به تور انداختن حمید نوری دادیار زندان گوهر دشت و ازقاتلان زندانیان سیاسی در قتلعام 67 همه را شاد کرد مگر آنان که پشت حصار خود محوری و مطامع سازمانی و گروهی و فردی به جا مانده و در حقیقت درد داغداران را ندارند، به خود ارضائی سیاسی اشتغال داشته، چوب لای چرخ دیگران می گذارند، حق دادخواهی را از دیگران سلب می کنند و سر مشق برای نیرو های وابسته به رژیم و جانداران خارج از کشور شان می نویسند، تا جائی که عنصر وابسته ای بنام «حسن اسدی زیدآبادی» از درون کشور کاوه موسوی وکیل و حقوقدان بین المللی که با تلاش سخت و موثری توانست بازداشت حمید نوری را انجام دهد مورد خطاب قرار داده و یقه دارانی می کند که :
« چی می گه این؟ حقوق خونده یا شعبده بازی»؟
اتفاقاً این جاندار کارشناس «حقوق بشر» هم یدک می کشند- البته از نوع آخوندی آن که با صد من عسل به خورد بشر نی رود. مثل «جواد لاریجانی»، دبیر ستاد حقوق بشر آخوندی ایران.به همین دلیل ماهوی است که به فعالین حقوق بشر چنگ و دندان نشان می دهد.
روی سخن وی با آقای کاوه موسوی، است اما در حقیقت سوزش وی از بدام انداختن حمید نوری (عباسی)، قاتل می باشد که با دادخواست آقای ایرج مصداقی و ارائه اسناد انکار نا پذیر، و همکاری آقای کاوه موسوی سبب باز داشت این دادیار دژخیم شده اند.
زید آبادی، تلاش ستودنی و پیچیده مصداقی، و موسوی، را که دل داغداران کشتار ده شصت و بویژه قتلعام 67 را شاد کرده و بارقه امید برای به عدالت کشاندن سایر قاتلین این کشتار شده اند را انکار کرده و بی شرمانه شعبده باز معرفی می کند.
نه آقای کارشناس حقوق بشر بهتره با همان شعبده بازهای دستگاه جنایت و همکاری با آخوند کروبی ادامه بدهی، همکاران دیگرت در خارج نیز هوایت را دارند!
«شرفت»را شکر زیدآبادی مگر نه اینکه درخت خوب را به میوه اش می شناسند شما خروجی مکتب مرتجعین هستی و آقای موسوی از دانشگاه اکسفورد است، تو کنار قاتلانی نشسته ای که به فرمان خمینی و احکام دوران شتر چرانی موجب کشتار هزاران تن زندانی سیاسی شد. ایشان اما در پی محاکمه قاتلان جوانان میهنمان هستند تفاوت را می بینی، تو در کنار زندان مداران و زندان بانانی نسشته ای که به تجاوز، و ضرب حتی الموت زجر کش کردن حکم می دهند اما ایشان زندان بانان و شکنجه گران را پای میز عدالت می کشانند تفاوت را می بینی.
باری اصلا لازم نیست نگران حمید نوری باشی ایشان اگر چه دژخیمی عجالتا برابر عدالت قرار گرفته اند ولی خورد و خوراکش از رهبران شما که به خاطر «قربت و همدردی با گرسنگان سر بی شام به بالین می گذارند» به مراتب بهتر و رختخوابش از رئیس جمهورتان، که برای نزدیکی به گور خواب ها خود در کارتون می خوابد راحت تر است، تفاوت را می بینی.
پرسیده ای چی می گه این؟ حقوق خوانده یا شعبده بازی ؟ البته هستند جریاناتی که در این خصوص با شما همکاسه و هم سنگ هستند و شامورتی بازی و شعبده بازی را از شما کمتر نمی دانند و جالب است که بعضاً از شما بیشتر می سوزند و ته دلشان این است دیگی که برای من نه جوشد سر سگ در آن بجوشد.
منبع:پژواک ایران
حقیقت مانا
دیدگاهها بسته شدهاند.