در کتاب عهد عتیق آمده است:« شاه ایران زمین که در پایان جشن های (180) روزه از باده نوشی بدمست شده بود، در هنگام بدمستی، « شهبانو وشتی » را میطلبد تا اورا به اغیار بنمایاند، ملکه از این فرمان گستاخانه شاه سرباز میزند و شاه خشمگین، او را از شهبانویی ساقط کرده و او را بدست جلاد می سپارد.»
یهودیان که در سراسر ایران نفوذ داشتند و در حقیقت خود را حاکمان بلامنازع دربار هخامنشی می دانستند، جسارتشان به حدی رسیده بود که از پرداخت مالیات و خراج استنکاف می ورزیدند و این امر موجب گشته بود که « هامان » صدراعظم خشایارشاه علیه آنان قیام کند و آنها را در تنگنا قرار دهد و یا حتی دستور قتل برخی از یهودیان را صادر نماید.
البته یهودیان در برخی کتابهای خود نوشته اند:«مردخای » که پیشوای دینی یهودیان عصر خشایارشاه بود، وقتی حاضر به تعظیم در برابر هامان نمی شود، او و اتباعش مورد غضب هامان قرار گرفته و تهدید به مرگ می شوند.*
و این قوم به جهت داشتن نفوذ غیر رسمی در دربار شاه ایران، اغتنام فرصت نموده و دختری یهودی به نام « اِستِر» را توسط « مُردخای » رهبر یهودیان آن زمان به عنوان ملکه و شهبانوی کشور به پادشاه معرفی میکنند و به او نیز توصیه می نمایند تا هویت یهودی خویش را پنهان بدارد.
فاحشه گری حلال در یهودیت
در سال (2010) میلادی یک خاخام یهودی در اسرائیل با اشاره به رخداد « پوریم و اِستِر » اعلام نمود:« جاسوسان زنِ سازمانِ موساد مجاز به انجام هرگونه عمل جنسی با دشمنان به منظور انجام ماموریت خود هستند.»
و درواقع همانگونه که «اِستِر »هویت یهودی خود را پنهان داشت و با یک دشمن( به زعم قوم یهود) ایرانی یعنی * اخشورش (خشایارشاه) ازدواج نمود و با این عمل ملت یهود را نجات داد.
درواقع این امر یکی از موفق ترین عملیات نفوذ زنان جاسوس یهودی در میان مقامات دیگر کشورها بشمار میرود که با استفاده از زیبایی ظاهر و به خدمت گرفتن جذابیت های جنسی، توطئه های قوم یهود را اجراء کرده و می کنند.
در زمان خشایارشاه، یهودیان جزء اقلیتهای مذهبی ایران بودند و همواره کوششِ در نفوذ در دربار شاه ایران داشتند. هامان صدراعظم خشایارشاه به دلیل نافرمانیِ یهودیان از دستورات و قوانین سلطنتی، از عدم پرداخت مالیات و تمرد از فرمان پادشاه این قوم ابراز نگرانی میکند و پادشاه را از توطئه های یهودیان مطلع می نماید و از پادشاه میخواهد تا پیش از آنکه این قوم علیه تاج و تخت پادشاه اقدامی نمایند با توطئه این قوم مقابله نماید.
پس از کشتن هامان وزیر و صدراعظم دربار خشایارشاه توسط یهودیان، این قوم مهاجرِ ساکنِ ایران که به دربار راه یافته بودند با هجوم به شهرهای ایران، دست به قتل عام و کشتار جمعی گسترده ایرانیان زدند که طی دو روز(12 و 13) فروردین ماه خورشیدی، بیش از (77)هزار ایرانی را به قتل رساندند.
در کتابهای یهودیان از جمله کتاب « اِستِر » یهودیان به کشتار (80)هزار ایرانی اعتراف کرده اند. اما محققان مستقل این رقم را تا (500) هزار تن آورده اند.
پیوند عید « پوریم » با دوازده و سیزده فروردین ایرانیان
این کشتار در روزهای 12،13 ماه آدار نخستین ماه سال نو انجام می گیرد. بر اساس مستندات تاریخی، نحسی روز 13 فروردین در میان ایرانیان و بیرون رفتن مردم از خانهها ریشه در کشتار تاریخی ایرانیان داشته است.
در آموزه های تلمود یهودیان در یکی از بخشها به صراحت به نوشیدن شراب تا حد بدمستی توصیه شده است: « در روز پوریم هر فرد یهودی مکلف است به حدی شراب بنوشد که تفاوت میانِ « نفرین بر هامان » و « درود بر مُردخای» را تشخیص ندهد.»
مقبره اِستِر و مردخای در همدان از جمله مکان هایی است که یهودیان آن را عبادتگاه و زیارتگاه نامیده و مدتها جشن های خود را در آن برگزار میکردند که البته با اعتراض مردم همدان به اهانت آمیز بودن این جشن ها برای ایرانیان و برگزاری تجمعاتی در برابر مقبره اِستِر و مردخای، همراه بوده است.
در حقیقت اعتراض مردم شریف همدان موجب گردید تا نام « زیارتگاه » از آن مکان حذف گردد. اگرچه به جز مقدس بودن این روزها برای یهودیان، با ظهور پدیده صهیونیسم، « پوریم» وجهی سیاسی نیز به خود گرفته و سران رژیم اسرائیل گاه با اشاراتی به آن واقعه، تلویحا ایرانیان را به تکرار کشتاری مشابه تهدید می کنند.
به عنوان نمونه؛ در روزهای پایانی سال (1390) خورشیدی، رخدادی در عرصه سیاسی به وقوع پیوست. در (7) مارش، نتانیاهو در دیدار با باراک اوباما نسخهای از کتاب *اِستِر،Esther را به وی هدیه داد. کتاب اِستِر یکی از بخشهای عهد عتیق یا همان تورات است و از دیدگاه تاریخی این هدیه بسیار پر مفهوم ومعناست.
در این باره خبرگزاری « رویتر » به نقل از یک مقام اسرائیلی گفت:« نتانیاهو به باراک اوباما گفته است: » آنها [ایرانی ها ] آن زمان( اشاره به 12 و 13 فروردین دارد که بیش از77 هزار تن ایرانی به دست قوم یهود به قتل رسیدند) میخواستند ما را نابود کنند.
[ دو ماه آدار اول و دوم در تقویم عبریِ یهودیان وجود دارد که ماه آدار دوم آن مقارن است با اسفند و فروردین ماه خورشیدی.]
دریکی از قسمتهای این کتاب می گوید: « یهودیان تمام دشمنان خود را با تیغ شمشیر و کشتار و نابودی درهم کوبیدند و آنچه را انجام دادند که دشمنانشان با آنان می کردند..«*
به گزارش رویتر؛ نتانیاهو با این هدیه، تلویحاً ایرانیها را به نازی ها تشبیه نموده که مدعی هستند در جنگ جهانی دوم (60) میلیون یهودی را کشته اند.
تهدیدهای مقامات اسرائیلی، اهدای کتاب « اِستِر » به اوباما در هنگام مذاکره در خصوص ایران، تهدید حمله به ایران به بهانه اینکه ایران قصد دستیابی به سلاح کشتار جمعی و نابودی اسرائیل دارد و این توهم که کشورهای اسلامی کوشش میکنند با دستیابی به سلاح کشتار جمعی یهودیان را نابود سازند و… اینها همه یادآور توطئه های مردخای و زمزمه های اِستِر با خشایارشاه در خصوص ایرانیان و دشمنان آن زمان یهودیان بود که در نهایت به هولوکاست دهها هزار تنی ایرانیان مبدل گشت.
دوهزاروپانصدسال تهدید و کشتار « رمز پوریم »
بسیاری از اعمال و سیاستهای صهیونیست ها پس از بیش از (2500) سال از واقعه « پوریم » همچنان حاوی نمادهایی از این کشتار بوده و یادآور روزی است که از هر (11) ایرانی، یک تن به دست قوم یهود کشته می شود.
در حقیقت آنچه باید از آن بیم داشت هشیاری یهود نیست، بل، عواقب خواب آلودگی در میان غیر یهود است!
و این موارد در حالی است که جمهوری اسلامی تشکیل این نظام را در دوازدهم فروردین 58 که در پی برگزاری رفراندوم عمومی در دو روز پیاپیِ دهم و یازدهم فروردین انجام یافته بود اعلام کرد.
در حقیقت پیرامون نام یک نظام سیاسی [آقا] ی خمینی «جمهوری اسلامی» را نظام سیاسی رسمی ایران اعلام کرد.
در فروردین سال 1358،این رژیم نوبنیاد با برگزاری یک همه پرسی فریبکارانه، توانست میلیون ها ایرانی غرقه در فضای زهرآگین برآمده از بهمن 1357 را به پای صندوق های رآی آورده، از آنان برای حکومت تبهکاری، که دورانی پر از فساد ، جنایت و خودکامگی را برای ملت ایران تدارک می دید، «آری» بگیرد.
رأی «آری» ایرانیان به «جمهوری اسلامی» در فروردین 1358، در فضایی به دست آمد که رشته ای از عوامل، از رژیم پادشاهی پیشین گرفته تا سیاست گران و روشنفکران پرمدعای اپوزیسیون آن زمان، با پشتیبانی مرموز قدرت هایی بیگانه دست به دست هم داده، باندی سیاهکار با ایدئولوژی ای واپس گرا و ضد ملی، به سرکردگی شارلاتانی به نام روح الله خمینی را در ایران به جایگاه قدرت رسانده بودند.
نگاهی به رویدادهای فروردین 58 نشان می دهد که فضای فریبکاری و فریب خوردگی در آن هنگام به اندازه ای فشرده و توفانی بوده است، که پرسش های خردمندانه ی برخی از کنشگران سیاسی، با این مضمون که:« به چه چیزی باید رأی داد؟»، «رأی دادن به یک نام، بدون اینکه محتوای آن «نام» روشن باشد چه معنایی دارد؟» در جامعه ی تب دار و از حود بیخود گشته ی آن روزگار نه تنها اثر چندانی نمی کرد، بلکه با هجوم آذرخش آسای لشکر تازه به قدرت رسیده ی «حزب اللهی» و روشنفکران مذهبی و غیر مذهبی آنان نیز روبرو و گرفتار امواج سهمگین تبلیغاتی و اتهامات سیاسی و شخصی می گردید.
اکنون، در40مین سالگرد روز فریب، رویکرد شیادانه ی [آقا] ی خمینی و باند تبهکار او در برپاداری و استوار نمودن رژیم سراپا ننگ و فساد جمهوری اسلامی بر ایرانیان آشکار شده است.
ایران امروز، شاهد اعتراضات گسترده و سراسری به حاکمیت و ایدئولوژی ننگین آن است، که بویژه در خیزش بزرگ دی 96 دگرگونی بنیادی فضای سیاسی جامعه وعزم نسل جوان ایران در برانداختن ریشه ی فساد و ستم رژیم حاکم را نشان داد.
جامعه ی ایران، می رود تا بار دیگر رژیم افکنی کند و بار دیگر به داوری جایگزینی سیاسی برای حاکمیت موجود بنشیند.
برای گزینش درست، بی شک بررسی راه پیموده شده در بهمن 1357 و درس گیری از اشتباهات گذشتگان ضروری است.
12 فروردین 1358 روز شکلگیری نظام جمهوری اسلامی!!
جمهوری اسلامی تشکیل این نظام! را در دوازدهم فروردین 58 که بیشتر مشخصه های یک بیعت از مردم را داشت تا برگزاری یک همه پرسی!
اِشکال برگزاری چنان همهپرسی ای این است که در نظرسنجی دوازده فروردین آن سال * نوع حکومت * از مردم پرسیده نشد و نحوه پرسش؛ جمهوری اسلامی آری یا نه؟ به نحوی بود که مردم را از بین انتخاب شیوه ای معلوم و یا تن دادن به شیوه ای نامعلوم مخیر میکرد که به حیث روانی توده های مردم را به گزینش پاسخِ آری متمایل می ساخت.
اگرچه روزنامه های آن دوران تیپ حکومتی مورد نظر خود را اعم از حکومت سوسیالیستی، لیبرال و حتی جمهوری ایرانی تبلیغ میکردند و مردم آن دوران بنابه روشنگریِ روزنامهها و مجاورت با احزاب چپ مانند توده و مجاهدین خلق یا راستگراهایی چون نهضت ملی با انواع گوناگونی از حکومت آشنا بودند و این انتقادی جدی بشمار نمی رفت.[ تبلیغ و پروپاگاندی حزبی!]
اِشکالات چنان همهپرسی به برگه های رأی نیز وارد گردیده بود که: * رژیم سابق هنوز جایگزین نشده بود *و برخی ادعا داشتند که عنوان سابق به آن دادن عملی جهت دار و پیش فرضانه بود تا مردم بنا بر تنفری(!) که از حکومت پیشین داشتند به رأی * آری * تشویق و ترغیب گردند.
سخن پایانی
فراتر از این نتیجه همهپرسی مشخص نبود و تأکید بر جمهوری اسلامی به عنوان * نظام حکومت بعدی * اقدامی پیشداورانه بود. زیرا قانون اساسی ای که متن آن مشخص نبود چه ضمانت اجرایی داشت!؟ که از تصویب مردم بگذرد؟! البته آن زمان نیز اعلام کرده بودند که منظور از* قانون اساسی از تصویب ملت خواهد گذشت…* به این معناست که قانون اساسی که برای همهپرسی قانون اساسی آماده خواهد شد بر پایه نظریه جمهوری اسلامی خواهد بود و این اشتباه لفظی برخی روشنفکران آن زمان بوده است.
همچنین انتخاب رنگهای برگه رای، * نه * به رنگ قرمر و * آری * به رنگ سبز نیز میتوانست جهت دار تعبیر و تفسیر شود.
حال آنکه در نظام دموکراتیک یا مردم سالار، فرد، حزب یا گروه خاصی حکومت نمی کنند، بل، مردم حکومت میکنند که دولت ممکن است چند حزبی، دو حزبی یا غیر حزبی باشد و بر همین سیاق یکی از سه اصل * مردم سالاریِ اسلامی! * انتخاب یک نظام تئوکراسیِ حزب حاکم است که همچون نظام های تک حزبی به واسطه مکانیزم کنترل مرکزی سازمان ها به * ایدئولوژیِ ولایتِ فقیه * وابسته است.
بر اساس آنچه پیش گفته؛ نظرگيرنده ترين نكته در اين رويداد تاريخي همانا تقارن جشن« پوریمِ » یا کشتار ایرانیان توسط قوم یهود با (13 و 12) فروردین خورشیدی در جمهوری اسلامی است!
در این خصوص * خاخام دکتر یونس حمامی * در بزرگداشت درگذشت [آقا]ی خمینی در کنیسه یوسف آباد تهران می گوید:* نقش تربیتی امام راحل(!) در دهه (40 و 50) باعث بلوغ فکری و خوب نوجوانان و جوانان به سوی حضرت امام راحل شد که این امر درس بزرگی برای همگان است.*
در حقیقت آنچه باید از آن بیم داشت هشیاری یهود نیست، بل، عواقب خواب آلودگی در میان غیر یهود است!
روز (12 فروردین )1358، یکی از روزهای تیره ی تاریخ نوین ایران است.
در این روز، با اعلام نتیجه ی مثبت همه پرسی روزهای( 10 و 11 فروردین 1358) پیرامون نام یک نظام سیاسی [آقا] ی خمینی «جمهوری اسلامی» را نظام سیاسی رسمی ایران اعلام کرد
در فروردین سال( )1358،این رژیم نوبنیاد با برگزاری یک همه پرسی فریبکارانه، توانست میلیون ها ایرانی غرقه در فضای زهرآگین برآمده از بهمن (1357) را به پای صندوق های رآی آورده، از آنان برای حکومت تبهکاری، که دورانی پر از فساد ، جنایت و خودکامگی را برای ملت ایران تدارک می دید، «آری» بگیرد!
رأی «آری» ایرانیان به «جمهوری اسلامی» در فروردین( 1358)، در فضایی به دست آمد که رشته ای از عوامل، از رژیم پادشاهی پیشین گرفته تا سیاست گران و روشنفکران پرمدعای اپوزیسیون آن زمان، با پشتیبانی مرموز قدرت هایی بیگانه دست در دست یکدیگر، باندی سیاهکار با یک
ایدئولوژی واپس گرا و ضد ملی، به سرکردگی [آقا] ی خمینی را در ایران به جایگاه قدرت رسانده بودند.
نگاهی به رویدادهای فروردین( 58) بیانگروجود یک فضای فریبکاری و فریب خوردگی در آن هنگام به اندازه ای فشرده و توفانی بوده است، که پرسش های خردمندانه ی برخی از کنشگران سیاسی، با این مضمون که:« به چه چیزی باید رأی داد؟»، «رأی دادن به یک نام، بدون اینکه محتوای آن «نام» روشن باشد چه معنایی دارد؟« در جامعه ی تب دار و از خود بیخود گشته ی آن روزگار نه تنها اثر چندانی نمی کرد، بل، با هجوم آذرخش آسای لشکر تازه به قدرت رسیده ی «حزب اللهی» و روشنفکران مذهبی و غیر مذهبی آنان نیز روبرو و گرفتار امواج سهمگین تبلیغاتی و اتهامات سیاسی و شخصی می گردید.
اینک، در40مین سالگرد روز فریب، رویکرد شیادانه ی[آقا] ی خمینی و باند تبهکار او در برپایی و استوار نمودن رژیم سراسر ننگ و فساد جمهوری اسلامی بر ایرانیان آشکار شده است.
ایران امروز، شاهد اعتراضات گسترده و سراسری به حاکمیت و ایدئولوژی ننگین آن است، که بویژه در خیزش بزرگ دی 96 دگرگونی بنیادی فضای سیاسی جامعه وعزم نسل جوان ایران در برانداختن ریشه ی فساد و ستم رژیم حاکم را نشان داد.
جامعهی ایران، می رود تا بار دیگر رژیم افکنی کند و بار دیگر به داوری جایگزینی سیاسی برای حاکمیت موجود بنشیند.
برای گزینش درست، بی شک بررسی راه پیموده شده در بهمن (1357 ) و درس گیری از اشتباهات گذشتگان ضروری است.
رویداد (12 فروردین 1358) و همراهی بخش بزرگی از نیروهای سیاسی جامعه ی ایران آن زمان ـ که بعضاً هم اکنون نیز در میدان سیاسی و در اپوزیسیون سیاسی جای دارند ـ با این فریب بزرگ، یکی از آموزه هایی است که ایرانیان را در برگزیدن راه درست در چالش کنونی برای رهایی از فساد و دیکتاتوری و دستیابی به دموکراسی و عدالت یاری خواهد کرد!
نیره انصاری، حقوق دان، نویسنده، پژوهشگر و کوشنده حقوق بشر
2،4،2019
13،1،1398
منبع:پژواک ایران
حقیقت مانا
دیدگاهها بسته شدهاند.