۱- همه انسانهای روی زمین ازمادرزاده میشوند نه ازالقاب وعناوین ومشاغل پدر.
۲- سلطنت موروثی خاندان شما دربهمن ماه ۱۳۵۷ خورشیدی بدست مردم ایران منقرض وبه خاطره تاریخ سپرده شد وخیانت بزرگ خمینی نسبت به انقلابی که پدرشما خیلی دیرصدایش را شنید نمیتواند صورت مسئله ضدیت اکثریت مردم ایران را با نظام موروثی سلطنتی که منجر به سرنگونی آن گردید مخدوش سازد.
۳ – کسانی که برشاهزاده خواندن شما اصراردارند و وسوسه تاج وتخت حکومت پادشاهی را دردل شما زنده میکننددانسته یا نادانسته آب به آسیاب جمهوری اسلامی میریزندوشما را به عامل تفرقه درمیان مردمی که عزم خودرا برای برچیدن حکومت خودکامه ولایت فقیه جزم کرده اندتبدیل سازند.
۴- عمق ویرانگری وفساد حاکمیت اسلامی نمیتواند حقانیتی را برای سیستم سلطنتی موروثی که پیشینه استبداد وجنایتکاری چندهزارساله درایران دارد ایجادنماید وبی اعتباری نظام پادشاهی موروثی را به اعتبارانگشت شمارشاهان انسان دوست از قبیل کورش کبیرمعتبرساخت.
۵- انتخاب بین بد وبدتر شیوه عوامفریبانهای است که به مدت چهاردهه یکی ازجناحهای جمهوری اسلامی برای سهیم شدن درقدرت درچهاردهه ازآن استفاده نموده است، وچنین به نظرمیرسد که هوادران شما نیزگویابرای حقانیت بخشیدن به دیکتاتوری پدرشما وتبلیغ بازگشت به سیستم پادشاهی ازهمین شیوه عوامفریبانه انتخاب بین بد وبدتراستفاده مینمایند وتلاش میکنند مردم ایران را به مقایسه بین گذشته وحال وانتخاب بین جمهوری اسلامی و نظام پادشاهی برسانند.آقای رضاپهلوی! بی انصافی است اگر کسی شما را بخاطردیکتاتوری وآزادی کشیهای حکومت خودکامه پدرتان که زمینه سازانقلاب ۱۳۵۷گردیدمورد قضاوت قراردهد، اما بی انصافی مضاعف خواهد بود اگرمردم ایران وما ستمدیگان وشکنجه شدگان دردونظام شاهی واسلامی، قضاوت شما را در مورد رویدادهای سیاسی دوران حکومت خودکامه پدرتان درخواست ننمائیم، چراکه ازطریق قضاوتهای شما درمورد رویدادها وبازیگران سیاسی گذشته ایران است که میتوان به دیدگاه وجایگاه سیاسی شما به عنوان کسی که واردعرصه مبارزه سیاسی شده وداعیه دمکراسی خواهی و همراهی با مردم ایران برای رهائی ازشرهیولای حکومت اسلامی را دارد پی برد وجایگاه واقعی شما رادراپوزیسیون جمهوری اسلامی تشخیص داد. همچنین بی انصافی خواهد بود اگرپارهای ازخدمات پدروبزرگ شما که راستای مدرن سازی ایران صورت گرفته بود نادیده گرفته شود. اما دریغا که آن خدمات چون با تعطیل اساس انقلاب مشروطه ودر پرتودیکتاتوری پدر وپدربزرگ شما وسرکوب آزادیخواهان انجام شده بود، دیدیم که چگونه حکومت نوپای اسلامی درغیاب دمکراسی پایدارونهادهای مدافع جامعه مدنی تمام دستاوردها واصلاحات مدرن گذشته را نابود کرد وکشورومردم ایران را درمسیرقهقرائی وقرون وسطائی قرارداد. من تردیدی ندارم که اگرپدرشما حقوق مردم ایران را به رسمیت شناخته بودوبه قانون اساسی مشروطه ومدیریت مردم ایران دراداره کشوروفادارمانده بود، انقلاب ۵۷ هرگزصورت نمیگرفت وبعد ازپدرتان شما اینک پادشاه ایران بودید.
آقای رضا پهلوی! اگرچه شما همیشه در سایه دمکراسی خواهی حرکت کردهاید وهیچگاه به وضوح خواهان بازگشت سیستم سطنتی به ایران نشده و خود را جانشین پدرمعرفی نکردهاید و برتبعیت ازرأی مردم ایران تأکید داشتهاید، اما هیچگاه نیزازانقراض حکومت سلطنتی مورثی درایران واینکه خواهان بازگشت به سلطنت نیستید سخنی نگفتهاید. بعبارت دیگر همیشه به گونهای سخن گفتهاید که گویا اگرمردم ایران ازشما بخواهند که پادشاه شوید شما ناگزیرهستید به رأی وخواسته مردم گردن نهید و پادشاه شوید! واینگونه سخن گفتن شما است که مخالفان ومنتقدان نظام پادشاهی را برآن میدارد که دمکراسی خواهی شما را باورنکنند ودرتناقض گوئی شما پاسخی جزسلطنت طلبی نیابند. تناقض دراین است که وقتی شما آینده وجایگاه سیاسی خودرا به آرای مردم ایران واگذارمیکنید معنی این حرف این است که یکطرف شما تلویحا قبول میکنید که ۴۰ سال پیش سلطنت پهلویها درایران برچیده شده است واز طرف دیگراگر مردم دریک همه پرسی ازمیان گزینههای پیشنهادی سیستم پادشاهی را انتخاب کنند آنگاه شما بعنوان نخستین پادشاه دمکرات ایران سوگند یاد خواهید کرد! با چنین استدلالی حتی یک کودک دبستانی برایش این سئوال پیش میاید که اگربراستی برای بازگشت به حکومت پادشاهی، مبنا رأی مردم است چرا افراد دیگری ازشهروندان ایرانی نتوانند برای انتخاب پادشاه با شما آقای رضا پهلوی به رقابت بپردازند؟! درغیراینصورت هوادران سلطنت درایران چارهای ندارند مگراینکه به توارث درپادشاهی متوسل شوند وبه اعتبارخون و ژن پادشاهی راه را برای مشروعیت دادن به بازسازی سلطنت پهلوی هموارسازند.
آقای رضاپهلوی! شما که درهرفرصتی ازدمکراسی سخن میگوئید وازنوجوانی درکشورهای اروپائی وامریکائی زندگی کردهاید، حتما میدانیدکه دمکراسی کالای یک بارمصرف یا واژهای برروی کاغذ نیست، دمکراسی تابع قواعدی است که شخص دمکرات ملزم به رعایت آن قواعد است. پاسخگوئی و مسئولیت پذیری وشفافیت درگفتارورفتاراز قواعد دمکراسی است. همچنین شما خوب میدانید وقتی کسی پا به عرصه سیاست میگذارد وخودرا درمعرض انتخاب مردم برای احراز یک مقام سیاسی واجتماعی قرار میدهد لاجرم میبایستی که رودرروی مردم، رسانههای جمعی و رقبا ومنتقدین خود قرارگیرد وبه تشریح اهداف وبرنامههای آتی خود بپردازد و به سئوالهای منتقدان درمورد مواضع سیاسی خویش پاسخ دهند. برای بسیاری از ایرانیان این سئوال مطرح است که چرا آقای رضا پهلوی فقط درجمع هواداران ورسانههای طرفدارخود ظاهر میشود وازرودرروئی با منتقدین خود اجتناب میورزد؟ کسی که مدعی است میخواهد عامل وحدت ملی ایرانیان برای براندازی جمهوری اسلامی وایجاد یک نظام دمکراتیک برآمده ازآرای مردم باشد چرا حاضرنیست رو درروی سایر گروههائی که همین اهداف را دنبال میکنند در یک میزگرد رسانهای شرکت کند تا مردم ایران با دیدگاه ایشان وسایرگروههای سیاسی درمورد آینده ایران آشنا شوند؟
آقای رضا پهلوی! هیچ دیکتاتورخودکامهای وازجمله پدروپدربزرگ شما، خمینی وخامنهای وصدها پادشاه وحاکم مستبدی که درطول تاریج برشانه مردم سوارشده ودمارازروزگاراین مردم درآوردند ازمادر دیکتاتورمتولدنشده بودند وهیچ کشوروجامعهای یک شبه به مهد دمکراسی تبدیل نشده است ومقایسه چندکشورپادشاهی اروپا که پس ازچند قرن جدال بین استبداد وآزادی، شاه بی قدرت وتشریفاتی وغیرمسئول را به نمادی ازتاریخ خود کرده ودرکاخی نشاندهاند باکشورما ایران که تاریخ چند هزارسالهاش با حکومتهای استبدادی عجین شده است قیاس مع الفارغ است واین نوع استدلالها برای توجیه بازگشت به نظام پادشاهی موروثی اگرناشی ازغرض ورزی وخدمت به بقای جمهوری اسلامی نباشد بی تردید ناشی ازناآگاهی و بی اطلاعی ازتاریخ ایران وسایر کشورها است. آقای پهلوی، صد واندی سال پیش پدران ومادران ما به امید بیرون آمدن از چرخه استبداد و وارد شدن به عصرتجدد وآزادی، انقلاب شکوهمند مشروطه را بپا کردندکه متأسفانه پدروپدربزرگ شما با پایمال کردن قانون اساسی مشروطه به بازتولید استبدادپرداختندواجازه ندادند مردم ایران ازنتایج آن انقلاب بهره مند گردند.
آقای رضا پهلوی! ازخیزش خودجودش مردم ایران دردیماه گذشته بدین سووتعمیق بحرانهای عدیدهای که حاکمیت جمهوری اسلامی با آن دست به گریبان است تحرک تازهای درمیان اپوزیسیون جمهوری اسلامی وازجمله هواداران شما وبازگشت به سلطنت براه افتاده است، طرح شعار”رضا شاه روحت شاد” دردو شهرمذهبی مشهد وقم توسط پارهای ازمعترضان خیزش دیماه گذشته متأسفانه شما وهوادرانتان را به این توهم کشانده است که گویا مردم ایران خواهان بازگشت قدرت سیاسی به خاندان پهلویاند! این توهم وچاپلوسی درمیان برخی ازتحصیل کردههای دیکتاتورپروروساکن خارج از کشورآنقدربالا گرفت که درحضورخودتان وقیحانه شما را امید ۸۰ملیون ایرانی خطاب کردند! بدون اینکه عکس العملی نسبت به این گزافه گوئی و چاپلوسی ازجانب شما مشاهده شود، وچه بسا دردل شادمان هم شدهاید که چه هواداران وفاداری دارید! آقای پهلوی، بگذارید صادقانه به شما بگویم، اینجانب بعنوان یکی از هزاران شهروند ایرانی که ازنوجوانی برای آزادی وعدالت اجتماعی وبهروزی هموطنانم و سربلندی کشورم با دیکتاتوری پدرشما وارد مبارزه سیاسی شدهام ومانند هزاران زن ومرد ایرانی طعم زندان وشکنجه حکومت شاهی و اسلامی را تؤامان چشیدهام وکمی ازتاریخ و مسائل سیاسی واجتماعی وطنم آگاهی دارم بگذارید صادقانه به شما بگویم حلقههای دیکتاتورپرورو چاپلوسی که در پیرامون شما شکل گرفته است رهبر مطلوب ودیکتاتورمصلح را درشخصیت شما جستجو میکنند، پارهای ازاین تحصیل کردههای دیکتاتورپرورکه دراصلاح حکومت اسلامی ویا گروههای سیاسی که به آن وابسته بودهاند سرخورده و مأیوس شدهاند شدهاند اینک از فرط ناتوانی وضعف درجستجوی دیکتاتورمصلح میگردند وتصورمیکنند که میتوانند چکمههای رضا شاه را به پای شما بپوشانند. کسانیکه که ازفرط درماندگی به تزحکومت دیکتاتورمصلح روی آوردهاند و شما را حامل ژن رضا شاه میپندارند ازقماش همان کسانی هستند که پدرشما را به عرش اعلی و خدایگانی وآریامهری رساندند وآنقدردرمقابلش دُم تکان دادندکه شاه نگون بخت تصورکرد روح کورش کبیردراوحلول کرده است ودرسرزمینی که به ارث به اورسیده است همه باید مطیع اراده واوامرخورشید آریا باشند!
آقای رضا پهلوی! درهفتههای اخیربسیاری ازچهرههای برجسته جمهوریخواه ایرانی نسبت به برخی ازمواضع شما که درراستای دمکراسی خواهی و منافع ملی مردم ایران نیست انتقاد کردهاند که خشم هواداران شما رادرفضای مجازی برانگیخته و سیل دشنام گوئی وناسزاگوئی را نثار منتقدان شما کرده ومیکنند، رفتاراین دسته ازهواداران شما رفتاردارودستههای شعبان بی مخ ورمضان یخی هوادارپدرتان واراذل واوباش هوادارخمینی وخامنهای را با دگراندیشان ومنتقدان ایرانی تداعی میکند که هیچ صدای مخالف و منتقدی را نمیتوانستند و نمیتوانند تحمل کنند. ومتأسفانه شما رسما وقاطعانه رفتاراین هتاکان حرمت منتقدان را محکوم نکردهاید، که این برای کسی که داعیه دمکراسی خواهی و کمک به اتحاد تمام گروههای اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی را دارد نتایج خوبی ببارنخواهد آورد. اوباش ولائی “آتش به اختیار” وسلطنت طلبان فحاّش هردورفتاری مشابه دارند و دوروی یک سکهاند، یکی سمبل استبداد حکومت اسلامی است ودیگری سمبل حکومت استبداد پادشاهی. اگرشما هوادران هرزه گو وهرزه نویس را ازخود نرانید و رسما رفتارزشت آنان را محکوم نسازید دراذهان عمومی این شائبه بوجود خواهد آمد که فرمان “آتش به اختیار”خامنهای وذوب شدگان درولایت به هوادران پادشاهی وذوب شدگان درسلطنت پهلوی نیز تسری پیدا کرده است.
آقای رضا پهلوی! ۴۰ سال پیش در چنین روزهائی ملیونها ایرانی درتهران وسرتاسرایران یکپارچه شعارمرگ برشاه واستقلال، آزادی، جمهوری اسلامی فریاد میزدند وامروزنیزفریاد مرگ برخامنه ومرگ بر دیکتاتورازگوشه وکنار ایران بگوش میرسد. برخلاف کسانی که درنفی انقلاب بهمن ۵۷ گفته ومیگویند که مردم ایران درآن هنگام میدانستند چه نمیخواهند ولی نمیدانستند که چه میخواهند! اینجانب براین باورم که مردم ایران هم درآن زمان میدانستند چه میخواهند وهم دراین زمان. میدانستند و میدانند که آزادی واستقلال وعدالت اجتماعی و رفاه وآسایش و پیشرفت وسربلندی کشورشان را میخواهند و سدی که در مقابل خواستههایشان قرارداشته ودارد حکومتهای دیکتاتوری است. شعارجمهوری اسلامی که خمینی و آخوندهای شیاد به راهپیمائیها وتظاهراتها آزادیخواهانه مردم درجریان انقلاب۵۷ تزریق کردند ومورد اقبال مردم قرارگرفت درحقیقت حامل نفی وگذارازنظام دیکتاتوری سلطنتی موروثی بود. اینکه مردم ایران به شیاد وخدعه گری که درهیأت قدیس روحانی ومرد خدا ظاهرگشته بود اعتماد کردند را نباید به حساب ندانستن خواسته آنان گذاشته شود. میتوان به اعتماد کردن مردم به خمینی خرده گرفت ولی نمیتوان آنان را متهم کرد که نمیدانستند چه میخواهند. برای درک اینکه چرا مردم ایران به خمینی اعتماد کردند کافی است به سخنان و وعده هائی که اودرنوفل لوتاشوفرانسه وقبل ازرسیدن به قدرت به مردم ایران میداده است رجوع کنید. خمینی وتیم دیکتاتورپرورپیرامون اویعنی تحصیل کردههای مذهبی ساکن خارج درپاسخ به سئوال خبرنگاران که “جمهوری اسلامی” که شما میخواهید جایگزین حکومت سلطنتی کنید چه نوع حکومتی است، به کرات گفته بودند: “مثل همین جمهوری فرانسه وجمهوری هائی که دراروپا است”!
نتیجه و کلام آخر:
آقای رضا پهلوی! مردم شریف وستمدیده ایران نه مارکه اژدها گزیده اندوازریسمان سیاه وسفید میترسند. اعتمادشان نسبت به حکومتگران شاهی وشیخی سلب شده است ونمیتوان با تکرارواژههای شرین و دمکراسی خواهی اعتماد مجددشان را بدست آورد، اپوزیسیون جمهوری اسلامی واز جمله مشروطه خواهان هوادارنظام پادشاهی بجای کلی کوئی وسخنان زیبا میبایستی مکانیسمی را برای جلوگیری ازبازتولید استبداد درایران و برقراری دمکراسی پایداردرکشورارائه دهند همچنین میبایسی طرح واستراتژی خودرا برای گذارمسالمت آمیزازجمهوری اسلامی به حکومت مطلوب خود، چگونگی پایان بخشیدن به تفرقه وپراکندگی اپوریسیون ملی وتحقق بخشیدن به وحدت ملی ایرانیان در جبههای فراگیرمرکب گرایشات گوناگون سیاسی وفکری وغیره به مردم ایران ارائه دهند تا شایدامیدی دردل مردمی که بازیگران مذهبی و سیاسی آنهمه خیانت به اعتمادشان کردهاند بوجود آید و مطئن گردند که این بارمانند سال ۵۷ کسی به اعتمادشان خیانت نخواهدکرد.
برای اینکه دانسته شود چرا مردم ایران به گفتههای خمینی در فرانسه اعتماد کردند و به بستهی سربسته جمهوری اسلامی رأی دادند، دراینجا به چند وعده وقولی که خمینی درنوفل لوشاتوفرانسه به مردم ایران داد و پس ازبه قدرت رسیدن بزرگترین خیانت تاریخ را به مردمی که شیفته آزادی و استقلال و جمهوریت بودند مرتکب شد اشاره میکنم.
برخی از گفتههای خمینی درفرانسه و قبل ازبه قدرت رسیدن درایران:
“در حکومت اسلامی اگرکسی از شخص اول مملکت شکایتی داشته باشد، پیش قاضی میرود وقاضی اورا احضارمیکند واوهم حاضر میشود”
“عزل مقامات جمهوری اسلامی بدست مردم است. برخلاف نظام سلطنتی مقامات مادام العمر نیستند، طول مسئولیت هریک از مقامات محدود وموقت است، یعنی مقامات ادواری است، هرچند سال عوض میشود، اگرهم مقامی شرایطش را از دست دادساقط میشود. “
“رژم ایران به یک نظام دمکراسی تبدیل خواهد شد که موجب ثبات منطقه خواهد شد. “
“من نمیخواهم ریاست دولت را داشته باشم، طرزحکومت جمهوری ومتکی به آرای مردم است. “
” بشردراظهارنظرخودش آزاداست، اولین چیزی که برای انسان هست آزادی بیان است، مطبوعات درنشر همه حقایق و واقعیات آزادند”
“درجمهوری اسلامی کمونیستها نیز آزادند”
“دولت اسلامی یک دولت دمکراتیک به معنای واقعی است واما من هیچ فعالیت در داخل دولت ندارم به همین نحو که الان هستم وقتی دولت اسلامی تشکیل شود نقش هدایت را دارم. “
“من درآینده (پس از پیروزی انقلاب) همین نقشی که الان دارم خواهم داشت. نقش هدایت و راهنمائی ودر صورتی که مصلحتی درکار باشداعلام میکنم لکن من درخوددولت نقشی ندارم. “
“من وسایر روحانیون درحکوکت پستی را اشغال نمیکنیم. وظیفه روحانیون ارشاددولتها است”
“قانون این است عقل این است حقوق بشراین است که سرنوشت هرآدمی باید دست خودش باشد. “
” زنها درحکومت اسلامی آزادند، حقوق آنان مثل حقوق مردها است. اسلام زنها را ازاسارت مردها بیرون آوردوآنها را هم ردیف مردها قرار داده است. تبلیغاتی که علیه ما میشودبرای انحراف مردم است. اسلام همهی حقوق و امور بشررا تضمین کرده است. “
“تمام اقلیتهای مذهبی در حکومت اسلامی میتوانند به کلیه فرائض مذهبی خود آزادانه عمل نمایندوحکومت اسلامی موظف است از حقوق آنها به بهترین وجه دفاع کند. “
خمینی شیاد با چنین وعده هائی اعتماد مرم ایران را نسبت به جمهوری ناشناخته اسلامی جلب نمود. وکسانی که امروزه مردم ایران را که ازدیکتاتوی شاهنشاهی به ستوه آمده بودند متهم به ندانستن در سال ۵۷ میکنند بهتراست که انگشت اتهام را به سمت دیکتاتوری خودکامه محمد رضا شاه دراز کنند که نظام مشروطه سلطنتی و قانون اساسی آن را تبدیل به حکومت خودکامه فردی نمود و زمینه را ازهرجهت برای انقلاب ۵۷ مساعد ساخت. آری آقای رضا پهلوی مردم ایران هم درسال ۵۷ میدانستند که چه میخواهند و چه نمیخواهند هم امروزمیدانند که چه میخواهند و چه نمیخواهند، ولی این واقعیت را نمیتوان کتمان کرد که درآن زمان و با آن وعدهها و سخنان خمینی هیچکس نمیدانست که درپشت چهره یک آیت الله و مجتهد و مرجع دینی و اولاد پیغمبر چه هیولای مخوفی نهفته است.
منبع :گویا نیوز
سایت حقیقت مانا
دیدگاهها بسته شدهاند.