مجید محمدی – به سخنان مقامات جمهوری اسلامی و اسلامگرایان ایرانی و بخش قابل توجهی از مسلمانان گوش یا نگاه کنید. در آنها با وجود نمایش و ادعای دوری از دنیا و بینیازی، طلبکاری از دنیا و همگان موج میزند. گذر از اسلام مادربزرگها به اسلامگرایی دقیقا به معنای گذر از عبادت و بندگی به دنیاخواهی و قدرتطلبی تحت لوای برپایی و اجرای احکام و دستورات دینی است. نخست به دو نمونه اشاره میکنم.
نمونهی اول آن که حمیدرضا آصفی سخنگوی سابق وزارت خارجه جمهوری اسلامی میگوید: «اگر ترامپ واقعا با تروریست در منطقه مخالف است، باید خود از حامیان سپاه باشد و به دلاوریهای آن تعظیم کند» (الف ۱۷ مهر ۱۳۹۶). در اینجا نه تنها واقعیات نادیده گرفته میشود (از جمله اینکه دولت آمریکا و مؤتلفانش با دهها هزار حملهی هوایی و صدها حملهی زمینی در عراق و سوریه داعش را از مناطق تحت اشغالش بیرون کردهاند و نه سپاه قدس) بلکه برای کار ناکرده طلبکار هم هستند. وقاحت و پر رویی در این نوع سخنان موج میزند.
نمونهی دوم، در ایام عاشورا وبسایت خبرگزاری فارس که بوق تبلیغاتی سپاه پاسداران است شبکههای رادیویی و تلویزیونی خارج کشور را متهم میکند که بر اساس هنجارهای تبلیغاتی رژیم در ایام عاشورا عمل نکردهاند. آنها حتی میخواهند رسانههایی که هزینهشان را نمیپردازند بر اساس خواست آنها عمل کنند و به بوق تبلیغاتی مسلمانان تبدیل شوند. اگر آنها قرار میبود مثل رادیو و تلویزیون دولتی عمل کنند (پخش برنامههای عادی خود را برای ایام محرم تعطیل کرده و وقت خود را به مداحان و روحانیون اختصاص دهند) دیگر نیازی به وجود آنها نمیبود. البته آنها این زمینه را در بیبیسی فارسی میبینند که چنین تقاضایی را مطرح میکنند.
اشتهای قدرت اسلامگرایان شیعه سیریناپذیر است و از همه میخواهند این اشتها را تحریک کرده و بدان پاسخ دهند. آنها غیر از نشان دادن حرص و طمع بلعیدن همهی دنیا، از مردم دنیا میخواهند که هر روز آنها را بالای سرشان بگذارند و از آنها قدردانی کنند چون تنها آنهایند که میتوانند با تاراج منابع و آزادی انسانها موجب رستگاری و سعادت همگان شوند. انگار چیزهایی به دنیا دادهاند که نمیتوانند پس بگیرند یا خدماتی به دنیا ارائه کرده و مورد تشویق و قدردانی واقع نشدهاند. آنها از مردم دنیا نمیخواهند به همانگونه با آنها رفتار کنند که خود با دیگران رفتار میکنند بلکه خود را حق و بقیه را باطل میدانند و دو نظام رفتاری متفاوت را تبلیغ میکنند.
اسلامگرایان بر اساس همین طلبکاری مدام به مردم ایران و دنیا نصیحت میکنند، در مورد همهی امور و رفتارها و آدمیان داوری ارزشمدارانه دارند و دیگران را تایید یا رد میکنند، خود را از همه جهت الگو میدانند و تصور میکنند همهی ارزشهای عالم در آنها جمع است. به همین علت نظام جمهوری اسلامی را سفید کامل و نظامهای دیگر را سیاه کامل میبینند.
آنچه اسلامگرایان به ایران عرضه کردهاند، سرکوب و تقلب و فساد و دروغ و خویشاوندسالاری و تاراج و اتلاف منابع بوده است. چرا مردم ایران باید سپاسگزار این امور باشند؟ چرا آنها باید طلبکار این امور باشند؟
این حس طلبکاری ناشی است از سه ویژگی آنها:
۱) دینداری تاجرمآبانه و «مستکبرانه»
۲) سیاستمداری آرمانگرایانه (با آرمانی در حد بازگشت به زندگی قبیلگی و عشیرهای ۱۴۰۰ سال پیش اما حکومت جهانی واحد در قرن بیست و یکم)
۳) کنش اجتماعی خودحقپندارانه
بعلاوهی سه ویژگی جامعهای که در آن زندگی میکنند یعنی:
۱) ضعف علمگرایی و عقلباوری در جامعه
۲) ناپرسشگری جامعه و فقدان یا ضعف نگاه انتقادی
۳) غرق شدن افراد در داوری ارزشی در مورد دیگران.
این دو مجموعه از سه ویژگی را یک به یک بررسی میکنم.
دینداری «مستکبرانه»
دینداری اگر به برانگیختن معنویت، التیامبخشی به رنجهای بشر و القای حس تعلق به یک گروه با محوریت یک مجموعه رمز و راز (کارکردهای اصلی ادیان) محدود نشود بجای به ارمغان آوردن تواضع و خضوع (ناشی از بندگی خداوند یا تعلق به یک گروه خاص) برتریطلبی و امتیازخواهی به ارمغان میآورد. این نوع دینداری به اسلامگرایان و بخشی از مسلمانان ایرانی تکبر و خودمحوری و انحصارگرایی اعطا کرده است. آنها همهی منابع و منزلتها و قدرتهای عالم را مختص خود میدانند و معتقدند چون دیندارند پس همهی اینها خودبخود به آنها اختصاص یافته است. آنها همهی منابع را متعلق به خدا و پیشوایان دینی میدانند و چون خود را نایب و جانشین آن پیشوایان میدانند نتیجه میگیرند که همهی منابع از آن آنهاست. آنها تک تک آحاد بشریت را در خدمت خود میخواهند بدون آنکه حقی داشته باشند یا کاری برای کسی انجام داده باشند.
آرمانگرایی
دنیای آرمانی اسلامگرایان دنیایی بسیار کودکانه و ساده است. همه یک شکل و یک لباس هستند و یک شبکهی تلویزیونی و یک روزنامه دارند و همه مثل رمه از پیشوای مذهبی (چوپان) اطاعت میکنند. طرح این دنیای آرمانی از نگاه آنها بسیار ابتکاری است و حرف نویی برای دنیاست که به دلیل وسوسههای شیطانی جدی گرفته نمیشود. اسلامگرایان برای دادن طرح ساختن این دنیای گوسفندی انتظار دارند که هر روز هم آنها را حلواحلوا کرده و همه در برابر آنها قد خم کنند. در دنیای آرمانی اسلامگرایان هیچ ارزشی غیر از اطاعت از رهبر و شریعتی که وی معرفی میکند وجود ندارد. افراد بدون هیچ دلیل و شاهدی باید باور کنند که بردگی و تبعیض و تحقیر همانا بهشت است.
خودحقپنداری
از دیگر ریشههای طلبکاری اسلامگرایان خودحقپنداری آنهاست. آنها تصور میکنند که در جایگاه خدا و نمایندگانش بر روی زمین نشستهاند. آنها همهی اعمال تایید شده از سوی پیشوایان دینیای که بسیاری بدانها باوری ندارند را به خود و همهی گناهان را به غیر خود نسبت میدهند. گنهکاران از نگاه آنان باید همیشه خود را مدیون دینداران بدانند چون بدون آنها خداوند آنقدر بلایای طبیعی بر زمین نازل میکرد که دیگر جایی برای زندگی بشر باقی نمیماند. وقتی باور داشته باشید که همهی عالم به واسطهی لطف خداوند به مقدسان شیعه پابرجاست طبعا همه باید زندگی خود را مدیون مسلمانان شیعه بدانند و هر روز کار خود را با تعظیم و تشکر از آنها آغاز کنند.
جادوگرایی
اسلامگرایان شیعه چنین جلوه میدهند که با جادو مخالفاند اما آنان فقط با جادوگری دیگران و رقبای خود مخالفاند و نه اصل جادوگری. روحانیون شیعه خود را در مقام جادوگران عصر جدید عرضه میکنند، کسانی که دنیا و آخرت مردم را در دست داشته و میتوانند تغییر دهند. پیامبران پیشینی که آنها معرفی میکنند نیز همه بنیهای غیر از جادوگری (معجزه) ندارند. اما به دلیل اعلام پایان عصر معجزات پیامبرانه آنها معجزات تازهای برای خود اختراع کردهاند، معجزاتی مثل ریشهکن کردن جرم و جنایت با خشونت، بردن مردم به زور به بهشت، فراهم کردن رفاه عمومی با نادیده گرفتن علم بشری و اعطای غرور و افتخار با دشمنی با تمدن غربی. متاسفانه علمباوری و عقلگرایی در جامعهی ایران به شدت کمرنگ هستند.
ناپرسشگری
وقتی در فرودگاه تهران با بودجهی عمومی جایی مخصوص درست میشود که صفحات قران در آن قرارگرفته تا مسافران باخواندن این صفحهها قرآن را ختم کنند صدای کسی در نمیآید چون افراد فکر میکنند باید به دین احترام بگذارند. یا وقتی بودجهی شهرداری تهران صرف برنامهی عزاداری عاشورا و مراسم اربعین میشود باز هم شهروندان ایرانی سکوت میکنند. این احترام بیمورد که سواری مجانی دینداران بر گُردهی عموم است به مقامات اجازه میدهد که هر کاری را به نام دین انجام دهند. سالانه دهها هزار میلیارد تومان از بودجهی عمومی خرج نهادهای دینی میشود اما کمتر صدای اعتراضی به این کارها شنیده میشود. کسانی که معتقد به اصلاح مذهبی و سیاسی در ایران هستند نیز به این بودجهها اعتراض نمیکنند.
داوری همهجایی و همهوقتی
اگر مردم ایران به داوری ارزشی دائمی کسانی که در حول و حوش آنها هستند اشتغال دارند (و اسلام هم با امر به معروف و نهی از منکر مشوق چنین رفتاری است) حاکمان آنها در باب هشت میلیارد انسانی که بر کره زمین زندگی میکنند چنین میکنند. جالب اینجاست که برای این کار نفرتانگیز و مداخله در امور خصوصی دیگران و راهاندازی گشت ارشاد و تحقیر مردم خواهان تقدیر و تشویق تشکر هم هستند و انتظار دارند مردم قدرت را دو دستی به آنها بسپارند و اعتراضی هم نکنند و قدرت را حق ابدی و الهی آنها بدانند.
منبع:پژواک ایران
حقیقت مانا
دیدگاهها بسته شدهاند.