مرگ مشکوک مالک شراعی واطلاعیه ایی پرتناقض وابهام مجاهدین واطلاعات دریافتی مهم

 

چهارشنبه  ۳۰خرداد ۹۷ ساعت ۱۱۰۶ شب، پس ازبازی فوتبال ایران واسپانیا، ازآلبانی پیامی درتلفن بدست من رسید:

سلام .یک خبرمهم.

امروزیک نفردراشرف جدید به قتل رسیده. مالک که جنوبی بود وسیاهپوست بود. ازلایه عضو. که بعد ازقتل عام اشرف( ۱۰شهریور۹۲) با بازمانده ها اومد به لیبرتی.

پرسیدم:‌همانکه بندری می رقصید؟.

نوشت:« بله درسته. امروزغرق شده.

پرسیدم:« خبررا کامل بگو»

گفت:«‌ظاهرقضیه اینه . ولی پلیس قبول نکرده. وگفته این مرگ مشکوکه.»

پرسیدم:‌«‌منبع خبر. زمان ومکان و…»

گفت:«‌ازداخل بدستم رسیده . من باب اطلاعت»،« مالک مدتها باهاشون چپ افتاده بوده. محفلی شده بود( افراد ناراضی که باهم دیگرصحبت می کنند). وسر اشرف هم خیلی اطلاعات*۱ داشت وتشکیلات هم باهاش مدارا می کرد(یکی از۱۰۱ تن ازلشکرفدایی که در اشرف وحفظ اموال باقی مانده بودند ).»

پرسیدم:«مالک چه زمانی غرق شده؟»

گفت:«‌مثل اینکه تودریا بوده، ظاهرش اینه رفته یکی دیگه رو نجات بده. ببین من اخبارم همینه، با کلی بدبختی ازتو تشکیلات زیرمانیتورینگ، چند تا جمله برام میاد. حتماً، چون پلیس گفته این مرگ مشکوکه. مالک مدتها واسه تشکیلات اخ شده بود(اخ شده بود یعنی دیگر فرد تشکیلاتی ودر دست مجاهدین تابع نظرمسئولین نبود).»

پرسیدم:«آیا خبررا درروزنامه های آلبانی درج داده اند؟. اگرروزنامه های آلبانی خبرزده برام بذار.»

گفت:«‌بابا جون. هنوز تومناسبات هم (تشکیلات سازمان در آلبانی) هم نگفته اند. هیچکی خبرنداره، عزیزم، موضوع هنوزسکرته. خبرازتو برام اومده…( قسمتی درسازمان که بدلیل امنیتی نام نمی برم). دیوثها مسکوت نگه داشتن تا بتونن ازبالا موضوع را خفه کنن.»

پرسیدم:« فامیلشومیدونی ویا منبع خبر…وچگونگی…»

گفت:«‌عزیزبه این راحتی نیست. تومقرات هم کسی خبرنداره. اگرگزارش پلیس بیرون بزنه، دیگه نمی تونن جمعش کنن. نه فامیلیش رو نمی دونم»

من گفتم:« خودش ‌مجبوره دفن کنه. خبرش میزنه بیرون.»

گفت:«‌خبرش آره. خبرمرگش ونه خبرقتلش!.»،« مدتها بود خیلی مراعات مالک را میکردن. بچه ها می گفتن انگارممد رجویه(محمد رجوی پسرمسعود رجوی)، نکنه برادرمسعود به فرزندی گرفتنش.»، « فامیلش را برات گرفتم:‌مالک شرایی»

گفت:«‌ جزء بازمانده های لیبرتی سرچ بزنی شاید پیدا کنی( نام فامیل)»

 

این دوست جدا شده ازآلبانی تاکنون تمام اخباری که به من داده است، موثق بود.

چت تلفن درروزچهارشنبه درتلفن وکامپیوترمن موجود است.

 

توضیح*۱:«مالک… سر اشرف هم خیلی اطلاعات*۱ داشت»:

درسال۹۲ پس ازبازگشت باقیمانده اعضایی که دراشرف زنده ماند بودند، رجوی دریکی ازنشست های درلیبرتی وقتی صحبت برسربازماندگان قتل عام اشرف ودرگیری ها و… بود،‌ یکی ازهمان بازماندگان پشت میکرفون آمد وگفت:«‌ برادراگراجازه است ازمسائلی( درگیری ها وواکنش ها) که آنجا گذشت بگویم.» رجوی سریع گفت:« نه نگو!» وحرف اورا قطع کرد. همه تعجّب کردیم که رجوی برای اوّلین باراست که به کسی می گوید: نه نگو!. وچیزی که عجیب بود این است که چند نفربازمانده آمدند پشت میکرفون وبجای اینکه ازحوادث اشرف وحماسه ها ودرگیری ها …بگویند، فقط به فقط به نقل مسائل خنده داربی ربط وجُوک گفتن وشوخی وخنده پرداختن، وهیچ چیزی ازاشرف ودرگیری ها ویا …نگفتند!، گویی ازیک سفرتوریستی وتفریحی آمد اند. درحالکیه ۵۰کشته و۷ اسیرداده بودیم. یکی ازاین افرادی که پشت میکرفون رفت،اکبرمعینی حفاظت شخصی رجوی ویکی ازشکنجه گران سال ۷۳ درپروژه رفع ابهام برعلیه اعضای سازمان بود.

 

توضیح اینکه یکی ازهمان بازماندگان بنام غلامرضا دیبایی که قبلاً ۸ سال درمقرمابود وپس ازآن هم باهم رابط داشتیم واکنون نیزبا ۴۰سال سابقه درتشکیلات آلبانی است. روزدوّم آمدن ازاشرف به لیبرتی درمقابل دندانپزشکی لیبرتی ومطب دکتریحیی من صحبت کرد ویکی ازصحنه های درگیری را گفت که:« زدیم ویک نفر از نیروی های نظامی آنها را کشتیم و… » وچون فرصت نبود او برای رفتن به مطب دندانپزشکی دکتر یحیی رفت. همان روز وهمان لحظه جلو مطب دکتروحید( وحید احمدی) را دیدم. اوهم ازبازماندگان اشرف بود که به لیبرتی آمده بود. چیزی که برای من خیلی عجیب بود این است که وقتی دکتروحید من را دید سلام داد ونزدیک من آمد ودرفاصله کمترازیک متری، دستانش را با خاری وذلّت روی سینه هایش گذاشت وتا کمرخم شد وازموضع حقارت وچاپلوسی وملتماسانه ایی گفت:« ما، مخلص شما هستیم.» نگاهش،‌ حرکاتش ولحن صدایش ازیادم نمی رود. زیرا ازآن لحظاتی است که سرفصلی وبیاد ماندنی است. اومی دانست که ما اینجا درلیبرتی هستیم وکمیساریا هست!. می دانست لیبرتی ترانزیت است و به خارج اعزام خواهیم شد. وحقایق را می توانیم بگوییم. این تفاوت اشرف ولیبرتی بود.

زمانی که درتابستان ۷۷خودکشی کرده بودم، دکتروحید با کین ونفرت وعصبانیت، هردو ساعد من را با سوزن بدون اینکه سرکند وهمانطورسرپا بودم، با غیض وکین می دوخت( بخیه میزد) وبا نفرت به من گفت:«‌انگاردارم دستهای یک پاسدار را بخیه می زنم!» ومن بهنگام بخیه زدن هیچ واکنشی نداشتم وبه هیچ کس هم نگاه نمی کردم، آنقدرروحم زخمی بود که حتی اذَیت کردنش وعقده هایش را درسوزن فرکردن می دیدم، اما هیچ احساسی ودری نداشتم. درد من پیش ازاینها بود، پیش ازاینکه خودکشی کنم، رجوی مرا وتمامی عشق واصول وارزشها وآرمانمان را کشته بود.  آقای مجید معینی(‌آقا) هم درکنارش بود، اونسبت به من بامحبت برخوردمی کرد وقتی دکتروحید رفت، با مهربانی وهمدری به من گفت:« ناراحت نباش برادرمن، خوب میشه، زیاد ناراحت نباش…درست میشه» مجید معینی خود یکی اززندانیان زمان شاه وقهرمان مقاومت بود ویکی اززندانیان وشکنجه شدگان درسال ۷۳ درپروژه رفع ابهام.

ازدکتروحید امروزصبح درمورد همین خبربایکی ازدوستان بسیارعزیزم درآلمان صحبت کردم وموارد دیگر را برای اوّلین باردرباره دکتروحید گفتم… که درمورد خودم واو بود، بابت حقایق… تأکید کردم، تاعمق مسائل را بفهمد. برای من خیل شرم آوراست که چنین مسائلی را برای دوستم  بازگویی کنم. خارج ازموضوع من، دکتروحید یکی ازکسانی است که درجریان تمام خودکشی ها وقتل های بود زیراحرفه پزشکی اواین را اقتضا می کرد. ترس دکتروحید ازمن وخواری وحقارتش ناشی ازپشت پرده هایی دارد که پنهان نخواهد ماند.

 

تحولات منطقه ایی درمقطع تهاجم به اشرف در۱۰شهریور۹۲

 

قتل عام جنایتکارانه ۵۲تن ازاعضای مجاهدین و۷ اسیرتوسط دولت مالکی تحت الحمایت رژیم جمهوری اسلامی وولایت فقیه دراشرف، نه تنها دردرون سازمان از رازهای آشکارنشده باقی مانده است، بلکه درعرصه بین المللی، خاورمیانه ومشخصاً عراق، هنگامی که فرمان تحولات، ازدست رجوی خارج،‌ وخواه ناخواه وارد مدار تحولات خاورمیانه شدیم، النهایه این منافع بین المللی بود که سمت وسوی حرکت رجوی را گریزناپذیر ساخته ورقم می زد.

درآن روزها موضوع حمله امریکا به دولت سوریه مطرح بود،‌ زیر بنا به گفته اوباما اگرسوریه مرزسرخ بکارگیری سلاح شیمیایی را رد کند،‌ امریکا دست به اقدام نظامی می زند( به عبارتی با حمله های هوایی سوریه ویا بشکه های انفجاری وآتش زا وتلفات افراد غیرنظامی مشکلی نداشته ومرزسرخ نبود!).

برغم اثبات حمله شیمیایی توسط دولت سوریه،‌ اوباما بازهم اقدامی نکرده وبرای فرارازآن، تصمیم را به عهده مجلس نمایندگان امریکا محول ساخت؟. وتعطیلات آتی تابستانی مجلس نمایندگان نیز، دورازنظر اوباما نبود.

توضیح اینکه درهردوحمله دولت مالکی به اشرف در۷-۶ مرداد۸۸ و ۱۹ فروردین ۹۰ رابرت گیتس وزیردفاع امریکا بمدّت سه روزدرعراق وبغداد بود تا حدّ مجازحمله به اشرف( آنچنان که رجوی می گفت:« عدم بکارگیری سلاح گرم وآتش گشودن وکشتن) را کنترل کند.

بازهم بنا به گفته رجوی:« امریکایی ها چندین دوربین حفاظتی درجلودراشرف ودروقرارگاه نصب کرده اند وکوچکترین حرکتی برعلیه را زیرنظردارند، همچنین چترهوایی وپروازهای امریکا هم بالای سرما هست وهمه چیزرا مانیتورینگ و کنترل می کنند.»

می توان نظرات وتحلیل های مختلفی درباره اطلاعات فوق وحوادث قتل عام اشرف داشت، که صورت مسئله این گزارش نیست. اما لازم بود درباره شرایط زمانی قتل عام اشرف وازطرفی دیگر بنا بدستو رجوی، سکوت مطلق افراد جان بدر برده ازاین قتل عام که بمثابه رازی باقی مانده است، ومالک شراعی نیزیکی ازآنها بود، چنین توضیحاتی را تا جاییکه درذهنم باقی مانده است ارائه دهم.

 

ابهامات ونتیجه گیری ها:

حقیقت این است که چهارروزپیش ازاطلاعیه سازمان این خبرازدرون سازمان به من رسیده است، واین خبر ومرگ وغرق شدن و پلیس و…با  علنی کردن مرگ توسط مجاهدین … موثق بود.

اطلاعیه سازمان پرازابهام وتردید است. همچنانکه دوستم امروزصبح گفت:« براثرروشنگرهای تو درباره خودکشی ها وقتل ها که بسیاری درجریان قرار گرفته اند …سازمان اینبار برخلاف قبل اطلاعات بیشتر درباره مرگ مالک نوشته است. دوستم اطلاعیه مالک سراعی را خوانده بود ونکات تناقض وابهام…اطلاعیه را به من می گفت. من هنوزاطلاعیه سازمان را نخوانده بودم. وخانم محترمی دیشب ازاروپا به من اطلاع داد که سیمای مقاومت مجاهدین ساعت ۶ عصردراخبار خبرمرگ وشهادت مالک را داد وازمن کسب خبرمی کرد.

 

اطلاعیه سازمان سراپا ابهام وتناقص است. مالک شراعی ۴۸ ساله، اهل خرمشهر ، ۲۱سال پیش به سازمان پیوست و شناگربود. با لباس شخصی هم توانست دردریاچه یک مجاهد رانجات داده!، اما خودش غرق می شود؟. چطور خودش کنار آن مجاهد بوده وخودش غرق شده؟. آنهم دریک دریاچه،‌ ونه رود خانه ایی که آب، جریان تندی دارد؟. تا زمانی که اخباربیشتری بدستمان برسد، نمی توانیم این قطعیّت وحتمیّت را داشته باشیم که این قتل بوده است. امّا بنا به اخباردوست عزیز جدا شده و تجاربی که دراشرف ولیبرتی وازسایردوستان داشتیم، اطلاعیه سراپا متناقض سازمان که ناچارشده درآلبانی آنرا به این شکل سرهم کند، خود گواه دیگری ازهمین است.

 

کما اینکه سازمان مجاهدین درنمونه ازاعضای خودکشی کرده درآلبانی، بنامهای سمانه بزرگانفر ورضا ستوده مرام، ازآنها بنام شهید نام برده است؟. ودرگزارش«فراخوان تحقیقات به مریم رجوی، بیش از۱۰۰خودکشی وقتل درمجاهدین» به تفصل روشنگری کرده ام.

نشان دادن  عهد وپیمان وتعهدات مالک شراعی درسال۹۷ به رجوی ازسیما آزادی، برگ های سوخته ایی است که پیش ازاین با اسناد ومدارک نشان داده ام که این برگه ها را تمامی اعضا باید ازروی متن چاپی ارائه شده توسط سازمان ورجو ی با دستخط خودنوشته وتحویل دهند. این برگه های تعهد وعهد وپیمان هم کارکرد دوگانه دارند، هم برای شهدا وهم برای جدا شدگان ازسازمان وبکارگیری برعلیه آنان. چنین برگه های بروز شده ای هرگز به انتخاب آزادانه افراد نبوده ونیست، هرکسی چنین برگه هایی را ننوشته وامضا نکند با تهدید وارعاب و…النهایه اخراج مواجه می شود.

اطلاعیه سازمان درسایت مجاهدین وسیمای مقاومت ضمیمه است:

 

شهادت قهرمان پاکباز مجاهد خلق مالک شراعی به‌خاطر نجات جان یکی از همرزمانش در آلبانی

قهرمان پاکباز مجاهد خلق مالک شراعی

مجاهد قهرمان مالک شراعی به‌خاطر نجات جان یکی از همرزمانش در دریاچه روتول در منطقه دُورِس آلبانی به‌شهادت رسید.

سه‌شنبه ۲۹خرداد ۱۳۹۷وقتی مالک که در ساحل بود متوجه شد یکی از همرزمانش که برای شنا به داخل آب رفته دچار انقباض عضلات شده است و در حال غرق شدن کمک می‌خواهد، بلادرنگ با لباس به داخل دریاچه پرید و با تلاش فوق‌العاده همرزم خود را از عمق به روی آب آورد و جان او را نجات داد، اما لحظاتی بعد خودش در آب فرو رفت و نتوانست بیرون بیاید. جستجو و اقدامات بعدی ۴تن دیگر از همرزمان و کمک یکی از اهالی با قایق نیز به نتیجه نرسید. همزمان مجاهدین از پلیس و غواصان زبده دولت آلبانی کمک خواستند و عملیات تجسس تا شروع تاریکی در دو نوبت صورت گرفت. جستجو برای یافتن پیکر شهید در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه ادامه یافت اما هنوز به نتیجه نرسیده است.

مالک شراعی قهرمان پاکباز مجاهد خلق متولد ۱۳۴۹، فرزند دلاور مردم خرمشهر، ۲۱سال پیش به ارتش آزادیبخش ملی ایران پیوست و در تمام سالهای پایداری پرشکوه در اشرف و لیبرتی سرفرازانه مجاهدت کرد. او یکی از شاهدان قتل‌عام دهم شهریور ۱۳۹۲در اشرف بود که طی آن ۵۲تن از مجاهدین در حمله نیروهای مالکی سردژخیم ”عراق جدید“ و مزدوران نیروی تروریستی قدس به‌شهادت رسیدند. مالک و همرزمانش با دست خالی و شجاعتی بی‌نظیر به مقابله با جلادان و آدمکشان پرداختند.

او به‌خاطر پاکبازی، مجاهدت صادقانه و فدای بیکرانش در راه آزادی خلق و میهن، همواره برای کانونهای شورشی و رزم آوران آزادی، نمونه‌ای الهام‌بخش باقی می‌ماند.

سازمان مجاهدین خلق ایران

اول  تیر ۱۳۹۷

حقیقت همیشه چنین است. همین سازمان و رجوی که درعرض یک روز با جمع آوری ۵۰۰ امضا از اعضای شورای ملی مقاومت درسراسر جهان و لیبرتی و تهیه یک متن طولانی!، بر علیه آقای دکترکریم قصیم و آقای روحانی انتشارمی دهد. اینک پس ازچهار روز، اقدام به اطلاعیه  مرگ پرتناقض و ابهام … مالک شراعی را بناچار آشکار می سازد. این گلوی مُختنق رجوی و نعره ها و تهمت پراکنی ها ،‌ آن روی سکّه فساد وجنایتی است که سر تا پای رجو ی وباند تبهکار بیت رهبری را فرا گرفته است. درود بر وجدان وشرافت آقای دکتر کریم قصیم و آقای محمد رضا روحانی که با این مرزبندی وجدایی‌، آگاهی بخش مردم بودند وتاریخ همیشه ازآنان به نیکی وبزرگی یاد خواهد کرد.

سایت حقیقت مانا- ۳ تیرماه ۱۳۹۷- سیامک نادری