” کوهها جنبیدند – کلمات نه”

” کوهها جنبیدند – کلمات نه” ۱۳۹۲/۴/۱۰

بر ستیغ جسارت
” کلمه ”
شهامت جرس و صداست 
کلمات
همیشه شجاعت اینرا دارند
طنینِ هر حنجره ای باشند

بی هیچ بیم و ریب .
در بلندیهای جرأت
کوها بجنبند
” کلمات ”
می ایستند پای حرفشان – معناشان !
حرف به حرف – هجا به هجا – واژ به واژۀ وجودشان
آوای عهد اولین

اینگونه
” کلمه ”
” خدا ” بود و خدا گشت – و الهۀ شعر
کلمات – الهه الهام
خون صدا – نثار حقیقت اند

کوهها جنبیدند
کلمات ” نه ” –
ایستادند پای معناشان – پای حرفشان
پای معنای زندگی
” معنای خدائیشان ” !

حروف
” ذرات خدائی” کلمه اند
و کلمه
” ذرات انسانی ” اند

و بدان
هیچ شکافنده و پیکانی را
یارای نفوذ
در این هالۀ کیهانی نیست
کلمات
افسانه های حقیقی انسان
در بستر جهان و گلوی تو اند .

کلمات آخته اند
تو نترس !
تو شمشیر بکش !
کلمات شجاع اند
طنین شان باش
بی پروا و استوار
و از ارتعاش طنین شان
از صفات پاک و شجاع خدا وارشان
شمشیرت را تیز کن
نعره از حلقوم برآر
با شجاع ترین و بّراترین کلمات صف کشیده برابر دشمن
بی پروا – عاشق باش و بتاز

بر شو
با غرور پلنگین ات
ماه را
چنگ بزن
بر چنگ گیر
الهام را .
کوهها بلرزند
تو نلرز .
تو هم
” کلمه ” باش
و ” خدا ” .
ارمغان را
چنگ بزن
چون کلمه
با جسارت تمام

ازکتاب:« قرارمان عشق بود – نه کین » سیامک نادری