تروریسم در حقوق بین الملل
از فرقه حشاشین( حسن صباح) تا حمله مسلحانه در شهر اهواز
از فرقه حشاشین( حسن صباح) تا حمله مسلحانه در شهر اهواز
« تروریسم و آدم ربایی یک پدیده ی تازهای نیست، تاریخ مشحون از اقداماتی است که حیات بی دفاعان را سلب یا تهدید کرده، افراد بشر را از حقوق و آزادیهای خود محروم نموده، روابط دوستانه میان دولت ها را در معرض خطر قرار داده و تمامیت ارضی و امنیت دولت ها را به مخاطره افکنده است.»
تروریسم و آدم ربایی یک پدیده تازهای نیست، تاریخ مشحون از اقداماتی است که حیات بی دفاعان را سلب یا تهدید کرده، افراد بشر را از حقوق و آزادیهای خود محروم نموده، روابط دوستانه میان دولت ها را در معرض خطر قرار داده و تمامیت ارضی و امنیت دولت ها را به مخاطره افکنده است.
اساساً هر زمان دلیلی برای مخالفت با نظم حاکم بینالمللی با دولت مشخصی به وجود آید، تروریسم به عنوان سلاحی برنده، کم هزینه و قابل دسترسی جلوه می کند.
هیچ تاریخ دقیقی از تروریسم در دست نیست، و مطالعات « شمید و جانگمن» در خصوص تاریخ ادبیاتِ این واژه نیز، حتا فهرستی از تاریخ این پدیده ارائه نمی دهد. این فقدان نشانگر منطق متعارف آکادمیک است که تروریسم را از دهه (1960) رقم زده و آن را منحصر به فرد می داند، و تنها و تنها جنبه سیاسی داشته است. حال آنکه اکنون طرف مقابل و یا مخاطب تروریست ها جامعه است!
هیچ تاریخ دقیقی از تروریسم در دست نیست، و مطالعات « شمید و جانگمن» در خصوص تاریخ ادبیاتِ این واژه نیز، حتا فهرستی از تاریخ این پدیده ارائه نمی دهد. این فقدان نشانگر منطق متعارف آکادمیک است که تروریسم را از دهه (1960) رقم زده و آن را منحصر به فرد می داند، و تنها و تنها جنبه سیاسی داشته است. حال آنکه اکنون طرف مقابل و یا مخاطب تروریست ها جامعه است!
بر پایه فرهنگ لغات فرانسه که در سال (1796) به نشر سپرده شد؛ « ژاکوبن» ها گاهی در سخنان و نوشتارهای خود این اصطلاح را با برداشتی مثبت درباره خودشان به کار می بردند. اما از یازدهمین ماه تقویم انقلاب فرانسه، واژه « تروریست» به صورتی ناشایست و ناسزا درآمد که حکایت از یک عمل و فعل بزهکارانه داشت. چندی پس از آن، این واژه به دیکسیونر انگلستان وارد گردید.
« ادموند برک» در نوشته خود در (1795) از هزاران درنده دوزخی که خود را تروریست میخوانند و به جان مردم افتاده اند؛ یاد کرده است. در آن زمان منظور از تروریست، فرازی از انقلاب فرانسه بود که تقریباً از (مارش 1793 تا ژوئن1794) را در بر میگرفت و این واژه با « حکومت وحشت» هم معنا بود. پس از این دوره واژه تروریسم معنای گستردهتری یافت و در فرهنگهای لغت معادل وحشت و ترور تعریف و تبیین شد.
واپسین گروهی که خود را تروریست توصیف کرد؛ « لهی(استو گانگ)» از مخالفان مبارزه برای استقلال اسرائیل در دهه (1940) بودند. پس از آن شورشیان مکرر در مکرر دشمنان خود یعنی حکومت هایی که با آنها مخالف بودند را با این عنوان می خواندند.
نخستین گروههای تورریستی با انگیزههای « مقدس» شکل گرفتند. پیش از انقلاب فرانسه تنها « دین از قدرتِ توجیه ترور» برخوردار بود. « راپویورت» گروههایی از ادیان مختلف همچون « حشاشین/Hassasin/ یا دارو فروشان» که اصطلاحی است عربی و در زبانهای لاتین به صورتAssassin، نوشته میشود و به پیروان « حسن صباح» گفته میشد که مقارن سال (1090) میلادی در قلعه الموت قزوین مستقر شدند و حدود دو قرن حکومتی از ترور را در ایران تا سرزمین شام بر پا نمودند. تصور غربیها بر این است که پیروان فرقه یاد شده با خوردن « حشیش» دست به مخالفان خود می زدند. شاخه ی ایرانی فرقه حشاشین به دست مغولان در سال (1256) میلادی و شاخه دیگر آن در سرزمین شام (سوریه امروزی) مستقر بود به دست (ممالیک مصر)، (1270) از میان برداشته شد.
در قرن اول میلادی و « تاگ» ها( هندوئیسم) از قرن (13 تا19) میلادی فرقه سیکاوی به عنوان کهن ترین جنبش شناخته شده « دین تروریستی» شناخته شد.
پس از گذشت سالها از تاریخ ترور در قالب ترورهای دینی، نخستین مدل از تروریست های سکولار در آمریکا نمایان شد. « کوکلوس کلان» ها، از سوی فرزندان انقلاب آمریکا بودند که قصد بیرون راندن مظنونین به هواداری از تاج و تخت، ترک سربازان فدرال از جنوب و خنثا کردن نقشه های جمهوری خواهانِ رادیکال را داشتند.
نقطه آغاز بررسی تروریسم سیاسی معاصر را باید پس از انقلاب فرانسه و تشکیل کنگره وین در قرن(19) و سرکوبی آمال رهایی و وحدت طلبی ملتها که موج ترور، سراسر اروپا را فرا گرفت، جست. جنبش « کاربونری، ایتالیا» جنبش « تورشن شاف، انجمن دانشجویان وحدت طلب آلمانی» در دانشگاه ایدنا و یا جنبش دانشجویی «یوگ اسلاو» به منظور کسب تروریسمِ سیستماتیک در نیمه نوزدهم پا گرفت و از همان آغاز انواع گوناگون داشت. محاکمه های انقلابی یا دادگاه های خلقی در فرانسه، ترورهای روسی، اقدامها دیگر تروریستی در عثمانی، فدراسیون انقلابی های مقدونیه، در روسیه جنبش « نارود»، جنبش طبقه کارگر گروه میهن و آزادی باسک و… که هر کدام قتل دولتمردان، پادشاهان، وزرا و اُمرا را در پی داشته است.
انفجار ناگهانی تروریسم شورشی در دهه (1960)، حوادث الیمپیک مونیخ(1972)، ربودن وزیران سازمان کشورهای صادر کننده نفت وین(1975)، جوخه های مرگ السالوادور ارتش مخفی ضد کمونیستی در گواتمالا، گرگهای خاکستری در ترکیه، حواریون ضد کمونیستی در اسپانیا، انجمن پروتستان های دفاع از اولستر در ایرلند شمالی و ترورهای مقدس که از اواسط دهه(1970) با انقلاب اسلامی ایران شروع گشت؛ بمب گذاری های شهادت طلبانه علیه اهداف غربی در لبنان، تروریست های سنی در سوریه، تونس، مراکش، الجزایر و یا تروریست های یهودی در بیت المقدس و تروریست های مسیحی در غرب به ویژه ایالات متحده آمریکا، انفجار مرکز آموزش گارد ملی عربستان سعودی در ریاض(1997) و بزرگترین نمونه اعمال تروریستی، عملیات کوبیدن سه فروند هواپیمای مسافربری آمریکایی با سرنشینان آنها به برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی و مقر پنتاگون در (11سپتمبر2001).
« ادموند برک» در نوشته خود در (1795) از هزاران درنده دوزخی که خود را تروریست میخوانند و به جان مردم افتاده اند؛ یاد کرده است. در آن زمان منظور از تروریست، فرازی از انقلاب فرانسه بود که تقریباً از (مارش 1793 تا ژوئن1794) را در بر میگرفت و این واژه با « حکومت وحشت» هم معنا بود. پس از این دوره واژه تروریسم معنای گستردهتری یافت و در فرهنگهای لغت معادل وحشت و ترور تعریف و تبیین شد.
واپسین گروهی که خود را تروریست توصیف کرد؛ « لهی(استو گانگ)» از مخالفان مبارزه برای استقلال اسرائیل در دهه (1940) بودند. پس از آن شورشیان مکرر در مکرر دشمنان خود یعنی حکومت هایی که با آنها مخالف بودند را با این عنوان می خواندند.
نخستین گروههای تورریستی با انگیزههای « مقدس» شکل گرفتند. پیش از انقلاب فرانسه تنها « دین از قدرتِ توجیه ترور» برخوردار بود. « راپویورت» گروههایی از ادیان مختلف همچون « حشاشین/Hassasin/ یا دارو فروشان» که اصطلاحی است عربی و در زبانهای لاتین به صورتAssassin، نوشته میشود و به پیروان « حسن صباح» گفته میشد که مقارن سال (1090) میلادی در قلعه الموت قزوین مستقر شدند و حدود دو قرن حکومتی از ترور را در ایران تا سرزمین شام بر پا نمودند. تصور غربیها بر این است که پیروان فرقه یاد شده با خوردن « حشیش» دست به مخالفان خود می زدند. شاخه ی ایرانی فرقه حشاشین به دست مغولان در سال (1256) میلادی و شاخه دیگر آن در سرزمین شام (سوریه امروزی) مستقر بود به دست (ممالیک مصر)، (1270) از میان برداشته شد.
در قرن اول میلادی و « تاگ» ها( هندوئیسم) از قرن (13 تا19) میلادی فرقه سیکاوی به عنوان کهن ترین جنبش شناخته شده « دین تروریستی» شناخته شد.
پس از گذشت سالها از تاریخ ترور در قالب ترورهای دینی، نخستین مدل از تروریست های سکولار در آمریکا نمایان شد. « کوکلوس کلان» ها، از سوی فرزندان انقلاب آمریکا بودند که قصد بیرون راندن مظنونین به هواداری از تاج و تخت، ترک سربازان فدرال از جنوب و خنثا کردن نقشه های جمهوری خواهانِ رادیکال را داشتند.
نقطه آغاز بررسی تروریسم سیاسی معاصر را باید پس از انقلاب فرانسه و تشکیل کنگره وین در قرن(19) و سرکوبی آمال رهایی و وحدت طلبی ملتها که موج ترور، سراسر اروپا را فرا گرفت، جست. جنبش « کاربونری، ایتالیا» جنبش « تورشن شاف، انجمن دانشجویان وحدت طلب آلمانی» در دانشگاه ایدنا و یا جنبش دانشجویی «یوگ اسلاو» به منظور کسب تروریسمِ سیستماتیک در نیمه نوزدهم پا گرفت و از همان آغاز انواع گوناگون داشت. محاکمه های انقلابی یا دادگاه های خلقی در فرانسه، ترورهای روسی، اقدامها دیگر تروریستی در عثمانی، فدراسیون انقلابی های مقدونیه، در روسیه جنبش « نارود»، جنبش طبقه کارگر گروه میهن و آزادی باسک و… که هر کدام قتل دولتمردان، پادشاهان، وزرا و اُمرا را در پی داشته است.
انفجار ناگهانی تروریسم شورشی در دهه (1960)، حوادث الیمپیک مونیخ(1972)، ربودن وزیران سازمان کشورهای صادر کننده نفت وین(1975)، جوخه های مرگ السالوادور ارتش مخفی ضد کمونیستی در گواتمالا، گرگهای خاکستری در ترکیه، حواریون ضد کمونیستی در اسپانیا، انجمن پروتستان های دفاع از اولستر در ایرلند شمالی و ترورهای مقدس که از اواسط دهه(1970) با انقلاب اسلامی ایران شروع گشت؛ بمب گذاری های شهادت طلبانه علیه اهداف غربی در لبنان، تروریست های سنی در سوریه، تونس، مراکش، الجزایر و یا تروریست های یهودی در بیت المقدس و تروریست های مسیحی در غرب به ویژه ایالات متحده آمریکا، انفجار مرکز آموزش گارد ملی عربستان سعودی در ریاض(1997) و بزرگترین نمونه اعمال تروریستی، عملیات کوبیدن سه فروند هواپیمای مسافربری آمریکایی با سرنشینان آنها به برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی و مقر پنتاگون در (11سپتمبر2001).
یکی از مسائل مهم و حساس جامعه بینالمللی در عصر امروز، پدیده تروریسم و آثار آن در تحولات روابط بین الملل است. زیرا که تروریسم از تهدیدی ملی به تهدیدی بینالمللی و جهانی بَدَل گشته است.
ماهیت جهانی این مساله، جامعه بینالمللی را وادار به انجام اقداماتی برای مقابله با تروریسم نموده است.
گرچه اقدامهای گوناگونی اعم از یکجانبه و دوجانبه و یا حتا منطقه ای به منظور کنترل تروریسم صورت گرفته، اما اقدامها همه جانبه و مشارکت همه ی دولت ها در جهت مبارزه با پدیده تروریسم امری اجتنابناپذیر است و مناسبترین مکان به منظور حل این شکل جهانی سازمان ملل متحد است.
در راستای مبارزه با پدیده تروریسم جامعه بینالمللی با آگاهی از خطرهای ناشی از تروریسم، اقدامهای متعددی را در مقابله با این پدیده انجام داده است.
که نتیجه ی این اقدامات، همانا تصویب قطعنامه ها و معاهدات ضد تروریسم در خصوص ابعاد گوناگون پدیده تروریسم بوده است.
هرچند جامعه جهانی در دستیابی به یک تعریف مورد پذیرش از تروریسم « توفیق» نداشته، اما کنوانسیون های ضد تروریسم مصوب سازمان های بین المللی، اعمال تروریستی مختلف را تعریف و از آنها به عنوان جرایم بینالمللی یا می کند.
ماهیت جهانی این مساله، جامعه بینالمللی را وادار به انجام اقداماتی برای مقابله با تروریسم نموده است.
گرچه اقدامهای گوناگونی اعم از یکجانبه و دوجانبه و یا حتا منطقه ای به منظور کنترل تروریسم صورت گرفته، اما اقدامها همه جانبه و مشارکت همه ی دولت ها در جهت مبارزه با پدیده تروریسم امری اجتنابناپذیر است و مناسبترین مکان به منظور حل این شکل جهانی سازمان ملل متحد است.
در راستای مبارزه با پدیده تروریسم جامعه بینالمللی با آگاهی از خطرهای ناشی از تروریسم، اقدامهای متعددی را در مقابله با این پدیده انجام داده است.
که نتیجه ی این اقدامات، همانا تصویب قطعنامه ها و معاهدات ضد تروریسم در خصوص ابعاد گوناگون پدیده تروریسم بوده است.
هرچند جامعه جهانی در دستیابی به یک تعریف مورد پذیرش از تروریسم « توفیق» نداشته، اما کنوانسیون های ضد تروریسم مصوب سازمان های بین المللی، اعمال تروریستی مختلف را تعریف و از آنها به عنوان جرایم بینالمللی یا می کند.
تعریف لغوی
– تروریسم/ تروریزم در زبان فارسی معادل ندارد و در فرهنگهای لغت فارسی از این مورد ذکری به میان نیامده است با این حال « واژه تروریسم» از فعل ترور مشتق شده است که در لغت به معنای « ایجاد رعب و هراس در بین مردم و یا مرعوب ساختن دیگران» است. در فرهنگ آکسفورد، تروریزم به « وحشت فزاینده» یک شخص یا چیزی که وحشت فزاینده ای تولید کند؛ تعریف شده است این فرهنگ ذیل این تعریف اضافه میکند که تروریزم:« توسل به خشونت برای اهداف سیاسی یا اجبار حکومت به انجام فعل یا ترک فعلی، به این وسیله که در بین مردم تولید وحشت کند.»
– تعریف حقوقی دیگر تروریزم چنین است: « کارهای جنایی ضد کشور به منظور ایجاد هراس در اشخاص یا اصناف و طبقات معین با همه کشور را گفته اند.»
با مطالعه کنوانسیون های بینالمللی و منطقه ای از یکسو و قطعنامه های مجمع عمومی، شورای امنیت و قوانین داخلی ضد تروریسم از سوی دیگر سه معیار در تعریف تروریسم قابل استنباط به نظر می رسد:
– تروریسم/ تروریزم در زبان فارسی معادل ندارد و در فرهنگهای لغت فارسی از این مورد ذکری به میان نیامده است با این حال « واژه تروریسم» از فعل ترور مشتق شده است که در لغت به معنای « ایجاد رعب و هراس در بین مردم و یا مرعوب ساختن دیگران» است. در فرهنگ آکسفورد، تروریزم به « وحشت فزاینده» یک شخص یا چیزی که وحشت فزاینده ای تولید کند؛ تعریف شده است این فرهنگ ذیل این تعریف اضافه میکند که تروریزم:« توسل به خشونت برای اهداف سیاسی یا اجبار حکومت به انجام فعل یا ترک فعلی، به این وسیله که در بین مردم تولید وحشت کند.»
– تعریف حقوقی دیگر تروریزم چنین است: « کارهای جنایی ضد کشور به منظور ایجاد هراس در اشخاص یا اصناف و طبقات معین با همه کشور را گفته اند.»
با مطالعه کنوانسیون های بینالمللی و منطقه ای از یکسو و قطعنامه های مجمع عمومی، شورای امنیت و قوانین داخلی ضد تروریسم از سوی دیگر سه معیار در تعریف تروریسم قابل استنباط به نظر می رسد:
معیار ذهنی؛ معیار عینی و معیار مختلط
– معیار ذهنی
در تعریف بر اساس معیار ذهنی بر قصد و هدف مرتکبان جرائم خشونت بار مانند: قتل، جرح، گروگانگیری و هواپیماربایی، و یا دارای نتایج خطرناک؛ مانند ارائه اطلاعات نادرست، حمل ونقل، خرید و فروش مواد هسته ای، شیمیایی و بیولوژیک تأکید می شود…در حقیقت بند نخست بخش (2331) قانون ضد تروریسم ایالات متحده با این رویکرد اقدام به تعریف تروریسم بینالمللی نموده است:
– واژه تروریسم بینالمللی به معنای فعالیتهایی است که
الف) شامل اعمال خشونت بار یا اقداماتی است که برای حیات انسان خطرناک بوده و نقض حقوق برای ایالات متحده با دیگر دولت ها است مشروط بر آنکه در داخل صلاحیت ایالات متحده یا هر دولت دیگری به وقوع بپیوندد.
ب) به نظر میرسد که هدف از انجام چنین اعمالی: ترساندن یا مجبور ساختن جمعیت غیر نظامی است.
تحت نفوذ قرار دادن سیاست دولت از طریق ترساندن یا تحت فشار قرار دادن آن دولت است یا تأثیر گذاردن بر رفتار یک دولت از طریق قتل یا آدم ربایی میباشد.
ج) در درجه نخست در خارج از صلاحیت سرزمین ایالات متحده به وقوع می پیوندد یا با توجه به ابزارهایی که به کمک آن این اعمال صورت می پذیرد. افرادی که ظاهراً قصد ترساندن یا مجبور ساختنشان را دارند یا محلی که در آن این مرتکبان دست به عمل میزنند یا پناه می جویند از مرزهای ملی فراتر می روند.
تعاریف مندرج در کنوانسیون های منطقه ای سازمان کشورهای امریکایی، سازمان کشورهای مستقل مشترک المنافع، اتحادیه عرب، سازمان کنفرانس اسلامی و اتحادیه آفریقا نیز با این رویکرد در وهله نخست اقدام به تروریسم بینالمللی نموده اند.
– معیار عینی
اجتماعی ترین عنصر برای تعریف تروریسم قدرمتیقن توسل به خشونت شدید علیه اشخاص به عنوان یک وسیله تروریستی است. به هر روی این سنتی ترین روش برداشت از تروریسم می باشد. زیرا همواره امکان استفاده از خشونت شدید علیه اموال، تسهیلات و امکانات دولتی نیز وجود دارد و به همین جهت رویکرد فزاینده ای برای تروریستی شناختن این نوع توسل به خشونت نیز در قوانین تازه وجود دارد. قانون تروریسم سال (2000) انگلستان، قانون کانادا، ژوئن (2002) و نیز قانون ایالات متحده؛ همگی حمله به اماکن و تسهیلات دولتی را تروریستی در نظر گرفته اند…
کنوانسیون های سیزده گانه ضد تروریسم به استثنای کنوانسیون تأمین منابع مالی تروریسم، کنوانسیون منطقه ای اتحادیه اروپا و… همگی از معیار عینی برای تعریف تروریسم استفاده کرده اند.
با توجه به اقبالی که از این روش شده است، ایراد آن در این واقعیت است که با رشد و توسعه ی روزانه علم و تکنولوژی و تعبیر روشهای تروریستی به حیث رشد تکنولوژی احصای پایدار مصادیق تروریسم به هیچ وجه در یک بستر زمانی مشخص مقدور نیست به گونهای که هریک از کنوانسیون ها و قوانین یاد شده نسبت به زمان تصویب دارای نواقص اند. از این رو توسل به روش معیار عینی نیز قابل اعتماد به نظر نمی رسد.
– معیار مختلط
تعریف کنندگان برخی کنوانسیون ها و اسناد چندی دیگر با عنایت به محاسن و نقایص در معیار عینی و ذهنی به فکر ترکیب آنها افتاده در عمل معیار مختلطی به وجود آوردهاند که به موجب آن ابتدا در بند اول تروریسم با استناد به معیار ذهنی تعریف شده و سپس در بند دوم تعریف تا حد ممکن مصادیق عینی و قابل تصور تروریسم احصاء میگردد توسل به این معیار در عین اینکه فاقد نقایص معیارهای پیشین است از محاسن آنها بیشترین توقیق را نصیب تصویب کنندگان اسناد می کند.
– معیار ذهنی
در تعریف بر اساس معیار ذهنی بر قصد و هدف مرتکبان جرائم خشونت بار مانند: قتل، جرح، گروگانگیری و هواپیماربایی، و یا دارای نتایج خطرناک؛ مانند ارائه اطلاعات نادرست، حمل ونقل، خرید و فروش مواد هسته ای، شیمیایی و بیولوژیک تأکید می شود…در حقیقت بند نخست بخش (2331) قانون ضد تروریسم ایالات متحده با این رویکرد اقدام به تعریف تروریسم بینالمللی نموده است:
– واژه تروریسم بینالمللی به معنای فعالیتهایی است که
الف) شامل اعمال خشونت بار یا اقداماتی است که برای حیات انسان خطرناک بوده و نقض حقوق برای ایالات متحده با دیگر دولت ها است مشروط بر آنکه در داخل صلاحیت ایالات متحده یا هر دولت دیگری به وقوع بپیوندد.
ب) به نظر میرسد که هدف از انجام چنین اعمالی: ترساندن یا مجبور ساختن جمعیت غیر نظامی است.
تحت نفوذ قرار دادن سیاست دولت از طریق ترساندن یا تحت فشار قرار دادن آن دولت است یا تأثیر گذاردن بر رفتار یک دولت از طریق قتل یا آدم ربایی میباشد.
ج) در درجه نخست در خارج از صلاحیت سرزمین ایالات متحده به وقوع می پیوندد یا با توجه به ابزارهایی که به کمک آن این اعمال صورت می پذیرد. افرادی که ظاهراً قصد ترساندن یا مجبور ساختنشان را دارند یا محلی که در آن این مرتکبان دست به عمل میزنند یا پناه می جویند از مرزهای ملی فراتر می روند.
تعاریف مندرج در کنوانسیون های منطقه ای سازمان کشورهای امریکایی، سازمان کشورهای مستقل مشترک المنافع، اتحادیه عرب، سازمان کنفرانس اسلامی و اتحادیه آفریقا نیز با این رویکرد در وهله نخست اقدام به تروریسم بینالمللی نموده اند.
– معیار عینی
اجتماعی ترین عنصر برای تعریف تروریسم قدرمتیقن توسل به خشونت شدید علیه اشخاص به عنوان یک وسیله تروریستی است. به هر روی این سنتی ترین روش برداشت از تروریسم می باشد. زیرا همواره امکان استفاده از خشونت شدید علیه اموال، تسهیلات و امکانات دولتی نیز وجود دارد و به همین جهت رویکرد فزاینده ای برای تروریستی شناختن این نوع توسل به خشونت نیز در قوانین تازه وجود دارد. قانون تروریسم سال (2000) انگلستان، قانون کانادا، ژوئن (2002) و نیز قانون ایالات متحده؛ همگی حمله به اماکن و تسهیلات دولتی را تروریستی در نظر گرفته اند…
کنوانسیون های سیزده گانه ضد تروریسم به استثنای کنوانسیون تأمین منابع مالی تروریسم، کنوانسیون منطقه ای اتحادیه اروپا و… همگی از معیار عینی برای تعریف تروریسم استفاده کرده اند.
با توجه به اقبالی که از این روش شده است، ایراد آن در این واقعیت است که با رشد و توسعه ی روزانه علم و تکنولوژی و تعبیر روشهای تروریستی به حیث رشد تکنولوژی احصای پایدار مصادیق تروریسم به هیچ وجه در یک بستر زمانی مشخص مقدور نیست به گونهای که هریک از کنوانسیون ها و قوانین یاد شده نسبت به زمان تصویب دارای نواقص اند. از این رو توسل به روش معیار عینی نیز قابل اعتماد به نظر نمی رسد.
– معیار مختلط
تعریف کنندگان برخی کنوانسیون ها و اسناد چندی دیگر با عنایت به محاسن و نقایص در معیار عینی و ذهنی به فکر ترکیب آنها افتاده در عمل معیار مختلطی به وجود آوردهاند که به موجب آن ابتدا در بند اول تروریسم با استناد به معیار ذهنی تعریف شده و سپس در بند دوم تعریف تا حد ممکن مصادیق عینی و قابل تصور تروریسم احصاء میگردد توسل به این معیار در عین اینکه فاقد نقایص معیارهای پیشین است از محاسن آنها بیشترین توقیق را نصیب تصویب کنندگان اسناد می کند.
انواع تروریسم
از یک سو تروریسم دارای اقسامی است و از سوی دیگر فعالیتهای دیگری در حقوق بین الملل وجود دارد که همواره امکان اختلاط مفهومی آنها با تروریسم قابل تصور است.
تروریسم/ تروریزم داخلی و بینالمللی
– تروریسم داخلی
تروریسم داخلی تروریسمی است که بدون دخالت عنصر خارجی و تنها در ارتباط با یک کشور به وقوع می پیوندد. ماده (3) کنوانسیون سرکوب بمب گذاری های تروریستی (1996) به این نکته توجه دارد: این کنوانسیون در مواردی که جرم در داخل یک کشور رخ داده متهم به ارتکاب جرم و قربانیان تبعه همان دولت بوده و متهم در سرزمین همان دولت یافت شده باشد و هیچ دولت دیگری بر اساس بند(1) ماده 0^) یا بند (2) همان ماده،اِعمال صلاحیت نداشته باشد.
شرایط تروریسم داخلی
– منشاء نارضایتی گروه معترض سیاسی متوجه دولت متبوع است
– بخش اعظم (اصلی) گروه در دولت متبوع مستقر و مشغول فعالیت اند.
– خشونت مستقیم گروه متوجه اهداف محلی و داخلی است
– گروه تروریستی به طور مستقیم یا غیرمستقیم از کشورهای خارجی کمک مالی و یا نظامی دریافت نمی کند.
– تروریسم بینالمللی
تروریسم بینالمللی هنگامی است که عنصر خارجی در جرم یافت گردد. به عنوان نمونه؛ جرم در کشوری رخ داده و متهمینِ بهِ ارتکاب، تبعه خارجی اند و یا قربانیان، تابعیت کشور دیگری را دارند و یا متهمین در کشور دیگری دستگیر می شوند.
شرایط تروریسم بینالمللی
– منشاء نارضایتیِ گروهِ معترض متوجه دولت خارجی است.
– گروه از دولت های خارجی درخواست پناهندگی کرده باشد.
– خشونت های گروه متوجه اتباع یا اموال دولت های خارجی است.
– گروه به زور مستقیم یا غیرمستقیم از دولت های خارجی کمک مالی یا نظامی دریافت می کند.
از یک سو تروریسم دارای اقسامی است و از سوی دیگر فعالیتهای دیگری در حقوق بین الملل وجود دارد که همواره امکان اختلاط مفهومی آنها با تروریسم قابل تصور است.
تروریسم/ تروریزم داخلی و بینالمللی
– تروریسم داخلی
تروریسم داخلی تروریسمی است که بدون دخالت عنصر خارجی و تنها در ارتباط با یک کشور به وقوع می پیوندد. ماده (3) کنوانسیون سرکوب بمب گذاری های تروریستی (1996) به این نکته توجه دارد: این کنوانسیون در مواردی که جرم در داخل یک کشور رخ داده متهم به ارتکاب جرم و قربانیان تبعه همان دولت بوده و متهم در سرزمین همان دولت یافت شده باشد و هیچ دولت دیگری بر اساس بند(1) ماده 0^) یا بند (2) همان ماده،اِعمال صلاحیت نداشته باشد.
شرایط تروریسم داخلی
– منشاء نارضایتی گروه معترض سیاسی متوجه دولت متبوع است
– بخش اعظم (اصلی) گروه در دولت متبوع مستقر و مشغول فعالیت اند.
– خشونت مستقیم گروه متوجه اهداف محلی و داخلی است
– گروه تروریستی به طور مستقیم یا غیرمستقیم از کشورهای خارجی کمک مالی و یا نظامی دریافت نمی کند.
– تروریسم بینالمللی
تروریسم بینالمللی هنگامی است که عنصر خارجی در جرم یافت گردد. به عنوان نمونه؛ جرم در کشوری رخ داده و متهمینِ بهِ ارتکاب، تبعه خارجی اند و یا قربانیان، تابعیت کشور دیگری را دارند و یا متهمین در کشور دیگری دستگیر می شوند.
شرایط تروریسم بینالمللی
– منشاء نارضایتیِ گروهِ معترض متوجه دولت خارجی است.
– گروه از دولت های خارجی درخواست پناهندگی کرده باشد.
– خشونت های گروه متوجه اتباع یا اموال دولت های خارجی است.
– گروه به زور مستقیم یا غیرمستقیم از دولت های خارجی کمک مالی یا نظامی دریافت می کند.
تروریسم فردی و تروریسم دولتی
در حقیقت آنچه بارها مهمتر است مقابله با تروریسم است که امروز یکی از معضلات بینالمللی بشمار میآید و عملن میتوان گفت نزدیک به سی سال است که این موضوع در دستورکار سازمان ملل متحد قرار گرفته است. پیش از آن نیز، سازمان هواپمایی کشوری به این مساله پرداخته بود.. اما باید بیان داشت که سرآغاز طرح مساله تروریسم در سازمان ملل متحد، حادثهای است که در مونیخ رخ داد و گروههایی به ورزشکاران اسرائیلی در بازیهای الیمپیک حمله کردند و…یا در تاریخ (8 سپتمبر1972) « کورت والدهایم، دبیرکل وقت سازمان ملل» این موضوع را در دستور کار سازمان ملل متحد قرار داد.
در حقیقت آنچه بارها مهمتر است مقابله با تروریسم است که امروز یکی از معضلات بینالمللی بشمار میآید و عملن میتوان گفت نزدیک به سی سال است که این موضوع در دستورکار سازمان ملل متحد قرار گرفته است. پیش از آن نیز، سازمان هواپمایی کشوری به این مساله پرداخته بود.. اما باید بیان داشت که سرآغاز طرح مساله تروریسم در سازمان ملل متحد، حادثهای است که در مونیخ رخ داد و گروههایی به ورزشکاران اسرائیلی در بازیهای الیمپیک حمله کردند و…یا در تاریخ (8 سپتمبر1972) « کورت والدهایم، دبیرکل وقت سازمان ملل» این موضوع را در دستور کار سازمان ملل متحد قرار داد.
اما شاید مهمتر از مقابله با تروریسم که کمتر به آن توجه شده است، بررسی و تفحص در ریشه ها، علل و عوامل ایجاد کننده و تشدید کننده آن است.
مسائل تاریخی، آموزه های دینی، نظام غلط اقتصادی، نابرابریهای اجتماعی، ترکیب تعصب و زور و حتا پیشرفت تکنولوژی، عدم آزادی تجارت، توسعه نیافتگی، جدال شمال و جنوب، زیرپا نهادن حقوق اساسی و ذاتی افراد انسانی، فقدان پلورالیسم سیاسی و دموکراسی، استعمارگری، نژادپرستی، نقض گسترده و همه جانبه حقوق بشر، سلطه بیگانگی، آشغال سرزمین ها، عدم اجرای اصل آزادیِ تعیین سرنوشت، به عنوان علل ایجاد و پیدایش تروریسم و عواملی از قبیل پیشرفت تکنولوژی، ابداع جنگ افزارهای خودکار و مواد منفجره ی فشره، رسانه ها، مطبوعات، حمایت های خارجی و دولتی، تأمین منابع مالی و پایگاهی و… از عوامل تشدید تروریسم است.
بدین اعتبار و بر اساس آنچه که به نحوی تفصیلی در بالا بیان گردید، گزارش کمیته ویژه سازمان ملل متحد در خصوص تروریسم است که اصلیترین علل به وجود آمدن تروریسم را اینگونه اعلام کرده است:* استفاده از زور، به رغم منشور سازمان ملل متحد، تجاوز به استقلال سیاسی، حاکمیت و یکپارچگی سیاسی کشورها، نژادپرستی، نابرابری و رشد توسعه ناهناهنگ میان کشورهای شمال و جنوب، با کشورهای در حال توسعه و کشورهای توسعه یافته، بیعدالتی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، استثمار و نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر، گرسنگی، قحطی، نیاز و فقرو غیره…
بنابر آنچه در پیش گفته شد تروریسم در گذشته به رفتار سرکوبگرانه حکومت از جمله حذف مخالفان تروریسم اطلاق می شد؛ و این در حالی است که در سده گذشته این اصطلاح برای توقیف رفتار خشن گروههای مخالف دولت علیه غیر نظاامیان و اماکن عمومی مورد استفاده قرار گرفته است.
بدین اعتبار در ادبیات سیاسی و در نوشتار ژورنالیستی همچنان از اصطلاح « تروریسم دولتی» استفاده می شود. به منظور نشان دادن جایگاه این اصطلاح و تفکیک دقیق آن از« تروریسم فردی» باز شناسی خشونت های ارتکابی میان افراد، افراد با دولت ها و دولت ها با یکدیگر ضروری است و به همین جهت تبیین این روابط در پنج معادله قابل بررسی است:
– خشونت افراد بر ضد یکدیگر در موارد قتل های فجیع تروریسم…
– خشونت افراد بر ضد دولت؛ تروریسم فردی و اصل معنای تروریسم…
– خشونت دولت بر ضد افراد؛ تروریسم دولتی
– تروریسم دولتی، حمایت و پشتیبانی دولت از فعالیتها و گروههای تروریستی
– خشونت دولت ها بر ضد یکدیگر؛ درگیری مسلحانه
مسائل تاریخی، آموزه های دینی، نظام غلط اقتصادی، نابرابریهای اجتماعی، ترکیب تعصب و زور و حتا پیشرفت تکنولوژی، عدم آزادی تجارت، توسعه نیافتگی، جدال شمال و جنوب، زیرپا نهادن حقوق اساسی و ذاتی افراد انسانی، فقدان پلورالیسم سیاسی و دموکراسی، استعمارگری، نژادپرستی، نقض گسترده و همه جانبه حقوق بشر، سلطه بیگانگی، آشغال سرزمین ها، عدم اجرای اصل آزادیِ تعیین سرنوشت، به عنوان علل ایجاد و پیدایش تروریسم و عواملی از قبیل پیشرفت تکنولوژی، ابداع جنگ افزارهای خودکار و مواد منفجره ی فشره، رسانه ها، مطبوعات، حمایت های خارجی و دولتی، تأمین منابع مالی و پایگاهی و… از عوامل تشدید تروریسم است.
بدین اعتبار و بر اساس آنچه که به نحوی تفصیلی در بالا بیان گردید، گزارش کمیته ویژه سازمان ملل متحد در خصوص تروریسم است که اصلیترین علل به وجود آمدن تروریسم را اینگونه اعلام کرده است:* استفاده از زور، به رغم منشور سازمان ملل متحد، تجاوز به استقلال سیاسی، حاکمیت و یکپارچگی سیاسی کشورها، نژادپرستی، نابرابری و رشد توسعه ناهناهنگ میان کشورهای شمال و جنوب، با کشورهای در حال توسعه و کشورهای توسعه یافته، بیعدالتی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، استثمار و نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر، گرسنگی، قحطی، نیاز و فقرو غیره…
بنابر آنچه در پیش گفته شد تروریسم در گذشته به رفتار سرکوبگرانه حکومت از جمله حذف مخالفان تروریسم اطلاق می شد؛ و این در حالی است که در سده گذشته این اصطلاح برای توقیف رفتار خشن گروههای مخالف دولت علیه غیر نظاامیان و اماکن عمومی مورد استفاده قرار گرفته است.
بدین اعتبار در ادبیات سیاسی و در نوشتار ژورنالیستی همچنان از اصطلاح « تروریسم دولتی» استفاده می شود. به منظور نشان دادن جایگاه این اصطلاح و تفکیک دقیق آن از« تروریسم فردی» باز شناسی خشونت های ارتکابی میان افراد، افراد با دولت ها و دولت ها با یکدیگر ضروری است و به همین جهت تبیین این روابط در پنج معادله قابل بررسی است:
– خشونت افراد بر ضد یکدیگر در موارد قتل های فجیع تروریسم…
– خشونت افراد بر ضد دولت؛ تروریسم فردی و اصل معنای تروریسم…
– خشونت دولت بر ضد افراد؛ تروریسم دولتی
– تروریسم دولتی، حمایت و پشتیبانی دولت از فعالیتها و گروههای تروریستی
– خشونت دولت ها بر ضد یکدیگر؛ درگیری مسلحانه
شایان یادآوری است جمهوری اسلامی نیز به کنوانسیون ها و میثاق های بینالمللی علیه گروگانگیری و مبارزه با تروریست ملحق گردیده است.
الحاق جمهوری اسلامی به کنوانسیون بینالمللی علیه گروگانگیری
به استناد قوانین مجلس شورای اسلامی در خصوص گروگانگیری و بر اساس ماده واحده ای به دولت اجازه داده میشود تا با رعایت شرایط طرح شده( راجع به ارجاع اختلاف میان کشورهای عضو به داوری یا دیوان بینالمللی دادگستری) و درج اعلامیه تفسیری به کنوانسیون بینالمللی علیه گروگانگیری مصوب (7،12،1979 /26،9،1358) مجمع عمومی سازمان ملل متحده ملحق گشته و اسناد آن را نزدامینِ اسناد کنوانسیون تودیع نماید.
به حیث مقررات بینالمللی در این خصوص کنوانسیون ویژه ای موسوم به « کنوانسیون بینالمللی علیه گروگانگیری » وجود دارد که جمهوری اسلامی نیز (10) سال پیش از این به آن ملحق گردید. و اساساً باید به استناد مفاد این کنوانسیون با رعایت قوانین شرعی و قانونی و ایضاً منطبق با « حقوق اسلام!» جرم انگاری لازم در مورد این عمل صورت گیرد.
آدم ربایی در حقوق بین الملل در حکم جنایت جنگی است!
در این باره سازمان عفو بین الملل به بیست و چهار مورد آدم ربایی به دست گروههای مسلح فعال سوریه در فاصله سالهای (2012 و 2016) اشاره و تصریح نموده است:«فعالان صلح طلب و یا حتا کودکان و اعضای اقلیتهای مذهبی در اغلب موارد قربانی این تاکتیک قرار گرفته اند.»
این گزارش افزوده است:« بسیاری از غیر نظامیان سوری به ویژه آنهایی که از رفتار گروههای مسلح انتقاد میکنند یا آنهایی که قوانین و مقررات سختگیرانه اعمال شده از سوی این گروهها را رعایت نمی کنند، همواره در رعب و وحشت و بیمِ ربوده شدن توسط این گروهها زندگی می کنند.»
فراتر از این در سالهای (2014 و 2015) پنج مورد آدم ربایی از سوی گروههای مسلح در سوریه ثبت شده که در آن افراد ربوده شده اعلام کردهاند توسط گروه « نورالدین زنکی و جبهه النصره» مورد شکنجه و بدرفتاری قرار گرفته اند.
به موجب اعلام سازمان عفو بین الملل و یک فعال بشردوستِ سوری، از جمله افرادی است که در شهرحلب به دست عناصر گروه تروریستی نورالدین زنکی ربوده و تحت شکنجه ناگزیر از اعتراف و امضای اقرارنامه گردید.
سازمان عفو بین الملل در گزارش خود با اشاره به موج هولناک آدم ربایی، شکنجه و اعدام های بدون محاکمه، گروههای تروریستیِ فعال در سوریه را جنایتکار جنگی نامید.
فراتر از این این سازمان در گزارش های خود از کشورهای گروه بینالمللی حمایت از سوریه، به ویژه امریکا، قطر، ترکیه و عربستان سعودی درخواست نمود از انتقال سلاح یا هر گونه حمایت از گروههای مسلحی که در ارتکاب جنایات جنگی یا نقض آشکار حقوق بشر در سوریه دست دارند، خودداری نمایند.
در این خصوص رئیس برنامه خاورمیانه و شمال افریقای بین الملل گفته است:« غیرنظامیان نگرانند که در صورت انتقاد از نحوه ی رفتار گروههای مسلح و یا عدم اطاعت از قوانین تحمیلی و سختگیرانه آنها سر به نیست و مفقود می شوند.»
به استناد قوانین مجلس شورای اسلامی در خصوص گروگانگیری و بر اساس ماده واحده ای به دولت اجازه داده میشود تا با رعایت شرایط طرح شده( راجع به ارجاع اختلاف میان کشورهای عضو به داوری یا دیوان بینالمللی دادگستری) و درج اعلامیه تفسیری به کنوانسیون بینالمللی علیه گروگانگیری مصوب (7،12،1979 /26،9،1358) مجمع عمومی سازمان ملل متحده ملحق گشته و اسناد آن را نزدامینِ اسناد کنوانسیون تودیع نماید.
به حیث مقررات بینالمللی در این خصوص کنوانسیون ویژه ای موسوم به « کنوانسیون بینالمللی علیه گروگانگیری » وجود دارد که جمهوری اسلامی نیز (10) سال پیش از این به آن ملحق گردید. و اساساً باید به استناد مفاد این کنوانسیون با رعایت قوانین شرعی و قانونی و ایضاً منطبق با « حقوق اسلام!» جرم انگاری لازم در مورد این عمل صورت گیرد.
آدم ربایی در حقوق بین الملل در حکم جنایت جنگی است!
در این باره سازمان عفو بین الملل به بیست و چهار مورد آدم ربایی به دست گروههای مسلح فعال سوریه در فاصله سالهای (2012 و 2016) اشاره و تصریح نموده است:«فعالان صلح طلب و یا حتا کودکان و اعضای اقلیتهای مذهبی در اغلب موارد قربانی این تاکتیک قرار گرفته اند.»
این گزارش افزوده است:« بسیاری از غیر نظامیان سوری به ویژه آنهایی که از رفتار گروههای مسلح انتقاد میکنند یا آنهایی که قوانین و مقررات سختگیرانه اعمال شده از سوی این گروهها را رعایت نمی کنند، همواره در رعب و وحشت و بیمِ ربوده شدن توسط این گروهها زندگی می کنند.»
فراتر از این در سالهای (2014 و 2015) پنج مورد آدم ربایی از سوی گروههای مسلح در سوریه ثبت شده که در آن افراد ربوده شده اعلام کردهاند توسط گروه « نورالدین زنکی و جبهه النصره» مورد شکنجه و بدرفتاری قرار گرفته اند.
به موجب اعلام سازمان عفو بین الملل و یک فعال بشردوستِ سوری، از جمله افرادی است که در شهرحلب به دست عناصر گروه تروریستی نورالدین زنکی ربوده و تحت شکنجه ناگزیر از اعتراف و امضای اقرارنامه گردید.
سازمان عفو بین الملل در گزارش خود با اشاره به موج هولناک آدم ربایی، شکنجه و اعدام های بدون محاکمه، گروههای تروریستیِ فعال در سوریه را جنایتکار جنگی نامید.
فراتر از این این سازمان در گزارش های خود از کشورهای گروه بینالمللی حمایت از سوریه، به ویژه امریکا، قطر، ترکیه و عربستان سعودی درخواست نمود از انتقال سلاح یا هر گونه حمایت از گروههای مسلحی که در ارتکاب جنایات جنگی یا نقض آشکار حقوق بشر در سوریه دست دارند، خودداری نمایند.
در این خصوص رئیس برنامه خاورمیانه و شمال افریقای بین الملل گفته است:« غیرنظامیان نگرانند که در صورت انتقاد از نحوه ی رفتار گروههای مسلح و یا عدم اطاعت از قوانین تحمیلی و سختگیرانه آنها سر به نیست و مفقود می شوند.»
حمله مسلحانه در شهر اهوازتوسط سپاه پاسداران
بر این اساس باید اذعان داشت که تروریسم در تمامی اشکال و مصادیقاش صلح و امنیت بینالمللی را تهدید میکند.
و هر گونه عمل تروریستی فارغ از انگیزه، مکان، زمان و شخص مرتکب، مجرمانه و غیرقابل توجیه بوده و محکوم است.
و همه دولت ها بر اساس منشور ملل متحد و دیگر تعهدات ناشی از حقوق بین الملل از جمله حقوق بین الملل بشر، حقوق بین الملل مهاجرت و حقوق بین الملل بشر دوستانه، باید با تمام وجود با تهدیدها علیه صلح و امنیت بینالمللی نشأت گرفته از اعمال تروریستی مبارزه نمایند.
حمله شنبه(31،6،1397) به رژه نیروهای مسلح ایران در اهواز پس از حمله داعش (17،3،97) به مجلس شورای اسلامی و مقبره بنیانگذار استبداداسلامی یکی از مرگبارترین حملات تروریستی در سالهای گذشته بوده است. در این حمله( 26)تن کشته و(61) تن مجروح شدند.
.در این خصوص اعضای شورای امنیت ضرورت پاسخگویی مرتکبان و حامیان این اقدامات تروریستی را یادآوری کردند و از همه دولتها خواستند که براساس تعهداتشان تحت حقوق بینالملل و قطعنامههای مرتبط شورای امنیت فعالانه با دولت جمهوری اسلامی ایران و دیگر مراجع مربوطه در زمینه مجازات عاملان این حادثه همکاری کنند!
و این در حالی است که جمهوری اسلامی همان داعش خودی است. داعشی که در بستر تاریخی ایران معاصر سر برکشید بیگانه نیست از کشوری دیگر نیامده است. گردونه روزگار اکنون به کام داعش های جهان می چرخد. اگر نمی چرخید که داعش های ما قادر نبودند مدت چهار دهه از قانون، ابزاری بسازند و تیغ خود را زیر پوشش صلح طلبی پنهان کنند.
نیره انصاری، حقوق دان، نویسنده، پژوهشگرو کوشنده حقوق بشر
26،9،2018 میلادی
برابر با5،7،1397 خورشیدی
26،9،2018 میلادی
برابر با5،7،1397 خورشیدی
منبع:پژواک ایران
سایت حقیقت مانا
دیدگاهها بسته شدهاند.