– تاکیدِ دُگم برخی گروههای سیاسی و جریانهای فکری بر «هویت ایدئولوژیک- تشکیلاتی» اعدامشدگان، که اگر زنده میماندند چه بسا مانند بسیاری از همفکران خود، راه و رسم دیگری در پیش میگرفتند، نزدیکی و همبستگی دادخواهان را با مشکل روبرو میکند. اما بازماندگان و دادخواهان اعدامشدگان درد مشترک داشته و همبستگی آنان میتواند تلاش آنها را در عرصههای بینالمللی برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی بسیار مؤثرتر کند.
– همچنین محاکمه حمید نوری مبارزه داخل و خارج کشور را بهم پیوند زده و شکافی را که رژیم میخواهد بین این دو جبهه از ایرانیان بیاندازد کمتر میکند. بدون تلاش و پیگیری خستگیناپذیر بخشی از ایرانیان خارج کشور امکان نداشت یکی از متهمان کشتاری که در داخل انجام گرفته، تحت پیگرد قرار گرفته و در برابر دادگاهی صالح مجبور به پاسخگویی شود!
حنیف حیدرنژاد- قسمت یکم این نوشتار به برخی دستاوردهای دادگاه حمید نوری از زاویه حقوقی اشاره داشت؛ قسمت دوم به بررسی این موضوع در عرصه سیاسی- اجتماعی میپردازد.
پیامدها در عرصه سیاست خارجی
تشدید انزوای بین المللی
تشکیل دادگاه حمید نوری تا همین الان به انزوای بینالمللی رژیم دامن زده و در صورتِ صدور حکمِ محکومیت علیه حمید نوری، با توجه به نقش ابراهیم رئیسی به عنوان عضو هیئت مرگ، این حکم میتواند علاوه بر تشدید هرچه بیشتر انزوای بینالمللی رژیم، به عنوان ابزار فشار بر جمهوری اسلامی در نهادهای مختلف بینالمللی نیز مورد استفاده قرار بگیرد. ابراهیم ریئسی به عنوان بالاترین فرد در دستگاه اجرائی و رئیس دولت کنونی در نظام جمهوری اسلامی و به عنوان فردی که عضو هیئتِ مرگ بوده و در کشتار زندانیان سیاسی مسئولیت داشته، در روز اول بعد از اعلامِ رسمیتشکیل دولت و در اولین کنفرانس مطبوعاتی خود در مورد این کشتار مورد پرسش قرار گرفت. رئیسی در هراس از آنکه در سفرهای خارجی به کشورهای دمکراتیک، در همین ارتباط مورد پرسش رسانههای آزاد قرار بگیرد یا حتا در وحشت از احتمال اعلام جرم از سوی دادستانی در این کشورها در ارتباط با کشتار ۶۷، ناچار است مانند خامنهای و رفسنجانی و بسیاری دیگر از مقامات حکومت از چنین سفرهایی چشم بپوشد. اگرچه رئیسی از مصونیت دیپلماتیک برخوردار است، اما حتا تصورِ طرح احتمالی اعلام جرم از سوی دادستان در یک کشور آزاد علیه او، یک بمب خبری بزرگ بوده و اعتبار نداشتهی جمهوری اسلامی را هر چه بیشتر در برابر افکار عمومی به نمایش خواهد گذاشت و گسترش روابط دیپلماتیک و حتا روابط تجاری با آن را با ریسک بیشتری همراه خواهد کرد.
مطرح شدن بیشتر نقض حقوق بشر در ایران در رسانههای کشورهای غربی
حداقل دستاورد دادگاه حمید نوری، طرح وسیعترِ مسئله نقض حقوق بشر در ایران، به ویژه کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ در رسانههای کشورهای آزاد است. از آنجا که چنین موضوعی به حساسیت جوامع دامن خواهد زد و از آنجا که سیاستمداران در این کشورها برای جذب رایدهندگان ناچار هستند به حساسیتهای آنها توجه کنند، نزدیکی علنی رهبران تراز اول این کشورها به ابراهیم رئیسی آسان نخواهد بود و چه بسا برایشان دردسرساز شود. در چنین شرایطی، بسیار بعید است که رهبر یک کشور دمکراتیک بخواهد با پذیرش از دست دادن حمایت رایدهندگان، خطر دیدار با فردی مانند ابراهیم رئیسی را بپذیرد.
تأثیر بر فعالیت ایرانیان در خارج از کشور
توجه رسانههای کشورهای آزاد به موضوع کشتار سال ۶۷ و دادگاه حمید نوری و انتشار مقالههای مختلف به زبانهای گوناگون در رسانههای عمومی و شبکههای اجتماعی کشورهای آزاد، زمینه مناسبی ایجاد کرده تا فعالین حقوق بشر و مخالفین سیاسی جمهوری اسلامی، گوش شنوای بیشتری پیدا کنند. چنین زمینه مساعدی اگر درست مدیریت شود، میتواند افزایش حمایت اجتماعی در کشورهای غربی را به دنبال داشته و شرایط مساعدتری برای فعالیتهای سیاسی علیه نظام جمهوری اسلامی و ارتباط برقرار کردن با احزاب و گروههای مختلف سیاسی- اجتماعی در این کشورها فراهم سازد. از این شرایطِ مناسب میتوان برای متقاعد کردن دولتهای این کشورها جهت اعمال فشارهای بیشتر بر جمهوری اسلامی و حمایت آنها از اعتراضات و جنبش آزادیخواهانه و دمکراتیک مردم ایران استفاده کرد.
پیامدها در عرصه سیاست داخلی
شکست سیاست انکار و تحریف
در ارتباط با کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷، تلاش تمام حاکمیت در جمهوری اسلامی بر سکوت و انکار در این مورد متمرکز بود. به دلیل تلاش مادران خاوران در سی و سه سال گذشته و فعالیت گروههای مختلف در خارج از کشور و انعکاس فعالیت آنها در رسانههای مختلف، این سیاستِ رژیم عملا ناکام ماند. بعد از انتشار فایل صوتی آیتالله حسینعلی منتظری در دیدار با «هئیت مرگ» در این مورد، موضوع کشتار تابستان سال ۶۷ هرچه بیشتر علنی- اجتماعی شد و برخی از رهبران حکومت برای توجیه آن تلاش کردند. دادگاه حمید نوری فرصتی به وجود آورد تا بار دیگر توجه افکار عمومی در داخل کشور به این موضوع در ابعاد بسیار وسیعتر جلب شده و به ویژه شهادتِ شاهدین در دادگاه، بسیاری از جزئیاتِ مربوط به عمقِ جنایت در زندانهای حکومت اسلامی در مورد فعالین سیاسی در دهه ۶۰ را برای نسل جوان روشنتر میکند. چنین موضوعی سیاستِ تحریف با هدفِ ایجاد شکافِ نسلی را که جمهوری اسلامی آگاهانه به آن دامن میزند، شکننده کرده است.
در این ویدئو که البته قبل از شروع محاکمه حمید نوری تهیه شده، میتوان دید که بین بخشی از نسل جدید حاضر در ایران عطش زیادی برای شناخت حقیقت در رابطه با تاریخ سیاسی کشور در دوره ۴۳ ساله جمهوری اسلامی وجود دارد.
موضوع این ویدئو به یکی از تلاشهای دستگاههای امنیتی- تبلیغی حکومت برای تحریف تاریخ و ربط دادن کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ به عملیات نظامی سازمان مجاهدین موسوم به «فروغ جاویدان» میپردازد. اگرچه میتوان مشاهده کرد که این ویدئو به لحاظ فنی چندان حرفهای نیست اما این موضوع مانع نشده تا تهیهکنندگان آن به سهم خود برای حقیقتیابی تلاش نکنند. بر این اساس میتوان انتظار داشت که در آینده یکی از پیامدهای دادگاه حمید نوری گرایشِ هرچه بیشتر نسل جوان در ایران برای شناخت حقایق مربوط به جنایتهای جمهوری اسلامی باشد. نشانههای چنین گرایشی را میتوان از هماکنون در بازتاب دادگاه حمید نوری در شبکههای اجتماعی از جمله در کلابهاوس مشاهده کرد. استمرار پخش زنده جلسات دادگاه حمید نوری و گفتگو و تحلیلهای بعد از آن، شکاف نسلی و بیخبری مردم از وقایع دهه شصت و ابعاد مختلف جنایت در آنزمان را تا حدودی کم کرده و آگاهی عمومی نسبت به آنزمان، به ویژه در مورد نسل دوم و سوم را بالا میبرد.
نزدیکی دادخواهان به همدیگر
دادگاه حمید نوری و موضوع «دادخواهی»، زمینه مناسبی ایجاد کرده تا بازماندگان و همه آنان که حقِ حیات عزیزانشان در ۴۳ سال گذشته از سوی حکومت اسلامی در ایران از آنان سلب شده، بهم نزدیک شده و اجازه ندهند که تفاوتِ گرایشهای سیاسی و فکری، آنها را در این مسیر از هم دور کند. در این مورد همانقدر که زمینه مناسب برای نزدیکی و همبستگی وجود دارد، تاکیدِ دُگم برخی گروههای سیاسی و جریانهای فکری بر «هویت ایدئولوژیک- تشکیلاتی» اعدامشدگان، که اگر زنده میماندند چه بسا مانند بسیاری از همفکران خود، راه و رسم دیگری در پیش میگرفتند، این نزدیکی و همبستگی را با مشکل روبرو میکند. اما بازماندگان و دادخواهان آنها درد مشترک داشته و همبستگی آنان میتواند تلاش آنها را در عرصههای بینالمللی برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی بسیار مؤثرتر کند. همچنین محاکمه حمید نوری مبارزه داخل و خارج کشور را بهم پیوند زده و شکافی را که رژیم میخواهد بین این دو جبهه از ایرانیان بیاندازد کمتر میکند. بدون تلاش و پیگیری خستگیناپذیر بخشی از ایرانیان خارج کشور امکان نداشت یکی از متهمان کشتاری که در داخل انجام گرفته، تحت پیگرد قرار گرفته و در برابر دادگاهی صالح مجبور به پاسخگویی شود!
افزایش آگاهی نسبت به یک دستگاه قضائی مستقل و دادرسی عادلانه
مردم در ایران همانگونه که دمکراسی را تجربه نکردهاند، تصوری هم از یک دستگاه قضائی مستقل و یک دادرسی عادلانه در ذهن ندارند. آنچه آنان از یک دستگاه قضائی میشناسند مبتنی است بر دروغ، تحریف، بیعدالتی، چاپلوسی، زبانبازی، پارتیبازی، رشوه دادن و گرفتن، پروندهسازی، ناحقی و بیحقی و نقض سیستماتک و روزمره پایهایترین حقوق شهروندی همگان. در چنین شرایطی، ترجمه همزمان جلسههای دادگاه حمید نوری و پخش آن از طریق رسانههای اجتماعی به افزایش سطح درک و آگاهی عمومی نسبت به روند عادلانه یک سیستم قضائی مستقل و مبتنی بر استانداردهای بینالمللی کمک میکند. این درک و آگاهی توقع مردم را نسبت به تغییر در سیستم قضائی قرون وسطائی حاکم بر ایران بالاتر میبرد.
محاکمه حمید نوری، محاکمه تمامیت جمهوری اسلامی
وقتی مردم در ایران میبینند که یکی از عاملین کشتار ۶۷ دستگیر شده، امید آنها نسبت به اجرای عدالت بیشتر میشود و این طلسم غیرواقعی را که عاملین و آمرین جنایت در ایران میتوانند بدون پاسخگویی همچنان و همواره در امان باشند میشکند. این موضوع روحیه مبارزه مردم در مبارزه علیه رژیم حاکم بر ایران را تقویت میکند. حمید نوری هرچند یک مهره دست چندم در سلسله مراتب ماشین سرکوب و کشتار محسوب میشود، اما او نماینده جمهوری اسلامی است. دفاع ایدئولوژیک او از نظام و حضور نمایندههای سفارت جمهوری اسلامی در سوئد در جلسات دادگاه او این پیام را میدهد که این تنها حمید نوری نیست که محاکمه میشود، بلکه او به نمایندگی از این نظام در حال محاکمه شدن است. محاکمه او به مردم در مبارزه علیه این رژیم قوت قلب داده و این پیام را میرساند که سرانجام روزی عدالت پیروز خواهد شد. همه اینها جبهه سرنگونیطلبان و مخالفین آزادیخواه جمهوری اسلامی را تقویت میکند.
افزایش شکاف بین نیروهای سرکوبگر
بسیاری از آمرین و عاملین درون نظام با مشاهده محاکمه حمید نوری، به ویژه اگر حکم محکومیت او صادر شود، محاسبه خواهند کرد که آیا ادامه حمایت از این نظام جنایتکار ارزش دارد و آیا آنها میخواهند همچنان آینده خود و خانوادهشان را به آینده این نظام که سرانجام مردم بر آن پیروز خواهند شد گره بزنند؟ چنین محاسبههایی تردید در میان نیروهای سرکوبگر را تقویت کرده و میتواند زمینهساز ریزش بیشتر و شکاف عمیقتر میان آنان شود.
فرصتی برای وجدانها
حمید نوری ادعا میکند که در زمان کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ در مرخصی بوده و چون همسرش حامله بوده و بعدا زایمان داشته، او اصلا در زندان نبوده است. او همچنین کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ را کاملا رد میکند. حتما همسر و فرزندان حمید نوری و افراد خانواده و فامیل او میتوانند به آسانی دروغ بودن چنین ادعاهایی را اثبات کنند. اگر آنها حرف بزنند. یا اگر آنها اسنادی را که در اختیار دارند در اختیار دادستان سوئد قرار دهند، این کمک بزرگی به یافتن حقیقت خواهد بود.
محاکمه حمید نوری یک فرصت بزرگ برای آنهایی به شمار میرود که در ۴۳ سال گذشته در سطوح محتلف در نهادهای مختلف این نظام در سرکوب، زندان، شکنجه و اعدام و کشتار مردم ایران دست داشته یا از جزئیات آن با خبر هستند. این افراد اگر به ندای وجدان خود گوش فرا دهند، حداقل کاری که میتوانند بکنند این است که در حقیقتیابی و پرده برداشتن از جنایتهای این حکومت، اطلاعات و دانستههای خود را در اختیار سازمانهای حقوق بشری ایرانی و بینالمللی قرار دهند. راههای مختلف و متعددی برای چنین کاری وجود دارد.
شکنجه و تجاوز و اعدام و کشتار در ایران توسط جمع کوچکی برنامهریزی و اجرا نشده و نمیشود. دهها هزار نفر در سالهای گذشته در مراحل مختلفِ اجرائی آن دخالت داشته و هر کدام از گوشهای کوچک از این جنایات باخبرند. یک سرباز ساده یا یک پاسدار ساده که نگهبانی داده یا رانندگی کرده و از این طریق در جریان واقعهای قرار گرفته، راننده کامیونی که پیکر بیجان اعدامیها و تیرباران شدگان را حمل کرده، راننده لودری که گورهای دستجمعی را حفر کرده و بعد مسطح کرده است، کارمندان گورستانها در سراسر ایران، افرادی که در دستگاه قضائی این نظام در شهرهای مختلف به چنین مدارکی دسترسی دارند، و نیز خانوادههای مسئولین و خدمتگزاران و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی در سطوح محتلف درجایگاه آمر و عامل که مستقیم یا غیرمستقیم در جریان این جنایتها قرار داشته یا قرار گرفتهاند، همه و همه میتوانند با ارائه حقایق و دانستههای خود به نهادهای حقوق بشری ایرانی و بینالمللی، به وظیفهی انسانی و وجدانی خود عمل کنند تا حتا در خلوت خود نیز شریک جنایات و تبهکاریهای این رژیم نباشند.
آری! در مبارزه علیه فراموشی و در تلاش برای جستجو و یافتن حقیقت، هر کدام از ایرانیان میتوانند مؤثر باشند.
نمونهی بالا یکی از این موارد است که کارمند یک آرامستان در شیراز مشاهدات خود را در مورد اعدامها و محل دفن تیربارانشدگان توضیح میدهد.
منبع : کیهان لندن
حقیقت مانا
دیدگاهها بسته شدهاند.