“سرکش تر از ستاره منم” سیامک نادری

 ۱۳۹۲/۹/۹
سرکش تر از ستاره منم
” زن “
” ماه ترین ” بردۀ شب – بی “سپییدارترین “
خوناب دل ستاره منم
” زن “
زیباترین گل انسان خدا – زیرپا مانده ترین
سیب هوسم دادند – تلخ
پُر تُهمت پُر تابو
در لابلای نفس های زندگی – مرگبارترین
گردن آویز من است
طُوق بردگی
مهمیز میزندم
کنام انقیاد قرون .
در رهنِ نابرابری – چون نوالۀ شب.
روزه دار ” سکوتم ” کردند
روزه دار ” بی آزادی “
روزه دار ” بی سرود و ترانه “
” روزها “ی خشکیده در گلوی آزادی
چنگ می نوازد غمان نابرابری از تارهای احساسم
سرکش تر از ستاره منم
” زن “….بی که بخواهم …
همیشه چشمک زن !
همیشه چشمک زن !
همیشه چشمک زن !
بی که بخواهد – همیشه
ایستاده بر سکوی رفیع ” اتهام ” پست
پُر تهمت ، پُر تابو !
آنک
تنها ستاره خدا منم
مهجورترین ستاره اش
محجوب ترین مغضوب
بی خارترین گلبن
زین پس
سرکش ترین ستارۀ عاصی زمین منم
دیگر
سرود اشکها – چشمه گاه ِ من نبود
و سکوت
مسلخِ ستارۀ سرکش
زین پس
بر عرشه حقیقت زیبا
در “عصرزیبای سرکشی “
در زهدان تازۀ برابری
کودکی خواهم زاد
که جهان و ” پیامبرش ” –
منم
زین پس
سرکش ترین ستارۀ عاصی وش زمین منم !
به مردان و دریاها بگو :
از امواج من مهراسند
زنان
پیامبران حقیقت اند
برامواج پر تلاطم دریای زندگی .
نه در کمین برابریم
نه برده دار دگر
نه آزمند برابریم
نه برده پرور دیگر
بی تا ترین پردۀ طلوع هوس آزادی و
چشمان پر تلالؤ عشقم
تولد سرکش ترین ستاره
در زهدان تازه های عصر !
ازکتاب:«‌عشق خواهرمن است» سیامک نادری

حقیقت مانا