حنیف حیدرنژاد- وقتی خمینی در ۲۵ بهمن ۱۳۶۷ (۱۴ فوریهٔ ۱۹۸۹) فتوای قتل سلمان رشدی را به خاطر انتشار کتاب «آیههای شیطانی» صادر کرد، هزاران نفر از پیروان او در ایران و دیگر کشورهای اسلامزده بیآنکه این کتاب را خوانده یا از محتوای آن مطلع باشند به پیروی از خمینی به خیابانها ریخته، عکس و آدمک او را آتش زدند. پس از آن، رشدی برای سالهای طولانی مخفی شد و در مجامع مختلف فقط با چندین نفر محافظ شرکت میکرد. تهدید جانی فقط به سلمان رشدی محدود نماند، در سال ۱۹۹۱ مترجم ژاپنی کتاب «آیههای شیطانی» مورد حمله قرار گرفت و کشته شد؛ همان سال مترجم ایتالیائی کتاب با چاقو مورد حمله قرار گرفت. در سال۱۹۹۳ ناشر نروژی کتاب مورد حمله قرار گرفت. در همان سال در ترکیه عزیز نسین مترجم ترکی کتاب در هتل محل اقامتش در شهر سیواس مورد حمله قرار گرفت، هتل به آتش کشیده شد، عزیز نسین موفق به فرار شد، اما ۳۳ نفر به دلیل آتشسوزی کشته شدند.
فتوای حکم مرگ سلمان رشدی، نمونهای از دیدگاه و عملکرد اسلامگرایان افراطی است که حاضرند مخالفِ خود را فقط به خاطر آنچه فکر میکند، آنچه میاندیشد، آنچه مینویسد، آنچه میگوید یا آنچه خلق کرده و انتشار میدهد به قتل برسانند. این «آتشبهاختیار»ها آنجا که نتوانند کسی را حذف فیزیکی کنند، او را مورد حمله و تهدید قرار میدهند تا از بیان نظرات یا انتشار آثارش خودداری کند.
نمونههایی از این دست بسیارند: به آتش کشیده شدن خانه لارس ویلکس هنرمند سوئدی که کاریکاتوری از محمد پیامبر مسلمانان کشیده بود؛ تهدید به مرگ و حمله به کورت وسترگارد طراح دانمارکی کاریکاتورهای محمد در دانمارک؛ حمله به دفتر مجله شارلی ابدو در پاریس و کشتن ۱۲ نفر از کارکنان این مجله از شناختهشدهترین رویدادها هستند.
در همه این موارد این فقط افراد نیستند که مورد حمله قرار میگیرند، بلکه پیش از افراد و بیش از آنها، این آزادی اندیشه، آزادی بیان، آزادی خلاقیت هنری و آزادی انتشار آثار هنری است که مورد هدف قرار گرفته است.
اعلامیه جهانی حقوق بشر در ماده ۱۹خود تاکید دارد: «هرکس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد.»
سه دهه پس از فتوای خمینی علیه سلمان رشدی با همه پیامدهای آن، هواداران یگ گروه اسلامگرای ایرانی در سوئد نیز در جلوی سینمائی که یک فیلم مستند در آن به نمایش گذاشته شده بود، تجمع کرده و کارگردان، تهیهکننده، شخصیتهای فیلم و حتی مدیران جشنواره گوتبرگ در سوئد را به همکاری با وزارت اطلاعات رژیم ایران متهم کردند. همانگونه که پیروان خمینی بی آنکه کتاب سلمان رشدی را خوانده باشند حاضر به کشتن رشدی بودند، پیروان رهبری سازمان مجاهدین خلق نیز بیآنکه از محتوای فیلم «کودکان کمپ اشرف» که برای اولین بار در جشنواره گوتبرک در سوئد به نمایش درآمده بود مطلع باشند، در ضدیت با آزادی بیان و اندیشه، به دنبال حذف این فیلم از جشنواره بودند. وجه مشترک خمینی و پیروانش با رهبری سازمان مجاهدین و پیروانش در باورمندی به حذف مخالفین و در این است که از هرگونه استدلال و بحث منطقی ناتوان و فراری هستند.
پرسش ساده از رهبری سازمان مجاهدین این است: سوئد کشوری است که حمید نوری یکی از عاملان کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷ در آن دستگیر و محاکمه شد، اگر شما در ادعای خود در مورد اینکه فیلم مستند «کودکان کمپ اشرف» توسط «مزدوران وزارت اطلاعات» رژیم ایران ساخته شده، مطمئن هستید و اتهامات بیپایه و اساس مطرح نکرده و اسناد و مدارک کافی در اختیار دارید، چرا علیه این فیلم و افرادی که شما آنها را «مزدوران وزارت اطلاعات» مینامید از راهکارهای قانونی استفاده نکرده و به دادگاه شکایت نمیبرید؟
اقدامات تبلیغی سرسام آور سازمان مجاهدین علیه فیلم مستند «کودکان کمپ اشرف» نه فقط حمله به آزادی بیان و دست اندرکاران این فیلم است، بلکه بیش از آن، حمله به اصل بنیادین آزادی اندیشه، آزادی بیان و آزادی انتشار آثار هنری و سینمای آزاد، آنهم در یک کشور دمکرات و قانونمدار است.
وقتی این سازمان در کشورهای دمکرات با روشهای توتالیتاریستی دنبال سرکوب و حذف مخالفیناش است، به خوبی مشخص میشود که هیچ صلاحیتی برای حضور در صحنه سیاسی نیروهای اپوزیسیون ایران ندارد. این سازمان با روشهائی که مخصوص جمهوری اسلامی و همه نیروهای توتالیتاریست است از هرگونه شفافسازی و پاسخگوئی گریزان و به دنبال حذف مخالفان است. آرمان این سازمان الهام گرفته از اسلام شیعی و متکی به رهبری عقیدتی مسعود رجوی، همان اندیشههای ولایت فقیه، با یک بستهبندی متفاوت است.
هرگونه تفکر ایدئولوژیک، انحصارطلب، غیرشفاف و غیرپاسخگو که خود را فراتر از قانون مبتنی بر دموکراسی و حقوق بشر بداند، دشمن یک ایران آزاد، دمکرات، سکولار و کثرتگراست.
عکس و پردازش: کیهان لندن
نمونه هائی از تبلیغات سازمان مجاهدین بر علیه فیلم “کودکان کمپ اشرف”
تظاهرات یاران شورشگر در یوتوبوری، محکومیت فیلم سازی ابلهانه رژیم – سخنرانی ابوالقاسم رضایینامه ۷هنرمند برجسته مقاومت به مسئول روابط عمومی کلیسای سوئد
پاسخ به وزارت بدنام اطلاعات درباره نوجوانان و «کودکان اشرف»
نوجوانان ورزشکار، جوانان مجاهد و مبارز
یک یادآوری در مورد کودکان اشرف – اکرم حبیب خانیبه بهانهی فیلم مستندی با عنوان «کودکان اشرف» – صدرالدین تام فیلمساز در تبعید
*****
اطلاعات بیشتر در مورد کودک سربازان و کودکان جدا شده از خانواده توسط سازمان مجاهدین
چرا سازمان مجاهدین با اقدامات روشنگرانه کودکان و کودک سربازانِ سابقش مخالفت می کند؟
کودک سربازان در سازمان مجاهدین خلق
منبع: کیهان لندن
سایت حقیقت مانا
دیدگاهها بسته شدهاند.