هنرمندان غیور! ممنون از نامه تان! اکنون منتظر اعتراض تان به حکومت اسلامی هستیم  ف.م سخن

6E9A3D85-BC64-4627-9CC9-FD2B5256A5AE.jpegنامه ی فوق دلسوزانه ی عده ای از هنرمندان ایرانی را بر ضد تحریم های امریکا علیه ج.ا. با اشتیاق وافر مطالعه کردیم و به آن ها آفرین ها فرستادیم!

ممنون اصغر آقا فرهادی، جناب فرمان آرا، سرکار خانم گلستان، خانم مریم زندی گرامی!

از جوان ترها تشکر نمی کنم چون هنوز راه طولانی برای این رو آن رو شدن نظرهای سیاسی شان در پیش دارند و کماکان فرصت کافی برای معلق زدن و دگرگون شدن افکارشان وجود دارد.

کباب شدن جگر این هنرمندان کهنه کار باعث کباب شدن جگر ما نیز گشت. اصولا عادت کرده ایم که با متن های جگرسوز و دراماتیک، اشک به چشم بیاوریم و آه و فغان سر دهیم.

امروز که به مثال نرسیدن دارو در اثر تحریم ها به کودکان سرطانی بر خوردیم، حال مان دچار دگرگونی گشت، و دچار «تشویش اذهان» نسبت به «امریکای تحریم کار» شدیم.

مطمئن هستیم به دنبال برخاستن این موج در داخل کشور، عده ای از اهل قلم و هنرمندان در آب نمک خوابانده شده ی ایرانی ساکن خارج از کشور نیز به این موج خواهند پیوست و روزگار امریکای تحریم کار را سیاه خواهند کرد.

خیلی خوشحالیم که هنرمندان ما به سطحی از شهرت و نام آوری جهانی رسیده اند که نامه شان را برای «همه ی دولت ها و همه ملت های ایران و جهان» و هف هشت میلیارد «مردم جهان» نوشته اند.

اکنون از چین و ماچین، تا آن سوی دریای بالتیک و آدریاتیک، مردم جهان چشم شان به دور دوم تحریم های امریکا علیه جمهوری اسلامی و سرنوشت کودکان سرطانی ایران دوخته شده که ببینند سرنوشت این بچه های بیمار چه خواهد شد.

فقط چون مخاطب این دلسوزان، همه ی مردم جهان هستند، گفتیم یکی دو نکته هم ما به موضوع اضافه کنیم، تا خدای نکرده چیزی کم و کسر نماند و نامه ی خانم ها و آقایان هنرنما و هنرفروش، دو قبضه بلکه سه قبضه شود.

اولا این که چرا امریکای تحریم کار، به تحریم جمهوری اسلامی همت گمارده، ولی مثلا امارات یا عمان یا چه می دانم افریقای مرکزی و گینه ی بیسائو را تحریم ننموده برای ما سوال شد!

آیا امریکا همینجوری، مرض داشته که این کار را با ما کرده؟
آیا امریکا دوست دارد بچه های سرطانی ما را بکشد؟
آیا امریکا کِرم دارد و دوست دارد که مردم آزاری کند و قرعه ی کرم ریختن اش به نام ما افتاده؟

این ها را که می گفتیم، خبر آمد که امریکا اصلا دارو تحریم نکرده، و اگر بچه ی سرطانی وضع اش خوب نباشد هم، او را به امریکا می برد و در بیمارستان بستری می کند و همینجوری به او کمک می رساند.

گفتیم این را به نامه نگاران جهانی مان بگوییم که یهو وسط کار، خیت (همان خیط سابق) نشوند و نامه نگاری جهانی به آبروریزی جهانی ختم نشود. آخر این روزها همین طور در حال سوتی دادن های پی در پی هستیم و می شود که عده ای از حکومتیان که در وزارت جلیله ی اطلاعات نشسته اند ما را «دیزاینفورماسیون» کنند و بعد هار هار به ریش ما بخندند.

نکته ی دوم، یادمان آمد که مرحوم کریستف کلمب، امریکا را در سال ۱۴۹۲ کشف کرده و امریکا همین دیروز و قبل از اِعمال تحریم ها به وجود نیامده است.

لذا کمی به سوابق ماجرا خاصه از سال اشغال سفارت امریکا توسط دانشجویان نازنین و نازنازیِ خط امام مراجعه کردیم و دیدیم که این تحریم ها یک سابقه و داستانی داشته، که آخرین پاراگراف نوشته شده اش فعلا همین است که امروز می بینیم، و پاراگراف بعدی اش احتمالا یک داستان جنگی پر از خون و خونریزی یا یک کودتای خیلی اسلامیِ داخلی یا یک شورش و بزن بزن کاملا «ایرونی» خواهد بود تا ببینیم دست تقدیر برایمان چه خواهد نوشت.

یعنی اگر تحریم اثر نکند، کودک سرطانی که هیچ، کودک غیر سرطانی و همین هنرمندان و کل مردم ایران زیر گلوله و موشک باید زندگی کنند که البته این هنرمندان امریکا ستیز، چون هنرمند و مشهور و رفیق فابریک کمپانی های فیلمسازی و نامداران عرصه ی داستان و نقاشی و فرزندان بابا مامان پولدار هستند، جهت کوبیدن به دهان امریکای قبلا «تحریم کار» و این بار «جنگ آفرین»، به امریکا خواهند رفت و ضمن زندگی محنت بار در آنجا، مرگ بر امریکا خواهند گفت و از آن جا به جهانیان نامه خواهند نوشت.

لذا پیشاپیش از این هنرمندان دعوت می کنیم، یک مرحله از تحریم ها عقب تر بروند، و یک نامه هم خطاب به حکام حکومت اسلامی بنویسند و بگویند برای آن که آن بچه ی سرطانی بی دارو نماند، اولا خِر آقازاده های وارد کننده ی دارو را بگیرند و آن ها را بیخ دیوار بگذارند، ثانیا دست از کارهایی که باعث تحریم و جنگ می شود بردارند و گورشان را گم کنند از سرزمین پدری ما به همان صحاری و بیابان های آغاز اسلام هجرت نمایند.

با سپاس بسیار
ناهنرمندِ نامشهورِ ناسلبریتی
ف.م.سخن

سایت حقیقت مانا