اخبار خروش مردم ایران
تظاهرات:
تجمع گروهی از دراویش و تحصن آنها مقابل زندان اوین. این گروه خواستار آزادی چهار درویش بازداشتی هستند.
حضور فعال شهروندان عرب در تجمعات اعتراضی در ایران
در برخی از شهرهای عربنشین کشور از جمله اهواز و شادگان تجمعات اعتراضی ادامه دارد. یوسفعزیزی بنیطرف، فعال سیاسی عرب ایرانی در مصاحبه با دویچه وله در باره جزئیات مشارکت عربهای ایران در این تظاهرات اعتراضی توضیح میدهد.
تجمعات اعتراضی در ایران وارد نهمین روز شده و تا بیش از صد شهر ایران گسترش یافت. طبق آمار رسمی ۲۲ نفر کشته و بیش از ۱۷۰۰ تن نیز تابحال در ارتباط با این اعتراضها دستگیر شدهاند.
یوسف عزیزی بنیطرف، نویسنده و فعال سیاسی عرب ایرانی و عضو “کانون نویسندگان ایران” در مصاحبه با دویچه وله میگوید در برخی از شهرهای عربنشین کشور از جمله اهواز و شادگان مردم عرب در تجمعات اعتراضی به زبان عربی شعار دادند.
تجمع شماری از حامیان اعتراضات ایران در برابر دفتر سازمان ملل در واشینگتن.
تظاهرات ایرانیان در برلین در حمایت از تظاهرات سراسری در ایران
جمعی از ایرانیان در برلین مقابل “دروازه براندنبورگ” جمع شدند تا همبستگی خود را با معترضان حاضر در تظاهرات سراسری در ایران نشان دهند.
در ایالت نوردراین وستفالن آلمان ایرانیان برای اعلام همبستگی با “تظاهرات سراسری در ایران” تظاهرات برگزار کردند. در تظاهرات شهر کلن آلمان، افراد با گرایشهای مختلف سیاسی حضور داشتند.
شخصیت ها وهنرمندان وگروهها:
شیرین عبادی: برای تغییر باید به مبارزه مدنی ادامه داد
شیرین عبادی، فعال حقوق بشر و برنده جایزه نوبل صلح در گفتگو با دویچهوله میگوید مردم باید با مبارزه مدنی و مسالمتآمیز حکومت را وادار به برگزاری یک همهپرسی کنند.
رژیم :
حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، در تازهترین واکنش خود به ناآرامیهای اخیر در شهرهای مختلف ایران گفته است”مردم به حق میگویند ما را ببینید” و افزوده است “اگر اکثریت کشور با نسل جوان است؛ باید به نظر اکثریت عمل کنیم.“
به گزارش خبرگزاریهای دولتی در ایران، رئیس جمهور ایران امروز دوشنبه (۱۸ دی/ ۸ ژانویه) در دیداری با وزیران و مسئولان اقتصادی تاکید کرده است: «مشکلی که امروز با آن مواجه هستیم، فاصله ما مسئولان با نسل جوان است. امروز آنطوری که ما فکر میکنیم، با آنچه که جوانان فکر میکنند، متفاوت است. امروز نگاه جوانان به دنیا و زندگی با نگاه ما فرق میکند و این اشکال اساسی است که بایستی آن را حل و فصل کنیم».
تایید خبر مرگ یکی از بازداشتشدگان در اوین؛ صادقی نسبت به وقوع «کهریزک دوم» هشدار داد
محمود صادقی، نماینده مجلس، با تایید مرگ سینا قنبری، یکی از بازداشت شدگان تظاهرات اخیر در زندان اوین، نسبت به تکرار وقوع آنچه «کهریزک دوم»نامید، هشدار داد. در این میان، یک مقام قضایی، دلیل مرگ سینا قنبری را «خودکشی» اعلام کرد.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، مدیرکل زندانهای استان تهران در مورد دلیل مرگ سینا قنبری، یکی از زندانیان زندان اوین، گفت که او «با مراجعه به دستشویی قرنطینه زندان، اقدام به خودکشی از طریق حلقآویز کردن خود کرده است».
دی» اعلام کرد و افزود: «بلافاصله مراتب به دادستان اعلام شد و بازپرس دادسرای جنایی در محل زندان حضور یافت و از ماموران زندان و مطلعین تحقیق کرده و دستورات لازم را در این خصوص صادر کرده است».
صادق آملی لاریجانی : بساط آشوب جمع شد، مطالبات به قوت خود باقی است
ممنوعیت تدریس زبان انگلیسی در مدارس ابتدایی ایران
«مردم نگران کهریزک دیگری هستند»
ناهید خداکرمی، عضو شورای شهر تهران، ضمن تاکید بر اینکه «مردم نگران کهریزک دیگری هستند
پرونده مرگ هاشمی رفسنجانی ‘به شورایعالی امنیت ملی بازگشت
- اکبر هاشمی رفسنجانی نوزدهم دی ماه سال گذشته در سن ۸۲ سالگی در تهران درگذشت
یاسر هاشمی، فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی به خبرگزاری پانا خبر داده که پرونده مرگ پدرش که در شورای عالی امنیت ملی بسته شده بوده، مجددا از سوی حسن روحانی رئیس جمهور برای بررسی به این شورا ارجاع شده و اکنون مفتوح است.
از زمان درگذشت آقای هاشمی رفسنجانی اعضای خانواده او چندین بار علت فوت او را مشکوک اعلام کرده و همچنین درباره درباره سرنوشت وصیتنامه او ابراز بی اطلاعی و ابهام کرده اند.
حمایت جهانی:
درخواست سازمان ملل برای تحقیق درباره کشتهشدگان و رعایت حقوق بازداشتشدگان اعتراضها
اتحادیه اروپا ظریف را برای گفتگو درباره اعتراض ها دعوت می کند
زیگمار گابریل وزیر خارجه آلمان می گوید که اتحادیه اروپا محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران، را برای گفت و گو درباره اعتراضات اخیر ضددولتی که بسیاری از شهرهای ایران را فراگرفت دعوت خواهد کرد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه آقای گابریل به تلویزیون «زی دی اف» آلمان گفت: «ما و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا (فدریکا موگرینی) توافق کرده ایم تا از وزیر خارجه ایران دعوت کنیم، که در صورت امکان هفته آینده خواهد بود».
رسانه ها بین المللی:
ورشکستگی حکومت ایران اجتنابناپذیر است
هفتۀ نامۀ فرانسوی “لوپوئن” به مناسبت ناآرامی های جاری در ایران با “ادوارد لوتواک” موّرخ آمریکایی و عضو پیشین شورای امنیت ملی آمریکا در دورۀ ریاست جمهوری رونالد ریگان گفتگویی انجام داده است که در آن مورخ آمریکایی “ورشکستگی” رژیم اسلامی ایران را اجتناب ناپذیر دانسته است. لوتواک گفته است : همۀ داده ها از ورشکستگی رژیم ایران حکایت دارد و همانطور که رونالد ریگان شاهد فروپاشی اتحاد شوروی بود، هیچ بعید نیست که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری فعلی آمریکا، شاهد فروپاشی رژیم اسلامی ایران باشد.
“ادوارد لوتواک” در مصاحبه اش با هفته نامۀ “لوپوئن” گفته است : درآمدهای نفتی ایران که ۸۰ درصد صادرات این کشور را تشکیل می دهند برای تأمین نیازهای ایران با ۸۰ میلیون نفر جمعیت کفایت نمی کنند. به گفتۀ عضو پیشین شورای امنیت ملی آمریکا، حکومت ایران برای به حرکت انداختن چرخ اقتصاد این کشور باید روزانه ٢۵ میلیون بشکه نفت صادر کند، در حالی که کل صادرات نفت این کشور در حال حاضر از ۲ میلیون و ۵٠٠ هزار بشکه در روز فراتر نمی رود.
به همین خاطر “ادوارد لوتواک” تصریح کرده است که درآمد سرانۀ ایرانیان امروز معادل درآمد سرانۀ کشوری همانند “بوتسوانا” است با این تفاوت که “بوتسوانا” بخش اعظم منابع خود را صرف برنامۀ اتمی، خریداری اسلحه، تولید موشک های بالستیکی، مداخلات نظامی در کشورهای منطقه و حمایت مالی از گروه های تروریستی نظیر حزب الله لبنان نمی کند.
به گفتۀ “ادوارد لوتواک” ایران از یک مشکل بزرگ دیگر رنج می برد و آن فسادی است که کل رهبران این کشور را دربرگرفته است. این فساد شامل فرزندان رهبر جمهوری اسلامی ایران به ویژه مجتبی نیز می شود که به گفتۀ “ادوارد لوتواک” دارایی هایش به ٢ میلیارد دلار می رسد. قانع ترین فرزند رهبر ایران، به گفتۀ “ادوارد لوتواک”، دارایی اش به ۵٠٠ میلیون دلار می رسد.
مورخ آمریکایی بر تاثیر مخرب بنیادهای ایران بر اقتصاد این کشور تأکید کرده و افزوده است : با این حال مسبب واقعی ورشکستگی و فقر ایران سپاه پاسداران است که به دلیل برنامه های اتمی و موشکی اش محرک تحریم های اقتصادی علیه ایران بوده و حکومت ایران را به ماجراجویی در کشورهای منطقه نیز واداشته است. عضو پیشین شورای امنیت ملی آمریکا در پایان گفته است که مردم ایران پی برده اند که این ماجراجویی ها هزاران میلیارد دلار زیان به اقتصاد ایران وارد آورده است
رادیو فردا
چهار ویژگی متمایز کننده خیزش دی ۹۶: جدال با کابوس مستقر؛ یادداشتی از مجید محمدی
۱۶/دی/۱۳۹۶
خیزش دی ماه ۹۶ با گستردگی قابل توجه (حدود ۱۰۰ شهر) و شعارهای روشن ضد حکومتی، ضد روحانیت و هواداری از نظام پادشاهی بسیاری از ناظران مسائل ایران را شگفتزده کرد. این خیزش مشترکاتی با دیگر جنبشها و اعتراضات در ۱۵۰ سال گذشته در ایران دارد، مثل تفاوت در شعارها و مطالبات آغازین و انتهایی آن، اصرار حکومت به بردن آنها به سمت خشونت، و نسبت دادن آنها به خارجیها.
حرکت اعتراضی با اشاره به مشکلات معیشتی آغاز شد اما به نفی نظام انجامید همان طور که جنبش سبز با “رای من کو” آغاز شد اما به نفی ولایت فقیه انجامید. حرکت اعتراضی سال ۵۷ نیز نخست از شاه میخواست سلطنت کند و نه حکومت اما به براندازی انجامید.
این جنبش هم مثل گذشته به بیگانگان نسبت داده شد: «طراح اصلی این پروژه، یک آمریکایی به نام مایکل اندریا، مسئول سابق مبارزه با تروریسم سازمان سیای آمریکا است و اتاق عملیاتی متشکل از سه ضلع آمریکا، صهیونیست و آل سعود نیز برای این ناآرامیها تشکیل شده بود که به طور عمده، برنامهریزی آن به عهده مایکل و یکی از افسران اطلاعاتی وابسته به موساد انجام میشد و هزینه آن هم به عهده آل سعود بود.» (محمد جعفر منتظری، دادستان کل کشور، انتخاب، ۱۴ دی ۱۳۹۶)
اما خیزش دی ماه ۹۶ دارای ویژگیهای خاص خودش بوده است. در ادامه به چهار ویژگی متمایز کننده این حرکت اشاره میکنم.
اولین خیزش کاملا غیر مذهبی در ایران
اصلاح طلبان در دوران پس از جنبش سبز به جای بازسازی سازمانی و بسط ارتباطات خود در کشور بیشتر به “نظام” پناه آوردند. آنها در حباب نخبهگرایی سیاسی فرو رفتهاند و این روزها طرفداران آنها که از این اعتراضات شگفتزده شدهاند مدام میگویند ما نمیدانیم اینها که به خیابان آمدهاند کیستند. توده بیشکل اگر به خاتمی رای بدهند مردم قهرماناند اما اگر شعار “ضد آخوندی” بدهند بیریشه و بیهویت هستند.
در طول ۱۱۰ سال اخیر از جنبش مشروطیت تا جنبش سبز حداقل بخشی از شعارها مذهبی بوده یا رنگ و بوی مذهبی داشتهاند. جنبش دی ماه ۹۶ برای اولین بار از شعارهای مذهبی تهی است. “الله اکبر” و “یا حسین”هایی که در جنبش سبز به گوش میرسید کاملا در این حرکت غائب هستند. به نظر میآید که چهار دهه آموزش ایدئولوژیک هر روزه در مدارس و مساجد در اقصی نقاط کشور حداقل برای اقشاری از جامعه به بن بست کامل برخورده است چون جوانان این مناطق در احساساتیترین لحظات زندگی خود هیچ تمسکی به دین ۱۴۰۰ سالهی وارداتی نمیکنند. هنگامی که یک بسیجی در آبیک قزوین در گردهمایی معترضان شعار الله اکبر میدهد معترضان نخست وی را هو میکنند و بعد وی را مکررا “بیشرف” میخوانند.
برای دینداران نیز روشن است که این حرکت در پی جمع بساط دین از حوزهی سیاسی و قدرت است. حتی یک روحانی در این جنبش حضور نداشته است. در جنبش سبز تعداد اندکی از روحانیون حضور داشتند چون این جنبش در آغاز اصل نظام را هدف قرار نمیداد و یکی از جناحهای حکومتی در آن فعال بود. البته جنبش سبز نیز در ادامه به نفی اصل نظام رسید.
علیه روحانیت شیعه
در خیزشهای دیگر حتی تا جنبش سبز معترضان تلاش میکردند در دیدار با مراجع شیعه یا نامهنویسی آنها را با خود همراه کنند. در دوران جنبش سبز صدها تقاضای دیدار و نامه خطاب به روحانیون نوشته شد. خیزش دی ماه ۹۶ نشان داد که نه تنها معترضان از روحانیت شیعه قطع امید کرده بلکه علیه امتیازات آنها به پا خواستهاند. آنچه در همهی اعتراضات به گوش میرسید شعارهایی علیه “آخوندها” بود. این حرکت نشان داد که حداقل در بخشهایی از مناطق ایران روحانیت دیگر نه تنها مرجعیت اجتماعی ندارد بلکه منفور است. ناظران تحولات ایران این موضوع را از قبل میدانستند اما به دلیل عدم امکان نظرسنجی نمیتوانستند آن را به مشاهداتی متکی سازند. حرکت اعتراضی این موضوع را از اندرون خانهها به فضای عمومی آورد.
خیزش پابرهنگان شهرهای بسیار کوچک
بررسی مکانهای اعتراض نشان میدهند که شهرهای بسیار کوچک در این حرکت بسیار تحرک بیشتری نسبت به شهرهای بزرگ و مراکز استانها داشتهاند. کسانی که در تظاهرات شبانه شرکت داشتند عمدتا جوانان ۱۵ تا ۲۵ سالهای هستند که در زیر خط فقر زندگی کرده و هیچ امیدی به آینده ندارند. البته روحانیون حکومتی برای پرهیز از اتهام سرکوب فقرا و پابرهنگان معترضان را به قشر مرفه نسبت میدهند (علی سعیدی نماینده خامنهای در سپاه، تسنیم ۱۳ دی ۱۳۹۶) اما این موضوع با واقعیات روی زمین همخوانی ندارد. بنا به گفتهی معاون امنیتی وزارت کشور بیش از ۹۰ درصد از کسانی که در ناآرامیهای اخیر بازداشت شدهاند جوان و نوجوان هستند، میانگین سنی آنها زیر ۲۵ سال بوده و عموما سابقه بازداشت قبلی ندارند. آنها تنها راه برای تغییر وضعیت خود را انحلال جمهوری اسلامی میدانند. استمرار رژیم برای آنها استمرار فلاکت و فقر ناشی از تبعیض و تحقیر است. اعتراضات دی ماه ۹۶ نشان داده است که شهرهای کوچک ایران ظرفیت بالایی برای جنبشهای اجتماعی دارند.
انقلاب مشروطه، جنبش ملی شدن صنعت نفت، انقلاب سال ۵۷ و جنبش سبز همه جنبشهای شهری (شهرهای بزرگ) بودند و شهرهای کوچک دور افتاده سهم چندانی در آنها نداشتند. این برای اولین بار است که مردم مناطق دور افتاده قدرت متمرکز در تهران و مراکز استانها را به چالش میکشند. از همین جهت سرکوب آن نیز برای حکومت دشوارتر بوده است. حکومت تصور نمیکرد خیزشی از این مناطق شروع شود و از این جهت نیروی سرکوب آن بیشتر در مناطق شهری بزرگ متمرکز بوده است.
حرکت در تهران و مشهد و تبریز و شیراز و کرمان به سرعت تحت کنترل قرار گرفت چون حکومت دهها هزار نیروی خود را به خیابانها گسیل کرد اما در دورود و ایذه و قهدریجان کار سرکوب با سرعت پیش نرفت. در مناطقی از تهران تعداد نیروهای مستقر حکومتی حتی بیش از تعداد جمعیتی بود که به طور معمول در خیابانها حرکت میکنند یا انتظار میرود برای تظاهرات بیایند. به علت حضور قدرتمندتر این خیزش در شهرهای کوچک و دسترسی کمتر به اخبار آنها پس از فیلتر شدن تلگرام و اینستاگرام تصور میشد که اعتراضات در پایان یک هفته تا حدی فروکش کرده است اما در روز هشتم این اعتراضات ادامه یافت چون حکومت علی رغم نمایش راهپیماییهای خودی نمیتوانست سطح کشور را با نیروهایش پر کند.
فاصله گیری نهادهای مستقر از اعتراضات
خیزش دی ماه ۹۶ نشان داد که نه تنها معترضان از روحانیت شیعه قطع امید کرده بلکه علیه امتیازات آنها به پا خواستهاند. آنچه در همهی اعتراضات به گوش میرسید شعارهایی علیه “آخوندها” بود. این حرکت نشان داد که حداقل در بخشهایی از مناطق ایران روحانیت دیگر نه تنها مرجعیت اجتماعی ندارد بلکه منفور است.
در این دوره از حرکتهای اعتراضی هیچ بخشی از نهادهای مستقر با آن همراهی نکردند. نهادهای مستقر آن چنان به بند ناف حکومت متصل شدهاند که نمیتوانند تصور بدیلی برای وضعیت موجود داشته باشند. در انقلاب سال ۵۷ بخشهای قابل توجهی از کارکنان دیوانسالاری دولتی با روحانیت و بازار همراهی کردند. در جنبش سبز بخشهایی از دانشگاهیان، هنرمندان، ورزشکاران و بخشی از کارکنان اداری با این حرکت همراهی کردند چون جنبش از ابتدا حکومت را هدف قرار نداده بود. در خیزش اعتراضی سال ۹۶ همهی نهادهایی که حتی کوچکترین اتصالی به حکومت و منابع و رانتهایش دارند از آن فاصله گرفتند. آنچه در این اعتراضات بارز تر از همیشه بود قرار گرفتن اصلاح طلبان در سمت حکومت و تلاش آنها برای سرکوب هرچه سریعتر این خیزش بود (نگاه کنید به اطلاعیه مجمع روحانیون مبارز که دست کمی از اطلاعیههای سپاه نداشت).
بیش از آن که بخشهایی از مردم از اصلاح طلبان در این اعتراضات گذر کرده باشند اصلاح طلبان از این بخشها گذر کرده بودند. آنها در ماههای گذشته حداکثر تلاششان برای دیدار با اعضای شورای نگهبان و فرماندهان سپاه بوده است و نه دیدار با مردم قهدریجان، شاهین شهر،خوی، لنجان، تویسرکان و ایذه که به گفته عضو مجلس از این شهر اکثرشان بیکارند. چه کسی جلوی آنها را برای رفتن به این شهرها را گرفته است؟ کسانی که به شهر دورود سفر کرده باشند می دانند که شهر دورود مثل شهرهای خیالی پس از جنگهای هستهای است. کودکان روی خاک و خل بدون لباس و کفش راه میروند و بسیاری از خانهها در و پیکر ندارند، در کشوری که “خامنهای خدایی میکند”. طبیعی است جوانان دورود و ایذه نسبتی با اصلاح طلبان ندارند چون اصلاح طلبان نسبتی با آنها ندارند.
اصلاح طلبان در دوران پس از جنبش سبز به جای بازسازی سازمانی و بسط ارتباطات خود در کشور بیشتر به “نظام” پناه آوردند. آنها در حباب نخبهگرایی سیاسی فرو رفتهاند و این روزها طرفداران آنها که از این اعتراضات پس از بیعت ۹۶ شگفتزده شدهاند در رسانهها مدام میگویند ما نمیدانیم اینها که به خیابان آمدهاند کیستند. تودهی بیشکل اگر به خاتمی رای بدهند مردم قهرماناند اما اگر شعار “ضد آخوندی” بدهند بیریشه و بیهویت هستند. مهمانان اصلاح طلب رسانههای فارسی زبان میگویند که نمیدانند اینها که اعتراض میکنند کیستند در حالی که هم شهر آنها مشخص است و هم خواستههایشان را روشن میگویند و هم به زبان فارسی سخن میگویند. این که میگویند نمیدانند دقیقا به این معناست که “هم جهت با ما نیستند” یا حزب و گروه ندارند. مگر حکومت میگذارد کسی غیر از وفاداران حزب و گروه داشته باشد؟ مگر مردم با شناسنامهی سیاسی میتوانند بیایند بگویند ما “حکومت آخوندی نمی خواهیم”.
این حرکت اعتراض به تبعیض و تحقیر، بیکفایتی و خود حق بینی فراگیر است و ناشی از یاس و نا امیدی. فقر و بیکاری و افزایش جرائم و اختلالات روانی چند ده میلیونی ناشی از وضعیتهای فوق است. روحانیت شیعه و سپاهیان و جناحهای حکومتی مظهر این سه ویژگی هستند. حتی بعد از سرکوب هم این ویژگیها از میان نمیروند. کسانی که در دی ماه ۹۶ به اعتراض پرداختند پس از آزادی از زندان یا کتک خوردن دیگر پیاده نظام اصولگرایان و اصلاح طلبان نخواهند شد. آنها به یک بلوک قدرت در جمهوری اسلامی تبدیل میشوند که در آینده میتوانند اصل نظام را مورد چالش قرار دهند یا اگر شرایط مناسب براندازی نباشد در تحولات نقش بازی خواهند کرد. کسانی که سیاسی میشوند (بالاخص با زندان و باتوم) به سختی دست از این صحنه برمیدارند.
سایر اخبار:
۵۲ کارشناس امنیتی آمریکا خواستار ادامه توافق هستهای با ایران شدند
سایت حقیقت مانا – سیامک نادری ۱۸/۱۰/۱۳۹۶
دیدگاهها بسته شدهاند.