزوین تبعید شدند. مشیرالدوله، امام جمعه خویی، ظهیرالاسلام، سید حسن مدرس و شماری دیگر، در صف مخالفین بودند و عارف قزوینی، ادیب پیشاوری و میرزاده عشقی بر ضد آن شعر سرودند. البته ملک‌الشعرا بهار نظر دیگری داشت. وی که در کتاب «تاریخ احزاب سیاسی» اقدامات مفید دولت وثوق‌الدوله را هم، شرح می‌دهد، ضمن اشاره به تعقیب اعضاء کمیته مجازات، همچنین افرادی چون ماشاءالله خان، نایب حسین کاشی، رجبعلی و جعفر قلی و رضا جوزانی یاغی که بعضاً دار آویخته شدند، نتیجه می‌گیرد این اقدامات موجب ایجاد امنیت و مقدمه اصلاحاتی شد که هرگاه تا امروز باقی می‌ماند، دچار مصائب تاریخی گذشته و حال نمی‌شدیم.
(در باره‌ی نایب حسین کاشانی دو روایت متناقض نقل می‌شود. در روایت نخست، وی یک غارتگر بوده و مردم را مورد آزار قرار داده‌است. در روایت دوم وی عنصری ملی و حامی مردم معرفی می‌شود.)
….
ملک‌الشعرا بهار، که مقالات انتقادی مانند «کرزن چه می‌گوید؟» هم دارد، اقدام رئیس دولت را به عقد قرارداد ۱۹۱۹ با بریتانیا، جبر تاریخ و تنها راه خروج از بن‌بستی که دولت آن روز با آن مواجه بود، وانمود کرده و بر آن اقدام صحه می‌گذارد. اینکه بعد از تعطیل روزنامه‌ «تازه بهار» و دستگیری و تبعیدش به تهران، نظر مساعد خود را نسبت به وثوق‌الدوله حفظ کرد یا نه، اطلاع ندارم.
دکتر مصدق، بعدها در سخنان خود در مجلس شورای ملی(دوره ششم) با اشاره به وثوق‌الدوله گفت: «ایشان قراردادی را که با انگلیسی‌ها بسته بودند پیش از آن که به تصویب مجلس برسانند، به معرض اجرا گذاشتند… ای نمایندگان مجلس، چشم ملت ایران سیاه شد، بس که از بعضی رجال این مملکت خطاکاری و خیانت دید…»
گفته می‌شود احمدشاه، آخر سر، تحت تأثیر مخالفت‌های مردم، قرارداد ۱۹۱۹ را تأیید نکرد و کار به استعفای وثوق‌الدوله کشیده شد. مشیرالدوله ـ جانشین وی ـ قرارداد را لغو کرد. برخی معتقدند احمدشاه از همان آغاز با عقد آن قرارداد موافق نبوده‌است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اینجا و آنجا پیچیده بود که سرهنگ فضل‌الله آق اولی فرمانده ژاندارمری مرکز، در اعتراض به قرارداد ۱۹۱۹ خودکشی کرد. از نظر من این مسأله جای اما و اگر دارد. گفته می‌شود وی پس از نوشتن شرح مخالفت با قرارداد مزبور در دفتر کار خود با شلیک گلوله حودکشی کرد و یادداشتی هم نوشت که نهایت میهن‌دوستی او را بازتاب می‌داد. واقعش این یاداشت تا همین الان پیدا نشده و اینکه به دست وثوق‌الدوله افتاده، ابهام آن را برطرف نمی‌کند. با توجه به های و هوی و جبر جو در آن ایام، آیا باور عموم بر آن قرار گرفت که آن افسر، در مخالفت با شرایط قرارداد و در اثر فشار اجانب به خودش تیر زده‌است؟ واقعش انگیزه اصلی خودکشی وی معلوم نیست.
گفته می‌شد از سوی بریتانیا به عاقدان قرارداد رشوه کلان پرداخت شده‌ که حرف و حدیث پیرامون درستی یا نادرستی آن کم نیست. بعدها نصرت‌الدوله فیروز(وزیر دادگستری دولت وثوق‌الدوله و یکی از عاقدین قرارداد) در زندان رضاشاه به دریافت رشوه اعترافانده شد. آنهم به خاطر قراردادی که هرگز تصویب و اجرایی نشده بود.
متن فوق نشان نمی‌دهد که بریتانیا می‌خواسته توسط قرارداد ۱۹۱۹ ایران را به یکی از مستعمرات مستقیم خود تبدیل کند. پس آن حرفها از کجا نشأت گرفت؟
جامعه ایران نسبت به سیاست بریتانیا در کشور ما سوء ظن داشت و اینکه منظور سویی نداشته باشد برایش باورکردنی نبود. بخصوص که بند و بست انگلیس با روسیه تزاری در سال ۱۹۰۷ را مد نظر داشت که بر اساس آن ایران را بین خودشان تقسیم کرده بودند. همچنین پشتیبانی بریتانیا از شیخ خزعل، حکمران مُحَمَّره (خوزستان بعدی) که در پی جداکردن این استان نفت خیز از ایران بود. نفوذ و توسعه‌طلبی بریتانیا در کشورهای عربی خلیج فارس، همراه با مداخلات پیشین در امور داخلی ایران، سیاست‌های انگلیس در کشور ما را بی‌اعتبار ساخته بود و از این زاویه بدبینی مردم زمینه داشت. ازهمین‌رو، برخلاف نص صریح قرارداد که منتشر شده بود این سوءظن وجود داشت که هدف، تحت‌الحمایه‌کردن ایران است. در متن قرارداد کوچکترین اثری از این موضوع نبود و دولت ایران و انگلیس هم در بیانیه‌هایشان تصریح کردند که چنین نیست. تازه، مگر تحت‌الحمایگی بر اثر قرارداد مستقیم بین دو دولت مستقل پدید می‌آمد؟ اینگونه تصمیم‌ها را باید جامعه ملل(سازمان ملل آنزمان) می‌گرفت.
(جامعه ملل League of Nations یک سازمان بین‌المللی میان دولتی بود که در نتیجه امضای عهدنامه ورسای، در طی سال‌های ۱۹۱۹ و ۱۹۲۰ میلادی تأسیس شد.)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انگلیس در ایران، هم منافع تجاری و مالی داشت، هم، منافع سیاسی و استراتژیک. اگر میهن ما به معنی واقعی کلمه، حاکم بر سرنوشت خویش بود، دولت انگلیس مجبور می‌شد از طریق همکاری با آن، مصالح استراتژیک خود را نیز تامین کند، ولی در کشوری که دولتش دست به‌دهان زندگی می‌کرد و هر ماه کلی کسری داشت و آنرا از عطایای دیگران و دیون بانکی تامین می‌کرد، انگلیس با آن سابقه استعماری، راهی جز اداره آن برای خود نمی‌دید.
به نظر من غبارها در مورد پیمان ۱۹۱۹ زدوده نشده‌، مگر آنکه بخواهیم با قضاوت‌های کلیشه‌ای سر و ته قضیه را بهم آوریم. دربارهٔ متن قراردادی که هیچوقت اجرایی نشد، اینکه بگوییم ننگین و مغایر با قانون اساسی، کمی غریب است. آیا واقعاً به موجب این قرارداد تمامی امورات کشوری و لشکری ایران زیر نظر مستشاران انگلیسی و با مجوز آنان صورت می‌گرفت و انگلیس صاحب اختیار امور مالی، اقتصادی و ارتش ایران می‌شد و تعرفه گمرکی نیز به ظاهر برای حفظ منافع ایران و در حقیقت به سود بریتانیا تغییر می‌یافت؟ متن قرارداد که چنین نیست.
گویی برای مردم ایران نالیدن از ستم اجانب و نیرنگ دشمنان نوعی سرگرمی است تا فقدان انسجام در فکر و احساس و عمل خود را بپوشانند.
من با دیدگاه پژوهشگرانی چون ملک‌الشعرای بهار، ایرج افشار و دکتر فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین، هم‌نظرم که تبلیغات و قضاوت‌ها درباره قرارداد وثوق‌الدوله درست نبود. زیرا در واقع چنین قراردادی اصلا وجود نداشت. برخلاف داوری‌های رایج، اثری از تحت‌الحمایگی و الزام دیده نمی‌شود.
ماده اول قرارداد به استقلال و تمامیت ایران اشاره دارد نه به تحت‌الحمایگی.
مدرس و دیگران ایراد گرفتند چه نیازی به تأکید در امری محقق است؟ توجه داشته باشیم که ایران کشوری ضعیف بود و بریتانیا قوی و استعماری و این تأکید ضرورت داشت.
ماده دوم قرارداد مبنی براینکه دولت انگلستان خدمات هر عده مستشار متخصص را که برای لزوم استخدام آنها در ادارات مختلفه بین دولتین توافق حاصل شود به خرج دولت ایران تهیه خواهد کرد، نوعی قرارداد همکاری فنی برای رفع نیازهای کارشناسی در ادارات مختلف بود و طبیعی‌‌ست که به خرج دولت ایران باید باشد. اگر دولتِ ارباب، خودش هزینه را می‌کرد آنوقت جای بحث بود، بویژه که در ایران دولت‌ها به سرعت عوض می‌شدند.
ایران که در جنگ جهانی اول آسیب دیده بود و از عهده دفاع از سرحدات خودش هم برنمی‌آمد، درصدد ایجاد ارتشی متحد الشکل بود و نیاز به تربیت صاحب منصبان و ذخائر و مهمات داشت و قرارداد همکاری فنی با دولتی دیگر دور از انتظار نبود. آن زمان ظاهراً دولت دیگری آمادگی این همکاری را نداشت و بر خلاف انگلیس ذی‌نفع هم نبود. طبیعی‌ست که هزینه را متقاضی باید می‌پرداخت و دولت انگلیس حاضر بود برای این برای دولت ایران وام لازم را تدارک ببیند، چون برای احداث صنایع و راه‌آهن نیاز به منابع مالی داشتیم و اقدامات مشترک با انگلیس راجع به تأمین و حفظ راه‌آهن یا اقسام دیگر وسایل نقلیه، کار غلطی نبود، بویژه که در آن ایام ایران قحطی‌زده، حتی راه دستیابی به استان‌های خودش را هم نداشت و ساخت راه‌آهن از آرزوهای دیرین ایرانیان بود. دولت بریتانیا اعلام آمادگی برای همکاری نمود و آن را هم منوط به موافقت کرد. این لزوماً استعماری نبود. بعدها دیدیم همین راه‌آهن و شوسه با کمک آلمانی‌ها و دانمارکی‌ها به سرانجام رسید.
  • اینکه وزرای ایرانی در هر وزارتخانه مستشاری بالای سر خود داشتند که از اوامر او نمی‌توانستند سرپیچی کنند!
  • اینکه خواهان تضمین نامه‌ی كتبی از طرف بریتانیا شدند که اگر حكومت وثوق‌الدوله سقوط كرد، انگلیس هر سه وزیر عاقد قرارداد را در یكی از مستملكات خود به عنوان پناهنده‌ی سیاسی بپذیرد!
  • همچنین کنار رفتن وزیر ایرانی در صورت اختلاف با مستشار خارجی، اصلاً در قرارداد ۱۹۱۹ وجود نداشت و دروغ و جعلی بیش نیست و متاسفانه هنوز هم تکرار می‌شود.
دولت‌هایی که بعد از وثوق‌الدوله روی کار آمدند هر کدام یک لگدی هم به قرارداد مزبور می‌زدند و از آن ابراز برائت می‌کردند و این درحالی‌ست که خودشان عملاً اجرای آن را الگوی برنامه کار خود قرار داده بودند.
قرارداد مزبور به این دلیل که مراحل قانونی خود را طی نکرد و به تصویب مجلس نرسید، بعداً توسط مشیرالدوله لغو شد و سیدضیاءالدین طباطبایی هم سه روز پس از کودتای ۱۲۹۹، لغو آن را که تنها پیش‌نویسش امضا شده بود، در بوق و کرنا کرد.
اما مفاد آن، درست چند ماه بعد، در ۱۹۲۰ در دستور کار قرار گرفت. برنامه‌های سیدضیاء پس از کودتا دقیقا‌‌ً همان مفاد قرارداد ۱۹۱۹ بود و سه ماه بعد در حکومت رضا شاه برنامه‌های ایجاد صنایع، ‌راه آهن، ارتش ملی عملا اجرا شد. ارتش متحد‌الشکل دو سال بعد و پس از کودتای سوم اسفند شکل گرفت، گمرک با تعرفه‌های مدون و مالیه با کمک کارشناسان بلژیکی و آمریکایی راه‌اندازی شد، راه‌آهن هم با کمک آلمانی‌ها ساخته شد.
پرسش:
آیا انگلیسی‌ها دلشان به حال ما سوخته بود که در فکر تقویت و انسجام دولت ایران بودند؟ البته که نه، اما دولت انگلیس به منافع خود می‌اندیشید و ازجمله اهدافش تقویت کشورهای جنوبی شوروی بود تا در مقابل سیاست دولت بلشویکی مقاومت کنند.
اضافه کنم که نظر شماری از مورخین تاریخ معاصر این است که شکست قرارداد ۱۹۱۹ مهمترین عامل به عرصه‌آمدن رضاخان و سید ضیاء بود. اگر آن قرارداد با گیر و پیچ روبرو نمی‌شد، انگلیس نیاز نداشت کودتای ۱۲۹۹ را به کرسی بنشاند. ازقضا در خطابه دکتر مصدق در دیوان بین‌المللی دادگستری(دادگاه لاهه)، وی به این موضوع اشاره کرده‌است. (۱۹ خرداد سال ۳۱) من متن کامل آن را در بخش عبارزدایی از آینه‌ها، در سایت خودم ثبت کرده‌ام.

«در قرن نوزدهم، ایران میدان رقابت دو سیاست امپریالیستی روس و انگلیس بود. چندی بعد دو حریف باهم کنار آمدند و در ۱۹۰۷ کشور ما را به دو منطقهٔ نفوذ تقسیم نمودند. سپس هنگامی که امپراتوری تزاری واژگون گردید و اتحاد جماهیر شوروی گرفتار انقلاب داخلی شد، بریتانیای کبیر که از میدان جنگ فاتح بیرون آمده و در خاورمیانه بلا‌منازع و بی‌رقیب بود، از فرصت استفاده نمود و خواست با عقد قرارداد ۱۹۱۹ عنان امور کشوری و لشکری را به دست افسران و کارشناسان انگلیسی بسپرد، ایران را منحصراً در تحت اختیار و تسلط سیاسی و اقتصادی خود قرار دهد. بالاخره چون آن قرارداد هم با مقاومت شدید آزادی‌خواهان و وطن‌پرستان مواجه گردید، دیپلماسی انگلیس برای این‌که نیّات خود را به صورت دیگری عملی سازد، رژیم دیکتاتوری را که بیست سال از آن حمایت نمود، بر سر کار آورد.»


قرارداد فیمابین دولتین ایران و بریتانیای عظمی مورخه ۹ اوت ۱۹۱۹
نظر بروابط محکمه مودت که از سابق فیمابین دولتین‏ موجود بوده‌ و نظر باعتقادی که منافع اساسی و مشترکه هر دو در آتیه تحکیم این روابط را الزام می‌نماید و نظر بلزوم تهیه‏ موجبات ترقی و سعادت ایران بحد اعلی
اکنون فیمابین دولت ایران از یک‏ طرف و وزیر مختار اعلیحضرت پادشاهی انگلستان بنمایندگی
دولت متبوعه خود از طرف دیگر مواد ذیل مقرر می‌گردد:
۱- دولت انگلستان با قطعیت هر چه تمام‌تر تعهداتی را که مکرر و در سابق برای احترام مطلق استقلال و تمامیت ایران داده‌است، تکرار می‌نماید.
۲- دولت انگلستان خدمات هر عده مستشار را که برای لزوم استخدام آنها در ادارات مختلفه بین دولتین توافق حاصل گردد به خرج دولت ایران تهیه خواهد کرد این مستشارها بوسیله کنترات اجیر و بآنها اختیارات متناسبه که کیفیت آن موکول بتوافق نظر فیمابین دولت ایران و مستشاران می‌باشد، داده خواهد شد
۳- دولت انگلیس بخرج دولت ایران آن عده صاحب‌منصب و آن مقدار ذخایر و مهمات سیستم جدید را که کمسیون مشترک نظامی انگلیسی و ایرانی لازم بداند تدارک خواهد کرد. کمسیون[مزبور] فوراً برای تشخیص حوائج ایران در موضوع قوه متحدالشکلی که دولت ایران قصد دارد برای استقرار و حفظ نظم در داخله و سرحدات خود ایجاد کند تاسیس خواهد گشت.
۴- برای تهیه وسایل نقدی لازمه بجهت اصلاحات مذکوره در مواد دوم و سوم این قرارداد، دولت انگلیس حاضر است یک قرضه مکفی بدولت ایران داده یا ترتیب انجام آن را دهد. دولتین وثائق و تضمینات کافیه را از عوائد گمرگ یا عایدات منابع دیگری که دولت ایران در اختیار خود دارند پیدا خواهند نمود. تا مدتی که مذاکرات قرضه مزبور خاتمه نیافته‌است دولت انگلستان بطور مساعده از بابت این قرضه، مبلغی که برای شروع اصلاحات مذکور لازم است تدارک خواهد کرد.
۵- دولت انگلستان چون کاملاً احتیاج فوری ایران را در ترقی وسایل ارتباطیه از نقطه نظر توسعه تجارت و جلوگیری از قحطی می‌داند حاضر است راجع به تاسیس خطوط راه‌‌آهن و یا اقسام دیگر وسایل نقلیه موافقت نماید. این قبیل قضایا را باید همیشه متخصصین تحت مطالعه درآورده و راجع بطرح زمینه‌هایی که…عملی‌تر و مفیدتر است توافق نظر فیمابین دولتین ضرورت خواهد داشت.
۶- دولتین متفق می‌شوند که فوراً یک کمیته مشترکه از متخصصین تشکیل دهند که در تعرفه کنونی گمرگی مطالعه و تجدید نظر نموده آنرا بقسمی اصلاح کنند که با منافع مشروعه و ترقی سعادت مملکت مطابقه نماید.
بتاریخ روز نهم اوت ۱۹۱۹ مطابق با روز دوازدهم ذیقعده ۱۳۳۷ در طهران نوشته شد.
امضاء وثوق‌الدوله
پرسی کاکس


پانویس
گام نخست تأسیس اداره سجل احوال یا همان احصائیه (آمار)، درکابینه وثوق الدوله برداشته شد. تا پیش از کابینه وثوق الدوله نام خانوادگی در ایران مرسوم نبود و افراد را به یکی از این سه راه می‌شناختند: با اضافه به نام پدر یا مادر، با ذکر محل یا لقب. القاب را یا عامه مردم به روی کسی می‌گذاشتند و به تدریج ثابت می‌شد یا شاه و صاحب قدرتی به افراد می‌داد. این سه طریق هیچ‌کدام برای شناسایی شخص وسیله جامعی به‌شمار نمی‌رفت، زیرا نه وضع انحصاری داشت و نه از تکرار مصون بود.
آوخ ز چرخ واژگون
(شعری از وثوق‌الدوله)
آوخ ز چرخ واژگون وز عهد نامستحکمش
از رنگ‌های گونه‌گون وز نقش‌های درهمش
آزار نیکان مطلبش تیمار دونان مذهبش
از خون آنان مشربش وز خوان اینان مطعمش
مهرش بلای جان من معموره‌اش ویران من
خار است در چشمان من نسرین و شاه‌اسپرم غمش
اسپرغم= گل وگیاه معطر
دل از فضایش دور به چشم از لقایش کور به
سیمای جان مستور به از دیده نامحرمش
زین بی‌حقیقت فَرِّهی کی سفله را باشد بهی
گر تاج افریدون نهی بر فرق و دیهیم جمش
 
منابع 
در کشور خودمان، در اداره اسناد و تاریخ دیپلماسی (آرشیو وزارت امور خارجه) در مخزن معاهدات، کلیه قراردادها، یاداشتهای تفاهم و بیانیه‌های منعقد شده میان ایران با کشورهای دیگر از عصر قاجار تا کنون، موجود است. این معاهدات که بر اساس موضوعات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دسته‌بندی شده‌اند ۱۴۲ فقره معاهدات عصر قاجار را هم شامل می‌شود. به اینگونه منابع مفید متأسفانه امثال من دسترسی ندارند.
•  جونز، سرهارفورد جونز، روزنامه سفر خاطرات هیئت اعزامی انگلستان به ایران
• موریه، جیمز جاستینین، سفرنامه جیمز موریه
• سایکس، سر، پرسی، تاریخ ایران(۲ جلد)
• الیـور باست، آلمانی‌ها در ایران، ترجمه حسین بنی احمدی
• میرزا ابراهیم شیبانی(صدیق الممالک)، منتخب التواریخ
• علی بابایی، غلامرضا، تاریخ سیاست خارجی ایران از هخامنشی تا به امروز
• مهدی بامداد، شرح رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری
• رضا شعبانی، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران در دوره‌های افشاریه و زندیه
• یحیی آریانپور، از صبا تا نیما، جلد دوم
• همنشین بهار، خطابه دکتر مصدق در دادگاه لاهه ۱۹ خرداد ۱۳۳۱
• صفائی، ابراهیم، وثوق‌الدوله
• مجله یغما سال ۱۳۵۸ (۲۸) مقاله مفاد قرارداد ۱۹۱۹
• حسین مکی، زندگانی سیاسی احمد شاه
• حسین مکی، زندگی سیاسی سلطان احمدشاه، نطق دکتر مصدق و پاسخ وثوق‌الدوله
• عبادی جامخانه، رضا. رستم‌نژاد، علی، تحلیلی بر قراردادها و عهدنامه‌های عصر قاجاریه
• عبدالحسین نوائی، روابط سیاسی ایران در دوره صفوی
• نائبیان، جلیل، روابط ایران با دول خارجی در دوران قاجاریه
• ایرج افشار، شعر وثوق‌الدوله
• موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران – اسناد
• هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، تاریخ روابط خارجی
• افشار یزدی، محمود، سیاست اروپا در ایران
• سام معزی، نجف‌قلی، تاریخ روابط سیاسی ایران با دنیا
• ملک الشعرا بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران
• هدايت‌الله حكيم‌الهی، اسرار سياسی كودتا و زندگانی آقا سيدضياءالدين
• ملائی توانی، علیرضا، نگاهی دوباره به قرارداد ۱۹۱۹
• مدنی، سید جلال‌الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران

 

• کاوه بیات، ایران و جنگ جهانی اول، اسناد وزارت داخله، سازمان اسناد ملی
• میرزا علیخان امین‌الدوله، خاطرات سیاسی امین‌الدوله
• گرانت واتسن، رابرت، تاریخ قاجار، ترجمه عباسقلی آذری
• محمدعلی كاتوزيان، دولت و جامعه در ايران، انقراض قاجار و استقرار پهلوی
• ابراهیم تیموری، عصر بی‌خبری یا تاریخ امتیازات ایران
• سیدعلی آل داوود، نایب حسین کاشانی در خور بیابانک
• محبوبی اردکانی، حسین، تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران
• مصداقی، ایرج، برگی از تاریخ،«قرارداد ۱۹۱۹»، نایبیان کاشان، پدربزرگم حاج‌محقق‌الدوله
• محمودالغراب، محمود، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس
• فیروز کاظم‌زاده، روس و انگلیس در ایران، ترجمه منوچهر امیری
• امینی، محمد، دودمان قاجار، گفتگو با حسین مُهری
• قائم مقامی، جهانگیر، مقدمه‌ای بر شناخت اسناد تاریخی
• احمد احرار، توفان در ایران
• قبادی، هنگامه، تاریخچه و سیر قانونگذاري اسناد هویتی
• میرزا ابراهیم شیبانی(صدیق الممالک)، منتخب التواریخ
• عبادی جامخانه، رضا. رستم‌نژاد، علی، تحلیلی بر قراردادها و عهدنامه‌های عصر قاجاریه
• شمیم، علی اصغر، ایران در دوره قاجار
• فیروز کاظم‌زاده، روس و انگلیس در ایران، ترجمه منوچهر امیری
• محمود، محمود، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نوزدهم
• نفیسی، سعید، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر
• لسان‌الملک، میرزا محمدتقی: ناسخ‌التواریخ (جلد چهاردهم)
• سیروس غنی، ایران، برآمدن رضا خان، برافتادن قاجار و نقش انگلیسها، ترجمه کامشاد،
• ابونصر عضد قاجار، بازنگری در تاریخ قاجاریه و روزگار آنان
• منصوره اتحادیه، «حکومت موقت ایران» در کتاب ایران و جنگ جهانی اول آوردگاه ابردولت‌ها، ترجمه حسن افشار و ویراستاری تورج اتابکی
• مهمید، محمدعلی: تاریخ دیپلماسی ایران
• ورهام، غلامرضا، نظام سیاسی و سازمان‌های اجتمایی ایران در عصر قاجار
• طباطبایی مجد، غلامرضا، معاهدات و قراردادهای تاریخی در دوره قاجاریه
• هوشنگ مهدوی، عبدالرضا: تاریخ روابط خارجی ایران
• کسری، نیلوفر، داستان قرارداد ۱۹۱۹
• مجله آینده سال ۱۴ (۱۳۶۷) مقاله قرارداد ۱۹۱۹ نوشته سهیل روحانی
فخرداعی گیلانی
• جواد شیخ الاسلامی، اسناد محرمانه وزارت خارجه بریتانیا درباره قرارداد ۱۹۱۹
• افشار یزدی، محمود، اوراقی چند از تاریخ سیاسی و دیپلماسی
• مجلسی، فریدون، نگاهی موشکافانه به قرارداد ۱۹۱۹
• امینی، علیرضا، و حبیب‌الله ابوالحسن شیرازی، تحولات سیاسی اجتماعی ایران از قاجار تا رضاشاه
• محمود کویر، آخرين شهريار (بخش نهم) احمد شاه قاجار
• محمدتقی سپهر کاشانی، ناسخ‌التواریخ، بخش تاریخ قاجاریهٔ
• صورت مشروح مجلس یوم یکشنبه ۲۵ ذیقعده ۱۳۳۹ مطابق ۹ اسد ۱۳۰۰

خواهران و برادران عزیز، از شما سپاسگزارم که به این سلسه مباحث توجه فرمودید. یادآوری کنم که شمار عهدنامه‌های ایران در عصر قاجار زیاد است، من به مهمترین آنها پرداختم و این دوازدهمین و آخرین بخش بود. در مباحث پیشین
معاهده فینکنشتاین، قرارداد مُجمَل، عهدنامهٔ مُفَصّل، عهدنامهٔ گلستان، معاهده ترکمانچای، قراردادِ نوامبر ۱۸۱۴ (عهدنامهٔ تهران)، قرارداد ارزنه‌الروم، معاهده پاریس، قرارداد گلدسمید، پیمان آخال(آخال تِّکه) و قرارداد سن پترزبورگ(۱۹۰۷)، اشاره شده، که بصورت مقاله، فایل صوتی و ویدئو، در سایت خودم موجود است. بار دیگر سپاسگزاری می‌کنم که به این مباحث باهمه اشتباهات و نارسایی آن توجه فرمودید.


همه نوشته‌ها و ویدئوها در آدرس زیر است:
همنشین بهار

سایت حقیقت مانا

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.