بیژن مفید، هنرمندی که مخالف نادانی و خرافات بود

۲۲ خرداد ۱۳۹۸

۲۲ خرداد سالروز تولد بیژن مفید است. بیش از ۱۵۰ نمایشنامه رادیویی و تلویزیونی از این هنرمند فقید ایرانی به جای مانده. «شهر قصه»  روایتی تمثیلی از تحمیل خرافه‌ها و سنت‌ها در یک جامعه مذهب‌زده به فرد اما در خاطره‌ها باقی مانده است. «ماه و پلنگ» نیز از آثار به یادماندنی اوست.

دو اثر به یادماندنی بیژن مفید: شهر قصه و ماه و پلنگ

بیژن مفید ۲۲ خرداد ۱۳۱۴ در خانواده‌ای هنردوست در تهران به دنیا آمد. پدرش غلامحسین خان از هنرپیشه‌های تئاتر بود. بعد از تحصیلات متوسطه در رشته‌ زبان و ادبیات انگلیسی به تحصیل پرداخت. اما پیش از آن در دوران دبیرستان شیفته‌ تئاتر بود و تا پایان عمر به کار بازی، نمایشنامه‌نویسی و کارگردانی در تئاتر مشغول بود.

«شهر قصه» شناخته‌شده‌ترین اثر بیژن مفید است. او اما آثار به یادماندنی دیگری هم از خود باقی گذاشته است: «شاپرک خانم»، «کوتی و موتی»، «اولین پرواز گنجشک»، «خاموشی دریا» و «ماه و پلنگ» که روایتی است از عاشق شدن پلنگ به ماه که به طولانی شدن شب و مجال نیافتن خورشید برای طلوع می‌شود و جنگلی را در خاموشی و تاریکی فرومی‌برد: استعاره‌ای ملهم از نهضت ملی نفت ایران و تبعید دکتر محمد مصدق. بیژن مفید در مقدمه «ماه و پلنگ» نوشته است:

بیژن مفید

«قصه ماه و پلنگ در واقع ملهم از بخشی از زندگی و مبارزه آخرین مرد از سلاسه بزرگ‌مردان تاریخ ایران، دکتر محمد مصدق، است. دورانی شامل حرکت و قیام و سقوط او. با این همه هرگز متوقع دیدن سرگذشت دکتر مصدق نباشید، چه این کار وظیفه تاریخ‌نگاران است. این اثر که در چارچوب یک روایت قدیمی‌ نوشته شده، همان‌طور که گفتم فقط ملهم از شخصیت دکتر مصدق و دورانی خاص از زندگی اوست. قصه‌ای است به شکل سمبلیک و شاعرانه درباره مردی با آرزوها و رؤیاهایش (که در اینجا به صورت پلنگ، ماه و خواب پلنگ تصویر شده) که تک و تنها برپا می‌خیزد تا در این جهان چیزی زیبا و عمیق و درست بیافریند…»

نمایش «شهر قصه» هم یک اثر ثمثیلی است در نکوهش نادانی، خرافات و سنت‌هایی که در یک جامعه مذهب‌زده به انسان‌ها تحمیل می‌شود و به چیستی و کیستی آن‌ها جهت می‌دهد. مفید در مقدمه این نمایشنامه نوشته است:

«این نمایش در اصل از یک روایت عامیانه گرفته شده است. منتهی من به آن شکل تمثیلی دادم. حکایت دردناک آدمی است که نادانی، خرافات و سنت‌های تحمیل شده به او زندگی‌اش را محدود کرده است.»

بیژن مفید در «شهر قصه» اجرای نقش شخصیت‌های روباهِ ملا و شتر نقال، و بهمن مفید برادر او در نقش خرس رمال و بُز بزار، و بالاخره کوچک‌ترین برادرش هومن مفید نقش موش عاشق را به عهده داشتند. نقش داستان‌گوی «شهر قصه» را نیز جمیله ندایی به عهده داشت. سهیل سوزنی نقش طوطی شاعر و اسب عصار را ایفا می‌کرد. از دیگر بازیگران این نمایشنامه می‌توان از تهمینه مدنی در نقش کوتاه خاله سوسکه، عباس جاویدان در نقش گربه، فرهاد صوفی در نقش سگ و آرش در نقش میمون نام برد. اصلی‌ترین شخصیت در «شهر قصه» اما فیل بود که ایفای نقش آن را در همه اجراها حسین والامنش به عهده داشت.

جمیله ندایی در گفت‌وگویی که ایرج ادیب‌زاده، گزارشگر وقت رادیو زمانه در سال ۱۳۸۸ با او انجام داده گفته است:

«شهر قصه رؤیای یک قصه‌گوست که یک شهر خیالی را تعریف می‌کند. در این شهر خیالی حیواناتی هستند که هرکدام از این حیوانات نمونه‌ آدم‌هایی هستند که جامعه را می‌سازند. این قصه‌گو بدبختی‌ها، خوشبختی‌ها و برخوردهایشان را باهم تعریف می‌کند با یک طنز گزنده‌ای نسبت به جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم. به نظر من به همین دلیل است که مسأله‌ای که در شهرقصه مطرح می‌شود، یک مسأله‌ همیشگی است.»

یکی از دلایل اقبال بیژن مفید این بود که او نه تنها با شعر و ادبیات ایران آشنایی عمیقی داشت، بلکه موسیقی و دستگاه‌های ایرانی را هم می‌شناخت. «دو تا چشم سیاه داری» از سروده‌های او بود که با صدای گرم و گیرایش به اجرا درآمده و هنوز هم از ترانه‌های به یاد ماندنی در موسیقی ملی ایران است. تأثیرپذیری از نمایش‌های روحوضی و تعزیه که در سال‌های قبل از انقلاب در حلقه‌هایی از هنرمندان نوجوی تئاتر ایران مرسوم بود یکی دیگر از ویژگی‌های آثار مفید است. بیژن مفید تلاش داشت با هنرش فاصله بین روشنفکران و مردم را کم کند. از گفته‌های اوست:

«دو دسته‌ روشنفکر و مردم عادی در عصر ما، روز‌به‌روز از هم بیشتر فاصله می‌گیرند: این فاصله باید روزی از بین برود. کار من کوششی‌ست برای پر کردن این خندق ذهنی بین روشنفکر و مردم.»

به تعبیر بیژن مفید – این خندق ذهنی – اما چهار دهه بعد از انقلاب ۵۷ نه تنها همچنان بر جای خود باقی است، بلکه روز به روز به ژرفای آن افزوده می‌شود.

بیژن مفید در سال‌های پس از انقلاب مانند بسیاری از هنرمندان تحول‌خواه اجازه‌ فعالیت پیدا نکرد و ناگزیر به آمریکا رفت. بعد از دو سال تبعید اما دچار یأس و نومیدی شد. زندگی او به سر آمد، اما قصه‌های او همچنان باقی ماند.

دو تا چشم سیاه داری، بیژن مفید

منبع:‌زمانه

حقیقت مانا