بمباران اندیمشک

 مختار شلالوند

بمباران چهارم آذر اندیمشک در هنگامه جنگی است که خمینی با آرزوی صدور انقلاب از نوع همان انقلاب ویرانگر ایران به کشور همجوارمان عراق رقم زد.
 
دیکتاتور تازه بدوران رسیده، با صدور فرمان «شرعی» به مردم عراق و دعوت آنان به «براندازی صدام حسین و رژیم بعثی» و نیز بامداخله و همکاری شیعیان حزب الوعده عراق، عامل تحریک عراقی شد.
از طرفی دیکتاتور عراق، هم از موضع ترس و دفاع از کیان خود، با آگاهی از شرایط بهم ریخته کشور آن را کلید زد. بدین مسیله دو رهبر ابلهانه دو ملت تحت دیکتاتوری را به جان هم انداختن.
خیلی زود جنگی تمام عیار دیکتاتورها، دو ملت را به خاک و خون نشاند. جنگی ضد ملی و فرسایشی.
دیکتاتور ایران جنگ را نعمت خواند و هشت سال به ادامه آن اصرار ورزید.
با گذشت نزدیک به ۴۰ سال از این جنگ خونبار و خانمان سوز، هنوز از نقاط کور و زوایای نا معلوم آن اطلاعی در دست نیست بویژه در رابطه با مسئله صلح، خمینی با وجود مهیا بودن شرایط آشتی از جمله بازگشت عراق به مرزهای شناخته شده جغرافیائی و پرداخت غرامات جنگ، صلح را نپذیرفت.
مردم جنگ زده هشت سال شاهد صحنه های دلخراش و فاجعه انسانی و اقتصادی بود.
از جمله در چهارم آذر ۱۳۵۶درست در چنین روزی اندیمشک صحنه بمب باران مهیب نیروی هوائی صدام واقع که موجب خسارت و قربانیان فراوانی شد.
غالب آنان که هشت سال با شعار جنگ جنگ تا پیروزی و محو ستم به دفاع پرداخته و جان باختند شاید نمی دانستند درست بعد نوشیدن جام زهر و تن دادن به آتش بس توسط خمینی، تنها در یک حرکت جنایت کارانه پنج هزار زندانی حکم دار را طی کمتر از دو سه هفته به فرمان او به مسلخ ببرند
در مقابل چشمان کاخ نشینان سرکوب کارگر، معلم، دانشجو، کامیوندار، کشاورز رقم بخورد و اسید پاشی رواج یابد و سردارن دانشجویان را از بام ها به صحن دانشگاه پرتاب کنند، شنیع ترین و بی اخلاقی ترین اعمال را بر زندانیان روا دارند.
شهر جوان اندیمشک با جمعت تقریبی پنجاه هزار نفر از همان ابتدای انقلاب با مردمی از اقوام گونگون لر،کرد، عرب، ترک، و … به شهری آزاد معروف شده که اتفاقا زیر شدیدترین تدابیر امنیتی قرارداشت و موردی بسیار حساس برای سرکوب سیستم ضد انسانی دادگستری دزفول در هنگام سردمداری آوائی دادستان دزفول و وزیر فعلی دادگستری دولت روحانی قرار گرفت، تعداد زیادی از نمایندگان کانون های کارگری و اقوام مختلف شهر و حومه را به قتل رساند.
آوائی به هنگام کشتار تابستان سال 1367 خود عضو «هیئت مرگ» و عامل کشتار ده ها تن از جوانان رشید شهر شد.
اندیمشک که نسبت به جمعتش بیشترین تعداد قربانی را در مقایسه با سایر شهرها داشته، به شهر مادران داغدار معروف است.
بگذار پاچه خواران بفرموده تاریخ را واژگونه بنویسند!! اما به قول مهدی اخوان ثالث «مادیان» هیچ شاه، شیخ و رهبری تا سحر سه کُره نزائیده و «ماه نو» را هیچ کس در نیمه شب ندیده. مگر مادیان سرخ یال خمینی، که سه بار زائید: با جنگ ۸ ساله و به تاراج دادن حرث و نسل، با قتلعام بیش چهار هزار زندانی سیاسی و کشتار ۱۵۰۰ جوان در آبان ۱۳۹۸و با نهادینه کردن دروغ و فساد و اختلاس.
اندیمشک اما همچنان شهر مادران داغدار و جوانان سر بدار است تا روز دادخواهی.
مادرانی چون
مادر، محمد و محمود رحیم خانی، مادرِ هوشنگ و نسرین وشهین حیدری، مادر احمد و حمید آسخ، مادر داوود و افتخار بابائی،مادر آقا رضا و کریم ماکیانی،مادر یوسف خواجه زاده، مادر محمد انوشه،
مادر جلال آرام، مادر عبدالامیر عامری، مادر فاطمه عیدی گماری، مادر اسحق عیدی گماری،
مادرچنگیز شریفی، مادر محمدرضا نامداری(چرخی)،مادر محمدرضا رستمی، مادرهوشنگ وشمی رستمی،مادر حجت قلاوند، مادر محمد علی دالوند، مادر فریدون سگوند،مادر مصطفی بهزادی نژاد
مادر طاهر رنجبر، مادر محمود صالحی، مادرحسین شاکری، مادر مسعود والی زاده،مادر محسن حاتمیان، مادر علی محمد رحیمی، مادر غلامحسین عبدالحسینی،مادرشاهپور شیرعالی،مادر طاهر رنجبر
و…
که فرزندانشان با حکمی مبتنی بر فقهی آلوده به دار شقاوت خمینی، سر به دار و جاودانه شدند.

منبع:پژواک ایران

حقیقت مانا