در حمایت از شاعر ملی و میهنی و پژوهشگر ژرف اندیش، اسماعیل وفا یغمائی 

اسماعیل وفا یغمائی شاعری میهندوست و انساندوست است که از 21 سالگی جان و زندگی خود را در راه خدمت به مردم و میهنش قرار داد. او عاشق مردمش است. خودش می گوید “نه باورهای مردم، اما مردم، خود مقدسند”. او با همین عشق به مردم بود که در دهه چهل شمسی، به مبارزه برای آزادی روی آورد. آرزوی او عدالت و رفاه بیشتر برای مردمش بود. در این راه بود که با سازمان مجاهدین خلق در ارتباط قرار گرفت و توانی های هنری خویش، بویژه در زمینه شعر و ترانه و سرود را در خدمت این سازمان قرار داد. تا زمان جدائی از سازمان مجاهدین در سال 1372 او خالق بیش از 95 درصد از سرودهای این سازمان بود. صدا و دکلمه ی اشعار او هنوز در گوش بسیاری از مبارزان سال های 1360 طنین افکن است. اسماعیل یغمائی بعدها از طریق نوشتن مقاله و گویندگی رادیو مجاهد و دکلمه ی شعر و تنظیم ترانه، آثاری بجای ماندنی از خود برجای گذاشت. آخرین آنها ترانه هائی است که با صدای مرضیه، بانوی آواز ایران اجرا شدند.

اسماعیل یغمائی به دلیل همان عشق به مردم و میهنش و بخاطر وفاداری به آنها، تحمل دروغ و فریبکاری های رهبری سازمان مجاهدین را نداشت و از این تشکیلات جدا شد. او میخواست که با خودش صادق باشد و نمی توانست چشم بر روی آنچه می دید ببندد. اسماعیل یغمائی در سال های جدائی از سازمان مجاهدین با اندیشه ژرف و سنجشگرش قبل از هر کس ابتدا به نقد خویش پرداخت. او بر آن است تا تجربه خویش را در اختیار مردم ایران و نسل جدیدی که با رژیم جنایتکاران حاکم بر ایران در نبرد هستند منتقل کند. او در ادامه نقد خویش به نقد تاثیر فلسفه اسلام و تشیع رسید و به مدد پژوهش های سنگین چند ده ساله ی خود تاثیر تفکر شیعی و نقش روحانیت شیعه در ایجاد “تاریخ جعلی” برای ایران را توضیح داد. او با شجاعت و صراحت به نقد الله، قران و محمد پرداخت و مکانیزم هائی که این “سه پایه” توسط آن کرامت انسانی را پایمال و نابود می کنند را تشریح کرد. با گره گشائی از این مکانیزم ها بود که او توانست تاثیر اسلام  و تشیع بر عقب افتادگی ایران و ایرانیان را توضیح دهد.

بر پایه آگاهی عمیق مبتنی بر تفکر نقادانه است که اسماعیل یغمائی می تواند مکانیزم های اسارتگر حاکم بر سازمان مجاهدین خلق و “هفت حصار” تو در توی آن را از زاویه تاریخی- ایدئولوژیک و تشکیلاتی روشن کرده و نقش رهبری عقیدتی در این تشکیلات به مثابه “ولایت فقیه بزک شده” را توضیح دهد.

گفتارهای ویدئوئی و نوشتارهای اسماعیل یغمائی در چند سال اخیر و انتشار آنها از طریق رسانه های جمعی در اینترنت این آگاهی و تجربه بزرگ را به مردم ایران منتقل کرده است. اندیشه و منطق اسماعیل یغمائی بی شک در سال های اخیر بسیاری از اعضای سازمان مجاهدین  و وابستگان به این تشکیلات و شورای ملی مقاومت را نیز به تفکر کشانده است. سادگی، صداقت و صفا و صمیمت اسماعیل یغمائی در کنار منطق و استدلال های قوی و نوینی که ایدئولوژی گذشته و رهبری سازمان مجاهدین را به صراحت “زیر تیغ” می برد، موجب هراس رهبری این سازمان از فعالیت های خستگی ناپذیر او شده است. رهبری سازمان مجاهدین در سال های اخیر با به جلو انداختن همسر سابق و چند تن از دوستان و یاران قدیمی اش، هر بار تلاش می کند تا با ترور شخصیت، توهین و تهدیدِ اسماعیل یغمائی، او را به سکوت بکشاند.

اسماعیل یغمائی در نوشته ای در ارتباط با جدیدترین حمله[1] رهبری سازمان مجاهدین به او، خطاب به مسعود رجوی رهبر این تشکیلات که خلاقیت های اسماعیل یغمائی در آفرینش شعر و سرودهای این سازمان را انکار می کند، می نویسد[2]:

“پینوشه  نرودا و  ویکتور خارا را کشت!  فرانکو لورکا را، رضاشاه  فرخی یزدی را، محمد رضاشاه  گلسرخی را و خمینی  سلطانپور را. [و شما] چون نمی توانید خون مرا بریزید میکوشید مرا به لجن بکشید ولی اشتباه میکنید. شعر چون صاعقه ایست که چون از قلم شاعر رها شد اگرچه نام شاعر را با خود دارد دیگر متعلق به او نیست و متعلق به محتوائی است که هویت او را تعیین میکند و دریغا که او [رجوی] نمی داند سالهاست این سرودها در محتوا دیگر با او نیستند.”

اسماعیل وفا یغمائی بخاطر پایداری و وفادری نسبت به مردم و میهنش، بخاطر صداقت و صراحت کلامش، به خاطر اندیشه نقاد و ژرف نگرش و بخاطر بی پروائی و زبان سرخش است که مورد کینه توزی و تهاجم رهبری سازمان مجاهدین خلق گرفته است.

حمله رهبری سازمان مجاهدین اما فقط به شخص اسماعیل یغمائی نیست. این نوع از ترور شخصیت، مقدمه حذف فیزیکی همه آزاد اندیشان و افرادی است که در دفاع از منافع ملی ایران سیاست های رهبری این سازمان را مورد نقد قرار می دهند. این حمله، زهر چشم گرفتن از نارضیان درون سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت است تا جلوی جدائی آنها را گرفته یا حداقل آنها را به سکوت مجبور کند.

رهبری این تشکیلات که در پاریس از آزادی سخن می گوید، آزادی اندیشه و آزادی بیان یک شاعر و پژوهشگر تبعیدی ایراندوست را نمی تواند تحمل کند و در حالی که هنوز به قدرت نرسیده است با روش هائی الهام گرفته از رژیم جمهوری اسلامی، برای حذف مخالفان خود تلاش می کند. ما اما، اسماعیل وفا یغمائی را بخاطر تلاش های ارزشمندش در زمینه شعر و ادبیات و نقد تاریخ و نقد اسلام و تشیع و گره گشائی از رازهای رمز آلود درون حصارهای ولایت فقیه حاکم بر ایران و رهبری عقیدتی حاکم بر سازمان مجاهدین، شایسته تقدیر دانسته و در دفاع از آزادی بیان و اندیشه در کنارش می ایستیم.

15 فروردین 1390/  4 آوریل 2018

امضاء کندگان به ترتیب حروف الفبا:

حمید اشتری

عفت اقبال

عاطفه اقبال

حنیف حیدرنژاد

نریمان حیدری

محمد رضا روحانی

عبدالرضا رستمی

مختار شلالوند

کریم قصیم

رضا گوران

علی مقصودی

ایرج مصداقی

سیامک نادری



[1] کتاب سمفونی مقاومت، ترانه سرود های مجاهدین

[2]بابای عزیز هم به میدان آمد. در مورد کتاب سمفونی مقاومت، ترانه سرود های مجاهدین

https://esmailvafa-yaddashtha.blogspot.de/2018/03/blog-post.html

 

منبع:پژواک ایران