چهره های دوگانه حسن داعی و رجوی در« آیینه جنایتکار حمید نوری »

سیامک نادری

با صد دروغ هم، نمی توان یک حقیقت مجازین ساخت

در حالیکه حسن داعی سالیان در تلاش برای مستقل نشان دادن خود از مجاهدین خلق است، و  رجوی در دستگاه تبلیغاتی و رسانه ای از ابزار و عناصر «دوگانه سوز» برای پوشش دادن خطوط سیاسی استراتژیک خود بکار می گیرد، حسن داعی حتی در وبگاه خود« در جستجوی حقیقت» و همچنین در « ویکی پدیا» و بیوگرافی خود، هیچ رد و نشانی از ارتباط ارگانیک و تنگا تنگ با مجاهدین خلق از تهران تا اروپا و فرانسه و امریکا نشان نمی دهد،‌ اما در سالهای اول حضور شورای ملی مقاومت و اجلاس آن در فرانسه،‌ در بین حاضرین شورا و سمپات ها، حسن داعی به « حسن مجاهد»! مشهور بود.

در بهمن ماه ۱۳۶۸ بهنگام سفر گالیندو پل به ایران، بعنوان زندانی سیاسی و بازمانده از قتل عام۶۷ به چندین کشور اروپایی سفر کردم ، مسئولیت این پروژه با ابولقاسم رضایی ( حبیب) بود  و در دانمارک با افشین علوی، و پرویز خزائی که در حاشیه کار شرکت داشت، در سوئد بلژیک و نروژ با بهزاد صفاری، و در سوئیس مقر سازمان ملل در ژنو  دکتر کاظم رجوی و حسین مهدوی دبیر شورا حضور داشتند. دکتر کاظم رجوی شخصیتی بسیار مهربان و صمیمی داشت و متأسفانه دو ماه بعد در ۴ اردیبهشت  ۶۹ در سوئیس توسط  تروریست های رژیم جمهوری اسلامی ترور شد. در نشست جمعبندی و بحث و بررسی پایانی پروژه که در سوئیس و پس از اتمام اعتصاب غذا بصورت کال کنفرانسی از تمام کشور ها صورت گرفت و بسیاری از مسئولین پایگاه های مجاهدین در اروپا و زنان مجاهد از جمله سیما کرمی و هاله( احتمالا کرامتی  )، فریال و…شرکت داشتند،‌ با شنیدن اسم حسن داعی در فعالیت های پروژه گالیندو پل، از بهزاد صفاری پرسیدم :« مگر از خانواده داعی الاسلام ( غیر از حسین داعی الاسلام )کسی هم در خارج هست، من با برادر او علی داعی الاسلام در سال ۶۰ و ۶۱ در زندان  قزل حصار هم بند و هم سلول بودم.» و او اسم حسن داعی را برد. در حالیکه آقای حسن داعی اساساً مدعی است که هیچگونه ارتباطی با مجاهدین خلق ندارد؟

این در حالی است که چهل سال رابطه و فعالیت او در ارتباط با مجاهدین خلق بر اعضای مجاهدین خلق و شورا و هواداران پنهان نبود و نیست. هم چنین در معرفی نامه خود می نویسد:

« در اواسط دهه 80 میلادی فعالیت هایی را در کنار نیروهای ملی – مذهبی یعنی نهضت آزادی ایران و همچنین «جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت ایران» آغاز نمودم. این جمعیت به ابتکار مهندس بازرگان، مجموعه ای از شخصیت های سیاسی را گردهم آورده بود که مشخصا شامل جبهه ملی ایران نیز میگردید.
اگرچه نهضت آزادی ایران نماینده ای در خارج از کشور نداشت و من نیز هیچگاه عضو این سازمان نبوده ام، با اینحال بخشی از مسئولیت های آن در اروپا بر دوش من قرار داشت. در دهه نود میلادی به فعالیت های حقوق بشری مشغول بودم که منجمله وضعیت زندانیان سیاسی و اوضاع ایران را در اختیار «گالیندوپل» نماینده سازمان ملل در ایران و دفتر وی در ژنو قرار میدادم. پس از فوت مهندس بازرگان، رابطه من با نهضت آزادی نیر کاهش یافت. »

سخنان حسن داعی با موضع رجوی و مجاهدین خلق در باره بازرگان و  بخصوص پس از سال ۶۴ منافات دارد:

در سال ۶۴  بازرگان به خارج آمده بود، مسعود رجوی، مهدی بازرگان تشویق  به پیوستن به شورا و مجاهدین خلق کردید و یا اینکه در خارج مانده و از بازگشت به ایران تحت حاکمیت خمینی خودداری کند!.

اما بازرگان درخطاب به رحوی به مسئولین سازمان مجاهدین که با او صحبت کرده بودند ، گفته بود:« من زنم را خیلی دوست دارم، نمی خواهم بدهم به تو. و این خیلی به رجوی فرورفته بود.( طلاق مریم رجوی و ازدواج با مسعود رجوی).

رجوی در سال ۶۴ (نشریه مجاهد شماره ۲۵۱) در ارتباط با کاندیداتوری مهندس بازرگان  او را به «عمر سعد» تشبیه ، و از «خوردن نانی که از گندم ری» ساخته شده برحذر می‌کرد . و بارها گفت  که بازرگان دستش تا مرفق درخون مجاهدین است و…، و از تعبیر مهدی بازرگان «حیات خفیف خائنانه» برای او استفاده می کردید. امّا با مرگ مهندس بازرگان، بدلیل سیاسی کاری! پیام تسلیت فرستاد، وهمین امرباعث تناقض و سوال بسیاری ازا فراد تشکیلات شد و ناچار مسئولین برای چنین پیامی از سوی شما توجیه و تفسیراتی تراشیدند. زیرا قابل فهم نیست که کسی دستش تا مرفق به خون مجاهدین آغشته باشد، و پس از مرگش «پیام تسلیت» فرستاد؟. کدام را باور کنیم؟.

متن نامه مسعود رجوی به مهدی بازرگان، گویای خشم رجوی از مهدی بازرگان است و هنگامی که من به تشکیلات مجاهدین در عراق رسیدم از قول رجوی گفتند :« دست بازرگان تا مرفق در خون مجاهدین خلق است.»

بسم الله الرحمن الرحیم

آقای مهندس مهدی بازرگان

فهرست شهداء را ملاحظه کردید، آیا شراکت در چنین رژیمی کافی نیست. فکر می کنم بخوبی می دانید که خمینی از قبل شراکت امثال شما و اینکه هنوز هم حاضر به بریدن از او نیستید تا کجا در ادامه کشتار دست بازتر پیدا می کند. آیا عاقبت آن همه سخن گفتن از آزادی و اسلام همین است. راستی چرا رژیم از سفر شما به خارجه متنفع است. برای آخرین بار از موضع نصیحت و خیرخواهی به شما می گویم و از شما می خواهم بیائید و در این سن و سال به حکم اختیار وجه مثبت و مردمی و تکاملی ذره بی انتهای وجود خود را نیز به اثبات رسانده و بخش تعیین ناشده باقی عمر را با نام نیک و دوری کامل العیار از رژیم به سر برید. مشخصا پیشنهاد می کنم دیگر به نزد خمینی و تحت سلطه او باز نگردید، سیاست تبعید و مهاجرت در پیش بگیرید، همه وسائل را هم بدون کمترین چشم داشت سیاسی برایتان تضمین می کنم.

به یاد داشته باشید که اگر تا دیروز می توانستید عذر و بهانه ای نزد خلق و خالق داشته باشید که تحت شرایط خفقان و کهولت سن درمانده و محذور بوده اید، حالا که به خارج آمده اید دیگر هیچ عذر و بهانه ای از شما پذیرفته نخواهد بود. بخصوص که من از سوی مجاهدین و از سوی خانواده شهداء اعلام می کنم که نزد خمینی و تحت حاکمیت او بر نگردید و باز هم در درون رژیم او که صدبار از رژیم شاه بدتر است دست او را بر جان و مال و … خلق الله باز نسازید. حفظ حرمت و تامین معیشت جنابعالی و هر تعداد از همراهان علی الداوم بر عهده ما خواهد بود. آقای بازرگان یادتان هست که 20 سال پیش مجاهدین از شما جدا شدند. ما بدخواه کسی نیستیم و به وظیفه تاریخی خود عمل می کنیم.

یک نکته آخری را هم می گویم و در می گذرم و دیدار را به قیامت حوالت می دهم، نکته ای که حقا همان شرط بلاغ است. فرصت بیرون آمدن از جمهوری اسلامی هر روز فراهم نمی شود. برای اینکه روزی افسوس نخورید که چرا امروز فرصت فرار از رژیم را از دست دادید. والسلام. مسعود رجوی 25 شهریورماه 1364

همچنین سایت همبستگی ملی مقاله ای بر علیه بازرگان انتشار داد:

https://hambastegimeli.com/%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7/19125-2-sp-112

دستگیری حمید نوری بمثابه یک سرفصل

دستگیری حمید نوری یک سرفصل سیاسی و روشنگرانه در باره مجاهدین خلق بود، تا آخرین رشته های رجوی در تهمت پراکنی و انتساب آنها به رژیم  و وزارت اطلاعات بود به منتقدین  پنبه شود، اینک رجوی ناگزیر گشت حسن داعی مهره رسانه ای خود در امریکا را در مورد حمید عباسی بکارگرفته و بسوزاند.

حسن داعی الاسلام نیز بدرخواست رجوی به صحنه  آمد و در برنامه‌ای با علیرضا میبدی در ارتباط با دستگیری غلامرضا منصوری، با این‌‌همانی کردنِ حمید نوری در سوئد، گفت:« حمید نوری را خود جمهوری‌ اسلامی در نبرد قدرت لو داده!».  داعی حتی درظاهر تلاش می کند از اصطلاحات و ترم های شناخته شده مجاهدین خلق« جنگ قدرت» بکار نگیرد و با فرهنگ مجاهدین خلق سخن نگوید، اما همان محتوا و خطوط مورد نظر را پیش می برد.

ویدئو مصاحبه حسن داعی با علیرضا میبدی:

https://www.facebook.com/mehdi.aslani.14/videos/3464698503559755/

 

درحالیکه قتل عام ۶۷ امنیتی ترین پرونده رژیم جمهوری اسلام بوده و هست، و پس از سه دهه سکوت و سکرت بودن امنیَتی ترین پرونده نظام،‌ تنها پس از نوار صوتی آقای منتظری مرداد سال ۹۵،‌ عناصر اصلی رژیم جمهوری اسلامی ناگزیر شدند به صحنه آمده و به موضوع قتل عام ۶۷ پرداخته و ازآن دفاع کنند. اینک بسیارعجیب می نماید که این استدلال شود که « رژیم درجنگ قدرت، حمید نوری را لو داده» است، و از طرف دیگر شنود اطلاعاتی که رجوی از محمد مقیسه ای و علی رازینی در باره حمید نوری ارائه میدهد، نافی این استدلال(جنگ قدرت ) است، برخلاف آنکه در قتل عام ۶۷ تمام جناحهای رژیم درگیر این قتل عام بوده و هستند و لو دادن حمید نوری در به اصطلاح « نبرد قدرت» بسود هیچکدام از آنها نبوده و نیست، کما اینکه میرحسین موسوی و… نیز تا کنون دراینباره سکوت کرده اند. همچنانکه بازگشایی پرونده قتل عام ۶۷ تمامت رژیم و ازجمله بنیانگذار آن «خمینی»  را بزیرسوال کشیده و نابود می سازد، و این مقوله تنها به زیان یکی از جناح های رژیم نیست. کما اینکه هر دو جناح در حفظ نظام وحدت نظر و عمل دارند.

 

دو خط موازی حسن داعی و  مجاهدین خلق

همچنانکه در ۱۱ ژوئن ۲۰۲۰ در مقاله:

« جنایت ها و سکوت ها، ‌و مختومه شدن پرونده قتل کاظم رجوی، سکوت رجوی در سال۱۳۷۲»  نوشتم:

«مجاهدین و ارائه شنودی که در دادگاه بسود رژیم و حمید نوری است

منوّیات و منافع سازمانی و سیاسی حاکم بر رهبران مجاهدین خلق آنقدر شُبه آمیز است گاه بتصوّر نمی آید که بتوان در فضای رسانه ای و کریستالی شدن این جهان درعصر دیجیتال بتوانند چنین عملکردی داشته باشند. در ماجرای دستگیری حمید عباسی درسوئد، سازمان مجاهدین خلق ایران دو نوار شنود از محمد مقیسه ای( ناصریان) و علی رازینی از دست اندرکاران قتل عام۶۷ ارائه داد. بعنوان زندانی سیاسی بازمانده از قتل عام ۶۷ که  به دعوت از سوی دادستانی سوئد برای شهادت در مورد حمید عباسی ،که از قضا شکنجه گر من در زندان گوهردشت نیز بود، رفته بودم، بسی جای حیرت که با شنود ارائه شده از سوی مجاهدین خلق مواجه شدم. زیرا رژیم و وزارت اطلاعات و وکیل مدافع حمید عباسی بخوبی می تواند از این سند ارائه شده توسط مجاهدین خلق بسود متهم خود استفاده کند. بخشی از متن این شنود انتشار یافته در سایت مجاهدین خلق چنین است:

آخوند دژخیم محمد مقیسه‌ای:

«کارمند بود، کارمند، کارمند، و مدیر دفتر من بود، کارمند بود در دادگاه انقلاب قبلاً در سال شصت و بحبوحهٔ منافقین اینها… »

 آخوند سر دژخیم علی رازینی رئیس شعبه ۴۱دیوانعالی رژیم:

« دستگاه قضایی ما با خونسردی و خیلی آرام اعلام می‌کند که ایشون در گذشته و در سه دهه قبل از این، در فلان ارگان کارمند جزء بوده و بعد هم بازنشست شده و رفته، آنها نمی‌توانند روی این مانور بدهند…چیزی بارش نیست، ا گر یک سمتی چیزی داشته باشه.

حالا مثلاً یک بازجویی که پرونده‌های محدودی از رده‌های پایین دستش بوده، آن موقع هم یادتان است که چیزها چطور بوده دیگه دادسراها و شعب اش اینا، خیلی اینها اختیارات قضایی به آن صورت نداشتند، در واقع ابزار تحقیق بوده، چیزی بارش نیست، نه اطلاعاتی داره که سیستم اطلاعاتی ازش استفاده کنه…»

لینک شنود در سایت مجاهدین خلق :

https://news.mojahedin.org/i/%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%DA%98%D8%AE%DB%8C%D9%85-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%B3%D9%88%D8%A6%D8%AF

 

شکست ارائه طرح «شنود اطلاعاتی» رجوی و به میدان آمدن حسن داعی

از آنجا که سازمان مجاهدین خلق موفق نشد اهداف خود از رسانه ای شدن این شنود را محقق کند و با همه تبلیغاتی که انجام داد هیچ حامی آنهم جز بخشی از  طیف سمپات های سیاسی خود نیافت. باز مقوله دستگیری حمید نوری چون خاری در گلوی او گیر کرده است و راه حل برون رفتی نیافت. ناگزیر حسن داعی به صحنه آمد تا همان تئوری توطئه رجوی(‌ سفید سازی ایرج مصداقی  مهره وزارت اطلاعات)،‌ را بزبان دیگری آرایش کرده و  به صفحات رسانه های فارسی زبان خارج از کشور ببرد.  با این هدف که :

۱) نبش قبر کردن همین شنود اطلاعاتی مقیسه ای و رازینی م گرم کردن تنور متهم ساختن آقای ایرج مصداقی  و به پیروز از آن، متهم ساختن زنجیره ای تمامی جداشدگان از شورا و مجاهدین خلق و در گام بعد، متهم ساختن همه منتقدین و شخصیت های سیاسی و…، کما اینکه رجوی در مرداد سال ۹۲ در استعفای بغایت شفاف، دمکراتیک، مشروع و شرافتمند و شجاعانه آقای دکترکریم قصیم و حقوقدان برجسته و مبارز آقای محمد رضا روحانی، بصراحت با تئوری مطلق نگری صلاحیت و  مشروعیت خود، گفت:«‌ جدا شدن از مجاهدین، یعنی پیوستن به رژیم. فصل با مجاهدین یعنی وصل به رژیم.»

۲) بکارگیری مهره و لابی ۴۰ ساله خود در رسانه های  فارسی زبان خارج از کشور، برای آلوده کردن فضای سیاسی و ارعاب شخصیت های ملی،‌ سیاسی،‌ فرهنگی و …که خارج از طیف و روابط شورا و مجاهدین خلق قرار داشتند.

۳) کوبیدن میخ خود برای اعضا مجاهدین خلق و شورا و سمپات ها و…، ارعاب بوسیله تهمت زدن و منتسب کردن به رژیم جمهوری اسلامی و وزارت اطلاعات.

به همین دلیل ورود حسن داعی به این جریان آلوده سازی سیاسی، نه تنها باعث ادامه سیاست و اهداف مجاهدین خلق شده است، بلکه مهمتر از آن، سخنان و استدلال حسن داعی از دستگیری حمید نوری جنایتکار قتل عام ۶۷ بدین معنا است که: حمید نوری « در نبرد قدرت ( جنگ قدرت بین جناح های رژیم) قربانی شده است. یعنی وی مهره ای نیست که برای رژیم جمهوری اسلامی و جعبه سیاه قتل عام ۶۷ دارای ارزش اطلاعاتی و جنایت علیه بشریّت  و سوژه ای برای دادخواهی قتل عام ۶۷ بکار گرفته شود. و این کم کردن اهمیّت کردن دستگیری و  وزن و عمل جنایت آمیز حمید نوری است،‌ کما اینکه شنود اطلاعاتی ارائه شده و سخنان محمد مقیسه ای ( ناصریان جلاد ) و علی رازینی توسط مجاهدین خلق نیز همین منظور را رله و  ادا می کند.

به همین دلیل قاطعانه و بی مهابا باید با تمام وجود در مقابل این همسویی و  خط موازی حسن داعی با مجاهدین خلق،‌ جهت  به سرانجام رساندن دادخواهی ملی قتل عام ۶۷ ایستاد و مانعی در قبال دادخواهی را پس زد و نگذاشت تا اهداف بعد آن توسط مجاهدین خلق دنبال شود.

ادامه روند محاکمه و دادگاه حمید نوری، به زیان مجاهدین خلق و به زیان دستگاه تبلیغاتی متهم کردن  اعضا و منتقدین آنها به رژیم جمهوری اسلامی و  وزارت اطلاعات است.

ردّ تئوری های رجوی توسط رجوی

رجوی همیشه روی این تئوری تأکید می کرد که« بهنگام ضربه نباید  تحلیل کرد»  و اگرچه  این تجربه را از یاسرعرفات نقل می کرد. اما همواره  در هر نشستی روی این تئوری انگشت می گذاشت. گویی این درد بی درمان، ناشی از حضور  پس از آتش بس ۶۷ در عراق چونان کفر ابلیس در مقابل او قرار داشت.

پس از حمله امریکا و سرنگونی صدام حسین در عراق در سال ۱۳۸۲، این تئوری در باره خود رجوی محک خورد. اولین ضربه و بالاترین ضربه به شخص رجوی بود چرا که مجاهدین خلق یعنی رجوی. منهای شناخت رجوی و شالوده رهبری عقیدتی، نمی توان هیچ شناختی نسبت به سازمان مجاهدین بدست آورد. پس از سرنگونی صدام در هر یک از نشست ها شاهد بودیم که رجوی سخنان و خط و خطوط داده شده را فراموش کرده و گویی  متوجّه نیست که در نشست قبلی سخنی برخلاف این را گفته و یا فراموش می کرد. ازنظر من رجو ی فراموش کار نبود، بلکه رجوی ضربه خورده بود و در شرایطی که کما کان زیر ضربه بود تحلیل سیاسی و استراتژیک می کرد و با گفته های پیشین هیچ سنخیتی نداشت.

اینک پس از دستگیری حمید نوری نیز همان شرایط ضربه بر رجوی حاکم گشته و تحلیل و تفسیرش بسا رو در روی هم قرار داشته و متناقض می نماید. رجوی یکبار گفته دستگیر حمید نوری طرح رژیم و وزارت اطلاعات است جهت سفید سازی مهره خودش ایرج مصداقی.

از سوی دیگر با استناد به سایت راهیافتگان مدعی است که رژیم نام مأمورین استخدامی  خود « اسماعیل وفا یغمایی و ایرج مصداقی را » علنی کرده است. هرچه ضربه بزرگ باشد بصور طبیعی و اتوماتیک، علائم بالینی اش را می توان در اتخاذ مواضع و عملکردها و راه حل برون رفت از آن را مشاهده کرد. قدر مسلم اینکه با  «داعی» خود هم طرفی نخواهد بست. و این همان مشکل رجوی در ضربه حمید نوری، و سرگیجه های سیاسی و شانتاژ تبلیغاتی است.

رونمایی از چهره  حسن داعی الاسلام

بدلیل ۳۶ سال سابقه تشکیلاتی در مجاهدین خلق،  دو سال پیش بدلیل حجم اطلاعات و تحقیقات مستمری که داشتم، عملاً امکانپذیر نبود تا تمام حقایق را در تلویزیون میهن تی و یا… گفته  و یا درمقاله و  گزارش ها ارائه دهم. ازجمله روشنگری در باره حسن داعی الاسلام چهره پشت پرده رجوی در امریکا که سعی دارد خود را بعنوان فردی مستقل معرفی کند.  در حالی است که در چهل سال گذشته با مجاهدین خلق کار می کرد ، اما یکبار هم از مجاهدین خلق  انتقاد نکرد،‌ حتی در شرایطی که اعضای مجاهدین خلق در لیبرتی موشک باران و کشته می شدند… و همیشه در همه شرایط خط آنها را بصورت نامرئی پیش می برد. حسن داعی فردی خوش صحبت و خوش معاشرتی بود و با بسیاری دوست و رفیق بود، اما هنگامی که همین دوست و رفیق از رجوی و مجاهدین خلق فاصله می گرفت…، حسن داعی هم ارتباطش را با آنها قطع می کرد. چنین عملکردی از حسن داعی من را یاد بحث تشکیلاتی « قهر و قیچی » می اندازد که طبق قوانین و دستور تشکیلاتی، ناگزیر اعضای تشکیلات می باید با دوست و رفیق خودمان قطع رابطه کند، یعنی قهر و قیچی. این یعنی قهر و قیچی با دوست،‌ انسان و آزادی و حرمت های انسانی،  و راه یافتگی به درگاه رهبری عقیدتی. درحالیکه قهر و قیچی را باید با همین رهبری مرام و مسلک نفی هویّت انسانی و اجتماعیمان  انجام داد.

 

حقایقی که در سال ۱۳۹۲ در تشکیلات مجاهدین خلق در لیبرتی سروده ام ، بخشی از این واقعیت مرد قیچی بدست است‌( رجوی)، همچنانکه نام کتاب:«‌ قرارمان عشق بود، نه کین!»:

“مرد قیچی بدست “( شبحی در سایه می چرخد )            ۹۲/۳/۲۸

مرد قیچی بدست

خورشید را

تکه تکه می برید

تا قواره بدیع تن اش سازد.

 

تک تکه ها

تمامِ خودش شدند

“خورشید ” کاغذین ” …

 

روزگار بی خورشیدی مان – اینچنین گذشت

و ما

گلهای ” بی چاره ”

شکر گذار  وعدۀ  کاغذ !

در گور

– امّا –

بی ” گور”

گور بگور شدگانی بودیم ، در ناممکن ها

ممکن!

 

ما

گلهای کاغذیم !

در دستان مرد قیچی بدست

لای تیغۀ مرد قیچی بدست ، ریش ریش

عکسبرگردان خنده بر آفتاب !

نیش – خندمان

در گوشۀ کاغذ پاره های جر خورده

عریانترین حضیض ابتذال حقیقت ایست

و مضحک ترین واقعیت تلخوار

 

آنک

مرد قیچی بدست

واژه پُرُو میکند

در جامه حقیقت ” خودش ”

در دهلیز نظم پادگانی گورها

 

مرد قیچی بدست

در سیاهی شبستانش

ماه را قیچی می کند

تا چارقدی سرش کند .

 

نازکترین هلال ماه

لا ی تیغه های بی بردبار

ریز ریزان

محو شد در بوم شب اش

تا چشم نامحرمی

به عبث !

احساسی نیافریند

بر الهۀ ممنوعۀ ناز شبان بشر

 

مرد قیچی بدست

تمامت باغچه را هرس میکرد

گلها – برگها – ساقه ها

تنها

ریشۀ مدفون در گور

از سلاخی مُمیز قیچی رهاست

تا معنای باغ

نشان بی بری باشد !

تا هر گلی ، برنگ ” دیگری ” است

نروید

پردازه ای

به غیر « او »

حرمت همه گلها

در مدار گریز ناپذیر قیچی اند !

 

مرد قیچی بدست

در آ سانسورِ ” بی الف و آی باکلاه ” !

از ارتفاع هوا بالا می رفت

تا در خلاء – نفس بکشد

مست از ” خود ” و اختناق

و بر کُره ماه

عکس سیاهی چسباند

تسخیر ماه با  پاره عکس خودش

 

مرد قیچی بدست

خزیده زیر پوست هوا

در پشت هر جنبش قطره

در پشت هر تلالؤ نور

در پشت هر نفس

در پشت هر دیوار

در لابلای آدمیان

می چرخد

پوزار میکشد

زاغ میزند

لب می بندد

چاک میدرد

شام می گسترد

در تنورۀ نام و بام خود .

 

در هیاهوی قیچی

نفس ها

سوزن می زنند

بر چاک چاک سینه ها

مرد قیچی گر

اندام اجتماعی مردم را

انسان را

قواره می کند

به ” حیوان ”

به ” خودش ”

به سندان و مرگ

به دار و به زندان .

 

روزان بی خورشید مان

اینسان گذشت

و ما

گلهای بی چاره

در این زندان تو در توی

چون زندگانی در گوریم

 

کما اینکه در 30 دسامبر, 2019 ( دی ماه ۹۸) در باره برادرحسن داعی الاسلام در مقاله ای از او یاد کرده بودم:

[ کروشه از من است]:

« کار دیگر اخباری، «پیشرزم» بود. سازمان تعدادی نفوذی در ایران در لایه های پایین رژیم داشت که بیشتر بچه های[ هواداران و فعالین] سابق شریعتی و امت[جنبش مسلمانان مبارز – دکتر حبیب الله پیمان] بودند، که[ در ایران مانده بودند و گرنه رژیم حتی هسته های مقاومت سازمان مجاهدین را هم از طریق شبکه های نفوذی خودش ازبین برده بود. آقای کمال[‌ نام اصلی محسن نیکنامی] همان که در حمله به اشرف اسیر شد مسئول این «پیش رزم ها» بود[ محسن نیک نامی در۱۰شهریور سال ۱۳۹۲درحمله ایادی رژیم جمهوریی اسلامی به قرارگاه اشرف درعراق  کشته شد]. یک نفوذی دیگر در دفتر بنی صدر، و یکی هم در جمع لیبرالها مثل مهدی خانبابا تهرانی داشت که برادرِ همین حسن داعی الاسلام بود. یک نفر توی حزب توده نفوذی داشت.» 

لینک

« لو رفتن عملیات کربلای۴ » بدست رجوی

https://iranglobal.info/node/76073

در سال  ۱۳۷۳ در قرارگاه اشرف که یک چهارم اعضا دستگیر، زندانی و شکنجه شده و طبق اطلاعاتی که تاکنون بدست آورده و ارائه داده ام ۷ تن به قتل رسیده و یا زیر شکنجه کشته شده اند، و اعضای زندانی توسط شخص رجوی در دادگاه محاکمه شدند. حسین داعی الاسلام برادر حسن داعی الاسلام زندانبان پروژه رفع ابهام در این دوره زندانسازی بود.

عکس حسین داعی الاسلام و معرفی او درکتاب حقیقت مانا بعنوان زندانبان

لینک: اسامی بیش از ۴۰۰ تن از زندانیان پروژه رفع ابهام سال۷۳ در زندان های رجوی د ر قرارگاه اشرف

اسامی بیش از ۴۰۰ تن از زندانیان پروژه رفع ابهام سال۷۳ درزندانهای رجوی درقرارگاه اشرف

فرزندان حسین داعی الاسلام بنام های رضا  و شهاب نیز از تشکیلات مجاهدین درآلبانی جدا شدند. و خواهر او فاطمه داعی الاسلام هم اینک در تشکیلات مجاهدین حضور دارد.

علی داعی الاسلام در زندان قرل حصار

در ۱۹ بهمن ماه ۶۰ به زندان قزل حصار آمدم و در اتاق شماره ۶ که علی داعی السلام برادر حسن و حسین داعی اسلام از اعضای قدیمی سازمان مجاهدین خلق هم در همین اتاق بود، علی داعی الاسلام بدلیل شناخته شدگی  از سوی حاج داود رحمانی رئیس زندان و ضرب و شتم شدید توسط او،  فردی منفعل و گوشه گیری بود، در سال ۶۱ هنگامی که نشریه رجعت که توسط زندانبان و حاج داود انتشار یافت، هنگامی که شنیدم علی داعی الاسلام یک شماره از آن را خریده است با محمود حسنی که مسئول اتاق بود صحبت کردم:« چنین کاری بی مرزی و بریدگی است و… و باید برود پس بدهد» و محمود حسنی گفت:«‌ ما نمی توانیم به او چیزی بگوییم خودش تصیم گرفته است…»( اگر چه محمود حسنی با چنین کاری مخالف بود و خود نیز در قتل عام شدگان سال ۶۷ بود)،‌ و برغم این تصمیم گرفتم با علی داعی الاسلام در باره چنین سازش و راست رویی و مشروعیت دادن به بریدگان و حاج داود… صحبت کردم اما او  نشریه را پس نداد و  این مسئله را بی اهمیّت میدانست…» ؟ مشخص بود که‌ برای کم کردن فشار از خود و اینکه توابین چنین گزارشی از او بدهند که علی داعی نشریه رجعت را خریده،‌ پیام خود ارسال کرده بود.

البته هرگز نمی خواهم از جاده انصاف و  وجدان خارج شه و جنایت رژیم خمینی در دهه ۶۰ و شکنجه های هولناک بازجویان و زندانبان را ندیده بگیرم و یکطرفه علی داعی السلام را در این باره بزیر سوال بکشم. از طرفی علی داعی بدلیل نسبت خانوادگی و وجود برادارن مجاهدی که  زندانی سیاسی رژیم پهلوی بودند بشدت زیر ضرب حاج داود قرار گرفته بود، اما او تنها موردی نبود که زیر فشار بود و می توانست تن به چنین کاری ندهد.

به عبارتی تمام خانواده داعی الاسلام در تشکیلات مجاهدین خلق بسر می برند و جدای از فرزندان آنها که از تشکیلات رجوی در عراق جدا شده و به اروپا رفتند.

حسن داعی الاسلام

حسن داعی از زندانیان سیاسی زمان شاه بود، پس از آزادی نیز با سازمان ارتباط داشت و پس ازسال ۶۰ از ایران خارج  و به اروپا رفت. در اروپا نیز در ارتباط تنگاتنک با مجاهدین خلق قرار داشت. حتی در سالهای اول حضور شورای ملی مقاومت و اجلاس آن در فرانسه،‌  در بین افرادی که  در  مقر مجاهدین در اور سورواز حضور داشتند حسن داعی به « حسن مجاهد» مشهور بود.

در فرانسه  حسن  داعی را  فرستاده بودند در بازار روز کار می کرد. یک عطر فروش ورشکسته شده بود و حسن داعی انبار عطر او را خرید و باقیمانده انبار (عطر «رولن» ) را می فروخت.

همسر اول حسن داعی از او جدا شد و با یکی فرد دیگری که از اعضای کنفدراسیون بود ازدواج کرد و این فرد در سالهای بعد درگذشت.

پس از سرنگونی صدام درسال ۱۳۸۲ و در تنگنا قرار گرفتن رجوی و مجاهدین خلق، بدلیل نیاز مجاهدین خلق، حسن داعی بدلیل تسلط به زبان انگلیسی به فعالیت سیاسی علنی و رسانه ای وارد شد و در این مسیر هر روز بیش از پیش در ارتباط تنگاتنک با مجاهدین قرارگرفت. حسن داعی حتی پیش از سرنگونی صدام حسین بعنوان میهمان و دیدار خانوادگی  به عراق و ارتش آزادیبخش آمده بود. رجوی نیاز داشت تا از چنین افرادی یک چهره مستقل و جدای از ارتباط با سازمان مجاهدین خلق بسازد تا بتواند اهداف خود را توسط او پیش ببرد.

حسن داعی نیز در شرح فعالیت خود بدرستی از این حقایق سخن می گوید اما هرگز نامی از حمایت و پشتبانی مجاهدین خلق نام نمی برد، درحالیکه پیشبرد چنین پروژه ای مستقل از امکانات و دارا بودن پشتوانه یک سیستم و سازماندهی و هزینه مالی کلان نمی تواند در حیطه یک فرد صورت بگیرد. کما اینکه در درون تشکیلات مجاهدین خلق همه اعضا شاهد هستند که مدعی پیشبرد چنین پروژه ای رجوی و مجاهدین خلق بودند. حسن داعی در بخشی از سخن چنین شرح میدهد:

« از سال 2002 بطور جدی به نگارش گزارشاتی در مورد اوضاع ایران مشغول شدم که در اختیار بسیاری از صاحبنظران سیاسی فعال در مورد ایران قرار میدادم. از سال 2005 این فعالیت ها را دوچندان نمودم و از سال گذشته سلسه گزارشات خود در باره «شبکه لابی رژیم ایران» را بطور گسترده منتشر نمودم. بخشی از این گزارشات که به فعالیت های رژیم ایران در میان گروههای اپوزیسیون مربوط میشود را به کمک دو تن از دوستان روزنامه نگارم در داخل ایران تهیه نموده ام که بتدریج تقدیم هموطنان میگردد»

همچنانکه پس از جداشدن از تشکیلات مجاهدین خلق هنگامی که در سال ۱۳۹۵در یوتیوپ ویدئویی از « قدرت مالی مجاهدین خلق» دیدم از چنین تیتری متعجب بودم که چطور مجاهدین خلق در میان اینهمه مؤلفه سیاسی‌،‌ استراتژیک، تشکیلاتی و بخصوص ایدئولوژیک ، قدرت مالی خودشان را به نمایش گذاشته و تبلیغ میکند، و همین سقوط  و تهی بودن از محتوا  را نیز روشنگری کردم و امروز هنگامی که همین سند را جستجو میکردم در یوتیوپ نیافتم و به احتمال قوی این ویدئو را نیز از یوتیوپ حذف کرده اند.

اما حقیقت همین است که مجاهدین جهت رسیدن به اهداف خود نیازمند لابی هستند:

https://www.radiozamaneh.com/444067

همچنین رادیو فرانسه نوشت :

« ال پائیس: افشای ابعاد جدیدی از کمک‌های مالی مجاهدین ‌خلق به رهبران راست‌ افراطی اسپانیا

 

 

سازمان مجاهدین خلق افزون بر یک میلیون یورو کمک‌های گسترده برای تأسیس و استقرار این حزب راست افراطی که سال گذشته فاش ساخت، به دو نفر از رهبران این حزب که اکنون نماینده کنگره (پارلمان) اسپانیا هستند، به مدت هشت ماه بین ماه های فوریه و اکتبر سال ۲۰١۴ به طور مخفیانه حقوق ماهانه پرداخت ‌کرده است. میزان حقوق سازمان مجاهدین به این دو رهبر حزب راست افراطی اسپانیا طی این مدت در حدود ۶۵ هزار یورو بوده است.

ال پائیس در شماره روز سه شنبه ۲۸ ژانویه خود می نویسد: وُکس در سال ۲۰١۳ با حمایت مالی یک میلیون  یورویی سازمان مجاهدین خلق رسماً در دفاتر وزارت کشور اسپانیا به عنوان یک حزب سیاسی در این کشور متولد شد. این حزب هم اکنون با ۵۲ کرسی در پارلمان اسپانیا، سومین حزب بزرگ این کشور است.»

لینک رادیو فرانسه:

http://www.rfi.fr/fa/%D8%A7%D9%84-%D9%BE%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D8%B3-%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D8%B9%D8%A7%D8%AF-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D9%85%DA%A9%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87%D8%AF%DB%8C%D9%86-%E2%80%8C%D8%AE%D9%84%D9%82-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%AA%E2%80%8C-%D8%A7%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B7%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7-20200129/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86

هنگامی که سناتور توریسلی بعنوان سفر سیاسی تبلیغاتی می خواست به عراق و لیبرتی بیاید، امّا از ورود او به لیبرتی توسط دولت عراق ممانعت بعمل آمد و از پیش هم مشخص بود که او را به لیبرتی راه نخواهند داد برغم این توریسلی را دعوت کردند و رجوی گفت:‌«برای اینکه سناتور توریسلی حاضر شود در اوّل سال نو میلادی۲۰۱۲  در امریکا و نزدخانواده اش نباشد و به عراق و لیبرتی بیاید، ما ۲۵۰هزار دلار به او پرداخت کردیم!.»

 

پخش مصاحبه های حسن داعی الاسلام در تشکیلات مجاهدین

پس از سرنگونی صدام مجاهدین خلق در قرارگاه اشرف تاجایی که من شاهد بودم دو بار مصاحبه حسن داعی الاسلام را در تشکیلات مجاهدین خلق پخش کرده است. این درحالی است که تمامی اعضای تشکیلات بخوبی میدانند که اگر عضو مجاهدین خلق یا شورا و یا طیف هواداران از مجاهدین خلق و رجوی جداشده باشد،‌ هرگز امکان پخش در تشکیلات مجاهدین خلق نمی یابند. پخش این مصاحبه به این منزله بود که حسن داعی الاسلام وابسته به مجاهدین خلق است. این درحالی است که حتی مصاحبه های اعضای مهم شورای ملی مقاومت پخش نمی شد و مواردی اندک تنها به هنگامی پخش میشد که منافع خاص رجوی لحاظ می شد و یا در باره رهبری و خطوط سیاسی و… ( رجوی) تعریف و تمجیدی صورت می گرفت. به همین دلیل برای ما بعنوان اعضای مجاهدین خلق محرز بود که حسن داعی الاسلام بصورت غیرعلنی، منافع رجوی و مجاهدین خلق را در عراق پوشش میدهد.

دومین باری که مصاحبه حسن داعی در تشکیلات مجاهدین درعراق و اینبار در لیبرتی پخش شد به شکل آگاهانه برای بی اهمیت نشان دادن این موضوع، از فرمانده مقر جهانگیر (پرویز کریمیان) پرسیدم:« وقتی اعضای قدیمی سازمان وجود دارند چرا مصاحبه حسن داعی را پخش می کنید اینکه در تشکیلات مجاهدین حضور نداره؟» جهانگیر با لبخند رضایت مندی گفت:«‌ سازمان اینطوری سیستم امریکایی ها را میشکافه و خط اش رو پیش می بره، بدون اینکه اسمی از مجاهدین خلق برده بشه. این بُرد بیشتری داره تا با پرچم  و اسم و رسم خودمون جلو بریم. »

 

اسناد حضور حسن داعی الاسلام در تظاهرات و آکسیون های مجاهدین خلق 

 

حسن داعی در تظاهرات مجاهدین خلق در امریکا و عکس رجوی با شبرنگ زرد مشخص شده است

 

حسن داعی در تظاهرات مجاهدین خلق ( رنگ کروات نشانگر تفاوت با عکس فوق و شرکت دریک تظاهرات دیگر است)

حسن داعی در حین انجام مصاحبه در تظاهرات مجاهدین خلق

حسن داعی در کنار اشرف السادات ناصرزاده ( شیدا) در تظاهرات مجاهدین خلق در امریکا

خانم ( اشرف السادات ) نیز بر علیه آقای وفا یغمایی به مقاله نویسی( فحاشی) می پردازد، تفاوت او با حسن داعی این است که در سیستم تبلیغاتی مجاهدین خلق حانم شیدا  از نوع ابزار و عناصر «»دوگانه سوز » نیست و یگانه سوختبارش را رهبری رجوی می داند:

« دلم بحال آنها که با پیشداوری علیه سازمان و مسعود و مریم حرف میزنند میسوزد زیرا قبل از هر چیز بخودشان ظلم میکنند تا حقیقت را نبینند و کور و خفاش‌گونه بمانند!
حال بگذار مصداقی های پست و خائن و یغمایی های بیشرف حقیر و فاسد هر غلطی میخواهند بکنند. آنها کف‌های آبهای متعفن تاریخی هستند.
ما چون کوهی استوار در کنار عزیزان مجاهد و رهبران مان هستیم و نمی‌گذاریم بر دامن پاک آنها خدشه ای وارد شود
بله همچنانکه مسعود جان گفت: «از آن ماست پیروزی – از آن ماست فردا»

خاک پای مجاهدین»

 

لینک سایت ایران افشاگر:

https://www.iran-efshagari.com/%D9%85%D8%A7%DA%86%D9%88%D9%86-%DA%A9%D9%88%D9%87%DB%8C%E2%80%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%88%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D8%B1%DA%A9%D9%86%D8%A7%D8%B1-%D8%B9%D8%B2%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%85%D8%AC/

 

این درحالی است که ایشان در سال ۷۰ در تشکیلات مجاهدین خلق در عراق بود و بخاطر دو کودک خردسالش تشکیلات و عراق را ترک کرده است و از این بابت خود را شرمنده و  و امدار رجوی می داند.

حسن داعی در کنار فیلابی، جان بولتن و  توریسلی و…پخش پیام مریم رجوی

کیهان لندن دوشنبه ۳ مهر ۱۳۹۶ برابر با ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۷:

نگاهی همراه با گفتگو به اعتراضات علیه حسن روحانی در نیویورک

حسن داعی:‌ ما آمده‌ایم بگوییم که روحانی نماینده‌ی مردم ایران نیست.

– پهلوان فیلابی: رژیم در خاورمیانه و جهان بی‌آبروتر از قبل شده، و جز امثال ترویست‌های حزب‌الله لبنان و حوثی‌های یمن چیزی برایش باقی نمانده.
پیام مریم رجوی:‌ به زیر کشیدن رژیم، امروز بیش از هر زمان دیگر در دسترس است
جان بولتون سفیر پیشین آمریکا: آمریکا به عنوان سیاست رسمی خود اعلام کند که رژیم ایران باید عوض شود شعار ما باید این باشد که رژیم چهلمین سالگرد خود را جشن نخواهد گرفت.

رابرت تورسلی سناتور پیشین آمریکا، مریم رجوی را «یگانه رهبر آزادی ایران» لقب داد

 

از دیگر مقامات آمریکایی حاضر در تظاهرات، سناتور پیشین جوزف لیبرمن و رابرت تورسلی بودند. تورسلی، مریم رجوی را «یگانه رهبر آزادی ایران» لقب داد.

لینک کیهان لندن:‌

https://kayhan.london/fa/1396/07/03/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D9%87%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D8%A7%D8%AA-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%AD

 

اسناد حضور حسن داعی الاسلام در رسانه های وابسته و تابعه مجاهدین خلق

     

همچنانکه درمقاله:«نفوذ و جاسوسی رجوی در میان شخصیت ها و گروه های خارج ازکشور» ارائه داده ام:

« گزارش چهارم: سایت های جانبی و پوششی و پنهان  سازمان مجاهدین خلق. بدلیل نفرت مردم از مجاهدین خلق و رجوی، مجاهدین خلق بغیر از سایت های رسمی از سایت های پوششی و یا پنهان و بدون هیچگونه علائم و نشانه ای از خود، در پی اهداف خود هستند. شناخت این عملکرد فریبکارانه،‌ مکمل حقایق فوق است.»

یکی از این رسانه های «رادیو ایر آوا» است که بصورت مستمر مصاحبه و مقالات حسن داعی الاسلام را درکنار سایر اعضای شورای ملی مقاومت و حامیان رجوی که از قضا بر علیه آقای اسماعیل وفا یغمایی و ایرج مصداقی نیز به فحاشی و تهمت پراکنی می پردازند:

رادیو آوا دو  مصاحبه با علی داعی و خانم نصرت نظری که در لیبرتی و در تشکیلات مجاهدین خلق حضور داشت پوشش میدهد:

 رادیو ایر آوا 31 شهریور 1392= 22 سپتامبر 2013

میهمان بخش فارسی: آقای حسن داعی محقق و بنیانگذار موسسه در جستجوی حقیقت

میهمان بخش انگلیسی: خانم نصرت نظری ازاعتصاب غذا کنندگان کمپ لیبرتی

http://mosahebe.blogspot.com/2013/09/blog-post_22.html?m=1.

 

لینک مصاحبه با آقای حسن داعی در یوتوب

لینک فایل شنیداری مصاحبه جهت استفاده آسان در داخل کشور

لینک مصاحبه با خانم نصرت نظری در یوتوب

لینک برنامه کامل رادیو ایرآوا 31 شهریور 92

فرار نصرت نظری از تشکیلات مجاهدین خلق و مریم رجوی در فرانسه 

توضیح اینکه خانم نصرت نظری جز آن دسته از اعضای مجاهدین خلق بود که از تشکیلات مجاهدین فرار کردند و عجیب تر آنکه این فرار نه در آلبانی و بلکه در فرانسه صورت گرفته است:

سمفونی جدایی هنرمندان از تشکیلات رجوی درآلبانی.سیامک نادری

http://pezhvakeiran.com/pfiles/samfoni-jodaee-honarmandan-sn.pdf

 

عکس حسن داعی در لینک ایر آوا. خانم سهیلا دشتی در همین لینک فوق بر علیه جداشدگان از مجاهدین و شورا و منتقدین آنها را به رژیم جمهوری اسلامی منتسب  می کند. آقای پرویز خزایی هم در برنامه مجاهدین خلق تحت عنوان  ارتباط مستقیم با الگو گرفتن از مبارزین ضد فاشیزم در نروژ حکم کشتن اسماعیل وفا یغمایی را صادر می کنند:

https://www.facebook.com/RadioIrava/videos/vb.120452644687347/685194235670879/?type=2&theater

پرویز خزائی، “نماینده شورای ملی مقاومت در کشورهای نوردیک” پیشنهاد قتل اسماعیل وفا یغمایی را می‌دهد

 

حجم لینک ها، خود گویای بسیاری حقایق در باره حسن داعی است:

 

 

حجم لینک ها و حضور حسن داعی در کنار افراد و عناصر تشکیلات مجاهدین خلق بیش از این میزان است و ناگزیر به همین بسنده می کنیم. لینک ایر آوا ضمیمه است:

http://www.radioirava.com/mosahbeh.html

 

تناقض سخنان حسن داعی با معرفی نامه اش « در جستجوی حقیقت»

حسن داعی در معرفی خود در وبگاه متعلق به خود چنین نوشته است:

« در این مؤسسه، هدف ما نه تخریب شخصیت یا لجن‌پراکنی به این و آن، بلکه روشنگری در مورد فعالیت‌های لابی رژیم ایران می‌باشد. از همین رو، گزارش‌ها و تحقیقات ما نیز تنها و تنها به اسناد عمومی و قابل دسترسی برای همگان رجوع می‌کند و از هرگونه شایعه پراکنی و تهمت‌‌‌زنی پرهیز می‌کنیم و از آلوده کردن فضای سیاسی نیز دوری می‌جوئیم.»

نوشتن چنین معرفی نامه ایدمکرات منش برای رد گم کردن و   سفید سازی وعدم وابستگی به مجاهدین خلق است. والا هیچ شخصیت مستقل و دارای اندیشه و فکر و بدون غرض ورزی هرگز حکم نمی کند که « :« حمید نوری را خود جمهوری‌ اسلامی در نبرد قدرت لو داده!» این همان ترم و ترفند و اطلاعیه کمیسیون امنیت و ضد تروریسم رجوی است.

لینک وبگاه «درجستجوی حقیقت»

https://eshtrak.wordpress.com/2011/01/20/%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D8%AC%D9%88%DB%8C-%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%AA-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D8%B9%DB%8C/

 

دوستان حسن داعی

همچنین دوستان و رفقای آقای حسن داعی از افراد شناخته شده و سمپات مجاهدین هستند ازجمله  آقای فرخ حیدری (همسر خانم مینا انتصاری» سمپات شناخته شده که به جلسات شورا رفت و آمد داشتند …، و درتظاهرات و آکسیون ها شرکت دارند.

https://www.youtube.com/watch?v=MuzaJp1z3b8&t=962s

 

یک نمونه از مقاله ای مینا انتصاری برعلیه اسماعیل وفا یغمایی و ایرج مصداقی:

سایت ایران افشاگر

درد بی‌درمان، مقاله‌ای از مینا انتظاری

«…همانطور که قبلآ نیز گفته ام برای فرد خائن و خودفروخته ای مثل مصداقی، همه درد و رنج رزمندگان تبعیدی و مصائب مبارزاتی و جدایی های خانوادگی، فقط «سوژه» مناسبی است برای نفرت پراکنی و هرزه گویی علیه مجاهدین خلق و خوش رقصی برای دشمنان آزادی مردم ایران…

حالا کیس و سوژه جدیدی که اطلاعات آخوندی همزمان از چند جبهه! داخلی و خارجی برایش سناریوسازی کرده، بازهم یک زن مجاهد و فداکار است بنام «اکرم حبیب خانی» که چهل و چند سال است خانه و خانواده و جان و جوانی اش را در گرو آزادی مردم محبوبش گذاشته

مینا انتظاری -اردیبهشت ۱۳۹۹»

https://www.iran-efshagari.com/%D8%AF%D8%B1%D8%AF-%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%8C-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%B8%D8%A7/

 

کارکرد و  راندمان عناصر پوششی برای رجوی

آيا رهبر مجاهدین خلق در بکارگیری عناصر پوششی در لابی اشتباه می کند؟

مستقل از شناخت و اطلاعاتی که در این زمینه هست ، در یک کار تحقیقی بسادگی می توان این مسئله را اثبات کرد که رجوی در بکارگیری عناصر پوششی اشتباه نمی کند.

حسین داعی الاسلام برغم اینکه از اعضای قدیمی مجاهدین خلق و از مسئولین روابط خارجی مجاهدین و شورا بوده  و سوابق فعالیت سیاسی و مبارزاتی او بسیار است. اما همین که با آرم و پرچم  سازمان  و در کسوت مجاهد خلق ظاهر می شود  تعداد بیندگان مصاحبه های او بطور میانگین بین ۱۰ و۲۰ و ۳۰ تن می باشد.

هنگامی که بازدید کنندگان مصاحبه و پیامهای  مسعود رجوی  رهبری مجاهدین خلق کمتر از ۱۰۰ یا ۲۰۰تن می رسد، آیا از حسین داعی الاسلام انتظار معجزه ای می رود؟

عکسها گویای این حقیقت هستند:

۲۰

 

بازدیدکنندگان مصاحبه های حسن داعی

بازدید کنند گان از ۵۰۰ و ۲۰۰۰ تا  ۲۴۰۰۰  تن  یا بیشتر .

 

 

با این عکسهای مستند و گویا بخوبی می توان کارکرد لابی  برای رجوی را دریافت که به چه میزان و به چه نحوی می تواند اهداف رجوی را پوشش داده و محقق کند.

این گوشه ای از حقایق است که توانستم در این فاصله کوتاه ارائه دهم، هدف من برداشتن نقاب از چهره آقای حسن داعی نیست، هدف برداشتن نقاب از چهره رهبری مجاهدین خلق  است که خود را در پشت بسیاری از حقایق پنهان ساخته است.  هم چنانکه بارها گفته و نوشته ام:« هیچ چیز نمی تواند در مقابل حقیقت بأیستد.»

سخن پایانی نوشته ای است که در تشکیلات مجاهدین خلق و در سال ۹۲ در لیبرتی با  ۳۶ سال حضور درتشکیلات و تجارب توتالیتاریسم ایدئولوژیک نوشته ام:‌

« آنگاه که دروغ در بالاترین نوع فساد، نهادینه و مشروع می شود. در اولین قدمگاه می توان خدا را نیز به قربانگاه برد و ذبح اش کرد.

 «دروغ» و  «زشتی» یک چیز است، «اولی» وسیله ای برای پوشان «دومی»، زشتی یک لکه چرکین است اما تعمیم دادن و پوشاندش، بدل به یک برکۀ گندیده ای می شود که فرد در باتلاق متعفن خود ساخته، دست و پا میزند. باید دانست که با صد دروغ هم، نمی توان یک حقیقت مجازین ساخت. یک دروغ، یک نمود از عدم یگانگی است، اما گاه که جریان می یابد و مشروع می شود. دیگر بدل به ماهیت فرد گشته و فساد روحی اش را بازتاب می دهد. »

 

حقیقت مانا