سازمان مجاهدین و دروغ بزرگی به نام “نجات جان کودکان”- حنیف حیدر نژاد

30 بهمن 1400

حنیف حیدرنژاد- سازمان مجاهدین خلق متهم است که از سال ۱۳۶۹ و آغاز دهه ۷۰ شمشی/ آغاز دهه ۹۰ میلادی صدها کودک را که در قرارگاه ها و پایگاه های این سازمان در عراق ساکن بودند از پدر و مادرشان جدا و آنها را از عراق به کشورهای مختلف فرستاده است. تعداد این کودکان بین ۷۰۰ تا ۹۰۰ نفر برآورده می شود. با این اقدام سازمان مجاهدین کودکان را از پدر و مادر محروم و بنیاد خانواده را نابود کرد. سازمان مجاهدین در مورد سرنوشت این کودکان هیچگاه هیچ گزارشی منتشر نکرده و از وضعیت بسیاری از آنها اطلاعی در دست نیست.
 
سازمان مجاهدین همچنین متهم است که چندین سال با فریبکاری و وعده اینکه این کودکان می توانند به عراق رفته تا در آنجا پدر و مادرشان را ببینند، ده ها نفر از همان کودکان را بطور غیر قانونی از کشورهای مختلف اروپائی به عراق برگردانده و با جلوگیری از خروج آنها از عراق، آنها را به سربازی اجباری در آورده است. برخی از آن کودک سربازانِ سابق اینک با انجام مصاحبه یا نوشتن خاطرات، از آنچه که بر آنها گذشته است سخن می گویند.[۱]
 
سازمان مجاهدین بجای قبول مسئولیت و پاسخگوئی در برابر رفتارهای ضد انسانی و ناقض حقوق کودکان، به این افراد اتهام همکاری با وزارت اطلاعات و جمهوری اسلامی وارد کرده و با اتهام زنی و ترور شخصیت، تلاش می کند آنها را به سکوت بکشاند.[۲]
 
سازمان مجاهدین همچنین ادعا می کند خروج این کودکان از عراق برای “نجات جان آنها” بوده،  زیرا پس از حمله عراق به کویت و حمله ایالات متحده و نیروهای ائتلاف به عراق، این کودکان در معرض بمباران قرار داشته و خروج آنها از عراق اقدامی انساندوستانه و برای حفظ جان خود آن کودکان بوده است. اما این ادعا حقیقت دارد؟
 
دروغ بزرگ
ادعای سازمان مجاهدین در مورد “نجات جان کودکان” یک دروغ بزرگ و یک فریبکاری آشکار است. یک سند درون تشکیلاتی سازمان مجاهدین اسامی ۸۷۰ کودک که به خارج از عراق فرستاده شده اند را بر اساس مشخصات زیر لیست کرده است:
نام، نام خانوادگی، تاریخ تولد، تاریخ خروج، کشور اعزام، نام مادر، نام پدر، قسمت مادر، قسمت پدر، نام سرپرست 
در این مورد چند توضیح لازم است: 
یکم:  مطابق این سند، اولین کودک در تاریخ ۳۰.۰۳.۱۳۶۹ برابر با ۲۰.۰۶.۱۹۹۰ به خارج از عراق اعزام شده است. پس از آن و از تاریخ ۲۷.۰۹.۱۳۶۹ برابر با ۱۸.۱۲.۱۹۹۰ اعزام سریالی کودکان به خارج از عراق شروع شده است. 
با در نظر داشت اینکه حمله عراق به کویت در تاریخ ۱۱.۰۴.۱۳۶۹ برابر با ۰۲.۰۸.۱۹۹۰ و با در نظر داشت اینکه حمله آمریکا به عراق در تاریخ ۲۵.۱۰.۱۳۶۹ برابر با ۱۶.۰۱.۱۹۹۱ بوده است، مشخص می شود که جدا کردن کودکان از والدین آنها و اعزام آنها به خارج عراق از قبل برنامه ریزی شده بود و هیچ ربطی به جنگ عراق و کویت و حمله آمریکا به عراق نداشته است.
 
دوم: مطابق سند درون تشکیلاتی سازمان مجاهدین کودکانِ ساکن در عراق در ۱۴۸ نوبت به خارج اعزام شده اند. برخی بصورت یک نفره، برخی در دسته های چند ده نفره و برخی نیز در گروه های چندین نفره اعزام شده بودند. اعزام کودکان در مجموع در یک بازه زمانی سه ساله انجام شده است. بیشترین تعدادی که بطور گروهی فرستاده شدند شامل یک گروه ۱۳،۱۱، ۱۷، ۱۸، ۲۶، ۷۶، ۱۰۵ نفره بوده است. 
مجموع تعداد کودکانی که قبل از شروع حمله آمریکا به عراق به خارج فرستاده شده بودند ۱۹۳ نفر بوده است. یعنی هنوز زمانی که خطر بمباران وجود نداشته است. 
 
سوم: اگر هدف از فرستادن کودکان به خارج از عراق نجات جان آنها از بمباران بوده است، پرسش این است که چرا پس از اعلام آتش بس رسمی در تاریخ ۲۳.۰۱.۱۳۷۰ برابر با ۱۲.۰۴.۱۳۹۱ فرستادن کودکان به خارج از عراق همچنان ادامه داشته است؟ مطابق سند درونی مجاهدین در مجموع از تاریخ اعلام آتش بس رسمی و پایان حمله های ائتلاف به عراق، اعزام کودکان مجاهدین به خارج از عراق همچنان ادامه داشته و ۳۲۲ کودک را شامل می شود.
 
چهارم: اگر هدف از فرستادن کودکان به خارج از عراق نجات جان آنها از بمباران بوده است، چرا پس از اعلام آتش بس رسمی در تاریخ ۲۳.۰۱.۱۳۷۰ برابر با ۱۲.۰۴.۱۹۹۱، این کودکان به عراق بازگردانده نشدند؟ این کودکان ابتدا از عراق به اردن و سپس از اردن به کشورهای مختلفی اروپائی اعزام و از آنجا به دیگر کشورهای فرستاده شدند. 
 
اعزام کودکان از عراق به خارج از عراق برای مدت ها پس از پایان جنگ عراق همچنان ادامه داشته است. آخرین اعزام در تاریخ ۲۵.۰۳.۱۳۷۲ برابر با ۱۵.۰۶.۱۹۹۳، یعنی بیش از ۲۶ ماه پس از پایان جنگ انجام شده است. 
 
اگر واقعا قصد سازمان مجاهدین نابودی ساختار خانواده نبوده است، می توانست این کودکان را در کشور پادشاهی اردن نگهداری کند و نیازی به اعزام آنها به کشورهای اروپائی نبود. در آنزمان سازمان مجاهدین روابط بسیار دوستانه و نزدیکی با حکومت پادشاهی اردن داشت. پس از اعلام آتش بس و پایان جنگ، این کودکان می توانستند به نزد خانواده خود در عراق برگردانده شوند. بازنگرداندن کودکان به نزد خانواده هایشان نشان می دهد که طرح و هدف از پیش تعیین شده ای از سوی رهبری سازمان مجاهدین وجود داشته که کودکان باید برای همیشه از خانواده جدا می شدند.
 
برخی داده های سند درون تشکیلاتی سازمان مجاهدین
به نظر می رسد سند درون تشکیلاتی سازمان مجاهدین آخرین بار در سال ۱۳۷۲ تنظیم و به روز شده است. زیرا از این سال به بعد اطلاعات جدید دیگری در آن ثبت نشده است. 
 
برخی کودکان که در این لیست آورده شده اند، اصلا در عراق نبوده اند. بنابراین به نظر می رسد این لیست جدا از کودکان ساکن در عراق، شامل کودکان اعضا سازمان وهواداران حرفه ای آن در خارج کشور که در پانسیون ها نگهداری می شدند نیز می شود. با این وجود مشخص نیست چرا این تفکیک انجام نشده و همه در لیست “اعزام” گنجانده شده اند.
 
اطلاعات تکان دهنده
آنالیز داده های موجود در سند درونی سازمان مجاهدین اطلاعات تکان دهنده و پرسش های مهمی را بر می انگیزد:  
 
کشورهای مقصد کودکان
مقصد یا کشورهائی که کودکان به آنجا فرستاه شدند: اروپا ۳۲ نفر، اردن: ۱، اطریش:۱، آلمان: ۲۳۳، آمریکا: ۸۲، انگلیس: ۱۸، ایتالیا: ۶، ایران: ۹، بلژیک: ۴، ترکیه: ۳۰، دانمارک ۳۶، دبی: ۱، رمادی در عراق: ۱۴، سوئد: ۱۲۳، سوئیس: ۲، عراق: ۴۶، فرانسه: ۲۳، فنلاند: ۳، کانادا: ۴۱، نروژ: ۳۲، هلند: ۱۰۱، نامشخص: ۲۹
مورد
پرسش: چرا  مقصد ۳۲ نفر “اروپا” آورده شده است. مقصد کجا بوده است. چرا نام کشور دقیقا مشخص نیست؟ در مورد ۲۹ نفر دیگر مقصد آنها مشخص نیست. چرا؟ این کودکان سرانجام کجا هستند، سرنوشت این صدها کودک چه شده است؟
 
پدر و مادران جدا شده از مجاهدین 
در ستون وضعیت پدر یا مادر کودکان، مطابق فرهنگ حاکم بر مجاهدین آندسته از پدر یا مادرانی که از این تشکیلات جدا شده بودند با عنوان “بریده” یا “بریده مزدور” مشخص شده اند.
مادر زنده “بریده”: ۳۱۵ نفر
پدر زنده “بریده”: ۲۵۳ نفر
پدر و مادر هر دو زنده “بریده”: ۱۶۸ نفر 
جمع پدر و مادران جدا شده (حد فاصل ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۲) ۵۶۸ نفر
پرسش: چه مشکل سیستماتیکی در درون تشکیلات سازمان مجاهدین وجود دارد که افرادی که با هدف فدا کردن خود به آن تشکیلات پیوسته بودند، از آن جدا می شوند؟ 
چرا سازمان مجاهدین که ادعا می کند با خروج و جدا شدن اعضایش مشکلی ندارد، بجای استفاده از واژه “جدا شده” از واژه بریده یا بریده مزدور استفاده می کند؟
 
کودکانی بدون پدر و مادر
جدا کردن کودکان از خانواده یک ضربه بزرگ روحی به لحاظ رشد شخصیت آن کودکان به شمار می آید. اما کمبودهای عاطفی و آسیب های ناشی از آن، زمانی بزرگتر و ماندگارتر می باشد، که مشخص شود بسیاری از آن کودکان یکی از والدین خود را از دست داده است. در لیست درونی سازمان مجاهدین پدر یا مادر “شهید”، فوت شده یا مفقود شده کودکان نیز لیست شده است. 
مادر “شهید”: ۸۱ نفر
مادر فوت: ۱۱ نفر
مادر مفقود: ۳۸ نفر
جمع: در ۲۶۱ مورد، کودکان مادرِ خود را حد فاصل ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۲ از دست داده بودند.
 
پدر “شهید”: ۱۶۷ نفر
پدر فوت: ۱۹ نفر
پدر مفقود: ۵۱
 نفر
جمع: در۴۷۴ مورد، کودکان پدرِ خود را حد فاصل ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۲ از دست داده بودند.
 
مطابق سند درونی مجاهدین در۳۷ مورد، کودکان هم مادر و پدر خود را حد فاصل ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۲ از دست داده بودند.
 
قبول مسئولیت و پاسخگوئی
براستی سازمان مجاهدین در قبال نیازهای عاطفی و رشد سالم کودکانی که آنها را از خانواده هایشان جدا و به کشورهای مختلف و بخشا نزد خانواده های ناشناس فرستاد، چه مسئولیتی دارد. چرا در مورد این کودکان گزارش منتشر نمی کند تا مشخص شود بر آنها چه گذشته و امروز چگونه زندگی می کنند؟
 
سازمان مجاهدین در قبال زندگی و رشد سالم روحی- روانی و رشد شخصیت تک تک آن کودکان مسئول است و باید پاسخگو باشد. سازمان مجاهدین باید توضیح دهد و مشخص کند بر سرِ تک تک آن کودکان چه آمده است و اینک در کجا زندگی می کنند؟ اگر از آن کودکان، افرادی خودکشی کرده یا به دلیل خشونت جسمی و سوء استفاده جنسی دچار بیمارهای روحی- روانی یا دچار ناهنجاری رفتاری شده اند، سازمان مجاهدین مسئول آن بوده و باید پاسخگو باشد. 
*****
پیشینه
پس از شکست عملیات فروغ جاویدان (سوم تا هفتم مرداد ۱۳۶۷)، مسعود رجوی که فرماندهی این عملیات را به عهده داشت بجای آنکه مسئولیت پذیرفته و پاسخگوی تحلیل های اشتباهش باشد، در سری نشست هائی با “نام تنگه و توحید” که در بهار و تابستان ۱۳۶۸ برگزار شد مسئولیت شکست عملیات را به عهده رزمندگان ارتش آزادیبخش و اعضای سازمان مجاهدین انداخت. حرف او این بود که شما، رزمندگان، بجای آنکه با تمام وجود با دشمن بجنگید به زن یا  شوهر خود فکر می کردید. اگرهم زن و شوهر نداشتید به فکر زن و شوهر خیالی خود بودید. بنابر این شما وجود خود را بطور کامل و ” ۱۰۰ روی ۱۰۰” در اختیار من قرار نگذاشته بودید. علت آن شکست خود شما هستید! راه حل: “طلاق ایدئولوژیک ابدالدهر زن و مرد ها از هم. چه در عمل چه در ذهن”!  بدون آنکه موضوع طلاق های ایدئولوژیک علنی شود، با اعلام مسئول اول شدن مریم رجوی در تاریخ ۲۶ مهر ۱۳۶۸، انقلاب ایدئولوژیک (مرحله دوم) رسما اعلام بیرونی شد.
 
در فرار از مسئولیت پذیری مسعود رجوی اعلام کرد انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین (که در سال ۱۳۶۳ شروع شده بود) را باید در فاز جدیدی ادامه داد. و این بار با طرح موضوع طلاق های ایدئولوژیک، ذهن همه اعضای سازمان مجاهدین از اصل مسئله، یعنی پاسخگوئی مسعود رجوی در قبال شکست عملیات فروغ جاویدان منحرف شد.
 
بر اساس طلاق های ایدئولوژیک، زن و مردهای مجاهدی که ازدواج کرده بودند باید از هم جدا می شدند. آنها که بچه داشتند و بخاطر دیدن بچه های مشترکشان همدیگر را می دیدند نیز دیگر نباید همدیگر را می دیدند. در آنزمان چند صد کودک از اعضای مجاهدین در قرارگاه اشرف یا چندین پایگاه دیگر در عراق ساکن بودند. پدر و مادر این بچه ها آخر هفته ها همدیگر را دیده و یک یا دو شب را با هم و با بچه ها بسر می بردند.
 
با مطرح شدن “طلاق های ایدئولوژیک”، کودکانی که در قرارگاه اشرف یا در دیگر قرارگاه های مجاهدین ساکن بودند، “مزاحم” تلقی می شدند. زیرا زن و مردان مجاهدی که فرزندان مشترک داشتند می توانستند به بهانه دیدن بچه ها همچنان همدیگر را ببینند و این بر خلاف “اصل طلاق ایدئولوژیک” و خواست مسعود رجوی بود که بر قطع کامل هرگونه رابطه زن و مرد تاکید می کرد. از همین رو لازم بود تا منطبق با خواست مسعود رجوی در اجرائی کردن انقلاب ایدئولوژیک و جدا کردن زن و مردها از یکدیگر، بچه ها از پدر و مادرشان جدا و به خارج از عراق فرستاده شوند. و این یعنی نابودی ساختار خانواده.[۳]
 
ایده خروج کودکان مجاهدین ساکن در عراق به کشورهای غربی از قبل از حمله عراق به کویت و قبل از حمله آمریکا به عراق طراحی شده بود. حمله آمریکا به عراق فقط به اجرائی شدن آن ایده سرعت بخشید و بهانه خوبی ایجاد کرد تا با برانگیختن ترحم در بین هوادران مجاهدین در کشورهای غربی که اخبار و فیلم حمله های هوائی آمریکا به عراق را می دیدند، آنها را به پذیرش کودکان خارج شده از عراق ترغیب کنند.
 

منابع
 
۱.
۲.
۳.
 – اطلاعات بیشتر در مورد خروج کودکان از عراق: ۲۵ سال بعد از فروغ جاویدان صفحه ۲۱ تا ۲۳ و ۳۰ و ۳۱
حقیقت مانا