سیامک نادری
در توآمان تراژدی و کمدی، رجوی همزمان میگوید «بر غیظ خود بمیرید» وسپس از طرح جبهه همبستگی ملی برای سرنگونی استبداد مذهبی سخن سر میدهد؟ و مشخص نیست که باید به این سخنان خندید و یا گریست؟.
مسعود رجوی امروز یک پیام نصف صفحه ای انتشار داد. بیش از۸۰٪ آین پیام فحاشی و کین رجوی نموداری از روح و روان و شخصیت بیمار گونه مطلق نگر و خودشیفتگی او را به نمایش می گذارد. جهت اینکه چونان« لقمان» ادب آموز دیگران باشیم سخنان او را انتشار می دهیم:
با پوزش از مردم و افکار عمومی و مبارزین آزادی و حرمت های والای انسانی ، جهت شناخت ماهیّت و روح کین و جنون خودشیفتگی سخنان رجوی بدون هیچ شرحی ذیلاً می آورم:
سایت سازمان مجاهدین خلق
1399/04/30
مسعود رجوی: قدردانی از رزمندگان و زحمتکشان “کهکشان ۹۹” و درخشش آن در ۳۰هزار نقطه که برق از سر دشمن میپراند و قاطبهٔ عمله و اکره را دچار وحشت و جنون ادواری میکند.
تبریک بهآغاز چهلمین سال جنگ آلترناتیو با چراغ راهنمای «نه شاه-نه شیخ» که بزرگترین و طولانیترین مقاومت سازمانیافته تاریخ ایران را نمایندگی میکند.
در آغاز چهلمین سال از روشن شدن و تعمیق مرزبندی بین آزادی با استبداد، بین مقاومت با تمامیت شیخ و شاه و فرهنگ و ایدئولوژی آنها، بهغایت استقبال میکنیم. این فرصتی مغتنم برای هر جنبش بهواقع دموکراتیک و انقلابی است تا بنای استبداد و دجالیت با هر رنگ و لعابی را از بن براندازد.
مسعود رجوی: بگذارید شاه و شیخ با همهٔ شکنجهگران و پاسداران و دم و دنبالچهها و همکاسهها و مزدوران هر چه میخواهند بر ما بتازند. با هر چه دشنام و رذیلت است. با رکیکترین الفاظ و با خشمی دیوانهوار.
با افتخار تمام باید گفت که در تاریخ ایران این تنها نمونهایست که در این ابعاد و با این شدت و این مدت، زیر ضرب و تازیانه و در معرض برچسب و لجنپراکنی باشد و بتواند دوام بیاورد، انسجام داشته باشد و اعتلاء پیدا کند.
این نشان میدهد که ما بهرغم همه برچسبها و بمبارانها و شکنجهها و اعدام و قتلعام توانستهایم دشمنان درونی و بیرونی خلقمان را بههمین میزان پس برانیم، گسسته و برآشفته کنیم و در هم بکوبیم.
در محک تجربه، همهٔ قول و غزلها و لاف و گزافهای آزادیخواهی و حقوقبشری مدعیان وقتی به مجاهدین میرسد رنگ میبازد. پردهها کنار میرود و درندهخویی رضاخانی یا نوع خمینی آشکار میشود.
در این چارچوب مجاهدین حق آزادی عقیده و بیان و تشکل و پوشش و حتی حق پاسخگویی هم ندارند. باید جواب بدهند که چرا مسلمان هستند. چرا مبارزه و مقاومت میکنند. چرا دنبال زندگی عادی نمیروند. چرا زنان مجاهد برخلاف حکم رضاخان روسری دارند اما در صف اول دفاع از حقوق بیحجابان بودهاند. چرا در ایدئولوژی آنها جهاد اکبر با نفس و ایدئولوژی فردیت و جنسیت، عملیات جاری شده است.
در رویکرد شیخ و شاه، مجاهد را باید کشت والا نظم دنیای وحشی ارتجاع و بهرهکشی را برهم میزند و برمیشورد.
زانو زدن و کاسهلیسی در برابر شیخ و شاه از یکسو و غیظ و کین میرغضبانه در برابر مجاهدین از سوی دیگر دو روی یک سکه است. اینجاست که قرآن میگوید «بر غیظ خود بمیرید».
پیام این اندازه خصومت و دروغ و نفرت بر ضد مجاهدین و نتیجهٔ تعمیق مرزبندی، اعتلای آلترناتیو به واقع دموکراتیک و مستقل است. این نوید سرنگونی و پایان عصر استبداد و دجالیت و مژدهٔ پیروزی مقاومت و جبهه خلق است.
تأکید میکنم طبق طرح جبهه همبستگی ملی برای سرنگونی استبداد مذهبی، مصوب شورای ملی مقاومت، هر نیروی جمهوریخواه و ملتزم به نفی کامل نظام ولایت فقیه که خواهان استقرار یک نظام سیاسی دموکراتیک و مستقل و مبتنی بر جدایی دین از دولت است با ماست و ما با او هستیم.
حقیقت مانا
دیدگاهها بسته شدهاند.