سیامک نادری
توضیح: این مقاله در۴مرداد ۹۶ نوشته شده است. از آنجایی که این مقاله بازتاب وضعیّت رژیم آخوندی پس از انتخابات ۹۶ است. نظر به اهمیّت آن، با افزودن تیتراخبار یک ماهه اخیر احمدی نژاد، درج میشود.
مهندسی انتخابات؟ یا مهندسی آینده نظام؟
اینبارمهندسی انتخابات معطوف به مهندسی آینده نظام بود.
درباره این رژیم و انتخاباتش واقعیّت چیزی جز سخنان «مارک تواین» نیست:« اگر رأی دادن چیزی را تغییر می داد، اجازه نمی دادند که رأی بدهید!» همچنانکه ریاست جمهوری در رژیم جمهوری اسلامی ، برغم آراء مردم، تنها پس از تنفیذ حکم، مشروعیت می یابد.
اما اینبار در انتخابات۹۶ پارادوکس و فلاکت رژیم ولایت فقیه آنجاست که روحانی رئیس جمهورنظام، درمیتینگ های انتخاباتی، ناگزیراست برای جلب آراء مردم، از قضا همان شعارهای مردم بستوه آمده و آنطور که حداد عادل می گوید:«قصه زیر پوست مردم » طی چهاردهه تحت حکومت فاشیستی را سر دهد؟، شعارهایی که تمامیّت رژیم را برباد می دهد:
«- مردم ما اعلام می کنند کسانی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند را نمیخواهند.”
– « اگر شما جوانان درخانه بنشینید بدانید درپیادهروهای ما هم دیوار خواهد بود. شما آنها را نمیشناسید من آنها را میشناسم. آنها روزی در جلسهای تصمیم گرفتند که درتهران و در پیاده رو دیوار بکشند. آنها می خواستند پیاده رو زنانه و مردانه ایجاد کنند همانطور که در محل کارشان بخشنامه تفکیک جنسیتی را صادر کردند.»
-“آقای قالیباف … شما می گفتید دانشجویان بیایند تا ما گاز انبری برنامه داریم تا کار را تمام کنیم.”
– “مگر شما هر روز فشار نمیآوردید که فضای مجازی بسته و اشتغال زنان متوقف شود؟”
– “آمده ایم تا به خشونت طلبان و افراطیون بگوییم دوره شما تمام شده است.”
– “منطق شما «ممنوعکردن» است چیزی دیگری ندارید،…منطق شما «هوچیبازی» است و چیز دیگری ندارید. جوانان غیور ما راه آزادی را انتخاب کردند.”
– “ما قانون را برای همه دستگاهها میخواهیم، ما نهادهای استثناء شده از مالیات نمیخواهیم.”
– “دورانی که فقط یک صدا و سیما بخواهد بر افکار مردم حاکم باشد تمام شده است.”»
درحالیکه روحانی خود بخشی ازرژیم وبعنوان آمرین ومبلغین اعدام وزندان، پیش ازاین خواستار اعدام های علنی درمیادین ونماز جمعه ها ومبارزه با بی حجابی زنان و اخراج آنها از ادارات ودیوارکشیدن وحکم قتل دادن درقیامهای مردم است:
کاندید شدن رئیسی (برخلاف سنوات و ترم ها و اصطلاح های رایج پیشین)، پیش وبیش ازآنکه «مهندسی انتخابات» را بازتاب دهد، معنا و مفهوم مهندسی کلیّت نظام و ولایت فقیه و آرمان های خمینی و درواقع بسترسازی« آینده نظام» را بازتاب می دهد.
تابستان ۹۵ با انتشار فایل صوتی منتظری پس از ۲۸ سال، یکبار دیگر موضوع ممنوعه۶۷ در سطح وسیعی مطرح و حتّی بین عناصر همین رژیم و نایب رئیس مجلس و تاج زاده بازتاب جدیدی داشت. همچنین پافشاری مطهری بر موضع اش درباره اعدامهای ۶۷ و اینکه صراحتا پرسیده بود:« آیا شایعات درباره اتفاق سال ۶۷ درباره نحوه اجرای حکم امام [آیتالله خمینی] صحت دارد یا خیر؟».
به همین دلیل، نفس کاندید شدن رئیسی، برای ریاست جمهوری، معنا و مفهومش مشروعیت بخشیدن به این قتل عام است! چه رسد به برگزاری میتینگ های انتخاباتی رئیسی، و از همه مهمتر، کسب آرای ۱۶ میلیونی مردم، به منزلهٔ مشروعیت دادن به عامل قتل عام است. به این شکل مهندسی «آینده نظام»، آراء ۱۶میلیونی مردم به رئیسی را پشتوانه و تکیه گاه و نشانه مشروعیّت این نظام و این قتل عام می داند. این همان تفاوت کیفی این انتخابات و این مهندسی نظام است.
در گذشته برغم سالها سکوت در این باره، تنها این مسئولین نظام بودند که از این قتل عام دفاع می کردند. اما این بار ۱۶ میلیون آراء و امضا را هم پای این فرمان خمینی و جلاد آن رئیسی گذاشتند. امری که هرگز در سه دهه گذشته صورت نگرفته بود. فاصله نبوغ و کلّاشی، یک پوست پیاز است. هنر کلّاشی آخوندی، نزدیک به چهاردهه، نظام و خامنه ایی را ناگزیربه چنین ترفند و دو دره کردن برای آینده نظام ساخت. آنها فرزند خلف خمینی در این شامورتی بازیها هستند. درسطح و ظاهر امر، همهٔ اذهان و افواه عامه، متوجّه مهندسی انتخابات و برسرکار آوردن رئیسی… بودند. امّا در پس این ترفند و در اعماق، خامنه ای سناریوی مهندسی نظام را در سرداشت.
اگر در سه دهه گذشته، واکنش نظام درباره قتل عام ۶۷، یک تابو و اتخاذ سکوت خلاصه می شد، اینبار خامنه ای نیز پس از انتخابات به صحنه می آید، تا هم سخنان ساختار شکنانه و هرم وارانهٔ دستپخت حسن روحانی رابه قاعده کند،( «مردم ما اعلام می کنند کسانی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند را نمیخواهند.”) و هم به اصطلاح، میوه و گُل مهندسی انتخابات نظام را بچیند و بگوید:« جای شهید با جلاد عوض نشود!» تا مهرختامی بر این مسئله و تابوی سی ساله زده و در اذهان ثبت، وم یخ اش را در جامعه بکوبد. زیراهرگونه مخدوش شدن فرمان قتل عام ۶۷توسط بنیان گذار نظام (خمینی)، ناگزیر تمامیّت ولایت فقیه و دستگاه حاکم را زیرسوال می کشد، و اگر این مسئله مخدوش شود لاجرم باید پای سلسله قتل ها و اعدامهای سال ۶۱-۶۰ و سایر قتل ها ۷۸ و ۸۸ و… به میان آید. تا جاییکه نوه خمینی(حسن) که در صف روحانی و حامی او بود نیز، درباره قتل عام ۶۷ با شرکت در برنامه تلویزیونی، در طرف خامنه ای قرارگرفت و ازفرمان قتل عام خمینی حمایت کرد. خامنه ای برای بحث آینده نظام ( پس از مرگ خود) هم، می خواهد این مسئله را حل کرده و پیش از اینکه بمیرد، تضمینی برای نظام ولایت فقیه بیابد. چه بسا بهتر است بگوییم، مهندسی انتخابات با مهندسی آینده نظام روی هم افتاده، واین هر دو یک معنا و مفهوم واحد را داراست.
در این دوره از انتخابات برای خامنه ای، علاوه بر پرهیز از آنچه در سال ۸۸ گذشت و اصل نظام را لرزاند، وجود روحانی بعنوان رئیس جمهور و فرستادن او روی صحنه سیاسی (شرایط جدید جهانی و منطقه ایی و آمدن دونالد ترامپ) کارکرد بهتری دارد تا رئیسی! به همین دلیل از سر ناگزیری، انتخاب خامنه ای هم برای رئیس جمهوری، کسی نیست جز روحانی! زیرا دیگر جهان( پس از روی کار آمدن ترامپ)، مدل دیگری از احمدی نژاد را نمی پذیرد. بويژه اینکه رئیسی بعنوان یکی از قاتلین ۶۷ و اعدامهای چهار دهه، بیش از احمدی نژاد، در انزوا و طرد و تحریم قرارخواهد گرفت. (همان عاملی که خامنه ای را مجبور کرد با تعبیر “نرمش قهرمانانه”؟ برجام را بپذیرد.)
در همین راستای خواسته ی خامنه ای ( قتل عام ۶۷)، داريوش سجادی هم، از دفتر خبرگزارى تسنيم، وابسته به سپاه پاسداران سر در آورده و می گوید:« بدنه شهروندی ایران عملکرد قاطعانه رئیسی در اعدام منافقین در سال ۶۷ میتواند به سبد آرای وی کمک کند…»
همچنانکه در گفت و گوى بى بى سى با اكبر گنجى، در برنامه ى «شصت دقيقه»، مجرى برنامه دقيقا به همين موضوعِ «احتمالى»، كه شايد برخورد قاطع رييسى با «منافقين» در اذهان مردم، براى او راى جمع كند، اشاره می کند.
همچنانکه جدیداً سازمان عفو بینالملل برای ایران در اطلاعیه مشترکی از احتمال تخریب یک گورستان حاوی اجساد اعدامشدگان سال ۱۳۶۷ در اهواز خبرداده اند.
از شهر مشهد نیز گزارشهای مشابهی به سازمان عدالت برای ایران رسیده است. بر اساس این گزارش گورستان دستهجمعی اعدامشدگان سال ۶۷ در حاشیه گورستان رضای مشهد در معرض تخریب قرار دارد.
خامنه ای فکر می کند که با چنین اقداماتی و بدنبال آن تخریب مزار قتل عام ۶۷ می تواند صورت مسئله راتغییر داده و از صفحه ذهن مردم و تاریخ میهن پاک کند.
آنک ببین که براین سنگفرش
زخمی تر از ستاره صبح
هر سو گلی فتاده بخون
این فاش گوی رازهای سربدار
در آخرین پرده از این سناریو نیز احمد خاتمی به صحنه آمده وخواهان« مدال دادن» به مجریان اعدامهای ۶۷شد! و این تنها به نمازجمعه تهران خلاصه نشد.
جنایت سال۶۷ هنوز پس از سه دهه، بمثابه لقمه خاردار و کُشنده ایست که رژیم ولایت فقیه، نه توان فرو دادن و بلعیدنش را دارد، و نه توان برون دادنش را. پس از سه دهه سکوت و تابو بودن، اینک ناگزیر در یک سیاست فرار به جلو، خامنه ای مدعی است که:« جای شهید وجلاد عوض نشود؟.» تا جاییکه به مردم و دادخواهی برمی گردد، می توانند مطمئن باشند که هرگزعوض نخواهد شد! مخاطب خامنه ای و ترس او، از اندرونی نظام و جناحهای رژیم است. تا بیش از این چنین جنایتی به رسوایی نکشد و این لقمه خاردار و کشنده را که در قتل عام۶۷ سمبلیزه می شود، در گلوی او نچرخانند!
قتل عام ۶۷ بمثابه جنایت علیه بشریت، دومینویی است که نه تنها، راه به چهار دهه جنایت واعدام ها را، درپی دارد، بلکه همپا و هم عرض، کلیّت نظام را به زیر می کشد. این تمام داستان و علت ممنوعه ها و تابوی قتل عام ۶۷ برای نظام است. نفس مقوله ی ۶۷ و مطرح شدن این جنایت، نفس انتخاب و کاندید شدن رئیسی است! و برخلاف ساز و کار یکساله اصول گرایان ( جمنا) برای معرفی کاندیدا، یکباره رئیسی آمد و همه رشته های بافته را تافته کرد. در حالیکه انتخاب خامنه ای، ناگزیر کسی جز روحانی نبود! به همین دلیل حتّی پس از انتخابات، خامنه ای آراء ۱۶ میلیونی رئیسی و ۲۳ میلیونی روحانی را به عنوان رأی به «اصل نظام» مصادره می کند و النهایه به عنوان فصل الخطاب می گوید: «هرچه بوده تمام شده …».
برای خامنه ای اگرچه وجود روحانی، بعنوان ضربت گیر مسائل سیاست خارجی( در دوران ترامپ) ، مغتنم بوده و هست، و پیش از انتخابات هم گفت:« فقط یک جا بنده دخالت میکنم، و آن جایی است که کسانی بخواهند در مقابل رأی مردم و انتخاب مردم بِایستند.» و به نوعی برداشت عام این بود که سخن خامنه ای بسود روحانی است. امّا با یک تبصره باید گفت: خامنه ای، یک روحانی ضعیف را در سال۹۶ می خواهد. بویژه پس ازمرگ غیر منتظره و البته خوش یمن رفسنجانی( که ستون و پشتوانه جناح مقابل خامنه ای بود)، تا روحانی نتواند با تکیه به رفسنجانی، در برابر او قد علم کند.
به همین دلیل نیز، به بحث و کشاکش آراء بیش از۱۶میلیونی رئیسی دامن می زدند و یا به عبارت و تفسیر آخوندی« آراء حلال » رئیسی. تا این دو رقیب آراء نزدیک به هم داشته باشند. حتی موحدی کرمانی از جنتی می خواهد:« آرای رئیسی از ۱۶میلیون به ۱۹ میلیون و آرای روحانی از ۲۳ میلیون به ۲۱میلیون تغییر یابد. از این رو کسانی که تخلف کردهاند، باید بدانند که یک چشم بینا بالای سر آنها است.»
روزنامه کیهان به مدیر مسئولی حسین شریعتمداری نوشته است:«به آسانی میتوان نتیجه گرفت که رای آقای رئیسی دست کم دو برابر آراء اعلام شده، یعنی نزدیک به ۳۰ میلیون است. چرا که وقتی با امکانات اندک و فرصت ۴۰ روزه توانسته است صاحب ۱۶ میلیون رأی شود، به یقین اگرامکانات فراوان وفرصت چهار ساله آقای روحانی را در اختیار داشت، تقریبا رأی چندانی برای رقبای ایشان باقی نمیماند.»
چنین کاسه ماستی که حسین شریعتمداری در ژورنالیست زرد کیهانی! به دریا می ریزد، اگر دوغ شود! یک دریا دوغ می شود.
آنها ناگزیر به چنین محاسبه هایی هستند. زیرا در پای صندوق، بدلیل اینکه نیروی اجرایی در دست روحانی است، امکان تخلف کلان بنفع رئیسی وجود ندارد، تا یک دریا دوغ محقّق شود، و مشابه سال ۸۸، کار به صحنه خیابان و میدان بکشد.
باید پذیرفت با مرگ خمینی هیچ فصل الخطاب دیگری، جایگزین جنگ و جدالهای رژیم نخواهد شد تا بطور بلامنازع به آنها دهنه بزند، کما اینکه تاکنون اینچنین بوده و از این پس نیز «دو پارگی» و «چند پارگی» و جنگ و جدال درونی، ذاتی سیستم ولایت فقیه، چه در داخل با مردم و چه درخارج، با جهانی که رو در روی اندیشه و عملکرد قرون وسطایی و توسعه طلبانه رژیم قرار دارد ادامه خواهد داشت.
تغییر موازنه
پیش از مرگ رفسنجانی، هرموضعی که خامنه ای می گرفت، روحانی بلافاصله به صحنه می آمد و درتقابل با سخنان خامنه ای سخنان او را به چالش کشیده و تهاجم می کرد. امّا پس از مرگ رفسنجانی، این خامنه ای است که پیشدستی کرده و دست به تهاجم می زند، و سعی می کند این موازنه بدست آمده را حفظ کرده، و روحانی را به گوشه زمین بازی براند، و با بهانه ی «ربنا»ی شجریان هم که شده، مستمسکی برای فرمان «آتش به اختیار» بیابد. خمینی در نقش ولایت فقیه وقتی یک نهیب می کشید، همه جناحهای رژیم سرجای خود می نشستند! امّا خامنه ای اکنون، نه تنها نقش اپوزیسیون روحانی را خود بعهده گرفته، بلکه در کسوت فرمانده نیروهای لباس شخصی و خودسر و چماقدار ظاهر می شود. نفس چنین رویکردی، قد و قامت نزار خامنه ایی، و جامه رنگ و رورفته ی ولایت فقیهی او را نشان می دهد. اگر چه خامنه ای ناگزیر شد، بلافاصله با یک فقره عقب نشینی، آنرا ازفحاشی و بی نظمی در روز قدس جدا کند. زیرا چنین اقدامی( استفاده از گروههای فشار و لباس شخصی ها) به معنای عملی کردن همان تهدیدی است که از آن، تحت عنوان قطب بندی کردن جامعه و مسئله بنی صدر یاد کرد. عقب نشینی خامنه ای ناشی ازخطر درهم شکستن ساختار رژیم در اذهان جهان و خط قرمز و وحشت خامنه ای، از به میدان کشیده شدن منازعه به خیابان و تجربه قیام ۸۸ است. والّا آتش به اختیار یعنی، بکارگیری نیروهای لباس شخصی در میدان و خیابان، و نه کار فرهنگی و مطبوعاتی!
ازسوی دیگر، روحانی پس از مرگ رفسنجانی و بویژه در فرصت انتخاباتی، « یک تنه» سخنان چالش برانگیزی طرح می نمود، و پس از کسب آرا نیز می خواهد، نقش و کارکرد« رفسنجانی» را هم در خودش سرجمع و متجّلی ساخته، تا وزنه و قدرتی که لازمه رویارویی با خامنه ای است را نمایندگی کند. به طبع هرگونه کوتاه آمدن از سوی دوطرف در این مقطع و توازن قوا که موضوعش آینده نظام است، باعث چیرگی طرف دیگر و تثبیت این صورت وضعیّت جدید خواهد شد.
اگر چه نوشتارفوق دراینجا به پایان می رسید، اما تحولات بعدی نیز همین را نشان می دهد:
حکم جلب و زندانی ساختن فریدون روحانی و حمید بقایی هم، درهمین دستگاه و بسترسازی نظام برای آینده، معنا و مفهوم می یابد. اگرچه جنگ و درگیریهای جاری، با هدف تاکتیکی امتیاز گرفتن ازروحانی برای کابینه جدید و…هم، مطرح است. اما جدای از اهداف تاکتیکی، ازمنظر راهبردی می خواهد بال وپرروحانی را بچیند و برای اقدامات آینده، پیش دستی کرده و زمینه چینی کند. به همین دلیل حتّی احمدی نژاد را، که خود بدلیل تمرّد، پیش از این ازچرخه ی مدیریتی نظام «قیچی شده»، اما در بزنگاه ها، چون خروس بی محل، و یک مزاحم، موی دماغ خامنه ای می شود برای آینده نظام تحمّل نمی کند. حمید بقایی را به زندان می کشند و هدف، جاروکردن احمدی نژاد از صحنه سیاسی نظام است.
اخبار جارو کردن یاران رفسنجانی و حامیان روحانی در همین منظرمصداق می یابد. کار حتی با قبضه کردن دانشگاه آزاد پس از مرگ رفسنجانی و … ادامه دارد، حتی سید یحیی جعفری امام جمعه منصوب خمینی در۳۷سال پیش، که خامنه ای پیش از این گفته بود به امامان جمعه منصوب شده توسط خمینی به هیچ وجه دست نمی زند!، بر اثر فشارها مجبوربه استعفا می شود.
بی بی سی در۳۰تیر۹۶ خبرمی دهد: «امام جمعه کرمان«بخاطر برخی فشارها» مجبوربه استعفا شده. فرزند امام جمعه کرمان که به تازگی استعفای خود را به رهبر ایران ارائه داده، گفته است که پدرش به خاطر “برخی فشارها” مجبور به استعفا شده است. …هادی جعفری، فرزند امام جمعه کرمان به خبرگزاری ایلنا گفته است که پدرش برای اقامه نماز جمعه “مشکل جسمی” ندارد و این استعفا به خاطر “برخی فشارها” بوده است.»
گفته شده که آقای جعفری در زمان اقامه نماز عید فطر امسال دچار “مشکلاتی” شده بود اما در آن زمان گزارشی در باره این “مشکلات” منتشرنشده بود.
فرزندآقای جعفری گفته است “برخی افراد اینطور وانمود کردند که ایشان مشکل تنفسی دارد و از مسئولیت امام جمعه کرمان کناربرود.»
دویچه وله فارسی در۱تیر۹۶ نیزخبرمی دهد:« پس از کرمان، امام جمعه بیرجند هم استعفا داد. استعفای امام جمعه بیرجند که به طور غیررسمی منتشر شده بود از سوی شورای سیاستگذاری امامان جمعه تائید شد. چند روز پیش امام جمعه کرمان نیز که از حامیان دولت است به دلیل “برخی فشارهای سیاسی” کنارهگیری کرد….
علی رضایی از روحانیان اعتدالگرا و حامی دولت حسن روحانی محسوب میشود. مطابق برخی گمانهزنیها کنارهگیری رضایی از روی اجبار بوده و این مسئله بخشی از پروژه حذف یاران و نزدیکان اکبر هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی از تریبونهای نماز جمعه است.»
حتی اگر خامنه ایی «بیماری» هم نداشت، که دارد و جدّی هم هست، مرگ غیرمنتظره رفسنجانی چیزی نیست جز ناقوس مرگ احتمالی وغیر منتظره خودش، وطنین آن در ذهن و عمل چیزی نیست، جز سناریوی بستر سازی برای آینده نظامی که در ظاهر دو پاره اما درباطن چند پاره است.
پایان مقاله
تیتراخبار رویا رویی خامنه ایی واحمدی نژاد دریکماه اخیر(تا ۱۲آذرماه ۹۶)، گویای همین امراست:
رادیو فردا
۰۲/آبان/۱۳۹۶
رئیس کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس میگوید گزارش تخلفات شخص رییسجمهوری پیشین، محمود احمدینژاد، پس از ارائه به صحن علنی مجلس، توسط دیوان محاسبات و قوه قضاییه مورد رسیدگی قرار میگیرد.
رادیو فردا
۰۹/آبان/۱۳۹۶
درخواست فراکسیون اصولگرای مجلس برای اخراج احمدینژاد از مجمع تشخیص مصلحت نظام
رادیو فردا
۲۳/آبان/۱۳۹۶
. مشایی به «اتهام توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام» به دادگاه انقلاب احضار شد
رادیو فردا
۱۰/آبان/۱۳۹۶
یک نماینده مجلس میگوید با اثبات تخلفات احمدی نژاد او باید از مجمع تشخیص مصلحت نظام اخراج شود
رادیو فردا
۲۴/آبان/۱۳۹۶
بقایی به جای حضور در دادگاه در آرامگاه عبدالعظیم «بست نشست»
رادیو فردا
۲۵/آبان/۱۳۹۶
محمود احمدی نژاد می گوید مخالف خانواده لاریجانی است
رادیو فردا
۲۵/آبان/۱۳۹۶
وبسایت «دولت بهار» از دسترس خارج شد؛ احمدینژاد: ما با برادران لاریجانی مخالفیم
رادیو فردا
۲۷/آبان/۱۳۹۶
کانال تلگرامی دولت بهار، نزدیک به محمود احمدینژاد، با انتشار فیلمهایی از «حمله سازماندهی شده نیروهای لباس شخصی» به سه مدیر محمود احمدینژاد و حامیان آنها که در حرم عبدالعظیم در شهرری «بست نشستهاند» خبر داد….
حمید بقایی معاون محمود احمدینژاد در دوره ریاست جمهوری، روز چهارشنبه ۲۴ آبان، ضمن امتناع از شرکت در دادگاه خود اعلام کرد که به همراه علیاکبر جوانفکر مشاور آقای احمدینژاد، و حبیبالله خراسانی ذیحساب وقت نهاد ریاست جمهوری، در اعتراض به رفتار قوه قضائیه در حرم عبدالعظیم حسنی «بست» مینشینند.
محمود احمدینژاد پیش از این نیز با حضور در جمع سه مدیر خود ضمن ذکر اینکه «ما با برادران لاریجانی مخالفیم»، خطاب به مقامات قوه قضائیه گفته بود که «یا ایرانی نیستید یا ایران را نمیشناسید».
وی تهدید کرده بود که اگر بخواهید حمید بقایی، معاون سابق او را، محکوم کنند «باید از جنازه من رد شوند».
رادیو فردا
۲۸/آبان/۱۳۹۶
پایان بست نشینی نزدیکان احمدینژاد در حرم عبدالعظیم
به نوشته کانال تلگرامی دولت بهار، تعدادی از نیروهای لباس شخصی به بست نشینان در حرم عبدالعزیز حمله کردند.
حمید بقایی، علیاکبر جوانفکر و حبیبالله جزء خراسانی، سه تن از مسئولان دولت محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری سابق ایران، روز یکشنبه ۲۸ آبان، پایان بست نشینی در حرم عبدالعظیم در شهرری را اعلام کردند.
رادیو فردا
۳۰/آبان/۱۳۹۶
بازداشت مدیر مسئول وبسایت حامی احمدینژاد و پایان جلسات دادگاه بقایی
رادیو فردا
۳۰/آبان/۱۳۹۶
بازداشت مدیر مسئول وبسایت حامی احمدینژاد و پایان جلسات دادگاه بقایی
رادیو فردا
۰۱/آذر/۱۳۹۶
دولت مستعجل بست نشینی احمدی نژادی ها
رادیو فردا
۰۳/آذر/۱۳۹۶
محمود احمدی نژاد قوه قضاییه را ناقض قانون اساسی اعلام کرد
رادیو فردا
۰۴/آذر/۱۳۹۶
اسفندیار رحیم مشایی قوه قضاییه را ظالم خواند
رادیو فردا
۰۴/آذر/۱۳۹۶
مشایی: ایستادن در برابر این دستگاه قضایی «منحرف» افتخار است
رادیو فردا
۰۶/آذر/۱۳۹۶
دادستان کل کشور و دادستان تهران به انتقادات محمود احمدی نژاد از دستگاه قضایی پاسخ دادند.
رادیوفردا
۰۶/آذر/۱۳۹۶
حمید بقایی خواستار استعفای مقامهای قوه قضاییه ایران شد
رادیو فردا
۰۷/آذر/۱۳۹۶
اژهای احمدینژاد را به «دروغ و گندهگویی» متهم و به «لاتها» تشبیه کرد
رادیو فردا
۰۷/آذر/۱۳۹۶
غلامحسین محسنی اژه ای، محمود احمدی نژاد را به دروغ و گنده گویی متهم کرد
رادیو فردا
۰۸/آذر/۱۳۹۶
محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری پیشین ایران، در نامه ای به علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، از قوه قضائیه به شدت انتقاد کرد.
رادیوفردا
۰۸/آذر/۱۳۹۶
محمود احمدینژاد، رئیس جمهور پیشین ایران، در نامه ای به علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی از عملکرد قوای سهگانه کشور انتقاد کرده است.
رادیوفردا
گزارش ۱۰۰ روزه حسن روحانی
۰۸/آذر/۱۳۹۶
…
روزنامه اعتماد … با تیتر «فرجام “بگم بگم”ها»، نوشته است: این روزها افشاگریهای محمود احمدی نژاد «گرچه غيرمتعارف است و بیسابقه اما مستقيم همان كسانی را نشانه ميرود كه روزگاری حمايت از احمدینژاد را دريغ نمیكردند و كمنمیگذاشتند.»
این روزنامه با تاکید براینکه «افشاگری در ادبيات محمود احمدی نژاد و نزدیکانش جاری و ساری است»، نوشته است: «فرقی ندارد فهرست مفسدان اقتصادی باشد كه قريب به ١٢ سال است در جيب كاپشن محمود احمدینژاد خاك میخورد يا فهرست پاداش بگيران از دولت دهم باشد كه نامشان از زبان حميد بقایی شنيده میشود. يک دوربين و صندلی برای آنها كافی است. خيره به دوربين، چند برگه كاغذی در دست با ادبياتی تهديدآميز و كنایی، سبک بديعي از افشاگری را به نمايش میگذارند» و البته این بار «خاندان لاريجانی كه يكی در راس دستگاه قضا و ديگری را بر كرسی رياست پارلمان تكيه زده تهديد میكنند.»
ثمینا رستگاری طی یادداشتی با عنوان «احمدینژاد همان است كه بود» در روزنامه اعتماد نوشته است: «محمود احمدینژاد در ٨ سال دوره رياستجمهوریاش يک خدمت بزرگ به مخالفان اصلاحات كرده است خدمتی كه هنوز نانش را میخورد و سكوت میخرد…»
یادداشت نویس اعتماد با اشاره به اینکه غلامحسین محسنی اژهای وزیر اطلاعات دولت اول احمدی نژاد و سخنگوی فعلی قوه قضائیه روز سه شنبه گفته که« در ٤٠ دقيقه دهها دروغ و خلاف و گندهگویی در حرفهايش» وجود دارد، نوشته است: محمود احمدی نژاد «نه ٤٠ دقيقه كه ٨ سال در اين كشور رييسجمهور بوده و هزاران ٤٠ دقيقه فرصت داشته است تا در مجامع داخلی و بينالمللی حرف بزند و نماينده مردم ايران باشد» اما نشان می دهد که «در سيستم سياسي ايران چنان منفذی براي نفوذ وجود دارد كه چنين افرادی میتوانند برای چند سال متوالی به قدت دسترسی بلاواسطه و مستقيم پيدا كنند.»
روزنامه حمایت، نزدیک به قوه قضائیه، در تیتر یک خود از قول سخنگوی این قوه درباره حملات محمود احمدی نژاد به صادق و علی لاریجانی روسای قوای قضائیه و مجلس شورای اسلامی نوشته است: «حکمت صبر قوهقضاییه در آینده نهچندان دور روشن میشود.»
به نوشته این روزنامه، غلامحسین محسنی اژهای در نشست رسانهای روز سه شنبه خود «در پاسخ به سئوال یکی از خبرنگاران در خصوص اظهارات و حملات اخیر احمدی نژاد به دستگاه قضا»، گفته است: «برخی افراد مثل اینکه زبانشان به خلافگویی، دروغگویی و خلافواقع گفتن عادت کرده است. خودشان را بالاتر از همه چیز میبینند و یک خودبینی و بزرگ بینی دارند؛ فکر میکنند همه کارهایشان حق است و هرکس دیگری هر حرفی میزند، نادرست است. درباره این قبیل افراد واقعاً نمیدانم چه تعبیری داشته باشم. از آقایی اسم بردید اخیراً یک فیلم دیدم که زیاد وقت صرفش نکردم اما در آن فیلم ۴۰ دقیقهای، این فرد دهها دروغ و خلافواقعگویی و گندهگویی و توهین به دیگران را داشت.»
روزنامه جوان، نزدیک به سپاه پاسداران، هم در صفحه یک خود نوشته که سخنگوی قوه قضائیه در واکنش به « حملات شديد محمود احمدی نژاد عليه قوهقضائيه»، در حضور خبرنگاران حکایت «لاتی» را بازگو کرده که مورد بیتوجهی قرار گرفته و برای جلب توجه اقدام به عربده کشی می کرده است. محسنی اژهای گفته که برخی مانند «لات از چشم مردم افتاده» حرف میزنند.
بی بی سی
مصباح یزدی: در احمدینژاد حالت انحرافی میبینم
- 1 دسامبر 2017 – 10 آذر 1396
- آقای مصباح یزدی در زمان ریاستجمهوری آقای احمدینژاد از مهمترین حامیان او به شمار میرفت و در مقطعی حتی گفته بود “اطاعت از رئیسجمهور اطاعت از خداست”.
- سخنگوی قوه قضاییه ایران احمدینژاد را به ‘لاتی که از چشم افتاده’ تشبیه کرد
- احمدی نژاد در نامه به رهبر ایران: مقام های قضایی در افکار عمومی متهم هستند
- احمدینژاد: قوه قضائیه دیکتاتور است
آقای مصباح یزدی گفته است در آقای احمدینژاد “اکنون یک حالت انحرافی” میبیند.
محمود احمدی نژاد در ماههای اخیر، به شدت از قوه قضائیه و خانواده لاریجانی انتقاد کرده است.
او همچنین وضعیت مدیریت در کشور را زیر سئوال برده و در نامه به آیتالله خامنهای هشدار داده است اعتماد مردم “مدتهاست از خطوط قرمز عبور کرده و به صفر نزدیک شده است”.
قوه قضائیه هم واکنش شدیدی نشان داده و سخنگوی این قوه آقای احمدینژاد را به “لاتی که یک مدت از چشمها افتاده بود و رنج میبرد” تشبیه کرد و گفت زبان او “هرز شده است و هرچه به زبانش بیاید میگوید”.
رادیوفردا
۱۲/آذر/۱۳۹۶
صادق لاریجانی، سخنان احمدی نژاد علیه قوه قضائیه را «بالاترین خیانت» خواند
رئیس قوه قضائیه، رئیسجمهوری سابق ایران را متهم کرد که «علیه نظام شمشیر کشیده» و در مدت چند دقیقه «۵۰ دروغ» گفته است..
رئیس قوه قضائیه ایران سخنان محمود احمدی نژاد علیه این نهاد را «بالاترین خیانت» خواند و رئیسجمهوری سابق ایران را متهم کرد که «علیه نظام شمشیر کشیده» و در مدت چند دقیقه «۵۰ دروغ» گفته است.
آیتالله صادق لاریجانی … گفت «متاسفانه علاوه بر دشمنان بیرونی، عدهای در درون کشور آب به آسیاب دشمن میریزند و دروغ های عجیب و غریبی مطرح میکنند» و «از پشت به کشور خنجر میزنند».
صادق لاریجانی اضافه کرد: «آقایی که خود زمانی در کشور مسئول بود، ظرف چند دقیقه ۵۰ دروغ علیه قوه قضاییه گفته است».
وی تاکید کرد که «عده ای خود را منجی میدانند و میخواهند برای خود کاسبی بسازند».
رئیس قوه قضائیه اعلام کرد که «این افراد متوجه نمیشوند که این اقدامات خیانت به جمهوری اسلامی و آرمان انقلاب است»…..
محمود احمدینژاد روز دوم آذر در یک گفتوگوی ویدئویی، قوه قضائیه را به «نقض قانون اساسی» متهم کرده و گفته بود که «اگر قرار بود دیکتاتوری قوه قضائیه داشته باشیم انقلاب نمیکردیم».
وی مدعی شده بود که در شورای عالی امنیت ملی در مورد ستار بهشتی «من تقریباً با رئیس قوه قضائیه دعوا کردم، فریاد زدم سرشان! گفتم جنایت کردید شما».
پایان اخبار
درجنگ وجدال احمدی نژاد با خامنه ایی، اگربجای خامنه ایی، خمینی زنده بود، احمدی نژاد می توانست، دربرابراوبأیستد؟،و چنین پشتک ورارودربرابرولی فقیه بزند؟.
ضرب المثل است که می گویند: «سگ صاحب اش رانمی شناسد».
اما باید ضرب المثل دیگری ازوضعیّت فعلی رژیم مصطلح گردد. چرا که:« سگ صاحبش رامی شناسد!؛ امّا محّل سگ به او نمی گذارد!». واین کشاکش هنوز ادامه دارد.
دیدگاهها بسته شدهاند.