علت ظهور «رجوی» پس از کشته شدن «قاسم سلیمانی» سیامک نادری

seyamaknaderi January 7, 2020 Comments Off on علت ظهور «رجوی» پس از کشته شدن «قاسم سلیمانی» سیامک نادری
علت ظهور «رجوی» پس از کشته شدن «قاسم سلیمانی» سیامک نادری

 

بْه عجبا!، چه لاف زن رهبرِ مترسک خود ترسی

در این ۵ سال نه تنها رجوی را دنبال کرده ام  و میدانستم که زنده است و سخنان ترکی فیصل یک فریب اطلاعاتی بوده برای خارج کردن رجوی از لیبرتی، بلکه مهمتر از آن میدانم که رجوی در کجا اقامت دارد .  اما برخلاف رجوی من و نسل ما اعتقاد داشتم به اصول و ارزشها  و  پرنسیب های والای انسانی . به همین دلیل مکانی  که رجوی در آن بسر می برد را به هیچ  کسی نگفته ام، جز یکی از دوستان، که به او اعتماد دارم. این تفاوت رویکرد ما است با رجوی که اعضای خود را به صدام تحویل می داد… و یا در مرز های عراق به سمت رژیم پلید ج. ا. ایران روانه می کرد. حقایق قوی تر  از آن است که کسی بتواند در مقابل آن بأیستد، و همین امر باعث آسودگی ، آرامش خاطر ، و یقین من به  اصالت و ماندگاری حقیقت است، چرا  که خواه ناخواه جقیقت خودش را نشان داده و به منصه ظهور می رسد، و هیچ کس نمی تواند در مقابل حقیقت بأیستد. و سرانجام جاودانه چیزی که باقی می ماند همانا حقیقت است ، ولو در هزار پستوی پیچاپیچ سالیان، گرد و غبار طوفانها از آن بگذرد؛ حقیقت تنها قدرتی است که می توانی بدان تکیه کنی ، چرا که رمز « قلب » آدمی برای بقا است.

« توهمات ناشی از خودشیفتگی مفرط او را به فردی تبدیل کرده که با پرت افتادگی از مردم و خواست آنان و توأمان در یک هراس و تنهایی مدید دریک پیله و فضای بسته،  بلا انقطاع  پُوکی بر سیگار بدمد و دود سیگار تمام فضا را بپوشاند تاجایی که حتی واقعیت های درون اتاق و پیش رو را نمی تواند ببیند، رجوی با آتش کردن سیگاری پشت سیگاری دیگر و صدای سرفه و تنگی نفس وسکته دربیان، و خرخر سینه او وضعیت نزال بیماری جسمی و روحی کسی را بنمایش گذاشت  که تا خرخره غرق بحرانها و ضربات مستمرگیج کننده  ناشی از پیامدهای سرنگونی صدام استو  اینکه حتی در یک پیام صوتی  ۱۰دقیقه ای با ۲۲ تناقض آشفته گویی، ناراستی، مسئول سخنان خود نبوده و چیزی توهمات یک بیمارجسمی و روحی برای  کسب قدرت نیست…رجوی که خود از ترس جان بمدت۱۶سال درغیب کبری بسر می برد، پس بو کشیدن از چرخش موضع امریکا نسبت به ایران و اقدام نظامی و کشته شدن قاسم سلیمانی  مبادرت به پیام صوتی نمود( اثبات زنده بودن پس از سال ۱۳۹۵ و سخنان ترکی فیصل( مرحوم رجوی)  در اجلاس ویلپنت پاریس…»

علت ظهور «رجوی» پس از کشته شدن «قاسم سلیمانی»

پیام صوتی رجوی در ۱۳دی ماه ۹۸ نیازمند بررسی است ، البته  نه درکسوت یک گروه و سازمان، بلکه فراتر از، طالع نحسی که همراه با رژیم ج. ا چهار دهه برسرنوشت مردم و میهنمان خانه کرده است و اینک پس از چهار دهه چیزی که درکف دست مردم در مبارز پیش رو قرار دارد، «هیچ »است، درست همان چیزی که چهل سال پیش خمینی بهنگام آمدن به ایران احساسش را  برزبان آورد« هیچ». مسببان تلاقی آن « هیچ» ۵۷، تا دستان تهی و «هیچ » مردم وجوانان  درقیام آبان ۹۸ ، چون نیک نظر کرد پر خویش درآن دید.

پیام صوتی مسعود رجوی در ۱۳دی ماه۹۸ – لینک:

https://www.youtube.com/watch?v=hO1yVFLFuno

حضیض حقارت و خودشیفتگی از سرّ روی او ، تنها در یک عکس نیز هویداست، ، رجوی در ۷۳سالگی هنوز با عکس رتوش شده سال ۱۳۷۳، بدنبال زیبا وجوان نشان دادن چهره خویش در چاه سُکنی گزیده ولایت عقیدتی و عرضه ی سخنانش همراه با سمفونی بتهون است، این عکس، و البته شکل و ظرف، ازسوی دیگر نمایانگر درونمایه و محتوای واحدی است.

رجوی با الگو برداری از تاکتیک و « بازی تاریخی» ۱۴۰۰ساله  اسلام  در« غیبت صغرا و غیبت کبرا»ی  امام زمان برای حفظ جانش، اینک بدل به کمدی بازی موش و گربه برای حفظ جان رجوی و سپس عدم پاسخگویی به عملکردش طی چهار دهه شده و داعیه رهبری« پاکبازانه اش» را پیشه  کرده است. برای رجوی یک چیز بسیار مهم است و آن چیزی نیست جز حفظ شخص شخیص خودشیفته خودش و بقول مریم رجوی «رهبری خاص الخاص» و….

زیرا رجوی در سال ۱۳۷۳ درجریان پروژه رفع ابهام ودستگیری۷۰۰ تن ازاعضا( یک چهارم اعضای موجود در اشرف در آن سال. بدلیل اینکه ۱۲۰۰تن همراه با مریم رجوی به اروپا اعزام شده بودند)  و شکنجه وکشته شدن چند تن زیر شکنجه ها گفته بود:« پای حفاظت من در میان بوده است.» در طی این سالیان در واقع حفاظت یک چیز و دو کس اهمیّت داشت:‌» مریم و مسعود رجوی، زوج رهبری عقیدتی». مریم به این دلیل اهمیت دارد که آیینه ای برای بازتاب «مسعود رجوی» است، و به همین دلیل هم مصرف او همین است و نه بیش از آن،‌ و عنصر حیاتی، حفظ جان شخص رجوی است.

مسعود رجوی می گفت:« مریم( رجوی) محصول وسرمایه گرانبها و عصاره۱۰۰سال مبارزه مردم ایران است.» اگر این سخن حقیقی است پس چطور است که مریم رجوی درطی این سالیان در اروپا و حتی در آلبانی حضور علنی دارد، اما برای رجوی مشکل امنیتی وجود دارد. باید به رجوی گفت:«‌ مردم و جانباختگان قیام آبان۹۸ که از آن دم زده و بسود خود مصادره و خرج می کنی، پیش کش. چرا مریم رجوی و این محصول و سرمایه گرانبها را در معرض تهدید های امنیتی و تروریستی قرار میدهی، و این دُم خروس ادعای یک رهبری « پاکباز»؟ است. کسی که برای حفظ جان خود حتی مریم رجوی و سرمایه اش را هم به دم تیغ به نمایشات سیاسی می گذارد. طبعاً با کشته شدن نیکیتا اسفندانی دختر ۱۴ ساله و محمد داستان خواه ۱۵ ساله دچار هیچ تناقض و شرم و احساسی نیست.

توهمات ناشی از خودشیفتگی مفرط او را به فردی تبدیل کرده که با پرت افتادگی از مردم و خواست آنان و توأمان در یک هراس و تنهایی مدید دریک پیله و فضای بسته،  بلا انقطاع  پُوکی بر سیگار بدمد و دود سیگار تمام فضا را بپوشاند تاجایی که حتی واقعیت های درون اتاق و پیش رو را نمی تواند ببیند، رجوی با آتش کردن سیگاری پشت سیگاری دیگر و صدای سرفه و تنگی نفس وسکته دربیان، و خرخر سینه او وضعیت نزال بیماری جسمی و روحی کسی را بنمایش گذاشت  که تا خرخره غرق بحرانها و ضربات مستمرگیج کننده  ناشی از پیامدهای سرنگونی صدام استو  اینکه حتی در یک پیام صوتی  ۱۰دقیقه ای با ۲۲ تناقض آشفته گویی، ناراستی، مسئول سخنان خود نبوده و چیزی توهمات یک بیمارجسمی و روحی برای  کسب قدرت نیست.

البته رجوی خود همیشه ، بهترین راوی برای  این داستان است چرا که بارها و بارها پس از سرنگونی صدام تأکید میکرد:« درموقع ضربه، نباید تحلیل کرد.» زیرا محصول این تحلیل ناشی و تحت تأثیر ضربه وعدم توانایی درست برای تحلیل است. اما درمورد خود، به تئوری خود نیز وفادار نیست و درپیام صوتی این ناهنجاری وبهم ریختگی بوضوح پیداست که نباید تحلیل میکرد و اینچنین خود را تحلیل برده و یک « ازنفس افتاده » رقت انگیز را بنمایش می گذاشت.

رجوی بطور ناخواسته پس ازضربه  و سقوط صدام در سال  ۱۳۸۲ به بعد وارد «رینگ بین المللی» شد و یادم می آید پس ازسرنگونی صدام هنگامی که در خارج اشرف بودیم، درکنار یک نهر و کانال آب، به کوروش شریف زاده گفتم:« از این پس وارد تحولات بین المللی شدیم و از این پس درحوادث دیگر فرمان دست ما(رجوی) نیست.!» و همین موضوع را یک  پیروزی برای مردم و خودم می دانستم.

اینک دریک نحسی ناخواسته ، پیام صوتی «۱۳» دقیقه ای و آمیخته و آذین به  سه دقیقه سمفونی ۵ بتهون،‌ یعنی ۱۰ دقیقه سخن، بیش از ۲۲ تناقض، دروغ و آشفته گویی را شاهد هستیم، تا جاییکه نوشتن خط به خط این حجم از دوگانه گویی، و جنون به آتش کشیدن مبارزه مردم و قیام ابان ۹۸، که النهایه چیزی جز درخدمت به خامنه ای و همسو بودن با او و وزارت اطلاعات و دستاویزی برای سرکوب هرچه بیشتر مردم میهنمان نیست. بحث این نیست که رجوی فردی غیرمسئول است، بحث این است چه بخواهیم و چه نخواهیم رجوی فردی درخدمت و چهارچوب سیاست های خامنه ای قرار دارد، بهره اش بسود خامنه ای و دوام و بقاء او است  و نه مردم. مستقل از اینکه این نیرو درتمامیت اش فاقد اصالت ، مشروعیت و پایبندی به اصول و ارزشهای انسانی و دمکراتیک است، ونه درصف مردم، بلکه ضدمردم ودر صف خامنه ای و با ایدئولوژی متکی بر ولایت عقیدتی است. دعوای این دو نیرو، یک دعوای خانوادگی اسلام برای کسب هژمونی است، جنگ دو خروس درکُنام اسلامی.

پیام صوتی رجوی بمناسبت  کشته شدن قاسم سلیمانی درسایت های مجاهدین خلق انتشار یافت. همچنانکه از مرداد سال  ۱۳۹۵ گفتم:« مسعود رجو ی زنده است» و سپس درمصاحبه سال ۹۷ با استناد به وقایع و سخنان رجوی تأکید کرده بودم که رجوی زنده است و با توضیحات کامل و جزئیات،  کار ضد اطلاعاتی  توسط « ترکی فیصل » برای خارج کردن رجوی از لیبرتی را شرح دادم، رجوی در سخنرانی های لیبرتی در سال ۱۳۹۲ و ۹۳ بصورت قابل فهم به من(نگارنده) پیام میداد …، این پیامها آنقدر آشکار و واضح است که درصورت در دسترس بودن همان ویدئوها،‌ این نوع خطاب قرار دادن من توسط رجوی، بسادگی قابل تشخیص است.

لینک مصاحبه: ر جوی زنده است!، یا باید اورا مرده بپنداریم؟، چرا نمی تواند ظاهرشود؟

https://haghighatemana.com/%D8%B1-%D8%AC%D9%88%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%DB%8C%D8%A7-%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%A7-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D9%BE%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%85%D8%9F%D8%8C-%DA%86/

درسال ۱۳۹۶پس از اولین روشنگری در باره رجوی و مجاهدین خلق، رجوی پس از دوسال سکوت وغیبت، تحت عنوان سخنگوی مطبوعاتی مجاهدین در نروژ به صحنه آمد و دوستان جدا شده از مجاهدین خلق به من گفتند:« سیامک کاری کرده ای که خودش به صحنه آمد.»

لینک مقاله: خبرخوش! سروکله آقای مسعود رجوی، با عنوان همیشگی«سخنگوی مطبوعاتی مجاهدین!» پیدا شد! سیامک نادری

https://haghighatemana.com/%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%B4-%D8%B3%D8%B1%D9%88%DA%A9%D9%84%D9%87-%D8%A2%D9%82%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D8%AC%D9%88%DB%8C%D8%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%B9%D9%86%D9%88%D8%A7/

همچنانکه  با اخبار و اطلاعاتی که در پایگاه مفید متعلق به سازمان مجاهدین واقع درمنطقه «کشار» در تیرانا داشتم گفته بودم که درسال ۹۶ رجوی یک پیام صوتی درسطح فرماندهان سطوح بالا داده بود و این پیام صوتی  بصورت عام درهیچ کدام از لایه ها و سطوح تشکیلاتی سازمان مجاهدین مطرح نشده و سرّی بود. در آذر ۹۶ بهنگام خروج اعضای تشکیلات مجاهدین خلق از پایگاه مفید، رجوی با تهدید و ارعاب و در یک کار امنیتی سنگین و بازرسی وسایل اعضا، تک موارد تلفن همراه هایی که بصورت پنهان و مخفیانه نزد بعضی از اعضای سازمان مجاهدین وجود داشت از آنها تحویل گرفته  و سپس اعضا گروه گروه به شهر دورس و پایگاه جدید در منطقه مانز بنام قرارگاه اشرف۳ انتقال داده شدند.

بیماری شدید رجوی در شرایط کنونی

در آخرین نشست صوتی رجوی در ۱۱آبان ۹۳ درلیبرتی، گاه بهنگام صحبت کردن صدای او با سرفه ها همراه بود، که پیش از این سابقه نداشت،  و نشانگر آن بود که در سالهای اخیردر مواجه با ضربات سیاسی، تشکیلاتی و استراتژیک موجود، مصرف سیگار وی افزایش یافته بود.

اما تغییر جدّی بعدی در وضعیت سلامت جسمی و به طبع سلامت روحی،‌ در پیام های متنی مسعود رجوی در سال ۱۳۹۸ بارز میشد. زیرا رجوی هماره درمتن نوشتاری وسواس بسیاری داشته و جدای از رعایت قواعد گرامری، بسیار دقیق و حساس بوده و جمله بندی ها را حساب شده می نوشت. اما درطی چند پیام اخیر در مورد اعترضات لبنان و عراق مواردی از بی دقتی و عدم تعادل جسمی و روحی در نوشته های او بارز بود. کسانی که سالیان درعراق و درون تشکیلات مجاهدین بوده و پیامهای او را شنیده بودند( پیامهای درون تشکیلاتی) و یا نشست ها و سخنرانی هایی که هرگز پخش نشده بود، اگر هوشیاری بخرج میدادند می توانستند علائم بیماری جسمی و از آن مهمتر از دست دادن تعادل روحی پیشین را در متون نوشته شده بخوبی حس کرده و آنرا دریابند.

علت ظهور صوتی  رجوی

سکوت و غیبت  پیشن رجوی یک علت بیشتر نداشت و آن ترس از جان و حفظ حیات خود بود. رجوی پیش از اینکه چرخش کاملی از سیاست امریکا را شاهد باشد که بطور مشخص در هدف قرار دادن قاسم سلیمانی  و کشتن او بارز می شود، همیشه در یک وضعیت ناپایدار سیاسی استراتژیک برای پنهان مانده و غیبت  قرار داشت. کما اینکه در پروسه سازمان مجاهدین خلق از سال ۵۷ به بعد می توانیم این سیاست و تاکتیک سکوت و غیبت  که خصیصه اصلی ومشی او را طی چهار دهه است را مشاهده کنیم.

سابقه سیاست و تاکتیک سکوت و غیبت

رجوی حتی پس از آزادی از زندان در۳۰ دی ماه ۵۷ برای حفظ جان زندگی مخفی پیشه کرد با این تحلیل که ممکن است بدست رژیم پهلوی مورد تعقیب و سوء قصد قرار گیرد؟ و کماکان فضای ذهنی چریک شهری بر او حاکم بود و خود نیز بارها از این ذهنیّت داشتن و غیر واقعی بودن آن سخن می گفت.

در سال ۵۹ هنگامی که خمینی علنی برعلیه مجاهدین خلق موضع گرفت و گفت:«‌منافقین ازکفار بدترند…» سازمان مجاهدین( رجوی) ستادها را بست و نشریه مجاهد و فعالیت و بساط کتاب و فروش نشریه در سطح شهر تعطیل شد. به عبارتی هرگاه موجی برعلیه رجوی راه می افتاد او سرش را پایین می گرفت و همه فعالیت های علنی را تعطیل می کرد تا این موج  را از سر خود بگذارند. زیرا درسال ۱۳۵۹ بدلیل پایگاه اجتماعی خمینی، توان رویارویی و موضعگیری مستقیم با او را نداشت.

در سال ۱۳۶۹ درجنگ خلیج فارس و حمله امریکا و متحدین به عراق، هنگامی که فرستاده روسیه به عراق ( تاجاییکه یادم مانده  ریباکف بود) رجوی رادیو، نشریات و تمام نمایندگی های مستقر در اروپا و امریکا را تعطیل کرده و آنها را به عراق و اشرف فراخواند. تحلیل و نظر رجوی این بود که:« به این صورت نیازی به موضعگیری در قبال این جنگ را ندارد و سیاست سکوت و غیبت را اتخاذ می کند.»

درسال۱۳۸۲ و پس از حمله امریکا و سرنگونی دولت صدام، رجوی نه تنها ناگزیر به سکوت شد بلکه از این پس حتی هیچگونه حضور تشکیلاتی درنشست های قرار گاه اشرف نداشت تا اینکه زمینه و شرایط مناسب برای او ایجاد شود. خارج شدن از لیست تروریستی اتحادیه اروپا در۷ بهمن سال ۱۳۸۷ تضمینی برای جان او محسوب میشد و لحظه مناسب برای ظهور رجوی و برگزاری اولین نشست درون تشکیلاتی در اشرف بصورت کال کنفرانسی بود و این نشست پخش رسانه ای نشد  و حتی تا چند ماه درنشست های درونی از رجوی با عنوان مستعار « غلامرضا»( غلام امام هشتم شیعیان) نام برده می شد و بدلایل امنیتی شدیداً تأکید شده بود هیچ کس حتی حق گفتن کلمه « برادر»(رجوی) را ندارد. همین دوره بود که بعدها بعنوان (غیبت صغرا) تلقی میشد.

نمونه بعد هنگامی که در سال ۱۳۹۴ مشخص شد از این پس دیگر امکان حضورتشکیلات سازمان مجاهدین خلق در لیبرتی وجود ندارد و امریکا و کمیساریای ملل متحد دیکته کرد که باید لیبرتی و عراق را ترک کنند، رجوی باز هم در یک سکوت و غیبت دو ساله بسرمی برد، تا اینکه پس از آغاز روشنگری من (نگارنده) در آبان سال۹۶ و حجم اطلاعاتی که داشتم وموضوع به اقدام به قتل درمورد خودم توسط رجوی بود، باز سرو کله رجوی با هراس بسیار و البته تحت عنوان سخنگوی مطبوعاتی مجاهدین در اسلو پیدا شد( تمام اعضای سازمان می دانستند که سخنگو، شخص رجوی است،  زیرا پیش از این گفته بود:« هرکجا لازم باشد تحت عنوان سخنگوی از اسلو پیام موضع گرفته و پیام خواهم داد.») همچنانکه پس از موشک باران ۷ آبان ۹۴ آخرین حضور رجوی درتشکیلات بود و درشهریورسال۱۳۹۵ مژگان پارسایی(جانشین رهبری) و عباس داوری درنشست های درونی درباره رجوی گفتند:« مسعود صاحب الزمان است!. صاحب الزمان هم غیبت صغری داشت هم غیبت کبری. مسعود هم الان درغیبت صغری است». توضیح اینکه مژگان پارسایی نمی تواند از غیبت کبرای(همیشگی) رجوی سخن بگوید. درحالیکه اولین غیبت پس از سرنگونی صدام بود. و به همین دلیل همیشه از غیبت های صغرا بصورت مکرّر استفاده می کردند.

پایان نصف و نیمه غیبت کبری

آخرین نمونه« حضور صوتی»( زنده بودن) رجوی، پس از هدف قرارگرفتن و کشته شدن قاسم سلیمانی توسط امریکا، در یک مدار بالاتر از قبل و با پیام صوتی صورت گرفت.

به طبع من از ظهور صوتی رجوی بسیار خوشحال هستم. امیدوارم بتواند در مقابل چهار دهه عملکرد خود در زمینه های سیاسی، تشکیلاتی و استراتژیک و انبوهی از پرسش ها… پاسخگو باشد.

بیماری جسمی و عدم تعادل روحی رجوی

پیام صوتی رجوی در ۱۳ آذر ۹۸ نشانگر آن است که پیش از این شواهد بیماری رجوی و حدس من در این مورد درست بود. زیرا وزارت اطلاعات رژیم و تعدادی  از جداشدگانی که با رژیم جمهوری اسلامی همکاری می کنند، تحلیل می کردند که این پیام ها نوشته های رجوی نیست، و افراد دیگری برای او می نویسند و رجوی مُرده است؟.

تحلیل اشتباه آنها از متن نوشته ها، عدم شناخت روح و ماهیّت رجوی، بمثابه جایگاه «رهبری عقیدتی» و نقش بلامنازع او و بقول مریم رجوی «نقش خاص الخاص» او در تمامی امور است.

در درون تشکیلات مجاهدین خلق بسیار طبیعی بود که متن نوشته شده توسط رجوی، ولو با محتوای سطح پایین و یا ازطرفی با اشکالات گرامری و عدم ویراستاری محتوایی در رسانه مجاهدین خلق انتشار یابد. از قضا همین امر دلیل زنده بودن رجوی است و نه مُرده بودن وی!. زیرا هیچ کسی جرأت دست بردن درمتن رجوی و یا فکرکردن بجای او را ندارد. همانطور که متن آیات قرآن را نمی توان تغییر داد، متن رجوی نیز از همین جایگاه خدایانه در تشکیلات مجاهدین خلق برخوردار است، ولو اینکه اشتباه باشد. هرگونه شک وشبهه و یا سوال…بمثابه شرک و نشانه ی مورد امنیتی  بودن فرد و مشکوک و رژیمی بودن است که با واکنش سخت  وسنگین مسئولین مواجه میشود.

هنگامی که پیام صوتی را شنیدم وضعیّت جسمی و بیماری رجوی مهمترین نکته در این پیام بود. برغم تمام تلاش تکنیکی مجاهدین برای یک ضبط برنامه مناسب وارائه  با کیفیت آن ، اما صدای رجوی بوضوح نشانگر بیماری شدید او است. البته بیماری جسمی او بیشتر غالب است و همین بیماری جسمی و شرایط بحرانی بر عدم تعادل روحی او نیز تأثیر گذاشته و در طی این ۱۶ سال پس ازسرنگونی صدام، روزگار آنچنان که در زمان صدام بر وفق مرادش بود پیش نرفت، و اینک رجوی به نسبت سن ۷۳ سالگی بمراتب از وضعیت جسمی نامناسب و روحیه نامتعادلی برخوردار است. همه روحیات رجوی در پیامهایش بازتاب می یابد و تاجاییکه حتی چشم بسته می توانیم او را در پیام ها یش حس کنیم.

نکات مورد توجه در پیام صوتی رجوی

تناقض سخنان رجوی پیام به خبرگان رهبری و برداشتن عمامه از سرخود و برکناری خامنه ای؟. این درحالی است که خامنه ایی نه تنها چیزی جدای از حوزه علمیه و مجلس خبرگان نیست بلکه حوزه علمیه و مرجعیت و مجلس خبرگان در این چهار دهه پایه و بخش اصلی این رژیم و جایگاه خامنه ای هستند. پیش از این نیز درقیام۸۸ به خبرگان رهبری و به رفسنجانی و خامنه ای نامه نوشته بود.

رجوی از رئیسی عضو هیأت مرگ درقتل عام ۶۷ و امثال او مانند ری شهری و… می خواهد که عمامه خود را بردارد و خامنه ای را حذف کنند و خود را منحل کنند.؟ تناقضات گیج کننده در این پیام صوتی و بیماری شدید او اصلی ترین موضوع است.

رجوی که خود ازترس جان بمدت۱۶سال درغیب کبری بسر می برد، پس بوکشیدن از چرخش موضع امریکا نسبت به ایران و اقدام نظامی و کشته شدن قاسم سلیمانی، و درحالی است پیش از این ۱۵۰۰تن از جوانان و نوجوانان در قیام آبان۹۸ به خیابان آمده و جان باختند و این رهبری که خود را « پاکباز» می نامد، ظاهر نشده و حتی اکنون نیز به یک پیام صوتی اکتفا کرده و درصحنه و درمیان اعضای خود ظاهرنشده است. در طی این سالیان درغیبت کامل، بعنوان مسئول شورای ملی مقاومت؟، ولو حتی یکبار هیچ ارتباطی با اعضای شورای ملی مقاومت نداشته است، اما مردم و جوانان را به خیابان و به کانون های شورشی واهی فرا می خواند. این درحالی است که ما در اشرف و لیبرتی وآلبانی شاهد بودیم که اساساً چیزی بنام کانونهای شورشی درکارنیست بلکه با تماس تلفنی و پرداخت پول به جوانان درمانده در فقر و فلاکت ناشی از ظلم وستم آخوندی،  برای نصب بنر و تصاویر مریم جوی و تصاویر خودش اقدام میکند و بسیاری از این افراد درمانده ومزد بگیر،‌ دستگیر و در رسانه های رژیم اعتراف کرده اند. کما اینکه بیش از۱۰۰تن از همین جوانان با تبهکاری و فریب و نیرنگ بعنوان  کسب و کار و شغل و پول و کیس پناهندگی و…به عراق و اشرف کشانده شدند که لیست بیش از۴۰۰تن از آنان با بیش از۲۰۰ عکس را انتشار دادم.

ادعای کانون های شورشی در ایران …درحالی است که اعضای مجاهدین براثر بیش از سه دهه طلاق های اجباری و ممنوع بودن فکر کردن به سکس و …، و تفکیک جنسیّتی زنان و مردان در داخل تشکیلات و نشست های بیان مسائل و تصورات جنسی درحضور جمع  بصورت روزانه،‌ دچار مشکلات جنسی و روحی شده اند.

ویدئو نمونه ای از آزار جنسی یکی ازاعضای مجاهدین خلق  به زنان در خیابانهای آلبانی:

https://www.youtube.com/watch?v=Se5zQJ6m97w&list=LL41DU2i08kbWuJguccTULUQ&index=861

حجم تصادفات در مجاهدین خلق

نمونه دیگر از تصادف با خودرو درآلبانی که بیشتر راننده های مجاهدین خلق بدلیل چهار دهه حصار و قرنطینه  تشکیلاتی، بهنگام رانندگی حواسشان نه به مسیر بلکه پی زنان «لخت» است (زنان لخت، توصیفی که زهرا مریخی مسئول اول مجاهدین خلق از حضور زنان آلبانی درشهر و خیابان… و پوشش آنها ارائه میدهد). و چه بسا بانگاه به پیرامون خود و شهر و خیابان ومردم و کودکان و مناظر موجود این اتفاق بیفتد. اما بدلیل قرنطینه جنسی بیشتر به مسائل جنسی توجه می شود و امری طبیعی است.

آقای وحید رضا دولتشاهی با شبرنگ قرمز و کامیار ایزد پناه با شبرنگ زرد

این عکسها را در تصادف در آلبانی در روز۱۳ /۶/  ۲۰۱۶ درخیابان منشعب از میدان دوگان( عقاب) بسمت کشار گرفته ام. وحید رضا دولتشاهی( راننده) و موزیسین مجاهدین خلق آقا کامیار ایزد پناه … درداخل خودرو نشسته است. آنها را درخودرو دیدم و همان موقع عکس گرفتم. بدلیل اینکه جلب توجه نکند که چه اهدافی برای آینده (روشنگری) دارم، سعی نکردم بیش چند مترنزدیک شوم. با این توضیح که آقای وحید رضا دولتشاهی انسان بسیار خوبی است و بمدت یکسال نیز درسال۱۳۸۷ دربخش آموزش باهم کارمی کردیم و باهمدیگر رابطه بسیارخوبی داشتیم واز این نظر برای او احترام قائل بودم.

از نظر انسانی و اجتماعی برسرموضوع و نیازهای جنسی و عاطفی، نه تنها هیچ اشکال و انتقادی نسبت به این دو عضو سازمان مجاهدین خلق نیست بلکه نسبت به تمام اعضای سازمان مجاهدین خلق، که من نیز با ۳۶سال سابقه تشکیلاتی و بمدت ۲۶ سال دراین غار و قرنطینه همه جانبه تشکیلاتی عراق و آلبانی میزیستم، وجود ندارد. سخن من عطف به رجوی و ایدئولوژیک کردن مسائل جنسی و عاطفی، و حذف و نفی این نیازطبیعی انسان درشدیدترین شکل آن است. کما اینکه بسیاری از اعضای مجاهدین خلق بدلیل همین تصادفات کشته شده اند و بسیاری از این تصادفات در اشرف بدلیل کار مستمر و عدم استراحت و بی خوابی رانندگان خودروها بوده است. و حتی کار به مسعود رجوی کشید و برای کم کردن خسارت ناشی از تصادفات و کشته شدن اعضا، ضابطه و مرز سرخ ۶ ساعت  استراحت برای راننده در مأموریت ها  را تعیین کردند.

تحقق پیشرفته تر « قلعه حیوانات» جرج اورول

رجوی توانست کتاب« قلعه حیوانات» اثر جرج اورول را دریک آزمایشگاه تشکیلاتی و بسته به منصهٔ ظهور برساند. البته با یک تفاوت کیفی با « قلعه حیوانات» اورول؛  زیرا رجوی با انسان و نیازهای طبیعی او به مسائل جنسی و عواطف و رابطه های بین« زن و مرد» در « قلعه انقلاب ایدئولوژیک قرنطینه شده » حتی مشابه قلعه موجودات رفتار نمی کند، رجوی دربین تمامی موجودات،‌ به الگوی تربیت نسلی از مبارزین بمثابه «قاطر» پرداخته است، و حتی جراحی رحم زنان و… نیز در این دستگاه ایدئولوژیک و بی آینده کردن زنان و نابودی جنسیّت  معنا می یابد. امری که ضربات بسا سخت ودردناکی را متوجه زنان و مردان مجاهدین خلق ساخته است. من ناگزیر بودم سخن ازنسلی بی بدیل و قوی ترین تشکیلات منسجم در مبارزه با رژیم ج.ا را عنوان کنم و روشنگری کنم  که یک نسل در تاراج  جاه طلبی جنون آمیز و خود شیفتگی رهبری برای کسب قدرت، اینچنین نابود شدند. من هرگز نمی توانم شاهد باشم که خمینی  این چنین نسلی را در قتل عام۶۷ تار و مار کند و سپس شاهد ساکت و خاموشی بر یک نابودی دیگر از این نسل درتشکیلات رجوی، در عراق و آلبانی باشم که به طبع  اولین و بیشترین ضربه اش را مردم می بینند  و اصول و ارزشهای انسانی اعلامیه جهانی حقوق بشر ذبح شود.

درحالی که رجوی سال های پس از ۱۳۸۸دراشرف می گفت:« درآسمان اشرف نوشته شده: الله الله الله»، «اشرف پاکترین شهرجهان!.»،« اینجا منا سباتش(بلحاظ جنسی) پاک و استرلیزه است.» ما شاهد روابط جنسی و حتی روبط جنسی دو هم جنس با هم بودیم. سوال این است که چرا رجوی زندانی سیاسی خمینی را که دارای همسر بود، در یک ایزوله جنسی بیش از سه ده، به چنین فسادی کشانده است که عباس داوری برای آنها دادگاه و نشست جمعی و دو ماه قرنطینه ( بنگال و زندانی کردن) را اجرا کند.؟ هنوز عمق فجایایی که در این غار تشکیلات قرنطینه جنسی و قطع رابطه مطلق با جهان آزاد وجود دارد به بیرون از سازمان مجاهدین خلق سرباز نکرده است و من شمه های کوتاهی را در تلویزیون میهن تی وی بیان کرده ام.

بیش از ۲۲تناقض و آشفته گویی و دروغ رجوی

 در۱۰دقیقه پیام صوتی؟

۱- مسعود رجوی:« قاسم سلیمانی آن روی سکه ابوبکر بغدادی است. دوقلوهای همزاد باصطلاح شیعه و سنی با پدرخوانده واحد که همانا ولایت فقیه است.» رجوی توضیح نمی دهد که آنروی سکّه ولایت فقیه، همانا «ولایت عقیدتی» است. اگر«مرگ براصل ولایت فقیه» درست است، می باید بر«مرگ ولایت عقیدتی» نیز اذعان کنی.

۲- رجوی به ۸۱نماینده مجلس خبرگان رهبری که ۸ تن از آنها نیز درسنین پیری ازجمله رفسنجانی و شاهرودی مُرده اند و به جنایتکارانی که چون ابراهیم رئیسی، ری شهری،‌ جلادان قتل عام ۶۷، جنتی و حسن روحانی(رئیس جمهور رژیم) موحدی کرمانی،‌ صادق لاریجانی، محمد علی تسخیری، مرتضی مقتدایی، موسوی جزایری، علی ملکوتی، و وزیر اطلاعات سید محمود علوی پیام میدهد که عمامه ها را بردارید( به مردم بپیوندید)؟ و از این جانیان می خواهد خامنه ای را حذف کنند؟ و خودشان را منحل کنند.؟ رجوی از تراژدی پیام سال ۸۸ به خبرگان و خامنه ای و رفسنجانی، به کمدی هذیان گویی مضحک رهبری تبدیل شده که نمی فهمد که جنتی حتی دست شیطان را از پشت بسته و روی دست عزرائیل مانده و تن به مرگ که حق مسلم حکم عزرائیل است  نمی دهد…و به او پیام میدهد که عمامه ات را بردار؟ و میخواهد به حکم و پیام رجوی عمل کند.؟

۳ – رجوی:«‌گفته بودم که: ابراهیم رئیسی و قاسم سلیمانی باید به صیاد شیرازی و لاجوردی ضمیمه شوند.» این با شعار کس نخارد و همچنین با پیام به خبرگان رهبری که رئیسی هم جزئی از این ساختار است منافات دارد.

۴ – در این پیام رجوی به خامنه ای و روحانی« لعنت» می فرستد، و بعد به همان نمایندگان خبرگان رهبری و ازجمله حسن روحانی، که بیشتر آنها گماشته های شخص خامنه ای هستند وتنها چند تن معدود از آنها در باند رفسنجانی قرار داشتند  پیام و توصیه می فرستد.؟

۵ – رجوی دریکسری شعارهای کلیشه ای و تکراری و لفاظی به دژخیمان پیام می دهد:« به خلق و ارتش آزادیبخش و کانون های شورشی تسلیم شوید و سلاحهای خود را تحویل دهید.»؟ رجوی توضیح نمی دهد که ارتش آزادیبخشی وجود ندارد و آنها بدلیل اینکه جانشان درخطر بوده با کمک ویژه امریکا و کمیساریا به آلبانی منتقل شده اند. و اینکه این دژخیمان باید چگونه ویزا گرفته… و به آلبانی بیایند و سلاحها را تحویل بدهند؟. و مهمتر از آنها حجم میلیونی سلاحهای سبک و نیمه سنگین و سنگین و …درکجا گردآوری خواهد شد.؟ آیا رجوی می فهمد که نمی توان جلو چشم مردم آلبانی و احزاب و …دولت آلبانی و دولت های جهان و از قضا امریکا که آنها را خلع سلاح کرد…و با شرط ترک اشرف به لیبرتی انتقال داد  اینهمه سلاح را می تواند به ارتش آزادی موهوم  انتقال بدهند. در اینجا شعور در پس شعارها درغیبت کبری بسر می برد؟ 

۶ – رجوی می گوید:« پرسنل ارتش به مردم بپیوندند و اسلحه خود را به مردم و ارتش آزادیبخش تحویل دهند.» حتی درشرایط قیام توده ای سال ۵۷ که تمام مردم به خیابان  آمده بودند نیز چنین کاری صورت نگرفته بود؟.

۷ – رجوی:« تنها جواب شیخ آتش است.» حداقل دراین شرایط و مرحله و فقدان یک سازمان و تشکیلات و عدم امکان سازماندهی توده ای، … چنین پیام و رهنمودی اساساً به زیان مردم و درخدمت خامنه ای جهت سرکوب است و باعث کشتار مردم و دوام و بقاء رژیم ج.ا است.؟

۸ – رجوی:« جوانان شورشی برای خلع سلاح و تحویل گرفتن تسلیحات آماده باشند.» گویی رژیم ج.ا درشرف سرنگون شدن آنی و لحظه ای است؟ و تنها مشکل جوانان شورشی تحویل گیری تسلیحات است. و یا شرایطی مشابه سقوط صدام و خلع سلاح مجاهدین توسط امریکا درعراق (بقول رتوش شده رجوی« گردآوری سلاحها) را بازتاب می دهد.؟

۹- رجوی:« بدانید که هرشلیک دشمن را باید با تمام قوا و با آتش پاسخ داد.»سوال ؟ مردم با دست خالی، با کدام نیروی مسلح و آموزش دیده و با کدام سلاح باید با تمام قوا و با آتش پاسخ دهند.؟ در این تعادل قوا، آتش نیاز چه کسی و در توان چه کسی و کدام نیرو است. جز خامنه ایی.؟

۱۰ – رجوی:« سپاه و بسیج ضد مردمی باید تسلیم شوند.» رجوی فراموش کرده که بسیج درسپاه پاسدارن ادغام شده است.؟ تفاوت یک انشاء ویا یک سخنرانی هیجانی انتخاباتی با صحنه عمل و شناخت درست از دشمن و دژخیمان بسا متفاوت است.

۱۱ – رجوی:« به خبرگان، شورای نگهبان، مجلس ارتجاع و تشخیص مصلحت باید گفت:«‌عمامه ها را بردارید.  خامنه ای را حذف کنید.  خود را منحل کنید.  هیچ راه دیگری ندارید.»

الف – آیا تمام آخوندهای نامبرده فوق و همچنین حوزه علمیه قم عمامه را برمیدارند؟. درطی این چهل سال نمونه ای یافت شده که آخوندی عمامه اش را بردارد و به مردم بپیوندد و یا بدنبال کاردیگری برود.؟

 ب – آیا این خبرگان رهبری، شورای نگهبان، ومجلس و مجمع تشخیص مصلحت، مسئول و نیروی براندازی و حذف خامنه ای هستند.؟ آقای رجوی! این نهاد ها سلطان بانوی خامنه ای است یا سلطان بانوی رجوی؟. آه از رهبری که خود درجلد یک چوپان و شبان گرفتار آمده و ضربات بس سنگینی به مردم و مبارزه وارد نموده است. آقای رجوی! اینها وظایف کانون های شورشی شما است و نه آمرین و عاملین و آتش بفرمان و آتش به اختیاران رژیم و خامنه ای.؟ فکر می کنم به هنگام پیام صوتی در سمت اشتباه ایستاده اید، ۱۸۰ درجه بچرخید و این شعارها را به سمت کانون های شورشی( سانچو پانزا) دُن کیشوت جنگ مسلحانه بدهید.؟

ج – آیا تمام نهاد های رژیم و اسلام ۱۴۰۰ساله  در یک اقدام دمکراتیک و بردبارانه و ازخود گذشتگی تام و تمام و از اسلام روی برتافتن( زندیق) با پیام صوتی شما،‌ خود را منحل می کنند.؟  به باور شما،‌ اگر چنین شود… یک دریا دوغ میشود.

د – آیا خامنه ای و رژیم «هیچ راه دیگری ندارند»؟.  چهل سال پیش روی ما است و کشتار ۱۵۰۰تن درقیام آبان۹۸ درعرض سه وچهار روز و …گویای راه حل های دیگر آنها است.

۱۲ – رجوی:« باشد که سال «میلادی» جدید « سال سرنگونی» رژیم باشد.»؟

 رجوی:« بنام ارتش آزادیبخش» این سال را سال سرنگونی اعلام می کنم. اما باید قیمت آنرا به تمام و کمال بپردازیم.»؟

 منظور رجوی ازجمله آخر (باید قیمت آنرا به تمام و کمال بپردازیم ) تحت فشار قرار دادن وشیره کش کردن اعضای مجاهدین خلق در غار اشرف است و بعد از این پیام صوتی،‌ طبق معمول نشست های ایدئولوژیکی و تشکیلاتی و اعتراف گیری از اعضا به خیانت و اپورتونیست و زالوی خون شهیدان و … شروع میشود. اخبار این نشست ها تحت عنوان دیگ و دیگچه و را درآینده شاهد خواهیم بود.

رجوی که خود طی ۱۶سال از ترس جان و سپس عدم پاسخگویی به عملکردها پنهان شده، اما بحث قیمت دادن به «تمام  و کمال» را مطرح می کند.؟ مرگ خوب است برای همسایه. کسی که حاضر نیست حتی قیمت عکس جدید ۷۳ سالگی و وضعیت کنونی و غیر روتوش شده خودش را بپرازد، چه رسد به عیان شدن نزد اعضای تشکیلات خود.؟

اینبار تفاوت کیفی با  اعلام سال سرنگونی به «میلادی» است، زیرا ۴دهه سال سرنگونی به تاریخ شمسی بوده است. و احتمالا همین باعث عدم سرنگونی است. رجوی آنقدر رو راست  نیست تا حرف دلش رابزند. او اگر سال شمسی را ملاک قرار دهد، معنایش این است که سرنگونی تا سال آینده به درازا می کشد و بهترمی بیند ساعت سین را ( سال سرنگونی را) تبدیل کند به میلادی. پس از چهل بار وعده سرنگونی،‌ آخرین موعد تاریخ اعلام سرنگونی رجوی ۲۲بهمن ۹۷ بود و به اعضا گفته بود:«‌اگر رژیم سرنگون نشد هر کس می تواند برود( ازمجاهدین خلق جدا شود).» زیرا پیش از آن به اعضا  گفته بود:« با آمدن ترامپ هرکس از سازمان مجاهدین جدا شود از هزار پاسدار کثیف تراست.» مشابه قیاس ها و ضریب پاکی و نجاست در فرهنگ حوزوی و آخوندی.

۱۳ – رجوی:« تآکید می کنم اخراج رژیم از عراق پایان رژیم(ج. ا) است.»؟ چنین حکمی را مطلق کردن،‌ یک خطای جدی در نادیده گرفتن رابطه « شرط و مبنا»  و اصلی فرعی نکردن پدیده ها است. رژیم جمهوری اسلامی وابسته و تحت الحمایه رژیم و دولت فعلی عراق نیست، که با اخراج رژیم از عراق، این رژیم تمام شود، بلکه فروریزش خاکریزهای رژیم درعراق، لبنان و…بستری برای فرو ریزش خاکریزهای داخل جمهوری اسلامی و منوط به قیام مردم و… است.

۱۴ – رجوی:« دادخواهی ومقاومت ( با تأسی به فرهنگ مجاهدین) دادخواهی پیش کش.»

سخنان نصفه و نیمه رها شده رجوی در این باره در پیام صوتی و عدم وضوح در بیان، ناشی از مواضع رجوی درمورد دستگیری حمیدعباسی ازجنایتکاران قتل عام ۶۷ درسوئد توسط آقای ایرج مصداقی است. او بدین شکل پیام می دهد که این دادگاه و داد خواهی با تأسی از فرهنگ مجاهدین معنا و مفهوم می دهد. یعنی همه چیز به جیب صاحب «خون و نفس»اعضا و شهیدان و قتل عام شدگان می رود (رهبری عقیدتی) ، همچنانکه هفته گذشته سایت مجاهدین خلق دریک اقدام بغایت توهین آمیز مریم رجوی را «صاحب مردم» خوانده بود.

مقاله:‌  سایت مجاهدین خلق: مریم رجوی را « صاحب» مردم دانست سیامک نادری

https://haghighatemana.com/%d8%b3%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d9%85%d8%ac%d8%a7%d9%87%d8%af%db%8c%d9%86-%d8%ae%d9%84%d9%82-%d9%85%d8%b1%db%8c%d9%85-%d8%b1%d8%ac%d9%88%db%8c-%d8%b1%d8%a7-%d8%b5%d8%a7%d8%ad%d8%a8-%d9%85/

 

دشمن اصلی در دادگاه حمید عباسی

رجوی درتشخیص دشمن اصلی،‌ نه رژیم جمهوری اسلامی و خامنه ایی و آمرین و عاملین قتل عام ۶۷، و حمید عباسی جنایتکار، بلکه آقای ایرج مصداقی را دشمن اصلی می خواند، و دادخواهی باید با تأسی از فرهنگ مجاهدین( منویات رجوی) تحقق پذیرد.

علت اصلی نصفه نیمه رها شدن سخن رجوی  در باره دادخواهی( عطف به دادگاه حمید عباسی) ناشی از این است که اعضای سازمان مجاهدین خلق درآلبانی، همچنانکه بدلیل تجربه و شناختی که از مناسبات درون تشکیلات مجاهدین خلق دارم حدس زده و عنوان کرده بودم که به احتمال بسیار بالا و قوی اعضای سازمان در آلبانی از دستگیری حمید عباسی بی اطلاع  هستند و سازمان چنین اخباری را به آنها نداده است زیرا باعث مسئله سازی برای آنها خواهد شد. همچنانکه من با قسمتی از سخنان آقای ایرج مصداقی نسبت به کسانی که زندانیان هوادار و در ارتباط با مجاهدین خلق درخارج اروپا بسر می برند موافق هستم که خیانت کردند و با فرمان رجوی برای شهادت در دادگاه حمید عباسی در سوئد، شرکت نکرده اند و حتی فراتر از آن درپست ترین شکل حضیض خائنانه آن، در برنامه ارتباط مستقیم تلویزیونی مجاهدین و تحت عنوان همیاری شرکت کرده و به باورنکردنی شکل ممکن برای مردم و افکار عمومی، برعلیه دشمن اصلی (ایرج مصداقی ) و در درکنار رژیم و همدوش آمرین و عاملین قتل عام۶۷ ایستادند.

اما با آن قسمت از سخنان آقای ایرج مصداقی که به اعضایی برمی گشت که درون تشکیلات مجاهدین خلق در آلبانی قرار دارند و به آنها نیز صفت خائن اطلاق می کرد، بدلیل شناختی که از تعدادی از آنها دارم و شرایط سانسور بی سابقه اخبار درتشکیلات مجاهدین خلق وجود دارد، با اظهارات ایشان درمورد تعدای از این دسته از زندانیان و شاهدین قتل عام که در آلبانی هستند، موافق نبوده و نیستم. زیرا بسیاری موارد بود که ما از اساسی ترین و حیاتی ترین اخبار و حوادث بی اطلاع بودیم و رجوی تشکیلات و قرنطینه غارنشینی را براین اساس می چرخاند.

 کما اینکه دراطلاعیه کمیسیون شورای ملی مقاومت، در باره دادگاه مجله اشپیگل،‌ ازموضوع  پرداخت کمک یک میلیون یورویی مجاهدین خلق به حزب دست راستی اسپانیا و آلخو ویدال کوادراس که درمجلس اسپانیا و دادگاه تحت بررسی است،‌ تنها بعنوان  یک« موضوع حقوقی» نام بردند و اصل ماجرا بازگویی نشد!. زیرا اطلاعیه کمیسیون شورای ملی مقاومت درسایت های مجاهدین انتشار یافته و ازهمه مهمتر دراطلاعیه دیگرسازمان مجاهدین خلق عنوان شد که ۱۰۰۰تن سری اول از اعضای مجاهدین خلق ساکن آلبانی نسبت به ادعای های دروغ …مجله اشپیگل شکایت و  امضا کرده اند. یعنی اینکه این موضوع در سایت های مجاهدین و درون تشکیلات مطرح شده است. اگرچه از امضای سری دوم ۱۰۰۰تن خبری نشد؟. ویا ممکن است آنها (۱۰۰۰تن سری دوم) را بدلیل مختلف قابل فهم مشکلات تشکیلاتی اساساً وارد این جریان نکرده اند. جدای ازشناخت و اطلاعات بیشتر من از وضعیت فعلی آنها  و همچنانکه  با بسیاری از زندانیان و شاهدین قتل عام۶۷  درتشکیلات مجاهدین خلق در اشرف و لیبرتی و آلبانی رابطه داشتم،‌ نمی توانم درباره نیمی از آنها صریحاً بگویم که اگر اطلاع داشتند بازهم طبق نظر رجوی عمل می کردند.

 جدای از این نمی توان صرف اینکه  افرادی در درون تشکیلات مجاهدین خلق هستند، انها را به خیانت درمورد دادگاه حمید عباسی متهم کرد. تا زمانی که اطلاع نداشته باشیم این افراد درجریان دستگیری و دادگاه حمید عباسی درسوئد قرار دارند و تا زمانیکه اطلاع نداریم نظر وموضع آنها نسبت با این امرچیست( و نه حتی نظر قلبی آنها) نمی توان آنها را درصفوف خائنان جای داد. کما اینکه آقای مالک مرتضایی که از اعضای قدیمی مجاهدین بودند پس از سال ۱۳۹۷ از تشکیلات مجاهدین در آلبانی اقدام به فرار کرده اند!. در فیسبوک و فضای مجازی در باره رجوی و حقایق تشکیلات موضعگیری و روشنگری می کنند، و پس از ایشان تا اینک و امروز نیز جداشدن و فرار کردن از تشکیلات مجاهدین در آلبانی وجود داشته و ادامه خواهد داشت. نفس اقدام به  «فرار» از تشکیلات مجاهدین و آنهم در آلبانی!، که خود درحکم یک عملیات محسوب میشود،  نشانگر فضای بسته و توتالیتاریسم هولناکی است که اعضای مجاهدین خلق در آن بسرمی برند. ما نمی توانیم ذهن خود را که دریک محیط باز و آزاد اروپایی قرار داریم، با ذهن افرادی که سه و چهار دهه در غار توتالیتاریسم ایدئولوژیک قرار دارند، یکسان بپنداریم و از آنها نیز انتظار داشته باشیم ذهن و فکر و روح و روانشان مشابه ما باشد.

همه انسانها می توانند هر روز صبح بیدار شده و به بیرون از خانه بروند و درمعرض روشنایی و نورخورشید قرار بگیرند و نه تنها چشمشان مشکلی نداشته باشند و چه بسا لذت بیشتری نیز خواهند برد. اما یک زندانی و زندانیانی  که بیش از یکسال ونیم درسلول انفرادی بسربرده اند هنگامی که به فضای باز برده و با نور خورشید مواجه می شوند ناگزیر می شوند براثر شدت نوری که به چشمان آنها تهاجم کرده، بسرعت با ساعد دست چشم ها را پوشانده و چشم ها را  ببندند. زیرا تا مدت های با این پدیده نورانی مواجه نبودند. این تفاوت دو انسان در دو شرایط متفاوت است با توجه به اینکه مسائل و موضوعات انسانی و احساساسات و عاطفی و…بسا عمیق تر، پیچیده تر و حساس تر از مقوله جسمی و فیزیکی است. به همین دلیل ما نمی توانیم افراد را به صرف اینکه درتشکیلات رجوی قرار دارند خائن بدانیم، همچنانکه آیت آلله منتظری هم می گفت« به صرف درسازمان بودن نمی توان حکم محارب داد». اما می توانیم در باره اینکه در آلبانی امکان جدا شدن و فرار کردن آنها، اگرچه به سختی و با توجه به انواع القائات و تهدیدهای  فیزیکی، ذهنی و هتک حرمت و حیثیت انسانی آنها، ازسوی مسئولین سازمان مجاهدین وجود دارد، اما باید هنوز به آن دسته ازاعضا که درون تشکیلات مجاهدین، از مخالفین توتالیتاریسم تشکیلات و رجوی هستند و تعداد آنها نیز بسیار است فرصت بدهیم، و البته این به معنی تأیید و یا توجیه عملکرد آنها نیست، بل بدلیل حضور درغار و قرنطینه قطع ارتباط مطلق با جهان آزاد است تا درپروسه ودر پراتیک و عمل بتوانند تصمیم بگیرند.

۱۵ – رجوی:« دژخیم جلاد آخوند رئیسی …این جنایتکار باید همچون لاجوردی وصاید شیرازی بخاطرقتل عام زندانیان کیفر ببیند.»؟ رجوی فراموش کرده که چند لحظه پیش به خبرگان رهبری که از قضا همین رئیسی دژخیم نیز عضو آن است پیام فرستاده و توصیه کرده عمامه را بردارد( به مردم بپیوندد)؟ و خامنه ای را حذف کند؟، این درحالی است که رئیسی شاگرد دروس حوزوی خامنه ای و کاندید مطرح جانشینی او است.

۱۶ – رجوی:« به جوانان کشور، مراکز سپاه و بسیج باید درهم کوبیده شود. پاسداران و نیروی انتظامی باید تسلیم شوند و سلاحها را تحویل دهند. سلاحها متعلق به مردم است. رژیم و مراکز و ایادی آنرا خلع سلاح کنید، قبل از سرنگونی رژیم تسلیم اراده خلق شوید»؟ صدور چنین فرامینی درکادر مبارزه مسلحانه است و نه قیام توده ای. همچنین صدور چنین فرامینی منوط به حمله نظامی درشرایط وصحنه  جنگی است و پیش ازحمله  با بلند گو به نیروی دشمن پیام می دهند که باید تسلیم شوید. شعار ها و لفاظی ها در این پیام صوتی برشعور غلبه کرده است.

۱۷ – رجوی:« پس باید قیمت بدهیم. کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من.» اگر قرار نیست کسی پشت شما را بخارد به چه عنوان به آقای آلخوویدال کوادراس و حزب دست راستی اسپانیا که حتی یک نماینده درمجلس نداشت دریک فقره یک میلیون یورو کمک مالی کرده اید،‌ تا پشت شما را در پارلمان اروپا را بخارانند.؟

اینکه هماره بدنبال «خط موازی با امریکا» رفتن و همین روزها  از امریکا و ترامپ درخواست کردن تا  مقر سپاه پاسداران و … رابمباران کنند، چرا به چنین ناخن های خارجی  برای خاراندن پشت خود که به هوس کسب قدرت از امریکا و شوروی نیاز دارید( درخواست وام ۳۰۰میلیونی از روسیه درجوهره و البته خاستگاه رجوی،  بمعنای جلب حمایت روسیه و گورباچف ازمجاهدین خلق بود، زیرا مجاهدین مشکل مالی نداشته و همان سالها نیز بطور ماهیانه از عراق پول دریافت می کردند.؟

۱۸ – رجوی:« به کمک جوانان و کانون های شورشگر بشتابید.» گویی این کانون های شورشگر هستند که درکف خیابان بسرمی برند. درحالی که نیازی به روشنگری پشت صحنه استخدام نفرات در ایران و پرداخت پول برای نصب بنرهای رجوی نیست. تمام فعالیت های کانون های شورشی که از روز اول تأسیس ۱۰۰۰کانون شورشی بود و پس ازچند سال بازهم کماکان همان عدد خوش آهنگ ۱۰۰۰ باقی مانده است. و سایت های مجاهدین وانعکاس فعالیت های کانون های شورشی خود گواه دروغ های بافته شده توسط رجوی است. اگر جوانان به کانون های شورشی بشتابند آنچه در صحنه و شهرها بدان عمل میشود تنها به نصب بنرهای مریم و مسعود رجوی بسنده شده است.

۱۹ – رجوی:« رژیم درسراشیب سقوط است و هیچ غلطی نمی تواند بکند.»؟

بْه عجبا!، چه لاف زن رهبرِ مترسک خود ترسی.

 اگر رژیم هیچ غلطی نمی تواد بکند پس به چه دلیل ۱۶ سال در بازی غیبت صغرا  کبرای بسرمی بری؟. خودی بنما؟ نفس بکش؟ نترس، نلرز؟ نگران چهره پیرت نشو؟. آقای رجوی، رهبر پاکباز، شیرهمیشه بیدار، تو که به همه شخصیت ها و حتی  با کنایه زدن به اعضا، با تمسخر درنشست ها می گفتی:« جان دوست!»، چرا صفت برجسته خودت را فرافکنی می کنی.؟ همچنانکه صفت تواب تشنه بخونت را. ؟ مردم درخیابان مقابل تیر و نارنجک و تبر …شعار میدهند مرگ بردیکتاتور…مرگ برخامنه ایی…،‌ تو هنوز در بند پنهان کردن خود از اعضای مجاهدین خلق هستی چه رسد به شورای ملی مقاوت؟ مردم پیش کش.

اتفاقاً بعکس. رژیم درشرایط سقوط کشتارمی کند. تمام رژیم های دیکتاتور چنین بودند. بجای بیان حقایق و راه حل و …نمی توان لفاظی های خارج ازگود انجام داد. بهتراست خودت نشان بدهی که رژیم هیچ غلطی نمی تواند بکند و خودی نشان بده، نفس بکش، جرأت پیدا کن و حداقل چهره ات را نشان بده. آخه به من بگو، به مردم بگو، به جهان بگو:« تفاوت تو با یک فیک درصفحه مجازی چیست.» ؟ البته فیک با یک برتری بزرک نسب به رجوی امکان کامنت گذاشتن و دیالوگ با او وجود دارد و یک جاده یکطرفه و بن بست و کور نیست.

۲۰ – رجوی:« اگر مردم ایران بأیستند جهان به حمایت برمی خیزد و جهان درکنار آنها می ایستد.»؟ استدلالی بسیار غلط و فریبنده و ازطرفی نافی « کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من» زیرا درهمین کشتار آبان ۹۸ امریکا و اروپا ومجامع حقوق بشری دراثناء کشتار و تا چند روز پس از آن سکوت کرده بودند. علاوه برآن درقیام ۸۸ این مردم بودند که شعار میداند:« اوباما تو با مایی یا با اونا» همچنین درعراق واشرف نیز برخلاف همین شعار رجوی که « اگر اشرف بأیستد جهان به دفاع از آنها برمی خیزید.» اعضا مجاهدین خلق  با دست خالی ایستادند  و آنها به مقابل دشمن مسلح به  چوب، تبر، نارجک ها و گلوله ها فرستاده شدند به زیر چرخهای هاموی سوق داده شدند…،‌  اما همین امریکا پیش از حمله در اشرف صحنه را ترک کرد، درهر دوحمله سال ۸۸ و ۹۰ وزیر دفاع امریکا رابرت گیس به بغداد آمده تا دولت عراق حد مجاز سرکوب را رعایت کنند! و اگر چه رعایت نشد. و همین جهان و ابرقدرت آن، دستور تخلیه و ترک اشرف و سپس لیبرتی را داد. حقایق را نمی توان پنهان کرد. به همین دلیل است که رجوی تنها می تواند خود را پنهان کند و نه حقایق را، او ازحقیقت فرار می کند اما حقیقت مانا است.

۲۱- رجوی:« رود خروشان شهیدان درپرتو مهرتابان( تصویر مریم رجوی در ویدئو پیام صوتی رجوی نشان داده میشود) ضامن پیروزی محتوم ما است. مریم رجوی مهر تابان تواست، یا مهر تابان مردم.  البته که میان ماه من، مردم ومیهن، تا ماه گردون رهبری عقیدتی، تفاوت از زمین تا آسمان است

آیا مفهوم است که با وجود چنین رهبران «فداکار و پاکباز»؟ با « درایت و با صفت…همیشه بیدار»؟ که از قضا خود را بشکل توهین آمیزی چوپان و صاحب مردم میداند… بویژه در دورانی که امکانات ارتباطات در دسترس است دو دهه نیز درعصردیجیتال بسرمی بریم.؟  چرا رژیم جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه بیش از چهار دهه سایه سیاهش را برمیهن ومردم گسترانده است. بله، چون نیک نظر کرد پر خویش درآن دید.

حقیقت مانا

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.