انقلاب ۵۷ چرا رخ داد و چه بر سر ما آورد؟-مجید محمدی

انقلاب‌ها نه دزدیده می شوند و نه منحرف. خشونت علیه رژیم مستقر و بعد جنگ قدرت میان انقلابیون و پس ازآن تبدیل شدن انقلابی‌ها به مستبدان جدید سیر همه‌ انقلاب‌های خشونت آمیز بوده است. اما دلبستگی انقلابیون به جنبشی که در آن مشارکت داشته‌اند نمی گذارد آنها این واقعیات را ببینند.

انقلاب ۱۳۵۷ ایران همچنان موضوع مورد توجه بخش قابل توجهی از جامعه‌ ایران است چون تبعات و نتایج آن هنوز گریبان آنها را محکم گرفته است. دهه‌های اول و دوم بعد از این رویداد بیشتر محققان به دنبال پاسخ به این پرسش بودند که این واقعه چرا اتفاق افتاد، چگونه به براندازی رژیم سابق موفق شد، چه نیروهایی در آن دخیل بودند یا این اتفاق چگونه افتاد اما در سال‌های اخیر اکثرا اشتیاق دارند بدانند نتایج این رخداد برای کشور چه بوده است. حتی مدافعان جدی این رویداد بیشتر به تبلیغ در باب دستاوردهای آن (بیشتر برای قشر حاکم) می پردازند تا علل آن.

حکومت نمی خواهد مردم این رویداد را فراموش کنند چون می خواهد خود را علی رغم قدرت مطلقه و مستقر، انقلابی معرفی کند. مخالفان نیز با اهداف متفاوتی می خواهند تجربه‌ این انقلاب را یادآوری کنند، مردم را از انقلابی دیگر پرهیز دهند یا دوباره آنها را به انقلابی دیگر فراخوانند. از همین جهت است که پرسش‌های مربوط به این رویداد هر سال بالاخص در روزهای پیروزی آن دوباره مطرح می شوند. در این نوشته تلاش می کنم خلاصه‌ای از تحققات انجام شده را در پاسخ به پرسش‌ها عرضه کنم.

انقلاب‌ها نه دزدیده می شوند و نه منحرف. خشونت علیه رژیم مستقر و بعد جنگ قدرت میان انقلابیون و پس ازآن تبدیل شدن انقلابی‌ها به مستبدان جدید سیر همه‌ انقلاب‌های خشونت آمیز بوده است. اما دلبستگی انقلابیون به جنبشی که در آن مشارکت داشته‌اند نمی گذارد آنها این واقعیات را ببینند.

چرا انقلاب ۵۷ اتفاق افتاد؟

علل درونزای بروز انقلاب عبارت بودند از:

۱. شکاف عمیق میان انتظارات فزاینده (به واسطه‌ آشنایی بیشتر با جوامع توسعه یافته) و واقعیت‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در اقشار شهری و حاشیه شهری؛

۲. تولید ایدئولوژی از اسلام با اتکا بر گفتمان چپ که یک دنیای تخیلی آرمانی را برای مخاطب خلق می کرد؛

۳. باز بودن دست نیروهای مذهبی در تاسیس نهادهای خود و گسترش شبکه در سراسر کشور در عین سرکوب نیروهای ملی سکولار و کمونیست‌ها؛ و

۴. بسته بودن فضای سیاسی و تاسیس حزب رستاخیز بدون پشتوانه‌ ایدئولوژیک برای تقسیم جامعه به خودی و غیر خودی.

البته گفتمان انقلابی در دنیا در دهه‌های شصت و هفتاد زمینه‌ی مناسب فکری و ذهنی برای بروز آن فراهم می کرد. این البته علت انقلاب نبود بلکه برای آن موانع را از پیش پا بر می داشت.

چرا رژیم پهلوی فروپاشید؟

علل فروپاشی رژیم پهلوی عبارت بودند از:

۱. کندی و ناکارایی ماشین سرکوب: بر خلاف سپاه پاسداران و بسیج، ارتش و پلیس شاهنشاهی برای سرکوب یک جنبش اجتماعی گسترده ساخته نشده بودند؛

۲. فضای مناسب بین المللی برای جنبش‌های سیاسی: جنگ سرد، حقوق بشر کارتری، فضای رسانه‌ای غیر انتقادی و غیر جستجوگرانه برای جنبش‌های انقلابی و فضای رسانه‌ای انتقادی برای رژیم‌های سیاسی؛ و

۳. فقدان یک هسته‌ تصمیم گیر در رژیم برای مدیریت بحران‌های سیاسی و بالاخص اشتهای اندک شاه برای ماندن بر سر قدرت (به علت بیماری)؛ در کنار فقدان فرایندهای لازم برای ارعاب همگانی و برساختن یک قشر خودی و مدافع رژیم.

آیا حاکمان جمهوری اسلامی درسی از انقلاب گرفتند؟

درس‌هایی که حاکمان جمهوری اسلامی از انقلاب ۵۷ گرفتند کنترل شدید تر و سرکوب‌های خشن تر (ماشین سرکوب کاراتر)، دشمنی شدید با غرب و مخالفت عام و آشکار با حقوق بشر بوده است. آنها از روی دفترچه‌ انقلاب و موفقیت‌های خود هر حرکت مردمی را با شدت و حدت کوبیدند. اما اکثر مردم از انقلاب ۵۷ درس گرفتند و از خشونت در برابر حکومت پرهیز کردند.

آیا انقلاب ۵۷ دزدیده شد؟

انقلاب‌ها نه دزدیده می شوند و نه منحرف. خشونت علیه رژیم مستقر و بعد جنگ قدرت میان انقلابیون و پس ازآن تبدیل شدن انقلابی‌ها به مستبدان جدید سیر همه‌ انقلاب‌های خشونت آمیز بوده است. اما دلبستگی انقلابیون به جنبشی که در آن مشارکت داشته‌اند نمی گذارد آنها این واقعیات را ببینند. آنها که این واقعیت را می بینند بعدا میان انقلاب و اصلاح به سمت اصلاح می روند. آنها که ابتدا با انقلاب مخالف بوده‌اند همچنان ضد انقلاب باقی می مانند. آنها که با خشونت مخالف‌اند همیشه ضد انقلابی باقی می مانند چون حکومت‌های دیکتاتوری قدرت را به سادگی واگذار نمی کنند و دست به خشونت می برند. انقلاب‌های غیر خشونت آمیز همانند انقلابهای خشونت آمیز پدیده‌هایی نادر هستند.

آیا انقلاب ۵۷ ادامه دارد؟

انقلاب ایران یک رخداد سیاسی بود که در ۲۲ بهمن ۵۷ به اوج رسید و پایان یافت. آنچه هست یک حکومت مستقر است که خود را به عنوان انقلابی می فروشد تا هر گونه مخالفت را ضد انقلاب معرفی کرده و سرکوب کند. همچنسن حکومت بسط حوزه‌ نفوذ و تلاش برای برساختن امپریالیسم شیعی را با انقلابی معرفی کردن خود توجیه می کند.

خامنه‌ای رهبر انقلاب نیست؛ جانشین خمینی است. نهادهایی که صفت انقلابی دارند نیز نهادهای معمول حکومتی (و البته فراقانون و فراپاسخگویی) هستند و نه نهاد انقلابی. عنوان انقلابی قرار است ویژگی‌های منفی آنها را پوشش دهد. هنر انقلابی یا دین انقلابی هم پس از استقرار حکومت و با حمایت حکومت وجود ندارد. هر آنچه حکومت انقلابی می نامد حکومتی و دولتی است.

دستاوردها و خسارات این رویداد؟

در دستاوردها و خسارات انقلاب ۵۷ تحقیقات جدی و متنوعی صورت نگرفته است اما هفت روش برای اندازه گیری دستاوردها و خسارات رخداد سال ۵۷ وجود دارد:

بررسی شمار خسارات انسانی از جمله تعداد مجروهان و کشته‌های دوران انقلاب، درگیری‌های گروه‌ها بعد از انقلاب و جنگ و نیز کشته‌های ناشی از به قدرت رسیدن اسلامگرایان (یهودیان، بهاییان، مسیحیان، اهل سنت و شیعایان مخالف، فعالان سیاسی و اهل فرهنگ)، شکنجه‌ی افراد در زندان‌ها و خروج از کشور به دلایل سیاسی و مذهبی و عقیدتی؛

مقایسه‌ وضعیت اقتصادی و معیشت مردم ایران با مردم ترکیه و کره‌ جنوبی در دو مقطه ۵۷ و ۹۵: این دو کشور در سال ۵۷ در شرایطی نزدیک به ایران قرار داشتند و امروز فاصله‌ی زیادی با ایران دارند.

بررسی شرایط امروز در مقایسه با ادعاهایی که رهبران انقلاب ۵۷ عرضه می کردند مثل تامین رفاه، استقلال و آزادی توسط رژیم انقلابی؛ بعد از چهار دهه هنوز “۳۰ درصد مدارس موجود آموزش و پروش، خشتی و گلی و کپری است.” (معاون آموزش متوسطه وزیر آموزش و پرورش، تابناک ۹ دی ۱۳۹۵)؛ ایران بیش از همیشه به روسیه و چین در واردات نظامی و غیر نظامی وابسته است؛

میزان خسارات مالی ناشی از رفتارهای انقلابی و برابرگذاری آن با آنچه طرفداران و مدافعان انقلاب به عنوان دستاوردهای مثبت ناشی از تغییر رژیم معرفی می کنند؛ خسارت‌های ناشی از انقلاب و جنگ تریلیون‌ها دلار (با احتساب تورم) تخمین زده می شود؛ بر اساس یک مطالعه میزان فرصت‌های از دست رفته برای ایران به علت ضد غربی بودن رژیم چیزی در حدود نیم تریلیون دلار است.

مقایسه‌ شاخص‌هایی مثل رشد اقتصادی، درآمد سرانه، تورم، ضریب جینی، تعداد عناوین و تیراژ کتاب به نسبت جمعیت و صدها شاخص دیگر که در گزارش توسعه‌ی انسانی سازمان ملل از آنها استفاده می شود در قبل و بعد از تغییر رژیم. و

مقایسه‌ آزادی‌های اجتماعی، آزادی مذهب، و آزادی‌های فرهنگی و سیاسی قبل و بعد از انقلاب ۵۷؛ و

مقایسه‌ میزان و تعداد جرائم و تخلفات، زندانیان، چک‌های برگشتی، خیریه، و نهادهای مدنی و اجتماعیبه نسبت جمعیت در سال ۵۷ و ۹۵.

رادیو فردا

سایت حقیقت مانا