تا آنجا که من در جریان ساعات کاری و فعالیت های ایشان در همان چند روزه بودم، آقای مصداقی، دو روز پیش از آن در لندن بودند و طی دو برنامه در تلویزیون «من و تو» و نیز «ایران انترنشنال» بطور زنده شرکت داشتند، که کثیری از مردم ایران در سراسر جهان آن را دیدند و هنوز در آرشیو این دو رسانه وجود دارد.
حسب دوستی از ایشان خواستم بیشتر پیش ما در لندن بماند، که گفتند مادرشان دو روز دیگر به ایران باز می گردند و حال ایشان چندان هم مناسب نیست و باید بر گردد.
روز چهار شنبه، مادر را به فرودگاه برده که بدرقه کند، در حالیکه صندلی چرخدار وی را کنترل می کرد متوجه یکی از مأموران خود باخته و تواب زندان می شود که از فاصله نزدیک از ایشان عکس برداری می کند، با عکس العمل آقای مصداقی مواجه شده، و ایشان پلیس را نیز در جریان قرار می دهد. پلیس دوربین طرف را گرفته و عکس ها را رویت می کند و پلیس تأکید می کند که موضوع را جهت بررسی گزارش میکنند. جالب است که دوربین های فرودگاه تمام ماجرا را ضبط کرده. باری چند ساعت بعد در همان روز چهارشنبه ۲۳ اکتبر، ایرج مصداقی به روال روزهای چهار شنبه در «میهن تی وی» ظاهر شده و برنامه خود را اجرا میکند و به شرح ماجرا به جزئیات آن میپردازد و هزاران نفر در بصورت زنده در جریان امر قرار میگیرند.
رهبری مجاهدین که در مقابل توضیحات روشنگرانه آقای مصداقی دستآش رو شده، از سر درماندگی و افلاس با یک واکنش ابلهانه به انتشار عکس ایرج مصداقی و اطلاعیه «کمیسیون امنیت و ضدتروریست» شورای ملی مقاومت مبادرت میکند. آن هم عکسی که ایرج مصداقی با تلاش و کوشش خود مانع پاک کردن آن توسط مزدور فرومایه رجوی میشود تا پلیس متوجه توطئههای گشتاپوی رجوی شود.
توضیحات دوباره ایرج مصداقی،رهبری خائن مجاهدین را وا میدارد تا دوباره در واکنش به روشنگری آقای مصداقی مشتی اراجیف سر هم کند و مدعی شود آقای مصداقی برای تماس با عوامل رژیم به مقابل ایران ایر در فرودگاه آرلاندا و آن هم مقابل چشمان صدها ایرانی مسافر و همراهانشان رفته بود. گویا در محل دیگری دور از چشم مردم نمی توان با عوامل رژیم تماس گرفت. حماقت رهبری عقیدتی مجاهدین همهی مرزها را درنوردیده است.
این نوشته فقط بخاطر روشنگری انتشار مییابد و اینکه نشان دهم به هنگام این همه فشار که از در ودیوارِ رژیم به سر مردم می بارد گشتاپوری رهبر و «الترناتیو»بدنبال چیست. آیا این حرکات ضد دموکراتیک و امنیتیِ رژیم پسند نیست؟ و باعث واگرائی و بی اطمینانی عنصر اجتماعی نمی شود؟ آیا این سقوط اخلاقی و معرفتی را میشود توجیه کرد؟
چرا این عنصر خود فروخته رَدِ نامه های تحقیر آمیزی را که توسط رهبری مجاهدین به قاتلان سران رژیم نوشته شده پی گیری نمی کند که دستانشان تا مرفق به خون عزیزانمان آغشته است.
منبع:پژواک ایران
جقیقت مانا
دیدگاهها بسته شدهاند.