سیامک نادری
در ۲۱ ماه گذشته مجاهدین خلق و قوم سرگردان رجوی تحت نام کمیسیون های شورای ملی مقاومت، دستگیری حمید نوری را « شو وزارت اطلاعات» نامیدند، گفتند:« رژیم خودش حمید نوری مهره سوخته اش را لو داده است، همچنین از طریق کمیسیون امنیّت و ضد تروریسم شورا شنود مکالمات ناصریان ( محمد مقیسه ای) و علی رازینی را ارائه دادند، متن شنود چنین بود که حمید نوری « کاره ای نبوده ، کارمند جز بوده، بازنشسته شده، کارهای دفتری می کرده، فاقد اطلاعات است، حمید نوری هیچگونه ارزش اطلاعاتی ندارد و…» و سپس از طریق کانال های شناخته شده خود همین ترم و عبارات را نشت داده و به خورد هواداران خود میدادند.(۱)
پیش از این عطف به شیوه های مرسوم مجاهدین خلق بارها نوشته و تأکید کرده بودم که « با صد دروغ و دغل هم نمی شود یک حقیقت مجازین ساخت».
اکنون با شروع جلسات محاکمه حمید نوری در استکهلم سوئد شاهد هستیم که مجاهدین خلق و در مسعود رجوی خلاصه میشود با یک حقیقت بلامنازع و پرونده پر از اسناد و مدارک و تلفن حمید نوری و چکش قاضی و دادستان مجرّب و کارکشته ای که تسلط بسیاری روی پرونده دارد روبرو هستند، بنابراین دانسته است سیاست پیشین را نمی توان ادامه داد، یعنی« پیش قاضی و معلق بازی؟!».
اینک این رهبری دو زیست و متخصص در چرخش های ناگزیر در سایت مجاهدین خلق و سایت همبستگی ملی مواضع و مقالاتی انتشار میدهد که اطلاعیه های پیشین کمیسیون های شورا و مجاهدین خلق و … را، بدست خودشان زیر سوال برده است
سایت مجاهدین خلق )۲۳ مرداد( دو روز پیش در مقاله « دادگاه حمید نوری، رمزگشایی از قتلعام۶۷» نوشته است:
« بین ۳۰ژوئیه ۱۹۸۸ تا ۱۶اوت ۱۹۸۸، حمید نوری بهعنوان دستیار معاون دادستان یا در موضع و نقش مشابه دیگر، در همکاری و تبانی با دیگر مرتکبان در زندان گوهردشت (رجایی شهر) در کرج ایران، با قصد قبلی تعداد بسیار زیادی از زندانیان که عضو یا هوادار مجاهدین بودند را اعدام کرد.
مشارکت حمید نوری در اعدامها در توافق و یا مشورت با دیگران، از جمله شامل موارد زیر میشود: سازمان دادن و شرکت در اعدامها، از جمله از طریق انتخاب زندانیان برای قرار گرفتن در مقابل یک کمیته شبه دادگاه که بر اساس فتوا یا حکم [خمینی] مأموریت داشت تصمیم بگیرد و دستور بدهد که کدام زندانیان باید اعدام شوند، بردن زندانیان به ”راهرو مرگ“ و نگهداری تحتالحفظ آنها در آنجا، خواندن اسامی زندانیانی که باید به کمیته آورده شوند، آوردن زندانیان به کمیته، ارائه اطلاعات شفاهی یا کتبی در مورد زندانیان به کمیته، خواندن اسامی زندانیان که باید برای اعدام برده شوند، سپس بهخط کردن زندانیان برای انتقال و همراهی آنها تا محل اعدام، و پس از آن با حلقآویز کردن زندانیان به زندگی آنها پایان میدادند. . حمید نوری همچنین در بعضی موارد یا بعضی از مواقع (در آنجا) حضور داشت و در اعدامها شرکت میکرد.»
مشارکت حمید نوری در شکنجه و رفتار غیرانسانی همراه با همفکری یا مشورت با دیگران، شامل این موارد است: انتخاب زندانیان برای حضور در کمیتهیی که تصمیم میگیرد کدام زندانی را اعدام کند، زندانیان را به ”راهرو مرگ میآورد…
گرفتار شدن این دژخیم و تبدیل شدن موج دادخواهی به یک جریان نیرومند، این امید را به خانوادهٔ دادخواه قتلعامشدگان و نیز مردم ایران میدهد که محاکمهٔ ابراهیم رئیسی و اعضای هیأت مرگ نزدیک است. برآفتاب افکنده شدن جنایت علیه بشریت در تابستان ۶۷ از ابعاد خفیه و ناپیدای این کشتار رمزگشایی خواهد کرد
بیگمان سوژهٔ اصلی دادگاه علاوه بر نوری، رئیسی و خامنهای خواهد بود.»(۲)
برای مجاهدین خلق دانسته است که نمی توانند سیاست« پیش قاضی و معلق بازی؟!» را ادامه دهند بنابر این تا اطلاع ثانوی « هم از توبره می خورند هم از آخور»[ توأمان اطلاعیه های کمیسیون شورا و حقایق غیر قابل انکار دادگاه و قاضی و دادستان و متن کیفرخواستی که بصورت علنی و شفاف انتشار یافته است.
همچنانکه حسین یعقوبی در ۲۳مرداد ۱۴۰۰در سایت همبستگی ملی ( مریم رجوی) در مقاله ای تحت عنوان« دادگاه دژخیم نوری، هویت زدایی از شهیدان مجاهد در قتل عام ۶۷ و مقوله آلترناتیو» نوشته است:
« مطابق نص صریح این فتوا[ فتوای قتل عام توسط خمینی] و از نگاه طراحان این عملیات “چند وجهی”، خون حمید نوری، شکنجه گر بازنشسته تاریخ مصرف گذشته، برای حفظ نظام و برای سفید سازی مزدور نفوذی مصداقی که اکنون نقش پیشانی نظام را بازی می کند از خون سعید امامی که پررنگ تر نیست!؟ آنکه امروز برای به “صلیب کشیدن” مسعود رجوی نیاز حیاتی ما است همین مزدور نفوذی است و نه چیز فرد دیگر…»
هدف از این نوشته هم روشنگری است و هم آگاهی و اطلاع رسانی از دسیسه های رنگارنگ مجاهدین خلق در مقابل دادگاه حمید نوری و دادخواهی ملی و تاریخی است که پیش رو داریم.
یکماه پیش طی مقاله ای در کیهان لندن، قتل عام ۶۷ را امنیّتی ترین پرونده پنج دهه نظام معرفی کردم(۴) به عبارتی این سوزاندن فرضیه تولیدی مجاهدین و مخدوش کردن دستگیری حمید نوری بود.
روز۷ آگوست سه روز پیش از شروع دادگاه حمید نوری مقاله ای در کیهان لندن با عنوان« شکستن دیوار صوتی قتل عام۶۷؛ جعبه سیاه در دادگاه » انتشار دادم و این مقاله ۱۸۰ درجه معکوس اطلاعیه های کمیسیون های شورا، حمید نوری را بعنوان جعبه سیاه در دادگاه معرفی کردم، نوشته های مستدل بخوبی گویایی همین حقایق بود.(۵)
اینک با شروع دادگاه حمید نوری مجاهدین خلق نمی توانند بر روی همان اطلاعیه های مسموم ناشی از خاستگاه سیاسی کمیسیون های شورا تکیه کنند، و خواه ناخواه ناگزیزند همان مواضع و حقایقی که از روز نخست روی این پرونده و اهمیّت محاکمه حمید نوری انگشت گذاشته بودیم اذعان و اعتراف کنند.
یک حقیقت ساده
در طی ۲۱ ماه همانطور که دادخواهان ۱۰ هزار صفحه پرونده برای حمید نوری به جرم جنایت علیه بشریّت تشکیل داده اند.
مجاهدین خلق نیزدر این ۲۱ ماه بیش از ۱۰ هزار صفحه برعلیه آقای ایرج مصداقی( دستگیر کننده حمید نوری و به دادگاه کشاندن او) پرونده سازی کرده اند .
باید دانست که توطئه، دسیسه چینی و چوب لای چرخ گذاشتن پیامبر کذّاب مجاهدین برای قوم سرگردان رجوی تمامی نخواهد داشت. آنچه برای ما و دادخواهان و مردم ایران اهمیّت دارد و در شأن جانباختگان۶۷ و دادخواهی ملی و تاریخی است، این است که در دام تحریکات و حرکات ایذایی و فحاشی و تهمت پراکنی نیفتیم. هرچه از محاکمه حمید نوری و پرونده پر از جنایت او بگذارد، حقایق بیشتری از ابعاد مختلف این پرونده روشن خواهد شد و این همان مؤلفه ایست که ما و مردم بدنبال آن هستیم.
زیر نویس:
۱) ماجرای دژخیم بازداشت شده در سوئد
۲) دادگاه حمید نوری، رمزگشایی از قتلعام۶۷
۳) دادگاه دژخیم نوری، هویت زدایی از شهیدان مجاهد در قتل عام ۶۷ و مقوله آلترناتیو- حسین یعقوبی
۴) قتل عام ۶۷؛ امنیتیترین پرونده نظام در دادگاه سوئد؛ «مسئلهای» که اگر شروع بشود «پایانی نخواهد داشت…»
۵) شکستن دیوار صوتی قتل عام۶۷؛ جعبه سیاه در دادگاه
حقیقت مانا
دیدگاهها بسته شدهاند.