“گهواره تن مادر”

 

“گهواره تن مادر”                  ۱۳۹۱/۷/۱۳

 

دریای مواج مادرانه را

درگهواره بیقرارعشق دیده ام

مهرانه اشک – ازخنجه دل می خندید

کودک

برنوک دو قُلۀ لرزان

چون بلمی بی بادبان

روی موج ها آرمیده بود

ازکنج لب اش

شیر می چکید

 

لب خنده های پر عطوفت مادرانه ها

” نقاشی خداست”

مادر با مهر انگشتی

پُرِ نرمای قلم

قطره چکیده را

ازنقاشی لب کودک بر چید

“امضاء محفوظ”

” شاهکاری ” از آن مادرانه ها!

 

مادرآرمید و

کودک خُفت

رؤیا ازدوانتظار ودومنظر زیبا و

دو قلب ویک پیکر

عکس میگرفت

“گهواره تن مادر”

ازکتاب:«‌ برای لبخندی که برلبانم بنشیند» سیامک نادری

سایت حقیقت مانا- سیامک نادری ۱۸اسفند۱۳۹۶