۲۵ دی ۱۳۹۸
پرچم دموکراتیسم در ایران در دست زنان است. در وجود و حضور نیرومند آنان آزادی و عدالت به یک خواسته تبدیل میشود.
حضور گسترده زنان یکی از دلایل مهم شکافته شدن دیوار میان طبقه کارگر و طبقه متوسط ایران است.
زنان در دورههای مختلف مقاومت و اعتراض
مردم در طول عمر نظام جمهوری اسلامی بارها و بارها به حرکتهای اعتراضی علیه حکومت زدهاند. در کنار فرازها و فرودهای جنبشهای سیاسی و اجتماعی، نقش زنان در اعتراضها نیز فراز و فرودهای مخصوص به خود را داشته است.
در مقاومت دهه نخست پس از انقلاب دربرابر استبداد نوپا زنان حضور پررنگی داشتند. فهرست زندانیان و اعدامشدگان حاکی از این حضور قوی است. پس از سرکوب شدیدی که به قتل اعدام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ میرسد ظاهرا یک دوره سکون و سکوت آغاز شد. حضور زنان هم در اعتراضات اجتماعی کاهش یافت اما یک دهه بعد، در دوره مشهور به اصلاحات، دوباره زنان حضور قابل توجهی در فعالیتها و اعتراضات سیاسی و اجتماعی داشتند. با افول جریان اصلاحات همزمان از شدت اعتراضات کاسته شد اما پس از تقلب حاکمیت در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ دوباره اعتراضات اوج گرفت و نقش زنان نیز در این اعتراضات پر رنگ شد. در دوران اصلاحات حضور زنان بیشتر از میان دانشجویان، خبرنگاران، فمنیستها و روشنفکران بود اما در اعتراضات سال ۱۳۸۸ گرچه دست بالا با طبقه متوسط شهری بود اما زنانی از قشرهای مختلف اجتماعی در اعتراضات حضور داشتند.
تعداد زندانیان سیاسی زن پس از اعتراضات سال ۱۳۸۸ نسبت به گذشته افزایش یافت که خود نشان از تحرک بیشتر زنان در عرصه مبارزات سیاست داشت. جنبش سبز نیز فروکش کرد اما بر خلاف دوران اصلاحات حضور و فعالیت زنان در عرصه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی به نسبت افول کلی اعتراضات و فعالیتها کاهش نیافت. در این مقطع قابل مشاهده بود که موقعیت زنان در عرصه فعالیت و اعتراضات سیاسی و اجتماعی تثبیت شده است اما پیشروی زنان برای تسخیر فضاهای سیاسی و اجتماعی مردانه قرار نبود متوقف شود.
در فاصله بین پایان جنبش سبز و شروع اعتراضات دی ماه ۱۳۹۶ زنان در حوزه فعالیت صنفی از جمله حوزههای فعالیت دانشجویی، معلمان، پرستاران، بازنشستگان و کارگران تبدیل به یک رکن اساسی شدند. آنان از حاشیه فعالیتها و اعتراضات به سمت مرکز فعالیتها و اعتراضات به حرکت در آمدند و در جریان برخی فعالیتها و اعتراضات مانند اعتراضات دانشجویی به طرح کارورزی، اعتراضات بازنشستگان و تجمعات مالباختگان صندوقهای مالی، نبض امور را در دست گرفتند.
از دیماه ۱۳۹۶ تا دیماه ۱۳۹۸
در اعتراضات دی ماه ۱۳۹۶ با آنکه برخی جریانات سیاسی و رسانهها افکار عمومی را از ورود یک طبقه جدید اجتماعی میترساندند و تصویری منفی و ترسناک از شکل جدیدی از اعتراضات سیاسی و اجتماعی ترسیم میکردند زنان عرصه را خالی نکرده و حضور خود در اعتراضات خیابانی را نیز به رخ اپوزیسیون و نظام حاکم کشیدند. این بار نیز اعتراضات دی ماه ۱۳۹۶ مانند دیگر اعتراضات اجتماعی در ایران فروکش کرد اما بر خلاف دوران افول اعتراضات در دوران اصلاحات و حنبش سبز، زنان بخش عمدهای از اخبار محاکمه فعالان سیاسی و اخبار مربوط به زندانیان سیاسی را به خود اختصاص دادند. فضای رسانهای، محیط مردانه دیگری بود که باید فتح میشد.
اعتراضات آبان ۱۳۹۸ که به بهانه سه برابر شدن قیمت بنزین جرقه خورد و با سرعت زیاد بنیانهای حکومت اسلامی را هدف قرار گرفت، عرصه بزرگ دیگری بود برای محک خوردن زنان و به رسمیت شناختن تغییر در ترکیب جنسیتی فضای سیاسی و اجتماعی ایران. زنان در جایی کمتر و در جایی بیشتر، تقریباً نیمی از فضای اعتراضات خیابانی را به تسخیر خود در آوردند. این وضعیت در شهرهای مختلف ایران و در ساعات مختلف شبانهروز متفاوت بود. در برخی شهرها زنان در طول روز حضور بسیار پر رنگی در اعتراضات داشتند اما هرچه به سمت ساعات پایانی شب میرفت از حضور آنان کاسته میشد. در برخی شهرها بسته به وضعیت جغرافیایی یا فرهنگی میزان حضور زنان در اعتراضات متفاوت بود با وجود این دیگر شکی برای کسی باقی نمانده بود که در کل زنان تبدیل به نیمی از ماجراها شدهاند. ماجراهایی که توالی آن با شعار «اصلاحطلب، اصولگرایی، دیگه تموم ماجرا» شاید بیارتباط و بیتناسب نباشد و لازم است که مورد بررسی دقیق قرار بگیرد.
دور جدید اعتراضات پس از قطعی سراسری اینترنت در ایران و یک کشتار بیسابقه مردم در خیابانها، نیزارها و سدها فروکش کرد. به نظر میرسید که اعتراضات آبان ۱۳۹۸ نیز تمام شده است. در فضایی که حضور خیابانی معترضان به پایان رسیده بود و پیگیری سرنوشت کشتهشدگان و بازداشت شدگان دغدغه اصلی معترضان و افکار عمومی بود، ماجرای کشته شدن قاسم سلیمانی در خاک عراق و تبلیغات سنگینی که جمهوری اسلامی در پی آن به راه انداخت این احتمال و تصور را ایجاد کرد که باید اعتراضات آبان ۱۳۹۸ را نیز پایان یافته تصور کرد اما ظرف چند روز نادرستی این گمانه آشکار شد.
حاکمیت یک مراسم تشییع جنازه مفصل برای قاسم سلیمانی به راه انداخت تا با بسیج نیروهای هوادار خود به سبک ۹ دی و راهپیماییهای ۲۲ بهمن به اعتراضات خیابانی پایان دهد. همدردی عجیب بخشی از جامعه ایران با سرنوشت قاسم سلیمانی برای بسیاری از خبرنگاران و جامعهشناسان ایران باعث شگفتی شد و بر این گمان که اعتراضات آبان ۱۳۹۸ به پایان رسیده است اثر گذاشت. نظامی که بر موج مظلومیت قاسم سلیمانی سوار شده بود تلاش کرد دست بالای خود را بالاتر بگیرد و اقدام به حمله موشکی به پایگاههای آمریکایی در عراق کرد تا همزمان شرایط خارجی و داخلی را به نفع خود تغییر دهد. این نقشه میتوانست موفقیت آمیز باشد اما شلیک موشک زمین به هوا از سوی نیروهای سپاه پاسداران به هواپیمای غیرنظامی اوکراین و کشته شدن مسافران این هواپیما همه چیز را تغییر داد.
حاکمیت سه روز تمام درباره این حادثه دروغ گفت اما عاقبت در اثر فشارهای خارجی و فشار افکار عمومی از داخل کشور تسلیم شد و نقش خود در این فاجعه بزرگ را پذیرفت. اصلاحطلبان و طرفداران دولت به اصطلاح اعتدالگرا تلاش کردند تا با دخالت در اوضاع بار دیگر به معادلات سیاسی ایران باز گردند و کنترل اعتراضات را به دست بگیرند. آنها همه نیروهای خود را در شبکههای مجازی و اطراف دانشگاههای امیرکبیر و شریف بسیج کردند تا از حضور دوباره طبقه متوسط به نفع خود استفاده کنند اما در کمتر از چند دقیقه کنترل اعتراضات از دست آنها خارج شد و شعار «استعفا، استعفا» به شعارهایی که کلیت ساختار جمهوری اسلامی را هدف گرفته بودند تبدیل شد. تا پیش از این ستون اعتراضات معیشتی را مردان طبقات فرودست و اعتراضات آزادیخواهانه را به زنان طبقه متوسط نسبت میدادند اما تداوم اعتراضات اجتماعی و سیاسی در ایران، این مرز را نیز از میان برداشت. حضور گسترده زنان یکی از دلایل مهم شکافته شدن دیوار میان طبقه کارگر و طبقه متوسط ایران است.
اصلاحطلبان و طرفداران دولت موجود تلاش داشتند که با موجسواری بر روی احساسات جامعه درباره دانشجویان کشته شده در سقوط هواپیمای اوکراینی، دامن خود را از مسئولیت اعتراضات اجتماعی آغاز شده از دی ماه ۱۳۹۶ تاکنون پاک کنند و در این میان فشار سیاسی را متوجه سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی کنند. شایعه استعفای یک چهره مهم امنیتی در ساعات پایانی روز یکشنبه و شایعه استعفای هیئت دولت در ظهر روز دوشنبه در شبکههای اجتماعی پخش شد اما رمق و اثری نداشت. زنان در عصر و شامگاه روز یکشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۸ این پروژه را پایان دادند.
روزهای اخیر: زنان در صف اول
معترضان ابان ۱۳۹۸ با یک ترکیب طبقاتی و جنسیتی جدید دوباره به خیابان بازگشتند و در فضایی که تلاش شده بود از قاسم سلیمانی چهره یک سردار ملی ترسیم شود زنان ایرانی در اعتراضات شامگاه یکشنبه عکسهای او را از در و دیوار ساختمانهای دولتی و فضاهای شهری پائین کشیدند. در حالی که چند روز پیش از آن خبرهایی حاکی از بازداشت افراد به جرم استفاده نکردن از واژه شهید برای قاسم سلیمانی منتشر شده بود، در دهها ویدئوی منتشر شده از اعتراضات شامگاه یکشنبه مشخص است که زنان در چند متری نیروهای پلیس و لباس شخصی مشغول پائین کشیدن تصاویر قاسم سلیمانی هستند.
اعتراضات یکشنبه همان اعتراضات آبان ۱۳۹۸ است که در دی ماه از سر گرفته شده است اما با وجود این دو تفاوت آشکار با اعتراضات آبان دارد. نخست آنکه اولین نشانههای جدی از پیوند طبقه متوسط با اعتراضات طبقه کارگر و فرودستان قابل مشاهده است. دوم آنکه زنان در اعتراضات یکشنبه اکثریت را در بسیاری از مراکز تجمع معترضان تشکیل میدادند. این مسئله هم توسط شاهدان عینی و هم از طریق ویدئوهای منتشر شده قابل بررسی است که حضور زنان در اعتراضات خیابانی به صورت محسوسی قویتر شده است. بخش زیادی از اعتراضات توسط زنان معترض مدیریت میشود. این مدیریت به معنای پیادهسازی یک نقشه از پیش طراحی شده نیست اما صف اول اعتراضات را زنان تشکیل میدهند. آنها هستند که از برابر نیروهای گارد ویژه فرار نمیکنند، مردم را تشویق به ایستادگی میکنند، با نیروهای سرکوبگر بحث میکنند، جلوی اسلحه نیروهای لباس شخصی ایستادگی میکنند، شعار میدهند و جمعیت با آنها همراه میشود، عکسبرداری و فیلمبرداری میکنند و در هنگام بازداشت معترضان جلو میروند و سعی در نجات بازداشت شدگان میکنند.
جمهوری اسلامی در مقابل حضور گسترده زنان در اعتراضات دچار گیجی شده است. با شروع اعتراضات آبان ۱۳۹۸ حکومت در رسانههای خود به این گیجی اعتراف کرد.
حضور زنان را به سرویسهای جاسوسی بیگانه نسبت میدهند. در رسانههای طرفدار حکومت آنها را مشکوک و مامور بیگانگان مینامند و ادعا میشود دشمن در اعتراضات اخیر از حربه زنان، مسائل جنسی و حرکات ضد اسلامی استفاده میکند. در صحبتهای زنان معترض ایرانی در شبکههای اجتماعی فاش شده است که نیروهای لباس شخصی از تعرض جنسی و تماس بدنی برای ترساندن زنان و خانهنشین کردن آنها استفاده میکنند. تابوها و فرهنگی که ریشههای جمهوری اسلامی از آن نیرو گرفته است در حال رنگ باختن است. حربه تعرض جنسی روی انسانهایی که بعد از قتلعام ۱۵۰۰ معترض توسط حکومت، دوباره جان خود را کف دست گرفته و در مقابل سلاح جنگی نیروهای امنیتی میایستند کارایی ندارد.
هر فردی که در اعتراضات اخیر ایران شرکت دارد نه به واسطه مطالب رسانهها که با چشمان خودش زنان معترض ایران را میبیند. زنانی از اقشار مختلف جامعه که عامل دولتهای خارجی نیستند. این زنان همکاران و همسایگان مردم هستند. خانهدار و کارمند، پیر و جوان، این زنان همان مردم عادی هستند که هر روز در همه جای جامعه میبینیم. حضور اعتراضی آنها در یکی از شدیدترین دورانهای سرکوب در تاریخ ایران، نفی تقسیمبندی و جداسازی جامعه بر مبنای جنسیت است. هنگامی که میان معترضان در خیابانهای ایران گام بردارید دیگر مرد و زن نمیبینید؛ مردم در خیابانها هستند و علیه نظام جمهوری اسلامی شعار میدهند.
قابل پیش بینی است که تلاش حاکمیت برای تخریب زنان معترض مانند دروغهای آنها درباره شلیک به هواپیمای اوکراینی باعث تشدید اعتراضات شود. به نظر نمیرسد به این زودیها خبرنگار یا تحلیلگری به خود جرات دهد از پایان اعتراضات سخن بگوید. جامعه ایران وارد یک دوران تلاطم انقلابی شده است. شاید مدتی اعتراضات خیابانی متوقف شود اما جامعه ایران تبدیل به آتش زیر خاکستر شده است و با اندک جابجایی خاکستر، به ناگاه زبانه میکشد. اوضاع دیگر مثل سابق نیست؛ نظام جمهوری اسلامی حالا با حریف مواجه شده است که نیمی از جامعه را تشکیل میدهد. یک دشمن نیرومند که تا آبان ۱۳۹۸ به آن توجه نکرده بود. یک نیروی اجتماعی گسترده که در همه خانهها و محیطهای اجتماعی سنگر گرفته است.
اگر جمهوری اسلامی بخواهد به زنان ایرانی امتیاز بدهد مجبور است پوسته ایدئولوژیک خود را بشکافد و از نو بدوزد. پوستهای که بسیار کهنه و فرسوده است و احتمال آن زیاد است که اگر تیزی قیچی به آن بخورد از این سر تا آن سرش شکافته شود. اگر نظام تصمیم بگیرد سرکوب سخت را علیه زنان همچنان ادامه دهد باید خود را برای افزایش تعداد معترضان آماده کند. ادامه انتشار اخبار و ویدئوهای مربوط به حضور زنان در اعتراضات خیابانی، تابوی حضور زنان در شهرهای سنتی ایران را نیز خواهد شکست. تاکنون همیشه در جریان اعتراضات سیاسی و اجتماعی نهاد خانواده به عنوان یک نهاد کنترل و سرکوب عمل کرده است اما با حضور پر رنگ زنان در اعتراضات اخیر ایران میتوان انتظار داشت که خود نهاد خانواده تبدیل به هستههای اعتراضی علیه حاکمیت جمهوری اسلامی شود. این همان نقطهای خواهد بود که پیروزی معترضان قریبالوقوع خواهد شد.
منبع:زمانه
حقیقت مانا
دیدگاهها بسته شدهاند.