باردار شدم ، از رنجهای زمانه
نمی دانستم
” آگاهی”
زخم بازیست ” کُشنده “
تا منزل مقصود
خواهدم برد!
گیاه
گل میدهد از بذر اصل خویش
و من باردار دانشی بودم
که گل اش
زخم آگاهیست !
میدانم آگاهی ، باغیست و من دانه ای از او
گلی خواهم داد- ز من اش
دانه ای – نه ، ” خوشه ای”
از رنجهای زمانه باردار گشتم
و نمی دانستم
آگاهی
دیدگاهها بسته شدهاند.